eitaa logo
دانلود
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم ششم امام سجاد علیه السلام هم‌نشینی امام سجاد (ع) با زیردستان ❇️ چند نفر جذامی (مبتلایان به بیماری جذام) در محلی نشسته بودند و صبحانه می‌خوردند (231) امام سجاد (ع) سوار بر الاغش از آنجا عبور می‌کرد، آنان وقتی که آن حضرت را دیدند، صدا زد: (بفرمائید با ما صبحانه بخورید). امام: اگر روزه نبودم، دعوت شما را می‌پذیرفتم. هنگامی‌که امام سجاد (ع) به خانه‌اش رفت، روز دیگر دستور داد غذای لذیذ و گوارا فراهم کردند، سپس آن جذامی‌ها را به صبحانه دعوت کرد و خود در کنار آنها نشست و با هم، غذا خوردند. (232) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم ششم امام سجاد علیه السلام پاسخ کوبنده امام سجاد (ع) به یزید ✅ هنگامی‌که امام سجاد (ع) را (در ماجرای کربلا، به‌صورت اسیر، همراه بازماندگان شهدای کربلا به شام) نزد یزید بن معاویه بردند، آن حضرت را در برابر یزید نگه‌داشتند. یزید (مغرور برای نیکو جلوه دادن کار خود به یک توجیه مزورانه مذهبی پرداخت، آیه‌ای از قرآن خواند و علت مصائبی که خاندان رسالت به آن دچار شده‌اند را، عمل خود آنها دانست و گفت): خداوند می‌فرماید: و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم : (هر مصیبتی به شما رسد، به خاطر اعمالی است که انجام داده اید) (شوری - 30). امام سجاد (ع) بی‌درنگ در پاسخ فرمود: این در شأن ما نیست، بلکه در شأن ما این آیه (22 حدید) است: ما اصاب من مصیبة فی الارض ولافی انفسکم الا فی کتاب من قبل ان نبرأها ذلک علی الله یسیر : (هیچ مصیبتی در زمین و نه در وجود شما روی نمی‌دهد، مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است و این امر، برای خداوند آسان می‌باشد) (حدید - 22). (228) (بنابراین مصیبت ما، از مصائب مورد قبول ما، برای تقویت دین است و دستورش در لوح محفوظ الهی آمده‌است، نه اینکه اعمال نامناسب ما باشد). داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم ششم امام سجاد علیه السلام نمونه ای از مناجات امام سجاد (ع) محمدبن ابی حمزه می‌گوید: پدرم گفت: امام سجاد (ع) را در یکی از شب‌ها در کنار کعبه دیدم که نماز می‌خواند، قیام نماز را طول داد، به‌گونه‌ای‌که دیدم گاهی بر پای راستش تکیه می‌داد و گاهی بر پای چپش تکیه می‌داد، سپس شنیدم مانند گریان می‌گفت: (یا سیدی تعذ بنی وحبک فی قلبی … ) : (ای آقای من! آیا مرا عذاب کنی، با اینکه حب تو در قلبم هست، سوگند به عزتت اگر چنین کنی، مرا در قیامت با مردمی محشور کنی که دیر زمانی به خاطر تو با آنها دشمنی کرده ام). (229) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم ششم امام سجاد علیه السلام دو پرنده قمری در حضور امام باقر (ع) و قضاوت آن حضرت ✅ محمد بن مسلم می‌گوید: روزی در محضر امام باقر (ع) بودم، ناگاه یک جفت پرنده قمری (241) آمدند و روی دیوار خانه امام باقر (ع) نشستند، طبق معمول خود سروصدا می‌کردند و امام باقر (ع) ساعتی به آنه پاسخ داد، سپس آنها روی دیوار دیگر پریدند، قمری نر مدتی بر سر قمری ماده فریاد می‌کشید و سپس با هم پریدند و رفتند، از امام باقر (ع) پرسیدم: (ماجرای این دو پرنده چه بود؟). ✳️ امام باقر: ای پسر مسلم! هر پرنده و جا‌ن‌دار و چارپائی را که خدا آفرید، از همه کس، نسبت به ما شنواتر و فرمانبردارتر است، این دو قمری که یکی نر بود و دیگری ماده، قمری نر به قمری ماده بدگمان شده‌بود، قمری ماده سوگند یاد می‌کرد که دامنش پاک است و گفته بود آیا به قضاوت امام باقر (ع) راضی هستی، قمری نر پیشنهاد قمری ماده را پذیرفته‌بود با هم نزد من برای داوری آمده‌بودند (آنها به اینجا آمدند و شکایت خود را مطرح کردند) و من به قمری نر گفتم: (تو نسبت به ماده خود ظلم کرده‌ای). قمری نر، داوری مرا پذیرفت و قمری ماده را (در پاک‌دامنی‌اش) تصدیق کرد. (242) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم ششم امام سجاد علیه السلام آخرین وصیت امام سجاد و امام حسین (ع) ✅ امام باقر (ع) فرمود: هنگامی‌که پدرم لحظات آخر عمر را می‌پیمود، مرا به سینه‌اش چسبانید و فرمود: (پسر جان! تو را به همان چیزی که پدرم (امام حسین علیه السلام) هنگام شهادت به آن وصیت کرد، سفارش می‌کنم و آن اینکه: یا بنی اصبر علی الحق وان کان مرا : (ای پسر جان! در راه حق، استقامت کن، گر چه تلخ باشد). (233) نیز امام باقر (ع) فرمود: پدرم در لحظات آخر عمر، مرا به سینه‌اش چسبانید و فرمود: پسر جان! تو را وصیت می‌کنم به آنچه پدرم هنگام شهادت به آن وصیت کرد و فرمود: پدرش به آن سفارش کرده‌است: یا بنی وظلم من لایجد علیک ناصرا الا الله : (ای پسر جان، بپرهیز از ظلم به کسی که یاوری در برابر تو جز خدا ندارد). (234) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
مسافرت بی‏ بازگشت زهری گوید: ✅ در شبی سرد و زمستانی امام زین‏ العابدین علیه ‏السلام را دیدم که کیسه‌‌ای از آرد و دسته‏ای هیزم بر دوش گرفته بود و حرکت می‏کرد. نزدیک رفتم و پرسیدم: «ای فرزند رسول خدا این بار چیست؟» فرمود: «قصد سفر دارم؛ و این بار، توشه سفر من است.» گفتم: اگر اجازه فرمایید غلام من حمل بار را به عهده می‏‌گیرد.» فرمود: «هرگز.» گفتم: «اجازه فرمایید تا خودم بار را به دوش بگیرم. شما خسته و ناتوان شده‏اید.» فرمود: «زهری! من هرگز زحمتی را که موجب نجات من در سفر است از خود دور نخواهم کرد. به دنبال کار خود برو و مرا واگذار.» زهری گوید: «امر امام علیه ‏السلام را اطاعت کردم و از حضرت جدا شدم.» 🔺 چند روزی نگذشته بود که امام علیه‏السلام را در مدینه دیدم. متعجبانه به حضورش رفتم و پرسیدم: «ای پسر رسول خدا! شما فرمودید به سفر می‏روم ولی نرفته‏اید!»حضرت فرمود: «آری، قصد سفر بود اما نه سفری دنیایی که تو گمان کردی، بلکه مقصودم سفر بی‏بازگش آخرت بود و من خود را برای آن سفر آماده می‏کردم. آمادگی برای سفر آخرت به این است که از گناه پرهیز کنی و به نیازمندان کمک نمایی». [1] . پی نوشت ها: [1] ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‏طالب (ع)، ج 4، ص 158. منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام سجاد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ چاپ دوم 1381. http://sahifa-sajjadia.blogfa.com/post/1052 داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
مرد دلقک ✅ در شهر مدینه مردی دلقک بود که با حرکات خنده‌آورش مردم را می‌خندانید. یک‌بار در جمعی گفت: «این مرد (زین‏ العابدین) حوصله مرا سربرده‌است و من تا کنون نتوانسته‏ام او را بخندانم، اما بالاخره او را مضحکه مردم خواهم کرد.» مدتی گذشت. یک روز مرد دلقک در حضور مردم امام سجاد علیه‏السلام را دید که در حال عبور است. فورا به دنبال حضرت علیه‏السلام دوید و برای اینکه مردم را بخنداند عبا را از دوش مبارک امام علیه ‏السلام برگرفت و به طرفی دوید. امام علیه‏ السلام بدون ذره‏ای توجه راه خود را ادامه داد و به واکنش و خنده‌ های مردم ابدا توجهی نفرمود. همراهان امام علیه ‏السلام مرد دلقک را تنبیه کردند و عبا را از او پس گرفتند و به دوش آن حضرت انداختند. امام علیه ‏السلام فرمود: «این شخص که بود؟» گفتند: «مردی دلقک است که اهل شهر را می‏خنداند.» فرمودند: «از قول من به او بگویید.» «ان لله یوما یخسر فیه المبطلون.» «همانا خداوند را روزی است به نام قیامت. چون آن روز فرارسد بیهوده‌کاران زیان می‏کنند.» [1] . پی نوشت ها: [1] ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‏طالب (ع)، ج 4، ص 158. منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام سجاد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ چاپ دوم 1381. http://sahifa-sajjadia.blogfa.com/post/1051 داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Roze_Audio.mp3
12.27M
📝روضه شب دوازدهم محرم 🎤حاج منصورارضی شب_دوازدهم_محرم ویژه شهادت 🏴 ماه
12_4_Mahdi_rasuli_(shabe_12_ramazan)_(www.rasekhoon.net).mp3
6.08M
روضه 📝بین کبوترای تو، تنهاترین منم(روضه) 🎤حاج مهدیرسولی ویژه شهادت 🏴 ماه
4_5837221774898498527.mp3
8.32M
📝 ناقۀ بی‌جهاز بماند... 🎤 حاج‌امیر کرمانشاهی ویژه شهادت 🏴 ماه
4_5837221774898498528.mp3
3.34M
📝 ای شام کربلای تو یا زین‌العابدین 🎤 کربلایی‌ حسین_طاهری ویژه شهادت 🏴 ماه
4_5837221774898498504.mp3
4.16M
📝 اثر غل و زنجیر... 🎤 حاج‌امیر کرمانشاهی ویژه شهادت 🏴 ماه
4_5837221774898498520.mp3
6.64M
📝 ماییم مست جام تو یا زین‌العابدین 🎤 کربلایی‌ حسین_طاهری ویژه شهادت 🏴 ماه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه جانسوز _شهادت امام سجاد علیه السلام _استاد حجت الاسلام میرزامحمدی.mp3
2.64M
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین 📝روضه امام سجاد علیه السلام 🎤استاد_میرزا_محمدی سلام الله علیه 🏴 ماه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا