eitaa logo
دانلود
💕 داستان وقایع محرم برای کودکان 💕 ✔️✔️ یکی بود یکی نبود .امام حسین علیه السلام که ماست در شهر مدینه زندگی می‌کردند. 💓 امام حسین علیه السلام همیشه مردم را به کارهای خوب دعوت می‌کردند و به مردم می‌گفتند: از آدمهایی که کارهای زشت می‌کنند و به مردم می‌کنند همیشه دوری کنید. به خاطر همین حرفها یزید که خلیفه بود و به مردم ظلم می‌کرد و همیشه کارهای زشت انجام می‌داد با امام حسین دشمنی می‌کرد. 🔴 یک روز از نامه های زیادی برای امام حسین علیه السلام رسید. نامه‌هایی که مردم آنجا از امام حسین علیه السلام دعوت کرده‌بودند که آنجا برود تا مردم از او یاری کنند. برای همین امام حسین علیه السلام به سمت آنها حرکت کرد ولی وقتی به سرزمینی نزدیکی کوفه که اسمش بود رسید، دیدند به جای اینکه مردم به استقبالشان بروند سربازان دشمن به سمت آنها آمده اند تا با آنها بجنگند. 💔امام حسین علیه السلام و یارانشان چند روزی آنجا بودند و دشمن هم را بر روی آنها قطع کرده بود و همه تشنه بودند. 💔 یک شب امام حسین علیه السلام به یارانشان گفتند که دشمن با من کار دارند شما می‌توانید بروید ولی همه یارانش گفتند ما با تو هستیم. روز بعد که روز عاشورا هست جنگ شد و امام حسین علیه السلام و یارانشان بادشمن جنگیدند و به رسیدند ودشمن هم بی‌رحمانه . بچه ها❗️ برای همین ما هر سال روزعاشورا توی هیئت ها می رویم و برای امام حسین (ع) عزاداری می کنیم و سینه می زنیم و گریه می کنیم… ندا خوشرو 📚 آرگا ایتا 👇 http://eitaa.com/joinchat/3402432525C2b42624acc
💕 داستان وقایع محرم برای کودکان 💕 ✔️✔️ یکی بود یکی نبود .امام حسین علیه السلام که ماست در شهر مدینه زندگی می‌کردند. 💓 امام حسین علیه السلام همیشه مردم را به کارهای خوب دعوت می‌کردند و به مردم می‌گفتند: از آدمهایی که کارهای زشت می‌کنند و به مردم می‌کنند همیشه دوری کنید. به خاطر همین حرفها یزید که خلیفه بود و به مردم ظلم می‌کرد و همیشه کارهای زشت انجام می‌داد با امام حسین دشمنی می‌کرد. 🔴 یک روز از نامه های زیادی برای امام حسین علیه السلام رسید. نامه‌هایی که مردم آنجا از امام حسین علیه السلام دعوت کرده‌بودند که آنجا برود تا مردم از او یاری کنند. برای همین امام حسین علیه السلام به سمت آنها حرکت کرد ولی وقتی به سرزمینی نزدیکی کوفه که اسمش بود رسید، دیدند به جای اینکه مردم به استقبالشان بروند سربازان دشمن به سمت آنها آمده اند تا با آنها بجنگند. 💔امام حسین علیه السلام و یارانشان چند روزی آنجا بودند و دشمن هم را بر روی آنها قطع کرده بود و همه تشنه بودند. 💔 یک شب امام حسین علیه السلام به یارانشان گفتند که دشمن با من کار دارند شما می‌توانید بروید ولی همه یارانش گفتند ما با تو هستیم. روز بعد که روز عاشورا هست جنگ شد و امام حسین علیه السلام و یارانشان بادشمن جنگیدند و به رسیدند ودشمن هم بی‌رحمانه . بچه ها❗️ برای همین ما هر سال روزعاشورا توی هیئت ها می رویم و برای امام حسین (ع) عزاداری می کنیم و سینه می زنیم و گریه می کنیم… ندا خوشرو 📚 آرگا ایتا 👇 http://eitaa.com/joinchat/3402432525C2b42624acc
💔💔💔 : 1️⃣ در روز هفتم محرم عبید اللّه بن زیاد ضمن نامه‌ای به عمر بن سعد از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین و یاران، و فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن به آنها ندهد . (1) عمر بن سعد نیز بدون فاصله "عمرو بن حجاج" را با 500 سوار در كنار شریعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسی امام حسین علیهالسلام و یارانش به شدند. 2️⃣ در این روز مردی به نام "عبداللّه بن حصین ازدی" ـ كه از قبیله "بجیله" بود ـ فریاد برآورد: ای حسین! این را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند كه قطرهای از آن را نخواهی آشامید، تا از جان دهی! امام علیه السلام فرمودند : خدایا ! او را از تشنگی بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده . حمید بن مسلم مي ‌گوید : به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی كه بیمار بود، قسم به آن خدایی كه جز او پروردگاری نیست ، دیدم كه عبداللّه بن حصین آنقدر ميآشامید تا شكمش بالا ميآمد و آن را بالا ميآورد و باز فریاد ميزد : العطش! باز آب مي‌خورد، ولی سیراب نمي‌شد . چنین بود تا به هلاكت رسید . (2) پی نوشت : 1. انساب الاشراف ، ج 3 ، ص 180. 2. ارشاد شیخ مفید ، ج2 ، ص86 . https://eitaa.com/besharat_ir https://eitaa.com/Dastanqm
💔💔💔 : خوارزمی" در مقتل الحسین و "خیابانی" در وقایع الایام نوشتهاند كه در روز هشتم محرم امام حسین علیهالسلام و اصحابش از سخت آزرده خاطر شده بودند؛ بنابراین امام علیهالسلام كلنگی برداشت و در پشت خیمه ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمین را كَند، گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشكها را پر كردند، سپس آن ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد. هنگامی كه خبر این ماجرا به عبیداللّه بن زیاد رسید، پیكی نزد عمر بن سعد فرستاد كه: به من خبر رسیده است كه حسین چاه ميكَند و آب بدست ميآورد. به محض اینكه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت كن كه دست آنها به نرسد و كار را بر حسین علیهالسلام و یارانش سخت بگیر. عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود. (۱) ۱. وقایع الایام ، ج ۵، ص۲۷؛ مقتل الحسین، خوارزمی، ج۱، ص۲۴۴. @besharat_ir @Dastanqm