eitaa logo
دانلود
داستان‌های قرآنی و مذهبی
آيه ۷ تا ۱۱ سوره قصص، الهام خداوند به مادر حضرت موسی: وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَىٰ أَنْ أَرْضِعِيهِ ۖ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي ۖ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿٧﴾ و به مادر موسی الهام کردیم که او را شیر بده، پس هنگامی که [از سوی فرعونیان] بر او بترسی به دریایش انداز، و مترس و غمگین مباش که ما حتماً او را به تو بازمی‌گردانیم، و او را از پیامبران قرارمی‌دهیم. فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا ۗ إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ ﴿٨﴾ [مادرش به الهام خدا او را به دریا انداخت] پس خاندان فرعون او را [از آب] گرفتند تا سرانجام، دشمنشان و مایه اندوهشان شود. مسلماً فرعون و هامان و سپاهیان آن دو خطاکار بودند؛ وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ ۖ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَىٰ أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿٩﴾ و همسر فرعون گفت: [این نوزاد] برای من و تو مایه شادمانی و خوشحالی است، او را نکشید، امید است ما را سود دهد، یا وی را به فرزندی خود بگیریم. ولی آنان آگاه نبودند [که دشمنشان را به‌دست خود می‌پرورند.] وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَىٰ فَارِغًا ۖ إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَىٰ قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١٠﴾ و قلب مادر موسی [از هر چیز جز یاد فرزندش] تهی شد [و در اضطراب و نگرانی فرو رفت]. اگر قلبش را [با لطف خود] محکم و استوار نکرده‌بودیم تا از باورکنندگان وعده ما باشد، به‌درستی که نزدیک بود آن [حادثه پنهانی] را فاش کند، وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ ۖ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿١١﴾ و به خواهر موسی گفت: [اوضاع و احوال] او را پی‌گیری کن. پس او موسی را از دور [در آغوش فرعونیان] دید درحالی‌که خاندان فرعون [پی‌گیری او را] درک نمی‌کردند. معجزه‌ی پیامبر در ایتا👇 https://eitaa.com/moejezeyepeyambar داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
آيه ۱۲ و ۱۳ سوره قصص، بازگشت حضرت موسي ...: وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿١٢﴾ و ما پیش‌ازآن [خوردن شیر] همه زنان شیردهنده را بر او حرام کردیم [تا پستان هیچ‌زنی را نگیرد،] پس [خواهرش پیش‌آمد و] گفت: آیا می‌خواهید شما را به خانواده‌ای راهنمایی کنم که سرپرستی او را برای شما به‎عهده‌گیرند و خیرخواه او باشند؟ فَرَدَدْنَاهُ إِلَىٰ أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿١٣﴾ پس او را به مادرش برگردانیم تا خوشحال و شادمان شود و اندوه نخورد و بداند که حتماً وعده خدا حق است، ولی بیشتر مردم [که محروم‌از بصیرت‌اند این حقایق را] نمی‌دانند. معجزه‌ی پیامبر در ایتا👇 https://eitaa.com/moejezeyepeyambar داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
آيه ۱۴ و ۱۵ سوره قصص، دفاع حضرت موسي از مظلوم: وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَىٰ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا ۚ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿١٤﴾ چون به توانایی [جسمی و عقلی] خود رسید و رشد و کمال یافت، به او حکمت و دانش دادیم؛ و این‌گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم. وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَىٰ حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَٰذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ ۖ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ ۖ قَالَ هَٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ ۖ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ ﴿١٥﴾ و [موسی] به شهر وارد شد در‌حالی‌که اهل آن [در خانه‌ها استراحت می‌کردند و از آنچه در شهر می‌گذشت] بی‌خبر بودند، پس دومرد را در آنجا یافت که باهم [به‌قصد نابودی یکدیگر] زدوخورد می‌کردند، این‌یک از پیروانش، و آن‌دیگر از دشمنانش، آن‌که از پیروانش بود از موسی برضد کسی‌که از دشمنانش بود درخواست یاری کرد، پس موسی مشتی به او زد و او را کشت، گفت: این [نزاع میان آن‌دو] از عمل شیطان است، قطعاً او گمراه‌کننده و دشمنی‌اش آشکار است. معجزه‌ی پیامبر در ایتا👇 https://eitaa.com/moejezeyepeyambar داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
