فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌤❁﷽❁
🔘 آیا از ایران کسی در سپاه امام حسین علیهالسلام حضور داشت؟🤔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 روایت رهبر انقلاب از ماجرای شهادت حضرت عباس(علیهالسلام)
#محرم🏴
#امام_حسین(ع)
13920821_7836_128k.mp3
3.86M
🔹کلیپ صوتی
هجرت حسین بن علی علیه السلام از مدینه به مکه و از مکه به کربلا و آن قیام خونین و آن حادثهی فاجعه آمیز درست دنبالهی هجرت پیغمبر بود.
۱۳۹۲/۰۸/۲۱
#عاشورای_حسینی
#تجدید_بنای_نظام_اسلامی
#امام_خامنهای
••※[🔹∷∷※∷∷🔹]※••
14010516_42756_192k.mp3
4.76M
🔹کلیپ صوتی
امام حسین را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او، توضیح مسائل گوناگون، حضرت بیانات عجیبی دارد که تو کتابها ثبت و ضبط است.
۱۴۰۱/۰۵/۱۶
#عاشورای_حسینی
#یک_جهان_انحراف
#امام_خامنهای
••※[🔹∷∷※∷∷🔹]※••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکایت_سر
🎥داستان نهم ؛ زیارت عاشورا...
💢همهاش به عشق اباعبدالله بود!
📌 مجموعه کلیپهای «حکایت سر»
برشهایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی شهیدِ بی سر محسن حججی
45.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆👆👆👆👆
تا حالا فقط روضه حضرت عباس(ع) رو شنیدی .
آیا روضه حضرت عباس(ع) تصویری دیدی؟ 😭
اکران تصویری روضه حضرت عباس
👆👆👆👆👆
⏰ عصر روز عاشورا
#عطر_محرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🌹🍃◾️🌹🍃🏴
🍂کانال گل نرگس🍂
╭━═━⊰✨🍃✨⊱━═━╮
@golenarges_jamkaran
╰━═━⊰✨🍃✨⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💬من فقط برای شام اومدم!
💬حسین(ع): حبیب! اسم اینم بنویس...
(گزیده شده از: عزاداری در صحرای ۱۴۰۱)
#تصویری #عزاداری_در_صحرا
▪️▫️▪️
👈عزاداری در صحرا، عاشورای ۱۴۰۲ (امروز)
🔻با سخنرانی علیرضا پناهیان
🔻 و عزاداری ذاکرین اهلبیت
🔻شروع مراسم از ساعت ۱۵
🔻 گلزار شهدای بهشت زهرا(س)، میدان قطعه ۴۰
🔻 پخش زنده از شبکه قرآن (انشاءالله)
#برنامه_سخنرانی
@Panahian_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ امامِ عاشق
🔻چرا مصیبت اباعبدالله الحسین(ع) اینقدر سنگینه؟
🔻داستان پسری که مادرش را توی چاه انداخته بود، شنیدی؟
#محرم #تصویری
@Panahian_ir
روضه خانگی - حضرت زینب(س) - 1625.mp3
10.37M
🎙غروب بود و زنی بی قرار، تنها بود...
🔻روضه #حضرت_زینب(س)
⏱ #ده_دقیقه | 09:43
👤 استاد #میرباقری
#یازدهم_محرم
💡 کانال روضههای کوتاهِ کاملِ خانگی
@RozeKhanegee
چطور امام زینالعابدین در #کربلا بهشهادت نرسید
وقتی ابن زیاد به دارالاماره آمد، بعد از گفتگوی مختصری که میان او و عقیله بنی هاشم زینب کبری صورت گرفت، ابن زیاد به سوی امام سجاد(علیه السلام) متوجه شد و گفت: این جوان کیست؟ گفتند: او علی بن الحسین(علیه السلام) است. ابن زیاد گفت: مگر خدا علی بن الحسین را نکشت؟ زین العابدین(علیه السلام) فرمود: من برادری داشتم که او هم علی بن الحسین نام داشت و مردم او کشتند. ابن زیاد گفت: بلکه خدا او را کشت.
امام چهارم فرمود: خداوند است که جانها را می گیرد به هنگامی که مرگ آنها فرا رسیده باشد.
ابن زیاد با عصبانیّت می گوید: تو چطور جرأت می کنی که به من جواب دهی؟
سپس دستور داد او را بیرون برده و گردن بزنند.
زینب کبری از شنیدن این سخن به خشم آمد و فرمود: ای پسر زیاد تو دیگر کسی را از ما باقی نگذاشتی. اگر تصمیم داری که این جوان را بکشی، پس مرا هم با او بکش.
#کربلا
#عاشورا
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای قرآنی و مذهبی
ورود اسیران کربلا به کوفه
سيد بن طاووس مى نويسد: عمر بن سعد، سر مبارك امام حسين(عليه السلام) را در همان روز عاشورا با «خولى بن يزيد اصبحى» و «حميد بن مسلم اَزْدى» به نزد «ابن زياد» فرستاد و بقيه سرها را با «شمر بن ذى الجوشن» و «قيس بن اشعث» و «عمر بن حجّاج» روانه كوفه كرد.
خود عمر سعد تا ظهر روز دوم (روز يازدهم) در كربلا ماند، سپس با اسيران حرم حسينى به سوى كوفه روانه شد.
زنان را بر شتران بى جهاز سوار كرد و آنها را بدون پوشش مناسب، ميان دشمنان حركت داد و مانند اسيران بلاد كفر و در نهايتِ مصيبت و اندوه، كوچ داد.
هنگامى كه كاروان اسيران به كوفه نزديك شدند، مردم براى تماشاى آنها اجتماع كردند.
در آن ميان زنى از كوفيان از بالاى بام فرياد زد: «مِنْ أَىِّ الاُْسارى أَنْتُنَّ؟»؛ (شما از كدامين اسيرانيد؟)
پاسخ دادند: «نَحْنُ اُسارى آلِ مُحَمَّد»؛ (ما اسيران از خاندان محمديم!).
آن زن وقتى اين سخن را شنيد، از بام به زير آمد و مقدارى مقنعه و لباس و چادر به آنها داد، تا خود را (به طور كامل) بپوشانند.
مردم كوفه كه چنين صحنههايى را مشاهده كردند، گريه و زارى سر دادند.
امام زين العابدين(عليه السلام) وقتى گريه آنها را ديد، فرمود: «اَتَنُوحُونَ وَ تَبْكُونَ مِنْ اَجْلِنا، فَمَنِ الَّذي قَتَلَنا»؛ (آيا براى ما نوحه و گريه مىكنيد، پس چهكسى ما را كشتهاست؟) (1)
مردى به نام «مسلم جصّاص» (گچ كار) مىگويد: ابن زياد مرا براى تعمير دارالاماره به كوفه فراخواند. من مشغول گچكارى درگاههاى دارالاماره بودم كه صداى هياهويى را شنيدم. از خادمى كه با ما بود، پرسيدم: اين سر و صدا و هياهو براى چيست؟
گفت: هماكنون سر يك تن خارجى را كه بر يزيد شورش كرده مى آورند!
گفتم: آن خارجى كيست؟
گفت: حسين بن على(عليه السلام).
