eitaa logo
دانلود
داستان گاو بنی‌اسرائیل از آیات ۶۷ تا ۷۴ سوره بقره 👇👇👇 و هنگامی که موسی به قوم خود گفت: «‌خدا به شما فرمان می‏دهد که: ماده گاوی را سر ببرید »، گفتند: «‌آیا ما را به ریشخند می‏گیری؟‌» گفت: «‌پناه می‏برم به خدا که از جاهلان باشم.‌» گفتند: «‌پروردگارت را برای ما بخوان، تا بر ما روشن سازد که آن چگونه [گاوی‏] است؟‌» گفت: «‌وی می‏فرماید: آن ماده گاوی است نه پیر و نه خردسال، [بلکه‏] میانسالی است بین این دو. پس آنچه را [بدان‏] مأمورید به جای آرید.‌» گفتند: «‌از پروردگارت بخواه، تا بر ما روشن کند که رنگش چگونه است؟‌» گفت: «‌وی می‏فرماید: آن ماده گاوی است زرد یک دست و خالص، که رنگش بینندگان را شاد می‏کند.‌» گفتند: «‌از پروردگارت بخواه، تا بر ما روشن گرداند که آن چگونه [گاوی‏] باشد؟ زیرا [چگونگی‏] این ماده گاو بر ما مشتبه شده، و [لی با توضیحات بیشتر تو] ما ان شاء اللَّه حتماً هدایت خواهیم شد.‌» گفت: «‌وی می‏فرماید: در حقیقت، آن ماده گاوی است که نه رام است تا زمین را شخم زند و نه کشتزار را آبیاری کند بی‏نقص است و هیچ لکه‏ای در آن نیست.‌» گفتند: «‌اینک سخن درست آوردی.‌» پس آن را سر بریدند، و چیزی نمانده بود که نکنند. و چون شخصی را کشتید، و درباره او با یکدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنکه خدا، آنچه را کتمان می‏کردید، آشکار گردانید. پس فرمودیم: «‌پاره‏ای از آن [گاو سر بریده را] به آن [مقتول‏] بزنید‌» [تا زنده شود]. این گونه خدا مردگان را زنده می‏کند، و آیات خود را به شما می‏نمایاند، باشد که بیندیشید. سپس دلهای شما بعد از این [واقعه‏] سخت گردید، همانند سنگ، یا سخت‏تر از آن، ... @Dastanqm
وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿٦٣﴾ ثُمَّ تَوَلَّيْتُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِكَ ۖ فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنتُم مِّنَ الْخَاسِرِينَ ﴿٦٤﴾ وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ ﴿٦٥﴾ فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ ﴿٦٦﴾ وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّـهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تَذْبَحُوا بَقَرَةً ۖ قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا ۖ قَالَ أَعُوذُ بِاللَّـهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٦٧﴾ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ ۚ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَّا فَارِضٌ وَلَا بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَٰلِكَ ۖ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ ﴿٦٨﴾ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا ۚ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ ﴿٦٩﴾ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِن شَاءَ اللَّـهُ لَمُهْتَدُونَ ﴿٧٠﴾ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَّا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَّا شِيَةَ فِيهَا ۚ قَالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ ۚ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُوا يَفْعَلُونَ ﴿٧١﴾ وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا ۖ وَاللَّـهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٧٢﴾ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا ۚ كَذَٰلِكَ يُحْيِي اللَّـهُ الْمَوْتَىٰ وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿٧٣﴾ و چون از شما پیمان محکم گرفتیم، و [کوه‏] طور را بر فراز شما افراشتیم، [و فرمودیم:] «‌آنچه را به شما داده‏ایم به جِدّ و جهد بگیرید، و آنچه را در آن است به خاطر داشته باشید، باشد که به تقوا گرایید.‌» (۶۳) سپس شما بعد از آن [پیمان‏] رویگردان شدید، و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود، مسلما از زیانکاران بودید. (۶۴) و کسانی از شما را که در روز شنبه [از فرمان خدا] تجاوز کردند نیک شناختید، پس ایشان را گفتیم: «‌بوزینگانی باشید طردشده‍.‌» (۶۵) و ما آن [عقوبت‏] را برای حاضران، و [نسلهای‏] پس از آن، عبرتی، و برای پرهیزگاران پندی قرار دادیم. (۶۶) و هنگامی که موسی به قوم خود گفت: «‌خدا به شما فرمان می‏دهد که: ماده گاوی را سر ببرید »، گفتند: «‌آیا ما را به ریشخند می‏گیری؟‌» گفت: «‌پناه می‏برم به خدا که [مبادا] از جاهلان باشم.‌» (۶۷) گفتند: «‌پروردگارت را برای ما بخوان، تا بر ما روشن سازد که آن چگونه [گاوی‏] است؟‌» گفت: «‌وی می‏فرماید: آن ماده گاوی است نه پیر و نه خردسال، [بلکه‏] میانسالی است بین این دو. پس آنچه را [بدان‏] مأمورید به جای آرید.‌» (۶۸) گفتند: «‌از پروردگارت بخواه، تا بر ما روشن کند که رنگش چگونه است؟‌» گفت: «‌وی می‏فرماید: آن ماده گاوی است زرد یک دست و خالص، که رنگش بینندگان را شاد می‏کند.‌» (۶۹) گفتند: «‌از پروردگارت بخواه، تا بر ما روشن گرداند که آن چگونه [گاوی‏] باشد؟ زیرا [چگونگی‏] این ماده گاو بر ما مشتبه شده، و [لی با توضیحات بیشتر تو] ما ان شاء اللَّه حتماً هدایت خواهیم شد.‌» (۷۰) گفت: «‌وی می‏فرماید: در حقیقت، آن ماده گاوی است که نه رام است تا زمین را شخم زند و نه کشتزار را آبیاری کند بی‏نقص است و هیچ لکه‏ای در آن نیست.‌» گفتند: «‌اینک سخن درست آوردی.‌» پس آن را سر بریدند، و چیزی نمانده بود که نکنند. (۷۱) و چون شخصی را کشتید، و درباره او با یکدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنکه خدا، آنچه را کتمان می‏کردید، آشکار گردانید. (۷۲) پس فرمودیم: «‌پاره‏ای از آن [گاو سر بریده را] به آن [مقتول‏] بزنید‌» [تا زنده شود]. این گونه خدا مردگان را زنده می‏کند، و آیات خود را به شما می‏نمایاند، باشد که بیندیشید. (۷۳)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اینفوگرافی/ ام ابیها @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1️⃣ نخستین نماز جمعه در اسلام 1️⃣ ✔️ در بعضى از روایات اسلامى آمده‌است: مسلمانان «مدینه»، پیش از آن که پیامبر(ص) هجرت کند، با یکدیگر صحبت کرده گفتند: «یهود» در یک روز هفته اجتماع مى‌کنند (روز شنبه) و «نصارى» نیز روزى براى اجتماع دارند (یکشنبه) خوب است ما هم روزى قرار دهیم، در آن روز جمع شویم، ذکر خدا گوییم و شکر او را به جاآوریم، آنها روز قبل از شنبه را که در آن زمان «یوم العروبه» نامیده مى‌شد، براى این هدف برگزیدند، و به سراغ «اسعد بن زراره» (یکى از بزرگان مدینه) رفتند، او نماز را به صورت جماعت با آنها به جاآورد و به آنها اندرز داد، و آن روز، «روز جمعه» نامیده شد؛ زیرا روز اجتماع مسلمین بود. «اسعد» دستور داد: گوسفندى را ذبح کردند، ناهار و شامِ همگى از همان یک گوسفند بود؛ چرا که تعداد مسلمانان در آن روز، بسیار کم بود... و این بود که در اسلام تشکیل شد. 🔴 اما، اولین جمعه‌اى که رسول خدا(ص) با اصحابش تشکیل دادند، هنگامى بود که به «مدینه» هجرت کرد، آن حضرت روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاوّل هنگام ظهر وارد «مدینه» شد، چهار روز در «قُبا» ماندند و مسجد «قبا» را بنیان نهادند، سپس روز «جمعه» به سوى «مدینه» حرکت کرد، (فاصله میان «قبا» و «مدینه» بسیار کم است، و امروز «قبا» یکى از محله‌هاى داخل «مدینه» است)، به هنگام نماز جمعه، به محله رسید، و مراسم نماز جمعه را در آنجا برپاداشت، و این بود که رسول خدا(ص) در اسلام به جا آورد، خطبه‌اى هم در این نماز جمعه خواند که، حضرت در «مدینه» بود. یکى از محدثان از «عبدالرحمن بن کعب» نقل کرده: پدرم هر وقت صداى اذان جمعه را مى‌شنید، بر رحمت مى‌فرستاد، هنگامى که دلیل این مطلب را جویا شدم، گفت: به خاطر آن است: او نخستین کسى بود که نماز جمعه را با ما به جاآورد. گفتم: آن روز چند نفر بودید؟ گفت: ! 📚 خبرگزاری فارس پنجشنبه 7 آذر 98 @Dastanqm @besharat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیامبر اکرم صلوات الله علیه: «هر جمعه ارواح مومنین مقابل خانه هایشان می‌آیند و هر یک با آواز حزین و گریه‌٬ فریاد می‌زند‌٬ ای اهل و اولاد من‌! ای پدر و مادر من !‌ای خویشان من به ما مهربانی کنید و با آنچه ما برای شما گذاشتیم که اکنون حساب و کتاب و عذابش برای ماست و نفعش برای شما برای ما نیز درهمی یا قرص نانی یا جامه و لباسی هدیه و خیرات کنید تا خداوند از لباس‌های بهشتی به شما بپوشاند. آن گاه رسول خدا (ص) گریه کرد تا حدی که دیگر قدرت بر سخن گفتن نداشت. سپس فرمود: این برادران مرده شما می‌گویند: وای بر ما اگر از آن‌چه که در دست ما بود در راه خدا انفاق می‌کردیم الآن به شما محتاج نبودیم. آن‌گاه با حسرت و پشیمانی برمی‌گردند. در خاتمه فرمودند : زود برای مردگانتان صدقه بفرستید.» محدث قمی، مفاتیح الجنان، بخش زیارت قبور مؤمنین @besharat_ir @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا