بسا باشد که میت در تنگی و سختی است و حقتعالی به او وسعت میدهد و تنگی را از او برمیدارد، پس به او میگویند: این گشایش که برای تو حاصل شد، به سبب نمازی است که فلان برادر مؤمن برای تو خواند.
راوی پرسید: میتوانم دو میت را در دو رکعت نماز شریک کنم؟ فرمود: آری، میت شاد میشود و گشایش مییابد به دعا و استغفاری که برای او انجام میدهند، چنانکه زنده به خاطر هدیهای که برای او میبرند شاد میشود.
📚مفاتیح الجنان
#فاتحه
@Dastanqm
هرگاه شخصی به نیت میتی صدقهای بدهد حقتعالی به جبرئیل امر میکند تا با هفتاد هزار فرشته نزد قبر او بروند هر یک با طَبقی از نعمتهای الهی در دست و یکبهیک به او میگویند: سلام بر توای دوست خدا، این هدیه فلان مؤمن برای توست، پس قبر او روشن میشود و حقتعالی هزار شهر در بهشت به او کرامت میکند و هزار حوری با او تزویج مینماید و هزار لباس فاخر به او میپوشاند و هزار خواسته او را روا میکند.
📚مفاتیح الجنان
#فاتحه
@Dastanqm
"خواندن مداوم دعاي غريق"
درباره حضرت مهدي دعاهاي زيادي سفارش شده است که يکي از مهم ترينِ اين ادعيه، دعاي غريق است.
امام صادق فرمودند: به زودي شُبههاي براي شما رخ ميدهد و بدون نشانهي هدايت و امامي که ديده شود ميمانيد. در اين زمان کسي نجات پيدا نميکند مگراينکه "دعاي غريق" را بخواند و فرمودند بگوييد: يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ، يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ.
کمال الدين ، ج2 ، ص352
سفارش شده در دوره آخرالزمان ، براي در امان ماندن از فتنهها، «دعاي غريق» زياد خواندهشود.
#امام_زمان
@Dastanqm
«سلیمان (یکی از اصحاب امام رضا علیه السلام ) میگوید: حضرت رضا علیه السلام در بیرون شهر، باغی داشتند. گاه گاهی برای استراحت به باغ میرفتند. یک روز من نیز به همراه آقا رفته بودم. نزدیک ظهر، گنجشک کوچکی هراسان از شاخه درخت پرکشید و کنار امام نشست. نوک گنجشک، باز و بسته میشد و صداهایی گنگ و نامفهوم از گنجشک به گوش میرسید. انگار با جیکجیک خود، چیزی میگفت.
امام علیه السلام حرکتی کردند و رو به من فرمودند: « سلیمان! این گنجشک در زیر سقف ایوان لانه دارد. یک مار سمی به جوجه هایش حمله کردهاست. زودباش به آن ها کمک کن!»
با شنیدن حرف امام در حالی که تعجب کرده بودم بلند شدم و چوب بلندی را برداشتم. آن قدر با عجله به طرف ایوان دویدم که پایم به پلههای لب ایوان برخوردکرد و چیزی نمانده بود که پرت شوم...
با تعجب پرسیدم: «شما چطور فهمیدید که آن گنجشک چه میگوید؟» امام فرمودند: «من حجت خدا هستم... آیا این کافی نیست؟!»
📚مشرق
#امام_رضا
@Dastanqm
هجده دانه رطب
💕 ابن علوان میگوید: در خواب دیدم که کسی میگوید: «پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به بصره آمده اند! »
پرسیدم: «کجا هستند؟ »
گفت: «در خانه ی فلانی». رفتم و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را دیدم که نشسته اند و اصحابشان همراه آن حضرت اند.
در مقابل پیامبر طبقی از رطب بود. ایشان مرا که دید مشتی رطب برداشت و به من مرحمت کرد. آنها را شمردم؛ هجده دانه بود. از خواب برخاستم...
💞 شنیدم که امام رضا علیه السلام به بصره آمدهاند، پرسیدم: «کجا هستند؟ »
گفتند: «در خانه ی فلانی». رفتم و ایشان را در همانجایی دیدم که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را دیده بودم. یارانش با او بودند و نزد آن حضرت طبقی رطب بود.
امام رضا علیه السلام مرا که دیدند، مشتی رطب برداشتند و به من دادند، شمردم؛ هجده دانه بود.
گفتم: «کاش بیشتر بدهید! »
فرمودند: «اگر جدّم بیشتر داده بود، من هم میدادم». [۱]
----------
[۱]: . مسند الامام الرّضا علیه السلام، ج ۱، ص ۵۴
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
#امام_رضا
@Dastanqm
*از عامربن عبدالله بیوردی نقل است که:
در حرم شریف امام رضا علیه السلام مردی ترکزبان را دیدم که بالای سر امام به زبان ترکی گریه میکرد و اینطور دعا میکرد:پروردگارا اگر فرزندم زنده است فاصله میان من و او را بردار و اگر از دنیا رفته است مرا از محل دفنش اگاه ساز، چون زبان ترکی میدانستم پرسیدم چه اتفاقی افتاده؟ گفت: سالهاست فرزندم را گم کردهام چون شیندهام دعا دراین مکان مستجاب است آمدهام دعا کنم خداوند مشکلم را حل کند وقتی با هم خارج شدیم جوانی به ما برخورد. همینکه مرد چشمش به او افتاد شروع به گریه کرد. هر دو یکدیگر را شناختند آن جوان پسرش بود که سالها انتظار دیدنش را داشت و در حرم دعا میکرد که خدا او را به وی برساند . مرد ترکزبان گفت: من در این مرقد شریف چیزی دیدم که یقینم را محکم کرد.
(عیون اخبار الرضا، ج 1، ص320.)
📚مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهلالبیت علیهمالسلام
#امام_رضا
@Dastanqm