📘#داستانهایبحارالانوار
💠محبوب ترین اسم ها
🔹جابر انصاری میگوید:
به پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم عرض کردم:
در شأن علی بن ابی طالب علیه السلام چه میفرمایید؟
فرمود:
«او جان من است!»
عرض کردم:
در شأن حسن و حسین علیه السلام چه میفرمایید؟
حضرت پاسخ داد:
«آن دو، روح منند و فاطمه سلام الله علیها، مادر ایشان، دختر من است. هر که او را غمگین کند مرا غمگین کرده است و هر که او را شاد کند، مرا شاد گردانیده است و خدا را گواه میگیرم، من در جنگم با هر کس که با ایشان در جنگ است و در صلحم با هر کس که با ایشان در صلح است.
ای جابر! هرگاه خواستی دعا کنی و مستجاب گردد، خدا را به اسمهای ایشان بخوان، زیرا که اسمهای آنان نزد خداوند محبوب ترین اسمها است.»
📚 بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۲۱.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠غریب و کمیاب!
🔹شخصی به نام کامل تمار میگوید:
امام باقر علیه السلام فرمودند:
آیا میدانی معنی این آیه که خداوند میفرماید:
قد أفلح المؤمنون: به راستی مؤمنان رستگارند. چیست؟ آیا میدانی مؤمنانی که رستگار میباشند کیانند؟
🔹 عرض کردم: شما آگاه تر هستید.
امام باقر فرمودند: منظور آن مؤمنانی هستند که تسلیم حق میباشند و تسلیم شدگان حق، همان افراد نجیب و خوب هستند.
انسانهای نجیب غریب وکمیابند، پس مؤمن غریب وکمیاب است. در هر کجا، در هر پست و مقام باشند، چون همدل و همگام با آنان کم هستند.
خوشا به حال غریبها که تنهایند و ایشان فقط با خدا هستند.
📚بحار، ۲، ص ۲۰۴
✍ در برخی احادیث آمده، طوبا للغرباء: خوشا به حال غریبها. منظور مؤمنانی هستند که در برابر همه ی دستورات خداوند تسلیم اند. که اینها در جامعه غریبان واقعی میباشند.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠زائر امام حسین علیه السلام
🔹احمد پسر داود میگوید:
همسایه ای داشتم، به نام علی پسر محمد، او نقل کرد:
ماهی یک مرتبه از کوفه به زیارت قبر #امام_حسین علیه السلام میرفتم، چون پیر شدم و جسمم ناتوان شد، نتوانستم به زیارت امام بروم.
یک بار پای پیاده به راه افتادم، پس از چند روز به زیارت قبر مطهر امام مشرف شدم و سلام کردم و دو رکعت نماز زیارت خواندم و خوابیدم.
🔹 در عالم رؤیا دیدم امام حسین علیه السلام از قبر بیرون آمده و فرمودند:
ای علی! چرا در حق من جفا کردی؟ در صورتی که تو به من مهربان بودی؟
عرض کردم:
سرورم! جسمم ضعیف شده و پاهایم توان راه رفتن ندارد و احساس میکنم عمرم به پایان رسیده است و اکنون که آمدهام چند روز در راه بودم و با سختی بسیار به زیارتتان مشرف شدم، دوست دارم روایتی را که نقل کرده اند از خود شما بشنوم.
حضرت فرمودند: بگو کدام است؟
عرض کردم: روایت کرده اند؛ که فرموده اید:
هر کس در حال حیاتش مرا زیارت کند، من او را پس از وفاتش زیارت خواهم کرد؟
🔹امام علیه السلام فرمودند:
بلی من گفته ام. (افزون بر این) هرگاه ببینم زائر من گرفتار آتش جهنم است، او را از آتش جهنم بیرون میآورم.
📚 بحار، ج ۱۰۱، ص ۱۶.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠روش #دعا کردن
🔹حارث بن مغیره میگوید:
از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمودند:
«اگر یکی از شما حاجتی از حاجتهای دنیا را داشت، قبل از هر چیز بسیار خداوند عزیز را حمد و ثناگوید.
سپس صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله و آل او بفرستد. آنگاه حاجات خود را بخواهد، حاجتش برآورده میشود.»
🔹 سپس فرمودند:
«شخصی داخل مسجد شد، دو رکعت نماز گزارد و بلافاصله از خداوند چیزی طلب نمود.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
"این بنده در درگاه الهی عجله نمود، دعایش به این زودی قبول نمی شود. "
دیگری آمد و نماز خواند پس از اتمام نماز خداوند را مدح و ثناگفت و صلوات بر پیامبرش فرستاد.
در این وقت رسول خدا فرمودند:
"اینک حاجتت را از خدا بخواه که برآورده خواهد شد."»
📚 بحار: ج ۹۳، ص ۳۱۵.
بحار: ج ۹۳، ص ۳۱۸.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 سخنان حکمت آموز
🔹اباذر میگوید:
به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله عرض کردم به من سفارشی فرمایید، حضرت فرمودند:
«تو را سفارش میکنم پرهیزگار باش، پرهیزگاری سرآمد تمام کارهای نیک است.»
عرض کردم: یا رسول الله افزون فرمایید.
فرمودند: «به پایین دست خود نگاه کن، به بالا دست خود ننگر، زیرا در این صورت در تنگنای نعمت قرار نمی گیری.»
یا رسول الله! اضافه فرمایید.
«پیوند با خویشاوندان کن، اگرچه آنان قطع صله ی رحم کنند.»
یا رسول الله بیشتر فرمایید.
«تهی دستان و همنشینی با آنان را دوست بدار.»
اضافه فرمائید.
«حق را بگو اگرچه تلخ باشد.»
یا رسول الله افزون فرمایید.
«در راه خدا از سرزنش کننده هراس نداشته باش.»
🔹سپس فرمودند:« آدمى را همين عيب بس كه در او سه خصلت باشد:
1⃣ عیبهای مردم را بشناسد و از عیب خود بی خبر باشد.
2⃣ برای مردم بد بداند، عیبی را که در خودش باشد.
3⃣ همنشین خویش را بی جهت آزار دهد.»
📚 بحار ج ۷۷، ص ۷۵.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠تاثیر دعا در کنار سفره احسان...
🔹حفص بن عمر میگوید:
وضع مالی من بهم ریخته و فقیر شده بودم.
در مدینه خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیدم و از فقر شکایت کردم، حضرت فرمودند:
«هنگامی که به کوفه برگشتی، بالشتی در خانه ات هست آن را به ده درهم بفروش و برادرانت را به مهمانی دعوت کن، و از آنها درخواست کن که برایت دعا کنند.»
🔹می گوید:
وقتی به خانه برگشتم، همان طور که امام فرموده بودند، بالشت را فروختم و طعامی تهیه کردم، و دوستان را به مهمانی دعوت نمودم و از آنها خواستم دربارهام دعا کنند.
به خدا سوگند طولی نکشید یکی از بدهکارانم دم در آمد و پول زیادی که از او طلب داشتم به من داد، آنگاه دنیا به من روی آورد و کارهایم سامان پیدا کرد.
📚 بحار ج ۴۷، ص ۳۸۱.
🙏 📒@sahifeh_Et🙏
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 هفت خصلت نیکو
🔹سلمان فارسی میگوید:
رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا وصیت کرد به هفت خصلت که در هیچ حالی آن هارا ترک نکردم.
🔘١-مرا سفارش کرد که همواره به زیردستم نگاه کنم.
🔘۲-هرگز به بالادستم نگاه نکنم.
🔘۳-فقیران را دوست بدارم و نزدیکشان روم.
🔘۴-حق را بگویم گرچه تلخ باشد.
🔘۵-صله ارحام کنم اگرچه آنان از من ببرند.
🔘۶- از مردم چیزی نخواهم.
🔘۷- فراوان بگویم: "لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم" ؛ زیرا که این ذکر گنجی است از گنجهای بهشت.
📚 بحار: ج ۶۶، ص ۳۹۹ و ج ۷۴، ص ۱۳۱.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 اهمیت پذیرش ولایت ائمه
🔹 میسر میگوید:
به محضر امام صادق عرض کردم:
فدایت شوم! من همسایه ای دارم که شبها برای نماز بیدار نمی شوم مگر از صدای او، گاهی مشغول تلاوت قرآن است و آیات قرآن را تکرار می کند و زار زار گریه میکند و گاهی در حال مناجات و دعا است. از اخلاق وی سؤال کردم، گفتند او از همه ی گناهان پرهیز میکند. من چنین همسایه ی دیندار و پاکی دارم.
امام صادق فرمود:
آیا او مانند شما ولایت و امامت ما را قبول دارد؟
گفتم: دقیقا نمی دانم، خداوند بهتر میداند.
🔹به وطن بازگشتم.سال بعد هنگام حج پیش از حرکت به سوی مکه از حال او جویا شدم و متوجه شدم، معتقد به امامت ائمهی اطهار نیست!
در مکه به خدمت امام صادق رسیدم و باز از او تعریف کردم و گفتم همواره مشغول قرائت قرآن و دعا و مناجات میباشد.
امام فرمود: آیا امامت ما را قبول دارد؟
عرض کردم: نه.
🔹حضرت فرمود: ای میسر! شرافت کدام سرزمین از سرزمینهای دیگر بیشتر است؟
گفتم: خدا و پیامبر و فرزندان او بهتر میدانند.
فرمود: بهترین زمینها بین رکن و مقام در کنارکعبه است که گلستانی از گلستانهای بهشت میباشد و همچنین میان قبر رسول خدا و منبر آن حضرت گلشنی از گلشنهای بهشت است.
به خدا سوگند! اگر کسی عمر طولانی کند و هزار سال بین رکن و مقام و بین قبر و منبر پیامبرخدا مشغول به عبادت گردد و آنگاه او را مظلوم و بی گناه در رختخوابش مانند گوسفند سر ببرند و خدا را با آن حال ملاقات کند چنانچه اعتقاد به ولایت ما نداشته باشد، بر خداوند سزاوار است او را به آتش جهنم بیفکند.
📚 بحار، ج ۲۷، ص ۱۷۹
📘#داستانهایبحارالانوار
💠قدردانی خداوند
🔹رسول گرامی صلی الله علیه و آله از کنار مردی که در باغش مشغول کاشتن درختی بود گذر میکردند ایستادند و به او فرمودند:
آیا مایلی درختی به تو نشان دهم که ریشه اش محکم تر ونمواش بیش تر و میوه هایش پاکیزه و بادوام تر باشد؟
🔹عرض کرد: یا رسول الله! نشانم بدهید.
حضرت فرمودند: هر وقت وارد صبح و شام شدی، بگو:
سبحان الله، و الحمد لله و لاإله إلاالله و الله أکبر؛ که اگر این ذکر را بگویی در برابر هر یکبار، از هر میوه ای ده درخت به تو میدهند، و این ذکر نمونه ای از باقیات و الصالحات است.
🔹مرد گفت: یا رسول الله! من شما را شاهد میگیرم که این باغ در اختیار شما برای مسلمانان نیازمند صدقه باشد.
🔹خداوند برای قدردانی از عمل آن مرد، این آیهها را نازل نمود:
هرکس احسان کرد و تقواداشت، نیکی را تصدیق نمود، ما کار او را آسان میکنیم.
📚سوره لیل: ۵-۷.
📚بحار،جلد ۲۲، باب ۳۷، ص ۱۲۲.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠عبادت زهرای مرضیه سلام الله علیها در بستر شهادت
🔹حضرت زهرا در لحظات آخر عمر که بستری بود، به اسماء بنت عمیس فرمودند:
«عطر من و لباس مخصوص نمازم را بیاور، میخواهم نماز بخوانم.»
🔹اسماء میگوید: من عطر و لباس نمازشان را حاضر کردم، آن حضرت وضو گرفتند پس از وضو حالشان منقلب شد، سرشان را به بالش نهادند و فرمودند:
«اسماء! وقت نماز که رسید، مرا بیدار کن تا نمازم را بخوانم، اگر بیدار شدم که هیچ و اگر بیدار نشدم کسی را نزد علی (عیله السلام) بفرست تا خبر وفات مرا به او بدهد.»
🔹اسماء میگوید:
هنگامی که وقت نماز رسید، صدا زدم:
الصلاة یا بنت رسول الله! دختر پیامبر خدا، وقت نماز است. جوابی نشنیدم، فهمیدم که حضرت زهرا از دنیا رفته است.
📚بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۸۳
📌آری #حضرت_زهرا (علیها السلام) به عبادت و دعا آنچنان جدی و کوشا بودند که همه دستورات واجب، وحتی مستحبات را رعایت میکردند، استعمال عطر و پوشیدن لباس پاکیزه در نماز مستحب است که آن بانوی بزرگ اسلام در لحظههای سخت آخر عمر مبارک فراموش نکرده است».
#فاطمیه
📘#داستانهایبحارالانوار
💠دومین رکن سعادت در هم شکست!
🔹جابر بن عبدالله انصاری میگوید:
سه روز قبل از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله) از آن حضرت شنیدم که به امیر المومنین علی علیه السلام فرمود:
ای پدر دو نوگل (حسن و حسین) سلام بر تو باد. من درباره ی دو نوگل دنیوی خود به تو سفارش میکنم، طولی نمی کشد که تو دو رکن خوشبختی را از دست خواهی داد، من تو را به خدا میسپارم.
🔹هنگامی که پیامبر اسلام از جهان رحلت نمود علی علیه السلام فرمود:
این یکی از آن دو رکن سعادت من بود که رسول خدا به من خبر داد.
و موقعی که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از دنیا رفت حضرت فرمود:
این دومین رکنی بود که پیغمبر خدا به من خبر داد.
📚 بحارالانوار ج ۲۰، ص ۹۸ و ج ۸۲، ص ۹۲.
حضرت_زهرا
#فاطمیه #ایام_فاطمیه
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 نفرینهای جبرئیل
🔹هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله خواستند بالای منبر قرار گیردند، سه بار فرمودند: «آمین»
🔹از حضرت علت آن را پرسیدند.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
من که خواستم به منبر بروم، شنیدم جبرئیل میگوید:
از رحمت خدا دور باد، کسی که ماه رمضان را درک کند و او مورد رحمت و آمرزش الهی قرار نگیرد.
من گفتم: آمین.
🔹سپس جبرئیل گفت:
خدایا! از رحمتت دور بدار، کسی را که پدر و مادرش را درک کند و آنها را از خود راضی نکند.
گفتم: آمین.
🔹در مرحله سوم جبرئیل گفت:
پروردگارا! از رحمت خودت دور بدار، کسی را که نام تو[حضرت محمد] را بشنود و صلوات نفرستد و مورد آمرزش تو قرار نگیرد.
من هم گفتم: آمین.
📚بحار ج ۷۴، ص ۷۴ و ج ۸۹ ص ۲۱۶.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠سه دعای مستجاب در پیشگاه خداوند؛
🔹حضرت امام صادق (علیه السلام) میفرمایند:
سه دعاست که مانعی برای مستجاب شدن آنها در نزد خداوند نیست ، آن سه دعا قطعا مستجاب میشود:
1⃣دعای پدر در حق فرزندش، آنگاه که نسبت به پدر نیکی نماید و همین طور نفرین پدر هرگاه که فرزند احترامش را نگه ندارد.
2⃣نفرین ستم دیده درباره ستمگر خود، و همچنین دعایش برای آنکس که حق او را از ظالم گرفته باشد.
3⃣ دعای مرد مؤمن برای برادر مؤمن خود، هنگامی که او را کمک نموده و نفرین او بر برادرش زمانی که قدرت داشته ولی او را یاری نکرده و او نیز به شدت نیازمند یاری او بوده است.
📚بحار ج ۷۴، ص ۷۲ و ص ۳۹۶
و ج ۹۳، ص ۳۵۶ و ص ۳۶۰
📘#داستانهایبحارالانوار
💠اثر صدقه در زندگی
🔹مردی خدمت امام کاظم علیه السلام رسید و عرض کرد:
ده نفر عائله دارم که تمامشان بیمارند، نمیدانم چه کنم و با چه وسیله گرفتاریشان را برطرف سازم؟
🔹امام علیه السلام فرمودند:
«آنان را به وسیله صدقه و احسان به نیازمندان مؤمن در راه خدا، معالجه کن که هیچ چیزی سریع تر از صدقه حاجت را برآورده نمی کند و هیچ چیز برای بیمار سودمندتر از صدقه نمی باشد.»
📚 بحار،ج ۶۲، ص ۲۶۹.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 سه راه نفوذ شیطان
🔹حضرت موسی (علیه السلام) در محلی نشسته بود، ناگاه ابلیس (پدر شیطانها) در حالی که کلاه رنگارنگی به سر داشت خدمت موسی علیه السلام وارد شد و کلاه خود را به عنوان احترام از سر برداشت و سلام کرد و با کمال ادب محضر حضرت موسی (علیه السلام) ایستاد.
🔹حضرت موسی پرسید: تو کیستی؟
گفت: من ابلیس هستم.
حضرت موسی فرمود : خداوند شر تو را از ما و دیگران دور بدارد.
ابلیس گفت: من آمدهام به خاطر عظمتی که نزد خداوند داری بر تو سلام کنم.
موسی علیه السلام پرسید: این کلاه چیست که بر سر گذاشته ای؟
گفت: به وسیله این کلاه و زرق و برق و رنگهای او دلهای آدمیزاد را میربایم.
🔹حضرت موسی فرمود به من خبر ده از گناهی که هرگاه انسان آن را انجام دهد، تو بر او چیره میشوی و هرکجا خواستی افسار او را به آن طرف میکشی.
🔹ابلیس گفت :
سه گناه است که هرگاه انسان آنها را انجام داد من بر او مسلط میشوم:
🔘۱. وقتی که انسان خودبین شود و از خویشتن خوشش بیاید.
🔘۲. وقتی که اعمال خود را بیش از حد بزرگ ببیند.
🔘٣. وقتی که گناهان خود را کوچک بشمارد.
📚 بحارالانوار ج ۱۳، ص ۳۵۰ و ج ۶۳، ص ۲۵۱
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 هفت خصلت نیکو
🔹سلمان فارسی میگوید:
رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا وصیت کرد به هفت خصلت که در هیچ حالی آن هارا ترک نکردم.
🔘١-مرا سفارش کرد که همواره به زیردستم نگاه کنم.
🔘۲-هرگز به بالادستم نگاه نکنم.
🔘۳-فقیران را دوست بدارم و نزدیکشان روم.
🔘۴-حق را بگویم گرچه تلخ باشد.
🔘۵-صله ارحام کنم اگرچه آنان از من ببرند.
🔘۶- از مردم چیزی نخواهم.
🔘۷- فراوان بگویم: "لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم" ؛ زیرا که این ذکر گنجی است از گنجهای بهشت.
📚 بحار: ج ۶۶، ص ۳۹۹ و ج ۷۴، ص ۱۳۱.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 ازدواج یک ارزش معنوی و الهی
🔹یکی از بانوان به خاطر کسب کمالات ازدواج نمی کرد، روزی محضر امام صادق علیه السلام رسید و عرض کرد:
من زنی هستم که هرگز ازدواج نمیکنم.
حضرت به او فرمود:
چرا ازدواج نمیکنی؟
عرض کرد:
می خواهم با ترک ازدواج به مقام بزرگی از زهد و تقوا برسم.
🔹امام علیه السلام فرمود:
برو از این اندیشه دست بردار، اگر با ترک ازدواج فضیلتی به دست میآمد، حضرت زهرا سلام الله علیها سزاوارتر از تو بود،که برای کسب زهد و تقوا ازدواج نکند. زیرا هیچ بانویی در تحصیل فضیلتها نمی تواند از حضرت زهرا (سلام الله علیها) پیش دستی کند.
📚 بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۱۹.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 چه کسی برای حسینم گریه میکند؟
🔹هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شهادت امام حسین علیه السلام و سایر مصیبتهای او را به دختر خود، خبر داد؛ حضرت فاطمه سلام الله علیها سخت گریه نمودند و فرمودند:
«این گرفتاری چه زمانی رخ میدهد؟»
زمانی که من و تو و علی در دنیا نباشیم.
🔹آن گاه گریه حضرت فاطمه شدیدتر شد. فرمودند:
« چه کسی بر حسینم گریه میکند، و مجلس عزا و مصیبت او را برپا میکند؟»
🔹پیامبر فرمودند:
ای فاطمه زنان امت من میگریند بر زن های اهل بیت من و مردان امت من میگریند بر مردان اهل بیت من و عزای فرزند مرا هر سال طایفه ای بعد از طایفه ای تازه میکنند.
پس چون روز قیامت شود تو شفاعت زنان را میکنی و من شفیع میشوم مردان را، و هر کس بر حسین گریسته دست او را میگیریم و در بهشت در میآوریم.ای فاطمه همه چشم ها در قیامت گریان است مگر چشمی که بر حسین گریسته باشد. او خندان و شادمان به نعیم بهشت خواهد بود.
📚بحار، ج ۴۴، ص ۲۹۲
#امام_حسین #محرم
📘#داستانهایبحارالانوار
💠خصلتی از حضرت یحیی علیه السلام که شیطان آن را دوست داشت!
🔸روزی حضرت یحیی به شیطان گفت:
من از تو سؤالی دارم.
شیطان در پاسخ گفت:
مقام تو بالاتر از آن است سؤال تو را جواب ندهم، هر چه میخواهی بپرس من پاسخ خواهم داد.
حضرت یحیی فرمود: دوست دارم دامهایت را که به وسیله آنها فرزندان آدم را شکار کرده و گمراه میکنی، به من نشان دهی.
شیطان گفت: با کمال میل خواسته تو را بجا میآورم.
🔸شیطان در قیافه ای عجیب و با وسایل گوناگون خود را به حضرت یحیی نشان داد و توضیح داد که چگونه با آن وسایل رنگارنگ فرزندان آدم را گول زده و به سوی گمراهی میبرد.
حضرت یحیی پرسید:
آیا هیچ شده که لحظه ای به من پیروز شوی؟
گفت: نه، هرگز! ولی در تو خصلتی هست که از آن شاد و خرسندم و آن را دوست دارم.
فرمود: آن خصلت کدام است؟
شیطان گفت: تو گاهی اوقات پرخوری میکنی، سنگین میشوی بدین جهت از انجام بعضی نمازهای مستحبی و شب زنده داری باز میمانی.
🔸یحیی علیه السلام گفت:
من با خداوند عهد کردم که هرگز غذا را به طور کامل نخورم و از طعام سیر نشوم، تا خدا را ملاقات نمایم.
شیطان گفت:
من نیز با خود پیمان بستم که هیچ مؤمنی را نصیحت نکنم، تا خدا را ملاقات کنم.
📚 بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۱۷۲
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 گناهان خود را کوچک نشمارید!
🔹پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در یکی از مسافرتها همراه جمعی از اصحاب خود در سرزمین خالی و بی آب و علفی فرود آمدند و به یاران خود فرمودند:
➖ هیزم بیاورید تا آتش روشن کنیم.
اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! اینجا سرزمینی خالی است و هیچ گونه هیزمی در آن وجود ندارد.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
➖ بروید هر کس هر مقدار میتواند هیزم جمع کند و بیاورد.
🔹 یاران به صحرا رفتند و هر کدام هر اندازه که توانستند، ریز و درشت، جمع کردند و با خود آوردند. همه را در مقابل پیغمبر صلی الله علیه و آله روی هم ریختند. مقدار زیادی هیزم جمع شد.
🔹در این وقت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
➖گناهان کوچک هم مانند این هیزمهای کوچک است. اول به چشم نمی آید، ولی وقتی که روی هم جمع میگردند، انبوه عظیمی را تشکیل میدهند.
🔹آنگاه فرمودند: یاران! از گناهان کوچک نیز بپرهیزید. اگر چه گناهان
کوچک چندان مهم به نظر نمی آیند؛
هر چیز طالب و جستجو کننده ای دارد،جستجو کنندگان آن چه را در دوران زندگی انجام داده اید و هر آن چه بعد از مرگ آثارش باقی مانده است، همه را مینویسد و روزی میبیند که همان گناهان کوچک، انبوه بزرگی را تشکیل داده است.
📚 بحار: ج ۷۳، ص ۳۴۹
#علما
📘#داستانهایبحارالانوار
💠تشکر شیطان از حضرت نوح علیه السلام!!
🔹پس از آنکه حضرت نوح به قوم گناهکار خود نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد، شیطان خدمت آن حضرت رسید و گفت:
ای نوح! تو بر من حقی داری و نیکی درباره من انجام داده ای، میخواهم آن را جبران کنم.
🔹حضرت نوح پرسید: چه حقی؟
شیطان در پاسخ گفت:
همان که تو نفرین کردی قومت همگی یک جا هلاک شدند.
اگر این کار را نمی کردی من در گمراهی آنان به زحمت میافتادم، اینک مدتی راحت هستم تا نسل دیگر به وجود آید.
اکنون در مقابل این خدمت به تو میگویم از چند صفت پرهیز کن...
🔘۱. از کبر پرهیز کن!
زیرا همین صفت کبر بود آنگاه که خداوند دستور داد برای آدم سجده کن، نگذاشت سجده کنم. اگر سجده میکردم کافر نمی شدم و از عالم ملکوت طرد نمی گشتم.
🔘٢. از حرص دوری کن!
زیرا خداوند تمامی بهشت را در اختیار پدرت آدم گذاشت، فقط از یک درخت او را نهی کرد، ولی حرص آدم را وا داشت تا از آن درخت خورد، و از بهشت بیرونش کردند.
🔘٣. از حسد دوری کن!
برای این که قابیل فرزند آدم به برادرش (هابیل) حسد برد و او را کشت.
🔹سپس نوح پیامبر پرسید:
به من بگو چه وقت بر فرزندان آدم مسلط میشوی و آنان را فریب میدهی؟
شیطان در جواب گفت:
هنگام غضب، آنگاه که بنی آدم غضبناک شود.
📚 بحارالانوار ج ۱۱، ص ۰۲۹۳
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@sisadodelltangnafar
┗━━🌺🍃━━━━━━━┛
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 سه راه نفوذ شیطان
🔹حضرت موسی (علیه السلام) در محلی نشسته بود، ناگاه ابلیس (پدر شیطانها) در حالی که کلاه رنگارنگی به سر داشت خدمت موسی علیه السلام وارد شد و کلاه خود را به عنوان احترام از سر برداشت و سلام کرد و با کمال ادب محضر حضرت موسی (علیه السلام) ایستاد.
🔹حضرت موسی پرسید: تو کیستی؟
گفت: من ابلیس هستم.
حضرت موسی فرمود : خداوند شر تو را از ما و دیگران دور بدارد.
ابلیس گفت: من آمدهام به خاطر عظمتی که نزد خداوند داری بر تو سلام کنم.
موسی علیه السلام پرسید: این کلاه چیست که بر سر گذاشته ای؟
گفت: به وسیله این کلاه و زرق و برق و رنگهای او دلهای آدمیزاد را میربایم.
🔹حضرت موسی فرمود به من خبر ده از گناهی که هرگاه انسان آن را انجام دهد، تو بر او چیره میشوی و هرکجا خواستی افسار او را به آن طرف میکشی.
🔹ابلیس گفت :
سه گناه است که هرگاه انسان آنها را انجام داد من بر او مسلط میشوم:
🔘۱. وقتی که انسان خودبین شود و از خویشتن خوشش بیاید.
🔘۲. وقتی که اعمال خود را بیش از حد بزرگ ببیند.
🔘٣. وقتی که گناهان خود را کوچک بشمارد.
📚 بحارالانوار ج ۱۳، ص ۳۵۰ و ج ۶۳، ص ۲۵۱
📘#داستانهایبحارالانوار
💠برخورد پسندیده
🔹یکی از خویشان امام زین العابدین علیه السلام در برابر آن حضرت ایستاد و زبان به ناسزاگویی گشود، حضرت در پاسخ او چیزی نگفتند.