من گفتگوى با آن خادم را رها كرده، منتظر ماندم تا وقتى كه وى از آنجا بيرون رفت؛ از اندوه شديد چنان ضربهاى بر صورتم زدم كه ترسيدم چشمم نابينا شود، سپس دستهايم را شستم و از پشت قصر بيرون آمدم و به محله «كُناسَه» كوفه رسيدم. در آنجا ديدم كه مردم منتظر رسيدن اسيران و سرها هستند. طولى نكشيد كه چهل كجاوه را ديدم كه بر چهل شتر نهاده اند و بانوان و كودكان از فرزندان فاطمه(عليها السلام) بر آنها سوارند. در اين ميان چشمم به امام على بن الحسين(عليهما السلام) افتاد كه بر شترى بدون روپوش سوار است و از رگهاى گردنش خون جارى است و درحالىكه مىگريست اين اشعار را مى خواند:
«يا أُمَّةَ السَّوءِ لا سُقْيَا لِرَبْعِكُمْ * يا اُمَّةً لَمْ تُراعِ جَدَّنا فينا
لَوْ أَنَّنا وَ رَسُولُ اللهِ يَجْمَعُنا * يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ تَقُولُونا؟
تُسَيِّرونا عَلَى الاَْقْتابِ عارِيَةً * كَأَنَّنا لَمْ نُشَيِّدْ فيكُمْ دينا
بَني اُمَيَّةَ ما هذَا الْوُقُوفُ عَلى * تِلْكَ الْمَصائِبِ لا تُلَبُّونَ داعِيَنا
تُصَفِّقُونَ عَلَيْنا كَفَّكُمْ فَرَحاً * وَ أَنْتُمُ في فِجاجِ الاَْرْضِ تَسْبُونا
أَلَيْسَ جَدّي رَسُولُ اللهِ وَيْلَكُمْ * أَهْدَى الْبَرِيَّةَ مِنْ سُبُلِ الْمُضِلِّينا
يا وَقْعَةَ الطَّفِ قَدْ أَوْرَثْتِني حَزَناً *** وَاللهُ يَهْتِكُ أَسْتارَ الْمُسيئينا»؛
(اى امّت بد [كردار] هرگز بر شما باران نبارد؛ اى امتى كه احترام جدّ ما را درباره ما مراعات نكرديد.
اگر در روز قيامت ما و رسول خدا گرد هم آييم [و شما ما را در كنار رسول خدا ببينيد] چه پاسخى براى ما خواهيد داشت؟
ما را بر شتران برهنه سوار مى كنيد و [در شهرها] مى گردانيد؛ گويا ما همان كسانى نيستيم كه پايه هاى دين را در ميان شما محكم ساختيم.
اى بنى اميه! شما بر مصيبتهايى كه بر ما وارد مى شود، واقفيد؛ ولى فريادهاى ما را پاسخ نمى دهيد.
شما از شادى [اسارت ما] كف مى زنيد و ما را در گستره زمين به اسارت مى بريد.
واى بر شما! آيا جدّ من رسول خدا نيست؟ همان كسى كه مردم را از راههاى گمراهى [به راه راست] هدايت كرد.
اى واقعه كربلا! براى من اندوه به همراه آورده اى، ولى خداوند پرده از كار بدكاران كنار خواهد زد و آنها را رسوا خواهد ساخت).
مسلم جصّاص مىافزايد: از سوى ديگر ديدم مردم كوفه به كودكانى كه داخل محملها بودند، نان و خرما مىدادند؛ كه در اين ميان مشاهده كردم، ام كلثوم فرياد زد: «يا أَهْلَ الْكُوفَةِ! اِنَّ الصَّدَقَةَ عَلَيْنا حَرامٌ»؛ (اى كوفيان! صدقه بر ما حرام است). (2)
در آن حال، مردم گريه مىكردند كه جناب ام كلثوم(عليها السلام) فرمود: «صَهْ يا أَهْلَ الْكُوفَةِ، تَقْتُلُنا رِجالُكُمْ، وَ تَبْكينا نِساؤُكُمْ؟ فَالْحاكِمُ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ اللهُ يَوْمَ فَصْلِ الْقَضاءِ»؛ (ساكت باشيد اى كوفيان! مردانتان ما را مى كشند و زنانتان بر ما مىگريند؟ داور ميان ما و شما در روز قيامت خداوند است). بقیه👇
داستانهای قرآنی و مذهبی
وى همچنان با مردم سخن مىگفت كه سرهاى شهدا را آوردند و پيشاپيش آن سرها، سر مقدّس امام حسين(عليه السلام) بود. ديدم سر آن حضرت همانند ماه و ستاره زهره مىدرخشد و شبيهترين مردم به رسول خداست. محاسنش سياه بود و گويا خضاب شدهباشد. آن سر نورانى همچون ماهى كه طلوع كردهباشد، مىدرخشيد.
در اين ميان زينب(عليها السلام) نگاهى به سر برادرش انداخت (بىاختيار شد) و از شدت اندوه سرش را به چوبه محمل زد، تا آنجا كه ديدم خون از زير مقنعه ش جارى شد. آنگاه با سوز و گداز ـ درحالىكه به سمت سر آن حضرت اشاره مىكرد ـ اين اشعار را خواند (كه سه بيت آن چنين است):
«يا هِلالا لَمَّا اسْتَتَمَّ كَمالا * غالَهُ خَسْفَهُ فَأَبْدا غُروبا
ما تَوَهَّمْتُ يا شَقيقَ فُؤادي * كانَ هذا مُقَدَّراً مَكْتُوبا
يا أَخى! فاطِمَ الصَّغيرَةَ كَلِّمْها *** فَقَدْ كادَ قَلْبُها أَنْ يَذُوبا»؛
(اى هلال من كه چون كامل شدى، خسوف تو را فرا گرفت و غروب كردى
اى پاره دلم! هرگز گمان نمى كردم كه چنين صحنه اى مقدّر شده باشد
اى برادر! با فاطمه كوچك خود سخن بگو، چرا كه نزديك است قلبش [از شدّت اندوه] ذوب شود). (3)
نگاهى به اين حوادث غمانگيز نشان مىدهد علىرغم تلاش فراوانى كه دستگاه تبليغاتى بنىاميه براى وارونهنشاندادن واقعه كربلا بهكارگرفت و آن را به عنوان قيام يك گروه از خارجيان بر ضد اسلام معرفى كردهبود، بهزودى پردهها كنار رفت و طشت رسوايى آنها از بام افتاد و مردم كوفه از جنايت عظيمى كه در نزديكى شهر آنها رخ دادهبود، آگاه گشتند و سخت ناراحت و برآشفته و غمگين شدند بهگونه اى كه كوفه مبدل به عزاخانه گشت و بذر انقلاب از همان زمان در اين سرزمين پاشيده شد! (4)
پی نوشت:
(1). ملهوف (لهوف)، ص 189 - 192 (با تلخيص).
(2). مى دانيم كه صدقات بر دو قسم است: صدقات مستحب و صدقات واجب كه از آن به زكات نيز تعبير مى شود و اين قسم دوم از صدقات، بر فرزندان زهرا(عليها السلام) حرام است و كوفيان از همين قسم از صدقات كه براى رساندن آن به فقرا و ديگر نيازمندان كنار گذاشته بودند، به كودكان حرم حسينى مى دادند و همين امر، مورد اعتراض جناب ام كلثوم(عليها السلام) قرار گرفت.
(3). بحارالانوار، ج 45، ص 114 - 115. (با اندكى تلخيص)
(4). گرد آوري از کتاب: عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، امام على بن ابى طالب عليه السلام، قم، 1388 ه. ش، ص 557.
📚پایگاه اطلاعرسانی حضرت آیت الله مکارم شیرازی
#محرم
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ_صوت_مهدوی
🎙آیت الله ناصری
🔸" ما #امام_زمان داریم"
داستان تشرف شیخ محمد کوفی خدمت امام عصر عجلالله تعالی فرجه الشریف
👌بسیار شنیدنی
👈بشنوید و نشر دهید
میخوای بچت یاخودت قرآن خون بشین؟!🤔😍
بیارش اینجا خیلی ساده یاد میگیره!!😉
آموزش مجازی حفظ قرآن کریم توسط استاد اصغری حافظ قرآن👇
🌺@masgari00🌺
روخوانی، روانخوانی، تفسیر، حفظ به صورت تخصصی کلیپ های آموزشی ویژه کودکان نقاشی و شعر ✅️
💖سنین ۵ تا ۹ سال ( دختران و پسران)
سنین۱٠سال به بالاویژه دختران و بانوان💙
🧚♀️تدریس بصورت مجازی در برنامه ایتا🧚♀️
جهت ثبت نام وارد کانال شوید 👇👇
https://eitaa.com/hefz_ghran
🦋شهریه عالی✨مبلغی بسیار ناچیز 🌱
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/SL6El
سلوک امام سجاد (ع) در کودکی
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رفیعی
#شهادت_امام_سجاد
بشارت در ایتا👇
https://eitaa.com/besharat_ir
کانال کودکان(و نوجوانان و مربیان)علی اصغر در ایتا👇
https://eitaa.com/koodakAliAsghar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای قرآنی و مذهبی
مرز حق از باطل
✔️ حضرت سیدالشهدا(ع) در روز سه شنبه، هشتم ذی الحجه از مکه خارج شد و به سوی عراق حرکت کرد. هنگامی که عوامل حکومتی از حرکت امام خبردار شدند، به دستور «یحیی بن سعید» حاکم مکه، از طرف یزید گروهی مأموریت یافتند تا راه را بر امام(ع) ببندند و آن حضرت را از رفتن باز دارند. آنان نیز طبق دستور، جلوی کاروان حضرت را گرفتند و گفتند: ای حسین! برگرد، کجا می روی؟ امام(ع) از برگشتن خودداری نموده، به راهش ادامه داد. دو گروه درگیر شدند و به یکدیگر فشار آوردند و با تازیانه ها به هم تاختند. سپس امام(ع) با قاطعیت تمام سخن آنان را رد کرد و بدون اعتنا به فشار عوامل حکومتی، به همراه یارانش به راه خود ادامه داد. آنان فریاد زدند: «یا حُسَینُ! أَ لَا تَتَّقِی اللَّهَ؟ وَ تَخْرُجُ مِنَ الْجَمَاعَةِ وَ تُفَرِّقُ بَینَ هَذِهِ الْأُمَّةِ؛ ای حسین! از خدا نمی ترسی و از جماعت جدا می شوی و میان امت اسلام اختلاف می اندازی؟» امام(ع) در پاسخ آنان این آیة شریفه را تلاوت فرمود: ((لِی عَمَلِی وَ لَکمْ عَمَلُکمْ أَنتُم برِیونَ مِمَّآ أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِیءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ)[17]؛ «عمل من برای من، و عمل شما برای شما، شما بیزارید از آنچه من می کنم، و من بیزارم از آنچه شما انجام می دهید.»[18]
امام حسین(ع) با استناد به این آیه، جدایی راه حق خود را از راه باطل بنی امیه با قاطعیت تمام بیان داشت و به آنان فهماند که حرکت من در راستای تفرقه میان امت نیست؛ بلکه برای جداسازی حق از باطل است.
[17] یونس/ 41.
[18] البدایة و النهایة، اسماعیل بن کثیر دمشقی، دار احیا التراث العربی، بیروت، 1408ق، ج 8، ص 179.
📚پایگاه اطلاعرسانی حوزه
#امام_حسین
#محرم
معجزهی پیامبر در ایتا👇
eitaa.com/moejezeyepeyambar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
https://article.tebyan.net/174423
افسانه واقعی بهشت
✅ مریم که توی یه روز گرم تابستونی روزه گرفته بود.مانتو، مقنعه و چادرش رو پوشید و به خونه مادر بزرگش رفت. وقتی به مقصد رسید از شدت گرمای هوا به شدت تشنه و خسته و کلافه شده بود. مریم به مادر بزرگش که معلم قران بود گفت :رعایت حجاب توی این هوای گرم ،با زبون روزه ،خیلی سخته !آیا واقعا اینهمه رنج و زحمت ما پیش خدا اجری داره ؟
😊مادر بزرگ مریم لبخندی زد و تا وقت افطار چیزی نگفت بعد از افطار از مریم دعوت کرد تا به مطالب کتابی که راجع به بهشت نوشته شده بود گوش بده.
💜مادر بزرگ مریم گفت:بهشت یه سرزمین بسیار بزرگ و زیباست .باغهایی داره پر از درختهانی افسانه ای با شاخه های بلندی که روی تموم خاک بهشت سایه می اندازن .درختای بهشتی که هزاران میوه خوشمزه دارن مثل آدمهای زنده اند و همه چیزو می فهمن .وقتی کسی بخواد میوه ای رو بچینه شاخه ی درخت پایین می یاد و میوه توی دستش قرار می گیره همون لحظه هم میوه دیگه ای جای اون درمی یاد .خاک بهشت مثل زعفرون زیبا و معطره و لباس کسی رو کثیف نمی کنه .توی بهشت رودخانه ها و نهر های آبی وجود داره که غیر از آب نوشیدنی های دیگه ای هم دارن بعضی از اونها شربتهای بسیار خوشمزه ای دارن که نظیرش توی دنیا نیست .نهرهای شیر و عسل بهشتی هم توی بهشت جاریند.رودهای بهشتی می تونن هر جایی که آدمها بخوان جاری بشن.هر جایی که مومنین بخوان و دستور بدن رودخانه و آبشارهایی از زلالترین آبها درست می شن.در روایتی نوشته شده اگه انگشتشون رو توی آب بکشن و بعد ادامه بدن تا توی هوا و جاهای دیگه ،آب دنبال انگشتشون جاری می شه و نهر ادامه پیدا می کنه.
🟣توی بهشت قصرهایی وجود دارند که مثل ستاره ها در اوج آسمونن توی اون قصر ها خدمتکارانی هستند که عاشقانه به بهشتیان خدمت می کنند. اونها در حالیکه جامهایی از شربت و نوشیدنی های گوارا به دست گرفتند دور تختهای بهشتیان می گردند و از اونها پذیرایی می کنند . غذاهای بهشتی بسیار زیاد و بسیار خوشمزه هستند .و همشون مزه های متفاوت دارن و بوی عطر می دن .
🔴بهشتیا هیچ غم و غصه ای ندارن و هرچی که بخوان و آرزوش داشته باشن در اختیارشون قرار می گیره از همه مهمتر اینکه خدا از اونها راضیه و باهاشون حرف می زنه و ازشون پذیرایی می کنه و این بیشتر از همه چیز برای بهشتیان لذت داره .
🔵مادربزرگ مریم هنوز داشت براش می خوند که دید اشکهای مریم روی صورتش جاری شده، مریم رو بغل کرد و گفت دخترم از چی ناراحتی؟گفت مادرجان ناراحت نیستم بلکه خیلی هم خوشحالم حالا فکر می کنم هر چی در راه ایمان به خدا زحمت بکشم کمه !من هیچ وقت خسته نمی شم و تا اون روزی که همدیگر و توی بهشت ببینیم صبر می کنم .
انسیه نوش آبادی
📚بخش کودک و نوجوان تبیان
#حجاب
کانال کودکان(و نوجوانان و مربیان)علی اصغر در ایتا👇
https://eitaa.com/koodakAliAsghar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
← پاىبندى به حجاب و عفاف
✔️ وقتى سهل بن سعد، اسيران را شناخت كه از دودمان پيامبرند جلو رفت و از يكى از آنان پرسيد: تو كيستى؟ گفت: سكينه، دختر امام حسين (علیهالسلام). پرسيد: آيا كار و حاجتى دارى؟ من، سهل، صحابی جدّت رسول خدايم. سكينه فرمود: به نيزهدارى كه اين سر مقدس را مىبرد بگو از ما جلوتر حركت كند تا مردم به نگاهكردن آن مشغول شوند و به حرم رسول الله چشم ندوزند. سهل به سرعت رفت و چهارصد درهم به نيزهدار داد. او هم سر مطهّر را از زنان دور كرد.
📚ویکی فقه
#حجاب
#محرم
#امام_حسین
ایتا
https://eitaa.com/Dastanqm