داستان گاو بنیاسرائیل از آیات ۶۷ تا ۷۴ سوره بقره 👇👇👇
و هنگامی که موسی به قوم خود گفت: «خدا به شما فرمان میدهد که: ماده گاوی را سر ببرید »، گفتند: «آیا ما را به ریشخند میگیری؟» گفت: «پناه میبرم به خدا که از جاهلان باشم.» گفتند: «پروردگارت را برای ما بخوان، تا بر ما روشن سازد که آن چگونه [گاوی] است؟» گفت: «وی میفرماید: آن ماده گاوی است نه پیر و نه خردسال، [بلکه] میانسالی است بین این دو. پس آنچه را [بدان] مأمورید به جای آرید.» گفتند: «از پروردگارت بخواه، تا بر ما روشن کند که رنگش چگونه است؟» گفت: «وی میفرماید: آن ماده گاوی است زرد یک دست و خالص، که رنگش بینندگان را شاد میکند.» گفتند: «از پروردگارت بخواه، تا بر ما روشن گرداند که آن چگونه [گاوی] باشد؟ زیرا [چگونگی] این ماده گاو بر ما مشتبه شده، و [لی با توضیحات بیشتر تو] ما ان شاء اللَّه حتماً هدایت خواهیم شد.» گفت: «وی میفرماید: در حقیقت، آن ماده گاوی است که نه رام است تا زمین را شخم زند و نه کشتزار را آبیاری کند بینقص است و هیچ لکهای در آن نیست.» گفتند: «اینک سخن درست آوردی.» پس آن را سر بریدند، و چیزی نمانده بود که نکنند. و چون شخصی را کشتید، و درباره او با یکدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنکه خدا، آنچه را کتمان میکردید، آشکار گردانید. پس فرمودیم: «پارهای از آن [گاو سر بریده را] به آن [مقتول] بزنید» [تا زنده شود]. این گونه خدا مردگان را زنده میکند، و آیات خود را به شما مینمایاند، باشد که بیندیشید. سپس دلهای شما بعد از این [واقعه] سخت گردید، همانند سنگ، یا سختتر از آن، ...
@Dastanqm
وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿٦٣﴾ ثُمَّ تَوَلَّيْتُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِكَ ۖ فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنتُم مِّنَ الْخَاسِرِينَ ﴿٦٤﴾ وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ ﴿٦٥﴾ فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ ﴿٦٦﴾ وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّـهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تَذْبَحُوا بَقَرَةً ۖ قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا ۖ قَالَ أَعُوذُ بِاللَّـهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٦٧﴾ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ ۚ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَّا فَارِضٌ وَلَا بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَٰلِكَ ۖ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ ﴿٦٨﴾ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا ۚ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ ﴿٦٩﴾ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِن شَاءَ اللَّـهُ لَمُهْتَدُونَ ﴿٧٠﴾ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَّا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَّا شِيَةَ فِيهَا ۚ قَالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ ۚ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُوا يَفْعَلُونَ ﴿٧١﴾ وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا ۖ وَاللَّـهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٧٢﴾ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا ۚ كَذَٰلِكَ يُحْيِي اللَّـهُ الْمَوْتَىٰ وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿٧٣﴾
