داستانهای اسلامی از اصول کافی
🔶مسائل کلی امامت و رهبری🔸
سوق دادن قرآن، مردم را به سوی امامان(علیهمالسلام)
(کمیت اسدی از شعرای زبردست عرب بود، و با اشعار ناب و پرمحتوای خود از حریم امامان معصوم(علیهمالسلام) دفاع میکرد، او برادری داشت که نامش ورد بود، که وی نیز از علاقمندان مخلص خاندان رسالت بود).
روزی ورد به حضور امام باقر(علیه السلام) آمد و گفت:
قربانت گردم، هفتاد سؤال به خاطر سپردهبودیم، تا به محضر شما آیم و پاسخ آنها را از شما بشنوم، اکنون که به حضور شما آمدهام، همه آنها را فراموش کردم.
(گفته بودم چو بیایم غم دل با تو بگویم ------ چه بگویم که غم از دل برود، چون برت آیم).
امام باقر: آیا یکی از آن سؤالها را نیز بهخاطر نداری؟
ورد: آری تنها یکیاز آنها یادم آمد.
امام: آن سؤال چیست؟
ورد: اینکه خداوند (در آیه 43 نحل، و 7 انبیاء) میفرماید:
فاسألوا اهل الذکران ان کنتم لاتعلمون
:اگر نمیدانید از اهل ذکر(افراد آگاه) بپرسید، منظور از اهل ذکر کیست (و این افراد آگاه کیانند؟).
امام باقر: آنها ما هستیم.
ورد: پس برما است که از شما بپرسیم؟
امام باقر: آری.
ورد: آیا بر شما لازم است که به سؤالات ما پاسخ دهید؟
امام باقر: اختیار با ما است.
شخص دیگری از آن حضرت پرسید: همشهریان ما میپندارند منظور از اهل ذکر در آیه مذکور، یهود و نصاری هستند.
امام باقر: اگر چنین باشد، پس لازم است که آنها شما را به دین خود دعوت کنند(و بر شما لازم است که دعوت آنها را بپذیرید)، سپس با دست به سینهاش اشاره کرد و فرمود: ما هستیم اهل ذکر، و ما هستیم سؤال شوندگان
#تلنگرانه
https://eitaa.com/Dastanqm