داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
علی(ع) خلیل محمد(ص)
☑️☑️ پیامبر(ص) در بستر رحلت بود، به حاضران فرمود:
ادعوا لی خلیلی: دوست خالص مرا حاضر کنید.
آن دو زن(دو همسر رسول خدا، حفصه و عایشه) به دنبال پدران خود (عمر و ابوبکر) فرستادند، آن دو نفر حاضرشدند، هنگامیکه چشم پیامبر(ص) به آنها افتاد، از آنها رویگردانید، سپس بار دیگر فرمود:
خلیل و دوست خالص مرا حاضر کنید.
☑️ به دنبال علی(ع) فرستادند، هنگامیکه علی(ع) وارد شد، و چشم پیامبر(ص) به آن حضرت افتاد، به او متوجه شد و سخنانی به او فرمود.
وقتی که علی(ع) از آن خانه بیرون آمد، عمر و ابوبکر به او گفتند:خلیل تو چه سخنی به تو گفت.
علی(ع) فرمود: پیامبر(ص) هزار باب علم را به من خبر داد، که از هر باب آن، هزار دیگر گشوده میشود، و هزار حرف به من آموخت که هرحرف آن، کلید هزار حرف دیگر است.
🔷🔹 پیامبر(ص) در بستر رحلت بود، و لحظات آخر عمر را طی میکرد، حضرت علی (ع) کنار بسترش آمد، و سرش را زیر روپوش پیامبر(ص) برد (و پیامبر(ص) سر مبارک علی(ع) رادر بر گرفت) آنگاه پیامبر(ص) به علی (ع )فرمود:ای علی! هرگاه از دنیا رفتم، مرا غسل بده و کفن کن، سپس مرا بنشان، و ازمن سوال کن، و بنویس.
و طبق روایت دیگر فرمود: آنچه میخواهی بپرس، سوگند به خدا از هر چه بپرسی، پاسخ تو رامی دهم.
🔴🔵 (طبق نقل قطب راوندی(ره) امام علی (ع) فرمود:همانگونه که پیامبر(ص) دستور داده بود، بعداز کفن کردن، او را نشاندم، آن حضرت مر خبر داد از آنچه تا روز قیامت رخ میدهد، هیچگروهی نیست مگراینکه من گمراهان آنان رااز طرفداران حق میشناسیم. )
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
امتیازات شیعیان علی(ع)، از زبان پیامبر(ص)
✅✅ جمعی به گرد پیامبر( ص ) حلقه زدهبودند، آن حضرت فرمود:
خداوند امت مرا در جهان طینت و سرشت، به من نشان داد، و نامهای آنها را به من آموخت چنانکه به آدم (ع ) آموخت، آنگاه رهبران و زمامداران از کنار من گذشتند، من برای علی (ع) و شیعیانش، از درگاه خدا طلب آمرزش کردم.
خداوند، یک مطلب را درباره شیعیان علی(ع) به من وعده داد.
شحصی پرسید: ای رسول خدا! آن مطلب چیست؟.
پیامبر: آن مطلب چنین بود:
1️⃣ آمرزش برای مؤمنان شیعه
2️⃣ عفو از گناهان
3️⃣ تبدیل گناهشان به پاداشها و نیکیها.
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
اتمام حجت عجیب علی(ع) به ابوبکر
✴️ (آنهنگام که رسول خدا(ص) رحلت کرد، و ابوبکر بر مسند خلافت نشست، و خلیفه حقیقی رسول خدا(ص) یعنی علی(ع) را از حق خود بازداشتند) روزی علی(ع) به ابوبکر فرمود: قرآن میفرماید:
ولا تحسبن الدین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
:ای پیامبر! هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده اند، مردگانند، بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شود (آل عمران -169).
و من گواهی می دهم که محمد رسول خدا(ص) شهید ازدنیارفت، سوگندبهخدا آن حضرت نزد تو میآید، وقتی که نزد تو آمد یقین کن، چراکه شیطان نمیتواند خود را به حضرت آن حضرت درآورد، آنگاه علی(ع) دست ابوبکر را گرفت و شخص پیامبر(ص) را به ابوبکر نشان داد.
پیامبر(ص) به ابوبکر فرمود:
یا ابابکر آمن بعلی و باحد عشر من ولده، انهم مثلی الا النبوة وتب الی الله مما فی یدک فانه لا حق لک فیه
:ای ابوبکر به (امامت) علی(ع) و یازده فرزندش، ایمان بیاور، آنها(در مقام رهبری و در وجوب اطاعت از آنها) مانند من هستند، فقط نبوت را ندارند، از آنچه(از مقام رهبری) در دست گرفتهای، در پیشگاه خدا توبه کن، زیرا تو در آن مقام، حقی نداری.
♻️ سپس پیامبر(ص) رفت و دیده نشده.
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
نام امیرمؤمنان از مختصات علی(ع)
👤 شخصی از امام صادق(ع) پرسید: آیا رواست که به امام قائم (عج) به عنوان سلام بر تو ای امیرمؤمنان سلام کرد؟
☀️امام صادق: نه، روانیست، خداوند تنها علی(ع) را به این اسم، نامید، قبل از علی(ع)، کسی به این نانم، نامیده نشده و بعد از او هم جز کافر، کسی آن نام را بر خود نبندد.
👤 آن شخص پرسید: قربانت گردم، پس چگونه باید بر قائم(عج) سلام کرد؟
☀️امام صادق: می گوئید السلام علیک یا بقیةالله:سلام بر تو ای باقیمانده (و عصاره) خدا، سپس آن حضرت، این آیه (86 سوره هود) را خواند: بقیةالله خیر لکم ان کنتم مؤمنین:اگر با ایمان باشید، باقیمانده(از حجتهای) خدا برای شما بهتر است.
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
رئیس جنیان در خدمت امام علی(ع)
🌿 عصر خلافت امیرمؤمنان علی(ع) بود، آن حضرت در مسجد اعظم کوفه بالای منبر سخن میگفت، و جمعیت بسیاری پای منبر او، سخنانش را گوش میکردند، ناگهان دیدهشد، اژدهائی از طرف یکی از درهای مسجد، وارد مسجد شد، مردم به جلو رفتند و خواستند او را بکشند، امیرمؤمنان (ع) شخصی را به سوی آنها فرستاد که به آنها بگوید دستنگهدارند و او را نکشند.
💥 آن اژدها سینهکشان حرکتکرد تا پای منبر آمد و برخاست و روی دمش ایستاد، و به امیرمؤمنان (ع) سلام کرد، حضرت اشاره کرد: بنشین، تا خطبه تمام گردد، پس از پایان خطبه، علی(ع) به آن اژدها توجه کرد و فرمود:
تو کیستی؟.
💥او گفت: من عمروبن عثمان نماینده شما در میان جنیان هستم، پدرم ازدنیارفت، و به من سفارش کرد تا به خدمت شما برسم و دستور شما را بهدست آورم، اینک نزد شما برای گرفتن دستور آمدهام، تا چه دستور فرمائی؟
🌟 امام علی: تو را به تقوا و پرهیزکاری دعوت میکنم، و سفارش میکنم که بازگردی و درمیان جنیان، بهجای پدرت باشی، و تو را بهعنوان نماینده خودم در میان آنها منصوبکردم.
❄️ عمرو رفت و طبق وظیفه خود، بین جنیان حکومت کرد.
جابر جعفی میگوید: ماجرای فوق را امام باقر(ع) نقلکرد، من به آن حضرت عرض کردم: آیا عمرو (نامبرده) نزد شما نیز میآید، و آمدن او به خدمت شما واجب است؟
.
🌟امام باقر(ع) فرمود: آری.
https://eitaa.com/Dastanqm
هدایت شده از سعداء/حجت الاسلام راجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | چرا همام پس از شنیدن سخن امام علی علیه السلام بیهوش شد و از دنیا رفت؟
🌱 یک دقیقه با قرآن در #بهار_قرآن
💠 مجموعه دیدنی #سی_جزء_سی_داستان به روایت حجتالاسلام راجی
🔹#جزء_اول
🔹#داستان_اول
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
هدایت شده از سعداء/حجت الاسلام راجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | چرا گاهی دعاهایمان مستجاب نمیشود؟!
🔶 اینگونه دعا کنیم...
🌱 یک دقیقه با قرآن در #بهار_قرآن
💠 مجموعه دیدنی #سی_جزء_سی_داستان به روایت حجتالاسلام راجی
🔹#جزء_دوم
🔹#داستان_دوم
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
هدایت شده از سعداء/حجت الاسلام راجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | نمایندگی مجاز حاتم طایی در قرن۲۱
🌱 یک دقیقه با قرآن در #بهار_قرآن
💠 مجموعه دیدنی #سی_جزء_سی_داستان به روایت حجتالاسلام راجی
🔹#جزء_سوم
🔹#داستان_سوم
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
https://www.aparat.com/v/4ilkf
☝️انیمیشن این پیروزی به مناسبت سوم خرداد
https://eitaa.com/Dastanqm
🏝کار و کوشش
محمّدبنمنکدر مىگوید:
من گمان نمىکردم على بن الحسین علیه السلام جانشینى برتر از خود بنهد، تا آنکه پسرش محمّد بن على را دیدم و خواستم او را پند دهم ولى او مرا پند داد، دوستانش گفتند: امام علیه السلام به چه چیزى تو را پند داد؟
گفت: در ساعتى بسیار گرم به بخشى از نواحى مدینه رفته بودم، حضرت امام باقر علیه السلام را دیدم که مشغول کار بود، پیش خود گفتم: مردى از مردان بزرگ قریش در این ساعت با این حال در طلب دنیاست! سوگند مى خورم که او را قاطعانه موعظه کنم.
نزدیک او شدم و سلام کردم، نفس زنان جواب سلامم را داد. از شدّت گرما عرق از سر و رویش مى ریخت. به او گفتم: خدا کارت را به صلاح آورد، بزرگى از بزرگان قریش آن هم در این ساعت در طلب دنیاست، اگر مرگت از راه رسد و تو در این حال باشى چه مى کنى؟
❗️امام فرمود: به خدا سوگند اگر مرگم برسد و در این حال باشم بىتردید به من رسیده درحالىکه در طاعتى از طاعات خدا هستم که بهوسیله آن ارزش وجودم را از تو و از مردم حفظ مىکنم. من از مرگ زمانى مىترسم که مرا در رسد و من بر گناهى از گناهان باشم! گفتم: خدا رحمتت کند! خواستم تو را موعظه کنم تو مرا موعظه کردى.
الکافى: ۵/ ۷۳، حدیث ۱؛ الارشاد، مفید: ۲/ ۱۶۱؛ وسائل الشیعه: ۱۷/ ۱۹، باب ۴، حدیث ۲۱۸۷۲؛ بحار الأنوار: ۴۶/ ۳۵۰٫
📚الشیعه
https://eitaa.com/Dastanqm
✳️ انفاق جوانمردانه
حسن بن کثیر مىگوید:
از تهیدستى و جفاکارى برادران ایمانى نزد حضرت امام باقر علیه السلام شکایت کردم، حضرت فرمود: برادر بدى است برادرى که هنگام بىنیازیت به تو توجه داشتهباشد و زمان تنگدستى ات با تو قطع رابطه کند!
سپس به غلامش فرمان داد تا کیسهاى که هفتصد درهم در آن بود به من داد و فرمود: این را هزینه کن و هنگامىکه بهپایانرسید مرا خبر ده.
الارشاد، مفید: ۲/ ۱۶۶؛ روضه الواعظین: ۱/ ۲۰۴؛ بحار الأنوار: ۴۶/ ۲۸۷، باب ۶، حدیث ۶٫
📚الشیعه
https://eitaa.com/Dastanqm
خستهنشدن از نیکوکارى
یاران حضرت امام باقر علیه السلام مىگویند:
آن حضرت میان پانصد تا ششصد هزار درهم به ما اجازه مىدادند که کمک کنیم و هرگز از صله به برادران و کسانی که برای حاجت نزد او میآمدند و آرزومندان و امیدوارانش، ملول و خسته نمىشدند.
الارشاد، مفید: ۲/ ۱۶۷؛ کشف الغمه: ۲/ ۱۲۷؛ بحار الأنوار: ۴۶/ ۲۸۸، باب ۶، حدیث ۹٫
📚الشیعه
https://eitaa.com/Dastanqm
بردباری شگفت دربرابر نصرانى
مردى نصرانى مسلک به حضرت امام باقر علیه السلام از روى توهین گفت: تو بقرى!
حضرت فرمود: نه من باقرم.
گفت: تو پسر آن زن آشپزى،
فرمود: آشپزى هنر و حرفه اوست،
گفت: تو فرزند زنى سیاهچهره و بدزبانى!
فرمود: اگر راست مىگویى خدا او را بیامرزد و اگر دروغ مىگویى خدا تو را بیامرزد.
❇️ نصرانى بهسبب این برخورد بردبارانه مسلمان شد.
المناقب: ۴/ ۲۰۷؛ بحار الأنوار: ۴۶/ ۲۸۹، باب ۶، حدیث ۱۲٫
📚الشیعه
https://eitaa.com/Dastanqm
مهماندوستى عاشقانه
سلمى کنیز حضرت امام باقر علیه السلام مىگوید:
همواره برادران دینىاش بر او وارد مىشدند و از نزد او نمىرفتند مگرآنکه آنان را به پاکیزهترین غذا پذیرایى مىکرد و لباسى نیکو بر آنان مىپوشانید و درهمهایى به آنان مىبخشید! من به حضرت مىگفتم: بهسبب این دستودلبازى تهیدست مىشوى، حضرت پاسخ مىگفت:
اى سلمى! نیکى و حسنه دنیا جز صله به برادران دینى و کارهاى پسندیده نیست.
او هرگز از همنشینى با برادران خسته نمىشد و مىفرمود: میزان دوستى برادر دینى نسبت به خودت را، به آنچه در قلب تو نسبت به اوست بشناس. هرگز از او شنیده نشد که به سائل بگوید: اى سائل! در وجودت برکت باد، و نه اى سائل! این را برگیر! بلکه او مىفرمود: آنان را با بهترین نامهاشان بخوانید
کشف الغمه: ۲/ ۱۱۸؛ بحار الأنوار: ۴۶/ ۲۹۰، باب ۶، حدیث ۱۵٫
📚الشیعه
https://eitaa.com/Dastanqm
حقوق همسر
حسن بن زیّات بصرى مىگوید:
من با دوستم بر حضرت امام باقر علیه السلام وارد شدیم درحالىکه آن حضرت در اطاقى مفروش نشسته بودند و بالاپوشى قرمز برتن داشتند و محاسن خود را اصلاح کرده، سرمه به چشم کشیدهبودند.
پرسش هایى از او پرسیدیم، هنگامىکه برخاستیم به من فرمود: اى حسن! فردا تو و دوستت نزد من بیایید گفتم: آرى، فدایت شوم!
چون فردا رسید با دوستم خدمت حضرت رسیدم، در اتاقى بود که جز حصیر فرشى نداشت و پیراهن خشن بر تن او بود، رو به دوستم کرده، فرمود: برادر بصرى! دیروز بر من وارد شدى و من در اتاق همسرم بودم، دیروز نوبت او بود، اتاق، اتاق او بود و کالاى اتاق هم کالاى او، خود را برایم آراسته بود و بر عهده من بود که من هم خود را براى او بیارایم بهآنگونه که او براى من خود را آراسته بود. به دلت چیزى نسبت به من نگذرد.
دوستم گفت: فدایت گردم، به خدا سوگند بر دلم چیزى گذشت اما اکنون خدا آن را از میان برد و دانستم حق در همان است که گفتى.
الکافى: ۶/ ۴۴۸، باب لبس المعصفر، حدیث ۱۳؛ مکارم الأخلاق: ۸۰؛ وسائل الشیعه: ۵/ ۳۲، باب ۱۷، حدیث ۵۸۱۷؛ بحار الأنوار: ۴۶/ ۲۹۳٫
📚الشیعه
https://eitaa.com/Dastanqm
دعاى دسته جمعى
حضرت امام صادق علیه السلام مى فرماید:
😞 هرگاه پدرم را حادثهاى محزون مىکرد، زنان و کودکان را جمع مىکرد، سپس دست به دعا برمىداشت و آنان آمین مىگفتند.🤲
الکافى: ۲/ ۴۸۷، باب الإجتماع فى الدعاء، حدیث ۳؛ عده الداعى: ۱۵۸، الإجتماع فى الدعاء.