و چون از شما پیمان محکم گرفتیم، و [کوه] طور را بر فراز شما افراشتیم، [و فرمودیم:] «آنچه را به شما دادهایم به جِدّ و جهد بگیرید، و آنچه را در آن است به خاطر داشته باشید، باشد که به تقوا گرایید.» (۶۳) سپس شما بعد از آن [پیمان] رویگردان شدید، و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود، مسلما از زیانکاران بودید. (۶۴) و کسانی از شما را که در روز شنبه [از فرمان خدا] تجاوز کردند نیک شناختید، پس ایشان را گفتیم: «بوزینگانی باشید طردشده.» (۶۵) و ما آن [عقوبت] را برای حاضران، و [نسلهای] پس از آن، عبرتی، و برای پرهیزگاران پندی قرار دادیم. (۶۶) و هنگامی که موسی به قوم خود گفت: «خدا به شما فرمان میدهد که: ماده گاوی را سر ببرید »، گفتند: «آیا ما را به ریشخند میگیری؟» گفت: «پناه میبرم به خدا که [مبادا] از جاهلان باشم.» (۶۷) گفتند: «پروردگارت را برای ما بخوان، تا بر ما روشن سازد که آن چگونه [گاوی] است؟» گفت: «وی میفرماید: آن ماده گاوی است نه پیر و نه خردسال، [بلکه] میانسالی است بین این دو. پس آنچه را [بدان] مأمورید به جای آرید.» (۶۸) گفتند: «از پروردگارت بخواه، تا بر ما روشن کند که رنگش چگونه است؟» گفت: «وی میفرماید: آن ماده گاوی است زرد یک دست و خالص، که رنگش بینندگان را شاد میکند.» (۶۹) گفتند: «از پروردگارت بخواه، تا بر ما روشن گرداند که آن چگونه [گاوی] باشد؟ زیرا [چگونگی] این ماده گاو بر ما مشتبه شده، و [لی با توضیحات بیشتر تو] ما ان شاء اللَّه حتماً هدایت خواهیم شد.» (۷۰) گفت: «وی میفرماید: در حقیقت، آن ماده گاوی است که نه رام است تا زمین را شخم زند و نه کشتزار را آبیاری کند بینقص است و هیچ لکهای در آن نیست.» گفتند: «اینک سخن درست آوردی.» پس آن را سر بریدند، و چیزی نمانده بود که نکنند. (۷۱) و چون شخصی را کشتید، و درباره او با یکدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنکه خدا، آنچه را کتمان میکردید، آشکار گردانید. (۷۲) پس فرمودیم: «پارهای از آن [گاو سر بریده را] به آن [مقتول] بزنید» [تا زنده شود]. این گونه خدا مردگان را زنده میکند، و آیات خود را به شما مینمایاند، باشد که بیندیشید. (۷۳)
1️⃣ نخستین نماز جمعه در اسلام 1️⃣
✔️ در بعضى از روایات اسلامى آمدهاست: مسلمانان «مدینه»، پیش از آن که پیامبر(ص) هجرت کند، با یکدیگر صحبت کرده گفتند: «یهود» در یک روز هفته اجتماع مىکنند (روز شنبه) و «نصارى» نیز روزى براى اجتماع دارند (یکشنبه) خوب است ما هم روزى قرار دهیم، در آن روز جمع شویم، ذکر خدا گوییم و شکر او را به جاآوریم، آنها روز قبل از شنبه را که در آن زمان «یوم العروبه» نامیده مىشد، براى این هدف برگزیدند، و به سراغ «اسعد بن زراره» (یکى از بزرگان مدینه) رفتند، او نماز را به صورت جماعت با آنها به جاآورد و به آنها اندرز داد، و آن روز، «روز جمعه» نامیده شد؛ زیرا روز اجتماع مسلمین بود.
«اسعد» دستور داد: گوسفندى را ذبح کردند، ناهار و شامِ همگى از همان یک گوسفند بود؛ چرا که تعداد مسلمانان در آن روز، بسیار کم بود... و این #نخستین_نماز_جمعهاى بود که در اسلام تشکیل شد.
🔴 اما، اولین جمعهاى که رسول خدا(ص) با اصحابش تشکیل دادند، هنگامى بود که به «مدینه» هجرت کرد، آن حضرت روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاوّل هنگام ظهر وارد «مدینه» شد، چهار روز در «قُبا» ماندند و مسجد «قبا» را بنیان نهادند، سپس روز «جمعه» به سوى «مدینه» حرکت کرد، (فاصله میان «قبا» و «مدینه» بسیار کم است، و امروز «قبا» یکى از محلههاى داخل «مدینه» است)، به هنگام نماز جمعه، به محله #بنى_سالم رسید، و مراسم نماز جمعه را در آنجا برپاداشت، و این #اولین_نماز_جمعهاى بود که رسول خدا(ص) در اسلام به جا آورد، خطبهاى هم در این نماز جمعه خواند که، #اولین_خطبه حضرت در «مدینه» بود.
یکى از محدثان از «عبدالرحمن بن کعب» نقل کرده: پدرم هر وقت صداى اذان جمعه را مىشنید، بر #اسعد_بن_زرارة رحمت مىفرستاد، هنگامى که دلیل این مطلب را جویا شدم، گفت: به خاطر آن است: او نخستین کسى بود که نماز جمعه را با ما به جاآورد. گفتم: آن روز چند نفر بودید؟ گفت: #فقط_چهل_نفر!
📚 خبرگزاری فارس پنجشنبه 7 آذر 98
@Dastanqm
@besharat_ir
هدایت شده از بشارت میدهم خوشروزگاری
پیامبر اکرم صلوات الله علیه:
«هر جمعه ارواح مومنین مقابل خانه هایشان میآیند و هر یک با آواز حزین و گریه٬ فریاد میزند٬ ای اهل و اولاد من! ای پدر و مادر من !ای خویشان من به ما مهربانی کنید و با آنچه ما برای شما گذاشتیم که اکنون حساب و کتاب و عذابش برای ماست و نفعش برای شما برای ما نیز درهمی یا قرص نانی یا جامه و لباسی هدیه و خیرات کنید تا خداوند از لباسهای بهشتی به شما بپوشاند. آن گاه رسول خدا (ص) گریه کرد تا حدی که دیگر قدرت بر سخن گفتن نداشت.
سپس فرمود: این برادران مرده شما میگویند: وای بر ما اگر از آنچه که در دست ما بود در راه خدا انفاق میکردیم الآن به شما محتاج نبودیم. آنگاه با حسرت و پشیمانی برمیگردند. در خاتمه فرمودند : زود برای مردگانتان صدقه بفرستید.»
محدث قمی، مفاتیح الجنان، بخش زیارت قبور مؤمنین
@besharat_ir
@Dastanqm
داستان هاروت و ماروت نام دو فرشتهای است که در آیه ۱۰۲ سوره بقره به آنها اشاره کرده و برای از بین بردن سحر جادوگران از جانب خدا ماموریت داشتند. 👇👇👇
و [یهودیان] از آنچه شیاطین در زمان پادشاهی سلیمان [از علم سحر بر مردم میخواندند] پیروی کردند. و [سلیمان دست به سحر نیالود تا کافر شود، بنابراین] سلیمان کافر نشد، ولی شیاطین که به مردم سحر میآموختند، کافر شدند. و [نیز یهودیان] از آنچه بر دو فرشته هاروت و ماروت در شهر بابل نازل شد [پیروی کردند]، و حال آنکه آن دو فرشته به هیچکس نمیآموختند مگر آنکه میگفتند: ما فقط مایه آزمایشیم [و علم سحر را برای مبارزه با ساحران و باطل کردن سحرشان به تو تعلیم میدهیم]، پس [با به کار گرفتن آن در مواردی که ممنوع و حرام است] کافر مشو. اما آنان از آن دو فرشته مطالبی [از سحر] میآموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی میانداختند؛ در حالی که آنان به وسیله آن سحر جز به اذن خدا قدرت آسیب رساندن به کسی را نداشتند؛ و همواره چیزی را میآموختند که به آنان آسیب میرسانید و سودی نمیبخشید؛ و یقیناً [یهود] میدانستند که هر کس خریدار سحر باشد، در آخرت هیچ بهرهای ندارد. و همانا بدچیزی است آنچه خود را به آن فروختند اگر معرفت میداشتند.
@Dastanqm
داستان هاروت و ماروت نام دو فرشتهای است که در آیه ۱۰۲ سوره بقره به آنها اشاره کرده و برای از بین بردن سحر جادوگران از جانب خدا ماموریت داشتند. 👇👇👇
وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیاطِینُ عَلَی مُلْک سُلَیمَانَ وَمَا کفَرَ سُلَیمَانُ وَلَکنَّ الشَّیاطِینَ کفَرُواْ یعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَی الْمَلَکینِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّی یقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَکفُرْ فَیتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یفَرِّقُونَ بِهِ بَینَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَیتَعَلَّمُونَ مَا یضُرُّهُمْ وَلاَ ینفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ کانُواْ یعْلَمُونَ
و [یهودیان] از آنچه شیاطین در زمان پادشاهی سلیمان [از علم سحر بر مردم میخواندند] پیروی کردند. و [سلیمان دست به سحر نیالود تا کافر شود، بنابراین] سلیمان کافر نشد، ولی شیاطین که به مردم سحر میآموختند، کافر شدند. و [نیز یهودیان] از آنچه بر دو فرشته هاروت و ماروت در شهر بابل نازل شد [پیروی کردند]، و حال آنکه آن دو فرشته به هیچکس نمیآموختند مگر آنکه میگفتند: ما فقط مایه آزمایشیم [و علم سحر را برای مبارزه با ساحران و باطل کردن سحرشان به تو تعلیم میدهیم]، پس [با به کار گرفتن آن در مواردی که ممنوع و حرام است] کافر مشو. اما آنان از آن دو فرشته مطالبی [از سحر] میآموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی میانداختند؛ در حالی که آنان به وسیله آن سحر جز به اذن خدا قدرت آسیب رساندن به کسی را نداشتند؛ و همواره چیزی را میآموختند که به آنان آسیب میرسانید و سودی نمیبخشید؛ و یقیناً [یهود] میدانستند که هر کس خریدار سحر باشد، در آخرت هیچ بهرهای ندارد. و همانا بدچیزی است آنچه خود را به آن فروختند اگر معرفت میداشتند.
@Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تعلیم سحر توسط هاروت و ماروت چگونه بود؟
@Dastanqm
ابتلاء ابراهیم و تولیت بازسازی کعبه آیه ۱۲۴-۱۲۷ سوره بقره 👇👇👇
و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتی بیازمود، و وی آن همه را به انجام رسانید، [خدا به او] فرمود: «من تو را پیشوای مردم قرار دادم.» [ابراهیم] پرسید: «از دودمانم [چطور]؟» فرمود: «پیمان من به بیدادگران نمیرسد.» (۱۲۴) و چون خانه [کعبه] را برای مردم محل اجتماع و [جای] امنی قرار دادیم، [و فرمودیم:] «در مقام ابراهیم، نمازگاهی برای خود اختیار کنید »، و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که: «خانه مرا برای طوافکنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید.» (۱۲۵) و چون ابراهیم گفت: «پروردگارا، این [سرزمین] را شهری امن گردان، و مردمش را- هر کس از آنان که به خدا و روز بازپسین ایمان بیاورد- از فرآوردهها روزی بخش »، فرمود: «و [لی] هر کس کفر بورزد، اندکی برخوردارش میکنم، سپس او را با خواری به سوی عذاب آتش [دوزخ] میکشانم، و چه بد سرانجامی است.» (۱۲۶) و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه [کعبه] را بالا میبردند، [میگفتند:] «ای پروردگار ما، از ما بپذیر که در حقیقت، تو شنوای دانایی. (۱۲۷) پروردگارا، ما را تسلیم [فرمان] خود قرار ده و از نسل ما، امتی فرمانبردار خود [پدید آر] و آداب دینی ما را به ما نشان ده و بر ما ببخشای، که تویی توبهپذیر مهربان. (۱۲۸)
@Dastanqm
ابتلاء ابراهیم و تولیت بازسازی کعبه آیه ۱۲۴-۱۲۷ سوره بقره 👇👇👇
وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿١٢٤﴾ وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى ۖ وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ﴿١٢٥﴾ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَـٰذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ قَالَ وَمَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَىٰ عَذَابِ النَّارِ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿١٢٦﴾ وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا ۖ إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿١٢٧﴾ رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا ۖ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿١٢٨﴾
و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتی بیازمود، و وی آن همه را به انجام رسانید، [خدا به او] فرمود: «من تو را پیشوای مردم قرار دادم.» [ابراهیم] پرسید: «از دودمانم [چطور]؟» فرمود: «پیمان من به بیدادگران نمیرسد.» (۱۲۴) و چون خانه [کعبه] را برای مردم محل اجتماع و [جای] امنی قرار دادیم، [و فرمودیم:] «در مقام ابراهیم، نمازگاهی برای خود اختیار کنید »، و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که: «خانه مرا برای طوافکنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید.» (۱۲۵) و چون ابراهیم گفت: «پروردگارا، این [سرزمین] را شهری امن گردان، و مردمش را- هر کس از آنان که به خدا و روز بازپسین ایمان بیاورد- از فرآوردهها روزی بخش »، فرمود: «و [لی] هر کس کفر بورزد، اندکی برخوردارش میکنم، سپس او را با خواری به سوی عذاب آتش [دوزخ] میکشانم، و چه بد سرانجامی است.» (۱۲۶) و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه [کعبه] را بالا میبردند، [میگفتند:] «ای پروردگار ما، از ما بپذیر که در حقیقت، تو شنوای دانایی. (۱۲۷) پروردگارا، ما را تسلیم [فرمان] خود قرار ده و از نسل ما، امتی فرمانبردار خود [پدید آر] و آداب دینی ما را به ما نشان ده و بر ما ببخشای، که تویی توبهپذیر مهربان. (۱۲۸)
@Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت ابراهیم علیهالسلام در آخرین ماموریت خود از طرف خداوند مامور شد تا به کمک حضرت اسماعیل علیهالسلام خانه کعبه را بنا کند.
@Dastanqm
@koodakAliAsghar
هدایت شده از 🛑کانال اصلی پوشاک زنانه✔ مجلسی ارزانسرا لباس مانتو عید شلوار خانم زن دخترانه زنانه پافر شومیز تونیک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سکانس زیبای فیلم «مسافر ری»
🔸سخنان #حضرت_عبدالعظیم_حسنی درباره افراط و تفریط
#صلوات
http://eitaa.com/joinchat/1424949248C7e8efc4ae9
🌺 آوینا☝️☝️
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از داستانهای قرآنی و مذهبی
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الرحیم
🌷 خانه امام حسن عسکری 🌷
⭕️ محتاج نان شبش بود، هر چه میرفت به دربار عباسی و گردنش را کج میکرد جلوی آنها و کمک میخواست، فایده ای نداشت. حق داشتند. همگی مست بودند و غرق خوشگذرانی و مادیات. مشکلات مردم چه ربطی به آنها داشت!؟
ناامید شده بود، نزدیک خانهی امام رسید. در خانهاش را کوبید.
💕 بدون این که چیزی بگوید کیسهی پولی به او داد.
❗️آن وقت بود که فهمید خلافت حق چه کسی است!
برگرفته از کتاب « آفتابِ نيمه شب » از مجموعه کتب 14 خورشید و یک آفتاب
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نویسنده : سعید | موضوع : داستان های امام حسن عسگری(علیه سلام) , داستان های پندآموز , داستان و قصه های چهارده معصوم , حکایت و داستان امامان و پیامبران
http://eitaa.com/joinchat/433455118Cc79a6ab1ca
امام صادق علیه السلام فرمود:
جآء اعرابی الی النبی صلی الله علیه و آله و سلم ... فقال یا رسول الله انی تهیات الی الحج کذا و کذا مرة فما قدر لی فقال:
...علیک بالجمعة فانها حج المساکین.
بادیهنشینی به حضور پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم رسید و عرضه داشت: چندین بار آماده سفر حج شدهام اما توفیق نیافتم، حضرت فرمود: نماز جمعه را دریاب که حج تهیدستان است.
«وسائل الشیعه، ج 5، ص 5»
@Dastanqm