eitaa logo
دانلود
داستان‌های قرآنی و مذهبی
آیه ۱۹۴ - سوره بقره الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا أللهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ أللهَ مَعَ الْمُتَّقينَ ماه حرام، در برابر ماه حرام. [اگر آنها، احترام آن را شكستند، شما نيز مى‌توانيد مقابله به مثل كنيد]. و تمام حرمت‌ها‌ [ى شكسته شده، قابل] قصاص است. و [به‌طور كلّى] هركس به شما حمله كرد، همانند حمله‌ي وى بر او حمله كنيد و از [مخالفت فرمان] خدا بپرهيزيد [و زياده‌روى ننماييد]؛ و بدانيد خدا با پرهيزگاران است. ماه حرام، در برابر ماه حرام. [اگر آنها، احترام آن را شکستند، شما نیز می‌توانید مقابله به مثل کنید]. و تمام حرمت‌ها [ی شکسته شده، قابل] قصاص است. (بقره/ ۱۹۴) علی‌بن‌إبراهیم (رحمة الله علیه)- لَمَّا هَاجَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) إِلَی الْمَدِینَهًِْ بَعَثَ السَّرَایَا إِلَی الطُّرُقَاتِ الَّتِی تَدْخُلُ مَکَّهًَْ تَتَعَرَّضُ لِعِیرِ قُرَیْشٍ حَتَّی بَعَثَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جَحْشٍ فِی نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِهِ إِلَی نَخْلَهًَْ وَ هِیَ بُسْتَانُ بَنِی عَامِرٍ لِیَأْخُذُوا عِیرَ قُرَیْشٍ أَقْبَلَتْ مِنَ الطَّائِفِ عَلَیْهَا الزَّبِیبُ وَ الْأُدْمُ وَ الطَّعَامُ فَوَافَوْهَا وَ قَدْ نَزَلَتِ الْعِیرُ وَ فِیهِمْ عَمْرُو بْنُ الْحَضْرَمِیِّ وَ کَانَ حَلِیفاً لِعُتْبَهًَْ بْنِ رَبِیعَهًَْ فَلَمَّا نَظَرَ ابْنُ الْحَضْرَمِیِّ إِلَی عَبْدِ اللَّهِ بْنَ جَحْشٍ وَ أَصْحَابِهِ فَزِعُوا وَ تَهَیَّئُوا لِلْحَرْبِ وَ قَالُوا هَؤُلَاءِ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فَأَمَرَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَحْشٍ أَصْحَابَهُ أَنْ یَنْزِلُوا وَ یَحْلَقُوا رُءُوسَهُمْ فَنَزَلُوا وَ حَلَقُوا رُءُوسَهُمْ فَقَالَ ابْنُ الْحَضْرَمِیِّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ عُمَّارٌ لَیْسَ عَلَیْنَا مِنْهُمْ بَأْسٌ فَاطْمَأَنُّوا وَ وَضَعُوا السِّلَاحَ فَحَمَلَ عَلَیْهِمْ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَحْشٍ فَقُتِلَ ابْنُ الْحَضْرَمِیِّ وَ أَفْلَتَ أَصْحَابُهُ وَ أَخَذُوا الْعِیرَ بِمَا فِیهَا وَ سَاقُوهَا إِلَی الْمَدِینَهًِْ وَ کَانَ ذَلِکَ فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنْ رَجَبٍ مِنَ الْأَشْهُرِ الْحُرُمِ فَعَزَلُوا الْعِیرَ وَ مَا کَانَ عَلَیْهَا فَلَمْ یَنَالُوا مِنْهَا شَیْئاً فَکَتَبَتْ قُرَیْشٌ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَنَّکَ اسْتَحْلَلْتَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَ سَفَکْتَ فِیهَا الدَّمَ وَ أَخَذْتَ الْمَالَ وَ کَثُرَ الْقَوْلُ فِی هَذَا وَ جَاءَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)! أَ یَحِلُّ الْقَتْلُ فِی الشَّهْرِ الْحَرَامِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِیهِ قُلْ قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللهِ وَ کُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللهِ وَ الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ قَالَ: الْقِتَالُ فِی الشَّهْرِ الْحَرَامِ عَظِیمٌ وَ لَکِنَّ الَّذِی فَعَلَتْ بِکَ قُرَیْشٌ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) مِنَ الصَّدِّ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ الْکُفْرِ بِاللَّهِ وَ إِخْرَاجِکَ مِنْهُ هُوَ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَهًُْ یَعْنِی الْکُفْرَ بِاللَّهِ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْهِ الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ. علی‌بن‌ابراهیم (رحمة الله علیه): زمانی که رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) به مدینه مهاجرت کردند، تعدادی لشکر به راه‌های ورودی مکّه فرستاد تا جلوی قافله‌ی قریش را گرفته و متعرّض آنان شوند. تا آنکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) عبدالله‌بن‌جیش را همراه چند نفر از یارانش برای مقابله با قافله‌ی قریش که از طائف می‌آمدند و با خود کشمش، نان‌خورش و غذا داشتند، به‌سوی [سرزمین] «نخله» که باغ سرسبز بنی‌عامر بود، فرستاد. عبدالله و یارانش آن‌ها را غافل‌گیر کردند و کاروان درحالی‌که عمروبن‌حضرمی که هم‌پیمان عتبه‌بن‌ربیعه در آن بود، فرود آمد. زمانی که چشم ابن‌حضرمی به عبدالله و یارانش افتاد [او و کاروان همراهش] به شدّت ترسیدند و درحالی‌که می‌گفتند: «این‌ها یاران محمّد (صلی الله علیه و آله) هستند»، آماده‌ی نبرد شدند. پس عبدالله‌بن‎جحش به یارانش فرمان داد، پایین بیایند و سرهایشان را بتراشند. پس اصحاب، پایین آمده و سرهایشان را تراشیدند.
داستان‌های قرآنی و مذهبی
ابن‌حضرمی گفت: «اینان قوم جن‌ها و پریان ساکن در این خانه‌ها هستند که ما از ایشان ترس و ناراحتی نداریم (یعنی این‌ها ساکن این خانه‌ها هستند نه راهزن) پس مطمئن شده و سلاح‌هایشان را کنار گذاشتند». عبدالله‌بن‌حجش بر ایشان حمله کرد. ابن‌خضرمی کشته شد و یارانش گریختند. آنها بار (مسلمانان) کاروان را برداشته و قافله را به‌سوی مدینه فرستادند. این ماجرا در روز اوّل رجب، یکی از ماه‌های حرام اتّفاق افتاد پس قافله را درحالی‌که باری نداشت دور کردند و چیزی از آن برجای نگذاشتند. قریش به رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) نامه نوشتند که «تو ماه حرام را حلال دانستی و در این ماه خون ریخته و اموال را غارت نمودی». و در این مورد، حرف‌های بسیار [دیگری] گفتند. اصحاب نزد رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) آمده و گفتند: «ای رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله) آیا قتل در ماه‌های حرام جایز است»؟ خداوند این آیه را نازل نمود: از تو، درباره‌ی جنگ‌کردن در ماه حرام، سؤال می‌کنند بگو: «جنگ در آن، [گناهی] بزرگ است ولی جلوگیری از راه خدا [و گرایش مردم به آیین حق] و کفرورزیدن نسبت به او و هتک احترام مسجدالحرام، و اخراج ساکنان آن، نزد خداوند مهمتر از آن است و ایجاد فتنه، [و محیط نامساعد، که مردم را به کفر، تشویق و از ایمان بازمی‌دارد] حتّی از قتل بالاتر است. (بقره/۲۱۷) معنای این کلام خدا این است که: «جنگ در ماه حرام، گناه بزرگی است، امّا ای محمّد (صلی الله علیه و آله)! کارهایی که قریش در حقّ تو انجام داد» و کفرشان به خدا و بازداشتن مردم از مسجدالحرام و آواره‌کردن تو از آن، نزد خداوند بزرگتر است. و فتنه یعنی کفرورزیدن به خداوند از قتل بزرگتر است». سپس این آیه نازل شد: الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُم. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۲۲  بحارالأنوار، ج۱۹، ص۱۹۱/ القمی، ج۱، ص۷۰
11.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ ماجرای شفا یافتن مریضی در آلمان با یک «یا علی» گفتن شیخ جعفر مجتهدی(ره) (یکی از یاران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)). 🎤 حجت الاسلام عالی ✅ شیخ جعفر یکی از ۳۰ نفری بود که در هر عصر از خادمین امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هستند. مقام معظم رهبری فرمودند من خودم از شیخ جعفر کرامت دیده ام. 🏷 (عجل الله تعالی فرجه) حجت الاسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹بِــــسم ربِّـــ الــشُّــــهَــــدا🌹 🔴 داستان عجیب قرائت سوره یس بر مزار مرحوم استاد علی اکبر پرورش: 🔹در زمانی که نایب رئیس مجلس شورای اسلامی بودم، شبی استاد شهید مرتضی مطهری را خواب دیدم و ایشان یکی از بانوان نماینده مجلس را به بنده نشان دادند و فرمودند: آقای پرورش! شما به مشکل این خانم رسیدگی کنید. 🔸در خواب احساس کردم امر ثقیلی است و گاهی می‌خواهم منصرف شوم، اما شهید مطهری مانند تکیه‌گاهی با دستشان پشت مرا گرفته‌اند تا مبادا عقب‌نشینی کنم. 🔹فردای آن روز آن نماینده مجلس را خواستم و عرض کردم: خانم شما چه مشکلی دارید؟! اگر کاری از دست من برمی‌آید بفرمایید تا انجام دهم. آن خانم پرسید: چطور؟! عرض کردم: استاد شهید مطهری (رضوان الله علیه) را دیشب خواب دیدم و ایشان به بنده توصیه فرمودند تا مشکل شما را حل کنم. 🔸تا این سخن را گفتم آن خانم به گریه افتاد و گریه‌ای طولانی کرد به طوری که من به او گفتم: خانم شما بفرمایید بیرون، بعد از اینکه آرام شدید و توانستید صحبت بفرمایید، تشریف بیاورید. 🔹آن خانم پس از مدتی که گریه کرد، مجددا آمد و گفت: حقیقت این است که مدتی است که یک مشکل شدید دارم و دیگر خسته شده‌ام و نمی‌دانم چه کار کنم. به ذهنم آمد به قم بروم و ضمن زیارت حضرت معصومه(ع)، یک سوره یاسین نزد مزار شهید مطهری بخوانم، بلکه روح ایشان مرا مدد فرماید و به برکت سوره یاسین مشکل من حل شود. همین دیشب سوره یاسین را بر سر مزار ایشان در حرم مطهر قرائت کردم و استاد به خواب شما آمده‌اند. 🔸من بنا به توصیه شهید مطهری خیلی تلاش کردم که مشکل را حل کنم و واقعاً صعب و مشکل بود و کم کم داشتم ناامید می‌شدم. گاهی می‌خواستم از این کار منصرف شوم، اما یاد خواب استاد شهید مطهری می‌افتادم که با دستشان پشت مرا محکم گرفته بودند تا من عقب‌نشینی نکنم. در نهایت به لطف الهی آن مشکل حل شد. ❗️در آن هنگام که استاد پرورش این قضیه را نقل می‌کردند استاد محمدرضا حکیمی هم حضور داشتند. ایشان این خاطره را ارزنده و درس‌آموز دانسته و به نشر آن توصیه کردند. 📝 منبع: خاطراتی از استاد پرورش، مرتضی نجفی قدسی، ص27-26 (با تلخیص)