برخورد یزید با سر مقدس امام (ع) در حضور اسیران یزید در حضور اسیران، سر امام حسین(ع) را در ظرف طلا گذاشته و با چوب‌دستی به آن می‌زد. به گزارش ابن اثیر وقتی سکینه و فاطمه، دختران امام حسین(ع)، این موضوع را دیدند، چنان فریاد زدند که زنان یزید و دختران معاویة بن ابوسفیان به گریه افتادند. بنابر روایتی از امام رضا(ع) که شیخ صدوق نقل کرده، یزید سر امام حسین(ع) را در تشتی گذاشت و بر روی آن میز غذا نهاد. سپس با یارانش سرگرم غذا خوردن شد و پس از آن، میز بازی شطرنج را روی آن تشت گذاشت و با یارانش به بازی شطرنج مشغول شد. گفته‌اند او هنگامی که در بازی می‌برد، جام آب جو را گرفته می‌نوشید و ته‌مانده آن را در کنار تشت که سر بریده امام در آن بود، بر زمین می‌ریخت. سکینه(س) در باره یزید گفته است: به خدا سوگند! هرگز کسی را سخت‌دل‌تر، کافرتر و جفاکارتر از یزید ندیدم که به سر پدرم در مجلسی که برپا کرده بود می‌نگریست و شعر می‌خواند. اعتراض حاضران عده‌ای از حاضران، به رفتار یزید در مجلس اعتراض کردند؛ از جمله یحیی بن حکم، برادر مروان بن حکم که یزید با مشت به سینه وی زد. اَبوبَرْزه اَسْلَمی نیز اعتراض کرد و به دستور یزید از مجلس اخراج شد. 📚ویکی شیعه داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm
8.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀✨🖤 کلیپ انشاالله فرج امضا میشه (ع) 🏴❥لبیــــڪ یـــا حســــین❥🏴 ╔═ 🏴════🏴 ═╗ 🌴 @estikrgifhasan🌴 ╚═ 🏴════🏴 ═╝
قسمتی از خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در کاخ یزید لعنت الله علیه: ای یزید آیا گمان می بری این که اطراف زمین و ‌آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را به مانند کنیزان به اسیری برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و دارای مقام و منزلت شده ای، پس خود را بزرگ پنداشته به خود بالیدی، شادمان و مسرور گشتی که دیدی دنیا چند روزی به کام تو شده و کارها بر وفق مراد تو می چرخد، و حکومتی که حق ما بود در اختیار تو قرار گرفته است، آرام باش، آهسته تر. آیا فراموش کرده ای قول خداوند متعال را «و کسانی که کافر شدند، گمان نکنند مهلتی که به آنان می دهیم به سودشان خواهد بود، جز این نیست که مهلتشان می دهیم تا بر گناه خود بیفزایند، و برای آنان عذابی خوار کننده است» ( ترجمه سوره آل عمران / آیه ۱۷۸) – منبع: مقتل الحسین، ابومخنف، ترجمه سید علی محمد موسوی جزایری در بلاغت چون علی در فصاحت چون حسن در شهامت چون حسین و در حیا چون مادر است
❇️ رفع همۀ بیماری‌ها از شیعیان، پس از ظهور ✅ امام سجاد علیه السلام: ✨ آنگاه كه قائم ما (عليه السّلام) قيام كند، خداوند متعال همۀ بيمارى‌ها را از شيعيان ما برمى‌دارد و دلهاى آنها را بسان پاره‌هاى آهن قرار داده و به هر كدام از آنها نيروى چهل مرد را قرار مى‌دهد و آنان فرمانروايان زمين و بزرگان آن خواهند بود. ⬅️ الخصال / ترجمه جعفری ;  ج ۲  ص ۳۲۱
🔴 یکی از علتهای نزول بلا در بیان امام سجاد 🔵 امام سجاد(ع)، به اهل و عیال خود سفارش می کردند: 🌕 «هیچ سائلی از مقابل خانه من نمی گذرد مگر اینکه اطعامش کنیم» گاهی به ایشان اعتراض می کردند: «ولی هر سائلی که واقعا محتاج نیست!» 🔹 امام سجاد(ع)پاسخ می دادند: 🔺 «بیم آن دارم که بعضی از آنها مستحق باشند و ما نیز با رد کردن مستحق، به بلایی که بر حضرت یعقوب نازل شد مبتلا شویم. حضرت یوسف، آن خواب معروف را همان شبی دید، که یعقوب، سائل مستحقی را اطعام نکرد. 🔸 آن شب یعقوب و خانواده اش سیر خوابیدند ولی سائل، گرسنه بود. به همین دلیل خداوند فرمود: «ای یعقوب ! چرا به بنده ام رحم نکردی؟! به عزتم سوگند تو را به مصیبت پسرانت مبتلا خواهم کرد.» 📚 علل الشرایع ج ۱ ص۶۱
♨️دعای قنوت نماز آیت الله خویی هفده سال پشت سر آیت الله خویی سه وعده نمازجماعت خواندم ایشان در قنوت غیر از “اللّهمَ کُنْ لِوَلِیِّک” نخواندند❗️ به طوری که دوستان به شوخی می گفتند: آقا غیر از این قنوتی ، بلد نیست!! 🌅 تصویر آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓        @sisadodelltangnafar ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
امام حسن (علیه السلام) در کنار پل ساباط برای آن‌که میزان وفاداری همراهانش را آزمایش کند، سخنانی بیان فرمود. پس از این سخنان بود که مردم به یکدیگر گفتند: به خدا سوگند، گویا ایشان تصمیم به صلح با معاویه را دارد و می‌خواهد حکومت را به او واگذار کند! برخی نیز گفتند: به خدا این مرد کافر شد! و سپس به خیمه‌ی حضرتشان حمله برده و هرچه در آن بود را به یغما بردند، تا جایی که جانماز آن‌حضرت را از زیر پایش کشیدند. عبدالرحمن بن عبداللَّه ازدی با خشونت به سمت امام (علیه السلام) آمد و ردای آن‌حضرت (علیه السلام) را از دوشش کشید. گروهی از نزدیکان و شیعیان آن‌حضرت برای نگهبانی دور ایشان را گرفتند. به درخواست امام (علیه السلام) دو قبیله‌ی ربیعه و همدان برای حفاظت از ایشان آمدند؛ امّا جراح بن سنان از قبیله‌ی بنی‌اسد دهانه‌ی اسب آن‌حضرت را گرفت و گفت: ای حسن! مشرک شدی چنانچه پدرت قبل از این مشرک شد! و سپس با شمشیری که در دست داشت چنان به ران آن‌حضرت زد که گوشت را شکافته و به استخوان رسید و امام (علیه السلام) از شدت آن زخم دست به گردن آن مرد انداخت و هر دو با هم به زمین افتادند. منبع: شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج ۲، ص ۱۱ – ۱۲، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. نویسنده: ریحانه 📚الگو ایرانی داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 eitaa.com/Dastanqm