📚الشیعه
https://eitaa.com/Dastanqm
مناجات شبانه
اسحاق بن عمار مىگوید: حضرت امام صادق علیه السلام به من فرمود:
رختخواب پدرم را پهن مىکردم و به انتظارش مىماندم تا بیاید، وقتى به رختخواب مىرفت و خوابش مىبرد، من به سوى رختخوابم مىرفتم. شبى دیر به نزد من آمد. در جستجویش به مسجد آمدم و آن هنگامى بود که مردم بهخواب رفتهبودند. ناگهان او را در مسجد تنها به حال سجده دیدم، نالهاش را شنیدم که مىگفت:
سُبحَانَکَ اللَّهُمَّ رَبِّى حَقّاً حَقّاً، سَجَدتُ لَکَ یَا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً، اللَّهُمَّ إنَّ عَمَلِى ضَعیِفٌ فَضَاعِفُه لِى، اللَّهُمَّ قِنِى عَذَابَکَ یَومَ تَبعَثُ عِبَادَکَ، وَتُب عَلَیَّ إنَّکَ أنتَ التَّوَابُ الرَّحِیمُ.
خدایا! از هر عیب و نقصى منزهى، به حقیقت که پروردگار منى. پروردگارا! برایت از روى بندگى سجده کردم، خدایا! عملم ضعیف است، آن را برایم دو چندان کن، خدایا! مرا از عذابت، روزى که بندگانت را برمى انگیزى حفظ کن و توبه مرا بپذیر، زیرا تو بسیار توبه پذیر و مهربانى
الکافى: ۳/ ۳۲۳، باب السجود والتسبیح والدعاء فیه، حدیث ۹؛ حلیه الأولیاء: ۳/ ۱۸۷؛ بحار الأنوار: ۴۶/ ۳۰۱، باب ۶، حدیث ۴۵٫
📚الشیعه
https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/pzw2o?playlist=787001
خصلتی که حضرت موسی را به پیغمبری رساند!
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم سوم: امیرمؤمنان علی(ع)
مسلمان شدن یهودی، بدست علی(ع)
عصر خلافت امام علی(ع) بود، آن حضرت در یکی از سفرها، از فاصله دور به طرف کوفه میآمد، یکی از یهویان(یا مسجد) نیز در همان راه حرکت میکرد و به سوی اطراف کوفه میرفت، آن کافر به علی(ع) رسید(ولی علی(ع) را نمیشناخت) و باهم به سفر خود ادامهدادند، تا بر سر دوراهی رسیدند که یکی راه کوفه بود، و دیگری راه اطراف کوفه بود.
یهود دید که علی(ع) به راه کوفه نرفت، بلکه در همان راه که خودش حرکت میکرد، حرکت کرد، یهودی از علی(ع) پرسید: مگر نگفتی که من عازم کوفه هستم؟
امام علی: آری گفتم.
یهودی:پس چرا به راه کوفه نرفتی و در این راه با من میآئی، بااینکه راه کوفه را میدانی؟.
امام علی: این، برای نیکوپایاندادن به رفاقت است، چرا که هرانسان رفیق راهش را، هنگام جدائی، تا چند قدم، بدرقه میکند، که پیامبر ما اینگونه به ما دستور دادهاست.
یهودی: بهراستی پیامبر شما، این گونه دستور دادهاست؟
امام علی: آری.
یهودی: پس مسلماً هرکس از پیامبر شما پیروی کرده، بهخاطر این کارهای بزرگوارانه و این خصلت نیکو بوده که از او دیدهاست.
(در همین هنگام که نور درخشان اسلام بر قلب یهودی تابیدهبود، گفت:) من تو را گواه میگیرم که بر دین تو هستم، و دین تو را پذیرفتم، یهودی همراه امام علی(ع) بهسوی کوفه آمد، در کوفه آن حضرت را شناخت که خلیفه مسلمانان و امیرمؤمنان است، اسلام را پذیرفت و رسماً مسلمان شد.
https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/2S5pP
سخنرانی استاد دانشمند داستان زن بیحجاب
https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/Pm7oM
شیخ رجبعلی خیاط چطور عارف شد؟ استاد دانشمند
https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/cUpZI
طنین وحی - سوره بقره - آیات ۳۵ و ۳۶
https://eitaa.com/Dastanqm