داستان‌های قرآنی و مذهبی
داستان زندگی حضرت محمد صلی الله و علیه و آله و سلم - معلم کوچک بزرگ 1️⃣ ✔️✔️ حالا دیگر قد کشیده بود. رنگی مایل به سرخی و چشمانی درشت و سیاه داشت که زیر موی بی‌چین و نرمش، بر روی هم، حالتی مجذوب کننده به او بخشیده بود. پسرک با آن قد میانه و معتدل و با آن نگاه پاکیــزه‌اش، روی هم رفته تأثیر آرامش‌بخشی بر روی دیگران می‌نهاد. سال هشتم «عام الفیل» بود. و روزهای حج از نو نزدیک می‌شد. صبح آن روز، در سایه‌ی دیوار کعبه حصیری گسترده بودند. عبدالمطلب، آقای قریش و بزرگ خاندان هاشم در گوشه‌ای از آن بساط، به عنوان رئیس نشسته بود و سران قبیله پیش رویش جلسه‌ی سازمان رفادت ۱ را تشکیل داده بودند. محمّد هم آنجا کنار پدربزرگ نشسته بود. اداره‌ی مکّه در روزهای حج راستی که کار دشواری بود. شهر مکّه علاوه بر یک مجلس شورا به نام «دارالنَّدوه»، نُه سازمـان بزرگ داشت و هـر یک از این سازمان‌ها قسمتی از کارهای شهر را به عهــده گرفته بودند. دو تا از این سازمان‌ها به نام رفادت و سقایت ۲ به ریاست عبدالمطلب اداره می‌شد. رفادت مهماندار حج‌گزاران بود. مردم مکّه، قریش و بنی‌هاشم زیارت‌کنندگان کعبه را مهمان‌های خدا و شهرشان می‌دانستند و در این مهمانی، تا می‌توانستند مهمان‌دوستی و سخاوت نشان می‌دادند. مسافران هم برای آب و غذا پولی نمی‌دادند و تمام این کارها خرج زیادی برمی‌داشت؛ به خاطر همین، از سال‌های پیش، از زمان قُصَیِّ بن کِلاب، فرمانروای مکّه و پدربزرگ عبدالمطلب، عهد و پیمانی با ثروتمندان مکّه بسته شده بود که بر اساس آن، بزرگان و سران قبایل هر یک به دلخواه و به فراخور توانایی‌اش، سهمی برای این پذیرایی پیش‌کش می‌کرد: شتر، پول، گندم یا میوه. آن روز که عبدالمطلب و حسابداران به حساب‌ها رسیدگی می‌کردند، به نام »حَفص« رسیدند. عبدالمطلب گفت: «امّا این حفص! باید پنج شتر و صد من گندم یا جو می‌داده. چرا تا امروز هیچ‌کس این را به او یادآوری نکرده؟» حسابداران در سکوت به هم نگاه کردند. حفص درآمد زیادی داشت و آدم سرشناسی بود. صد شتر داشت که در قافله‌های بازرگانی کار می‌کردند. او فقط در طائف- هشت فرسخی مکّه- مزرعه‌ای داشت که محصول زیادی می‌داد. یکی از حسابداران گفت: «یادآوری کرده‌ایم. چند بار هم پیغام فرستاده ایم؛ ولی جواب سر بالا می‌دهد». عبدالمطلب گفت: «خب! امروز یک بار دیگر هم مأمور می‌فرستیم و از او می‌خواهیم»! یک نفر گفت: »هیچ فایده‌ای ندارد! اینطور که پیداست، این آدم نَم پس نمی‌دهد. حتّی دیگر کار به دعوا و دشنام کشیده؛ امّا او گفته است که سر می‌شکند، فحش می‌دهد و از این جور حرف‌ها!» 📚الگو ایرانی داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm کودکان(و نوجوانان و مربیان)علی اصغر در ایتا👇 eitaa.com/koodakAliAsghar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️بعداز ۳۶ سال این فیلم را گذاشته در پیام رسان شخصی اش به نظر می رسد که رهبر کره شمالی از قدرت و حمله ایران به و شکستن هیمنه پوشالی و و اسرائیل خیلی خوشحال شدند که اینگونه ارادت خود را به انقلاب نشان دادند