هنگامی که مرد از پیش حضرت رفت امام به اصحاب خود فرمودند:
"آنچه را که این مرد گفت، شنیدید. اکنون دوست دارم، همراه من بیایید تا نزد او برویم و جواب مرا نیز به او بشنوید."
عرض کردند: حاضریم، ما دوست داشتیم شما هم همانجا پاسخ ایشان را بگویید و ما هم آنچه میتوانیم به او بگوییم.
🔹سپس امام نعلین خویش را پوشیدند، به راه افتادند. در بین راه این آیه را میخواندند:
"والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین."
🔹راوی میگوید: وقتی رسیدیم به خانه آن مرد، او را صدا زدند و فرمودند:
"به او بگویید علی بن الحسین با تو کار دارد."
🔹مرد همین که متوجه شد امام زین العابدین علیه السلام آمده است در حالیکه آماده مقابله و دفاع بود از منزل بیرون آمد و یقین داشت آن جناب برای تلافی جسارتهایی که از او سر زده آمده است.
🔹امام فرمودند:
"برادر! چندی پیش نزد من آمدی و آنچه خواستی به من گفتی. اگر آن زشتیها که به من گفتی در من هست، هم اکنون استغفار میکنم و از خداوند میخواهم مرا بیامرزد و اگر آن چه به من گفتی در من نیست، خداوند تو را بیامرزد."
🔹راوی میگوید: آن شخص سخن حضرت را که شنید پیش آمد و پیشانی امام را بوسید و عرض کرد:
آری! آن چه من گفتم در شما نیست و من به آن چه گفتم سزاوارترم.
📚آل عمران،آیه ۱۳۴
بحار ج ۴۹، ص۵۴
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 همنشینی با علماء صالح
🔹لقمان حکیم به فرزندش فرمود:
فرزندم! با علماء و دانشمندان هم صحبت باش و به ایشان نزدیک شو، با آنان همنشینی کن و در خانه شان به حضورشان برس، شاید شیفته آنها شوی و با آنان باشی و مخصوصا با صالحانشان بنشین، زیرا ممکن است رحمت از جانب خدا بر آنها نازل شود و شامل حال تو نیز گردد.
🔹و اگر فرد شایسته هستی از بدان و نابخردان دوری کن، چه بسا بلایی از جانب خداوند به آنها برسد و تو نیز که با آنان هستی گرفتار آن شوی.
📚 بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۸۹.
📘#داستانهایبحارالانوار
💠شکر نعمت
🔹امام صادق علیه السلام به سفیان ثوری که از پیشوایان صوفی بود، فرمودند:
🔹سفیان ثوری! هرگاه خداوند به تو نعمتی داد و خواستی آن نعمت پایدار بماند، زیاد حمد و سپاس خدا را بکن، خداوند در قرآن کریم میفرماید: "لئن شکرتم لأزیدنکم"؛ شما بندگان! اگر شکر نعمت به جای آرید بر نعمت شما میافزاییم.*۱
🔹و هرگاه دچار تنگدستی شدی زیاد استغفارکن، زیرا خداوند میفرماید: "استغفروا ربکم إنه کان غفارا یرسل السماء علیکم مدرارا و.."
ای مردم به درگاه خدای خود توبه کنید و آمرزش طلبید که او بسیار خدای آمرزنده ای است، تا باران آسمان بر شما فراوان نازل کند و شما را به مال بسیار و فرزندان زیاد یاریتان نماید و باغهای خرم و نهرهای جاری به شما عطا کند.*۲
🔹سفیان! هرگاه مطلبی تو را غمگین ساخت خواه مربوط به سلطان باشد یا دیگری، زیاد بگو: "لاحول ولا قوة إلا بالله" این ذکر کلید خزانه و گنجی از گنجینههای بهشت است.
۱. ابراهیم /۷.
۲.سوره نوح / ۱۰ - ۱۲.
📚بحار ج ۷۵، ص ۲۰۱ و ۲۲۶.
#ذکر