eitaa logo
دانلود
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم سیزدهم امام حسن عسکری علیه السلام پاسخ ابن خانق به جعفر کذاب ✅ (جعفر کذاب یکی از پسران امام هادی (ع) و یکی از برادران امام حسن عسکری (ع) بود و بعد از پدرش، به دروغ ادعا کرد که من امام بعد از او هستم، با اینکه فردی فاسق و شرابخوار بود، او بعد از وفات امام حسن عسکری (ع) نیز ادعاکرد که جانشین برادرم، من هستم) ❇️ احمد بن عبیدالله بن خاقان می‌گوید: جعفر کذاب نزد پدرم (عبید الله که دارای مقام عالی در دربار خلیفه بود) آمد و گفت: (مقام برادرم را بر من بده، درعوض، من سالی 20 هزار دینار برای تو می‌فرستم). پدرم به او تندی کرد و با خشم و ناسزا گوئی به او گفت: ❗️ (ای احمق نادان! خلیفه، به روی معتقدین به امامت برادرت (امام حسن عسکری) شمشیر کشید، تا آنها را از این اعتقاد برگرداند، نتوانست، بنابراین اگر آنها و شیعیان، امامت تو را قبول دارند، نیازی به خلیفه و غیر او نداری و اگر آنها تو را به امامت، قبول ندارند، به وسیله ما هرگز نمی توانی به این مقام برسی). پدرم از آن پس، اصلا به جعفر اعتنا نکرد و تا زنده بود اجازه نداد که جعفر نزدش بیاید. (355) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستان‌های قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم سیزدهم امام حسن عسکری علیه السلام نمونه‌ای از کرم و بزرگواری امام حسن عسکری (ع) ✅ محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر (ع) می‌گوید: به تهی‌دستی و فقر مبتلا شده‌بودیم و زندگی را به‌سختی می‌گذراندیم، پدرم (علی بن ابراهیم) گفت نزد این مرد (امام حسن عسکری) برویم، زیرا او به جوان‌مردی و بزرگ‌واری، توصیف می‌شود. گفتم: آیا او (امام حسن) را می‌شناسی؟ پدرم گفت: نه، نمی‌شناسم و هرگز او را ندیده‌ام، باهم به‌حضور آن حرکت کردیم، در مسیر راه، پدرم گفت: (چقدر نیاز داریم که آن حضرت دستور پانصد درهم را برای ما بدهد، تا 200 درهم آن را صرف در پوشاک و 200 درهم آن را صرف در بده‌کاری کنیم و 100 درهمش را برای مخارج زندگی به‌مصرف رسانیم). من با خود گفتم: کاش 300 درهم نیز به من بدهد، صد درهم آن را پوشاک، صد درهمش را در مخارج زندگی به مصرف برسانم و با صد درهم آن الاغی خریداری کنم تا به کوهستان (باختران و همدان و اطراف آن) بروم، وقتی که به در خانه امام حسن (ع) رسیدیم، خدمتکار آن حضرت بیرون آمد و گفت: (علی بن ابراهیم و پسرش محمد) وارد گردید. ♻️ ما به محضر آن حضرت شرفیاب شدیم و سلام کردیم و جواب سلام ما را داد و به پدرم فرمود: (ای علی! چرا تا کنون نزد ما نیامده ای؟). پدرم در پاسخ گفت: (ای آقای من، خجالت می کشیم با این وضع به حضورتان بیائیم). ❇️ پس از ساعتی از محضر امام حسن (ع) مرخص شدیم، غلامش آمد و کیسه پولی به پدرم داد و گفت: (این کیسه، حاوی 500 درهم است، 200 درهم آن برای پوشاک، 200 درهم آن برای برای بدهکاری و 100 درهم آن برای مخارج زندگی شما است). و کیسه دیگری به من داد و گفت: (این کیسه حاوی 300 درهم است، صد درهمش برای پوشاک و صد درهمش برای مخارج زندگی و با صد درهمش الاغی برای خود خریداری کن، ولی به کوهستان (باختران و اطراف) نرو بلکه به (سوراء) برو، محمد بن علی بن ابراهیم به سوراء رفت و در آنجا با زنی ازدواج کرد. روایت‌کننده گوید: اکنون علی بن ابراهیم (به خاطر آن کمکهای امام حسن) املاکی دارد که قیمت محصول آن معادل هزار درهم است، در عین حال پیرو (مذهب واقفی) است (یعنی معتقد است که امام کاظم (ع) همان امام قائم (ع) است و بعد از او امامی نیست). 💠 محمد بن ابراهیم می‌گوید: به علی بن ابراهیم گفتم: (وای بر تو! مگر دلیلی روشنتر از این (درباره امامت امام حسن عسکری علیه السلام) می خواهی (که به آنچه در دلت گذشت آگاه بود و مطابق آرزوی قلبی تو به تو کمک کرد) علی بن ابراهیم در پاسخ گفت: (ای کیشی است که به آن عادت کرده ایم) (356) (این داستان نیز بیانگر آگاهی امام حسن (ع) به نهانی‌ها است و هم نشانگر جوانمردی و بزرگواری آن حضرت است و هم حاکی از لطف او حتی به غیر شیعه دوازده امامی است و هم شیوه صله رحم را می آموزد، زیرا علی بن ابراهیم و محمد بن علی بن ابراهیم، نوه‌های امام کاظم (ع) بودند - تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستان‌های قرآنی و مذهبی
❓رسول خدا به حال کدام گروه از زنان گریه کردند. اميرالمؤمنين على (ع) مى‌فرمايد: روزى با فاطمه(س) محضر پيامبر خدا (ص) رسيديم، ديديم حضرت به‌شدت گريه مى‌كند. گفتم : پدر و مادرم به فدايت يا رسول الله! چرا گريه مى‌كنى؟ فرمود:يا على(ع)! آن شب كه مرا به معراج بردند، گروهى از زنان امت خود را در عذاب سختى ديدم و از شدت عذابشان گريستم. (و اكنون گريه‌ام براى ايشان است). زنى را ديدم كه از موى سر آويزان است و مغز سرش از شدت حرارت مى‌جوشد. زنى را ديدم كه از زبانش آويزان كرده‌اند و از آب سوزان جهنم به گلوى او مى‌ريزند. زنى را ديدم، گوشت بدن خود را مى‌خورد و آتش از زير پاى او شعله‌ور است. و زنى را ديدم دست و پاى او را بسته‌اند و مارها و عقرب‌ها بر او مسلط است. زنى را ديدم از پاهايش در تنور آتشين جهنم آويزان است. زنى را ديدم، از سر خوك و از بدن الاغ بود و به انواع عذاب گرفتار است. و زنى را به صورت سگ ديدم و آتش از نشيمن‌گاه او داخل مى‌شود و از دهانش بيرون مى‌آيد و فرشتگان عذاب عمودهاى آتشين بر سر و بدان او مى‌كوبند. حضرت فاطمه عليهاالسلام عرض كرد: پدر جان! اين زنان در دنيا چه‌كرده‌بودند كه خداوند آنان را چنين عذاب مى‌كند. ⭕️ رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: دخترم! زنى كه از موى سرش آويخته‌شده‌بود، موى سر خود را از نامحرم نمى‌پوشاند. و زنى كه از زبانش آويزان بود، بدون اجازه شوهر از خانه بيرون مى‌رفت. و زنى كه گوشت بدن خود را مى‌خورد، خود را براى ديگران زينت مى‌كرد و از نامحرمان پرهيز نداشت. و زنى كه دست و پايش بسته ‌بود و مارها و عقرب‌ها بر او مسلط شده‌بودند، به وضو و طهارت لباس و غسل حيض اهميت نمى‌داد و نماز را سبك مى‌شمرد... و زنى كه سرش مانند خوك و بدنش مانند الاغ بود، او زنى سخن‌چين و دروغ‌گو بود. و اما زنى كه در قيافه سگ بود و آتش از نشيمن‌گاه او وارد و از دهانش خارج مى‌شد، زنى خواننده و حسود بود. سپس فرمود:واى بر آن زنى كه همسرش از او راضى نباشد و خوشا به حال آن زن كه همسرش از او راضى باشد. شیخ صدوق‏، عیون أخبار الرضا(ع)، ج‏2، ص 9-1 داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ما امام زمان داریم 🔵 داستان تشرف شیخ محمد کوفی خدمت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/Axdzu موشن گرافی «پدر آفتاب؛ امام حسن عسکری (علیه السلام) کانال کودکان(و نوجوانان)علی اصغر در ایتا👇 https://eitaa.com/koodakAliAsghar داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm