✅ ارّابه زمان در حرکت بود، تا این که پنجم شوّال سال 36 هجری فرا رسید و خبر رسید که معاویه متجاوز، به کار جمعآوری لشکر از اطراف پرداختهاست و تصمیم دارد به سرزمینهای تحت پرچم علی (علیه السلام) هجوم آورد.
❤️ امام علی (علیه السلام) برای سرکوبی متجاوزین، سپاه مجهّزی را آماده ساخت. این سپاه در «نخیله» (که لشکرگاه و قرارگاه تصمیم گیری و آمادهباش سپاه علی (علیه السلام) بود) در آمادهباش کامل بهسر میبردند.
❤️امام علی (علیه السلام) از کوفه بیرون آمد و رهسپار قرارگاه نخیله شد، در آنجا برای آمادهسازی و فرمان بسیج، به سخنرانی پرداخت، در این سخنرانی، پس از حمد و ثنا فرمود:
❗️آگاه باشید، من پیشتازان سپاه خود را به سوی میدان نبرد فرستادهام، و به آنان فرمان دادهام که در کنار ساحل فرات بمانند، تا فرمان بعدی من به آنها برسد، نیک و بدکار را سنجیدهام و چنین صلاح میدانم که از آب بگذرم و از مسلمانان کنار دجله کمک بگیرم تا پشت سپاه قوی گردد و در نتیجه دشمن از هرسو خود را در محاصره دیده و شکست را احساس کند.[1]
سپاه مجهّز علی (علیه السلام) همراه آن حضرت، از نخیله به سوی «صفین» حرکت کردند، در مسیر راه به مدائن (پایتخت شاهان ساسانی) رسیدند. در این هنگام که آنان ویرانههای کاخها و تالارها را مشاهده میکردند، ناگاه علی (علیه السلام) جمجمه پوسیدهای را در خرابهای دید، به یکی از یاران فرمود: آن را بردار و به همراه من بیا.
سپس علی (علیه السلام) به ایوان معروف کاخ مدائن آمد و در آن نشست و طشتی طلبید، و مقداری آب در طشت ریخت و به آورنده جمجمه فرمود: آن را در میان طشت بگذار، او همان کار را انجام داد.
❤️علی (علیه السلام) خطاب به جمجمه فرمود: ای جمجمه! تو را سوگند میدهم بگو من کیستم و تو کیستی؟!»
جمجمه با زبان رسا گفت: تو امیرمؤمنان و سید اوصیاء و پیشوای پرهیزکاران هستی، ولی من بنده خدا و فرزند کنیز خدا، «کسری انوشیروان» هستم.
❤️علی (علیه السلام) به او فرمود: حالت چطور است؟
او گفتاری گفت که خلاصهاش این است: «من نسبت به زیردستانم مهربان بودم ولی در آئین مجوس بهسر میبردم، ریاست و زرق و برق سلطنت مرا از ایمان و دین حقیقی باز داشت، اینک از بهشت، محروم هستم و گرفتار دوزخ میباشم، اما به خاطر این که با رعیت مدارا میکردم از آتش دوزخ درامان هستم، واحسرتا! اگر من ایمان میآوردم با تو بودم ای سرور خاندان محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم) و ای امیر مؤمنان».
سخن او به قدری جانسوز بود که همه حاضران صدا را به گریه بلند کردند.[2]
امید آن که با خواندن این سرگذشت، تا مرگ به سراغ ما نیامده، هم اکنون تصمیم بگیریم تا پیرو واقعی امام امیرمؤمنان علی (علیه السلام) شویم، تا واحسرتای پس از مرگ ما بلند نشود.
[1] . نگاه کنید به خطبه 48 نهج البلاغه.
[2] . اقتباس از منهاج البراعه، ج 4، ص 272.
منبع :مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت علیهم السلام/ محمد محمدی اشتهاردی ؛داستان های نهج البلاغه
📚 تبیان
@Dastanqm
شکایت #قرآن از مردم در قیامت
خدایا! بعضى که در فکر و روح خود انحرافى داشتند، آیات متشابه را (که چند نوع مى توان معنا کرد) دستاویز اهداف خود قرار دادند. (آل عمران، ۷)
خدایا! بعضى مرا وارونه معنا کردند و بعضى خوب مرا شناختند، ولى حقائق مرا نادیده گرفته و کتمان نمودند. (بقره، ۱۷۴)
خدایا! به جاى این که مرا براى دل هاى زنده بخوانند، (یوسف، ۲) بر مردگان خواندند.
خدایا! مرا ساخته فکر بشر دانستند. (نحل، ۱۰۳)
خدایا! مرا افسانه هاى پیشینیان دانستند. (انعام، ۲۵)
خدایا! شنیدن تلاوت مرا ممنوع کردند. (فصّلت، ۲۶)
خدایا! به آورنده من تهمت سحر و جنون و کِهانت و کذب زدند. (طارق، ۱۳)
خدایا! مرا مى شنیدند، ولى لجاجت کرده و ایمان نمى آوردند. (سبأ، ۳۱)
@Dastanqm
حرقوص بن زهیر مشهور به «ذو الثّدیه» صاحب دو پستان، پایه گذار مقدس نماهای خوارج نهروان و رئیس آنها بود، و او را «مخدج» نیز میخواندند.
در مورد سابقه او نقل میکنند: در جنگ «حنین» ( که در سال هشتم هجرت بین سپاه اسلام و لشکر کفر در طائف واقع شد) مسلمانان پیروز شدند و غنائم بیشماری بدست مسلمین افتاد پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم)مشغول تقسیم غنائم بین مسلمانان بود، ناگاه همین حرقوص (که از قبیله بنیتمیم بود و او را ذو الخویصره نیز میگفتند) نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و با کمال گستاخی گفت: «ای رسول خدا، عدالت را رعایت کن».
رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم)به او فرمود: «وای بر تو اگر من، عدالت را رعایت نکنم، چهکسی آن را رعایت خواهد کرد؟!».
عمر بن خطاب از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم)خواست که اجازه بدهد تا او را بکشد.
رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: او را به حال خود بگذار، او اصحابی دارد، که اگر نماز و روزه آنها را بنگرید، نماز و روزه خودتان را کوچک میشمرید. آن ها همواره قرآن میخوانند، ولی قرآن از مرز گلوگاهشان بیرون نمیرود، از اسلام آن چنان خارج می گردند که تیر از کمان خارج می پوشد و پوچ و تو خالی هستند مرد سیاه چهرهای که بالای یکی از بازوانش، گوشت اضافی مانند پستان زن قرار دارد که اگر آن را حرکت دهی به جلو و عقب حرکت میکند، به سوی اصحابش میآید و آن ها را از امت اسلامی جدا میسازد.[1]
امام امیر مؤمنان علی (علیه السلام) این شخص را که ایدئولوگ خوارج بود[2] در جنگ نهروان کشت، و در فرازی از «خطبه قاصعه» میفرماید:
«و امّا شیطان الرّدهه فقد کفیته بصعقه سمعت لها وجبه قلبه، ورجّه صدره؛ اما شیطان ردهه ( ذو الثّدیه) را با صاعقهای که قلبش را به طپش در آورد و سینهاش را بلرزاند، سر به نیست کردم»[3]
امام علی (علیه السلام) در این عبارت از او به عنوان «شیطان ردهه» یاد کرد، زیرا او هم چون شیطان، مردم را از راه حق گمراه می کرد، و کلمه «ردهه» به معنی گودالی است که در آن آب جمع می شود، نظر به این که این شخص در جنگ نهروان به گودالی افتاده بود و کشته شدهبود، از این رو علی (علیه السلام) او را به آن گودال نسبت داد.
و منظور از «صعقه»، صاعقه و صدای غراّ و نعره پلنگ افکن علی (علیه السلام) بود که آن چنان بر «ذو الثّدیه» رعب و وحشت افکند که شتابزده فرار کرد و بی آن که اسلحهای به او بخورد، به حفره افتاد و مرد.[4]
در جریان کشته شدنش نقل شده: سپاه علی (علیه السلام) به جنگ خوارج نهروان رفت و با آن ها جنگید و همه آنها ـ جز 9 نفر فراری ـ کشته شدند، بعد از جنگ، علی (علیه السلام) فرمود:
در میان کشته شدگان خوارج عبور کنید ببینید که «مخدج ذو الثّدیه» کشته شده است یا نه؟
عدهای رفتند هر چه در میان کشتهها به جستجو پرداختند او را نیافتند، و جریان را به علی (علیه السلام) گزارش دادند. آن حضرت خود به میان کشتهشدگان آمد و در یک جا که پیکرهای آنها انباشته شده بود، آنها را کنار زد و در میان آنها جسد ناپاک «ذو الثّدیه» را یافت و فرمود: «الله اکبر، من هرگز نسبت دروغ به محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم)ندادهام» (چرا که پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) خبر داده بود که علی (علیه السلام) ذوالثدیه را می کشد) سپس علی (علیه السلام) به کنار آمد و سجده شکر به جا آورد،
آنگاه سوار بر مرکب شد و از میان کشته های دشمن گذشت و فرمود: لقد صرعکم من غرّکم: «آن کس که شما را مغرور ساخت، این چنین شما را به خاک هلاکت افکند» از آن حضرت سوال شد: چهکسی آنها را مغرور کرد؟
فرمود: «شیطان و هوس های زشت».[5]
[1] . اعلام الوری، ص 127 ـ 128.
[2] . مانند میشل عفلق که امروز ایده ئولوگ حزب بعث عراق است.
[3] . نگاه کنید به خطبه 192 نهج البلاغه.
[4] . اقتباس از شرح نهج البلاغه خوئی، ج 12، ص 25.
[5] . تتمه المنتهی، ص 21.
منبع :محمد محمدی اشتهاردی ؛داستان های نهج البلاغه
@Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠
💕 ارزش و پاداش ذکر خدا 💕
✔️ رسول خدا(ص) از کنار باغی عبور میکرد، دید کشاورزی، در باغ خود درخت میکارد، نزد او ایستاد و فرمود:
آیا تو را راهنمائی نکنم به کاشتن درختی که ریشهاش استوار، و میوههایش زودرس، و جالبتر و بادوامتر است؟
کشاورز: آری، ای رسول خدا مرا به چنان درختی راهنمائی کن.
پیامبر: هنگام صبح و شام بگو: 💚سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر💚
☑️ اگر این ذکر را (با شرائط و خلوص) بگویی، برای هر بار آن، خداوند ده درخت در بهشت که هر درختش دارای میوههای گوناگون است، برای تو آماده میکند و آن ذکرها(و یا آن درختها) برای تو باقیات صالحات هستند.
کشاورز که بر اثر بیانات پرشور پیامبر(ص)، شیفته مقامات اخروی شدهبود، به آن حضرت عرض کرد: ای رسول خدا! تو را گواه میگیرم که این باغم، صدقه قبض شده (وقف لازم) بر فقرای مسلمانانی که استحقاق دارند، باشد، خداوند این آیات قرآن را در این مورد نازل کرد:
فاما من اعطی واتقی- و صدق بالحسنی- فسنیسره للیسری
:اما آن کس که (در راه خدا) انفاق کند، و پرهیزکاری را پیشه خود سازد - و جزای نیک الهی را تصدیق کند - ما او را در مسیر آسانی (به سوی بهشت جاویدان) هدایت میکنیم (سوره لیل آیه 5 تا 7).
#قرآن
@Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠
🤭 نتیجه نافرجام امید به غیر خدا 🤭
✅ حسین بن علوان میگوید: در مجلسی برای کسب علم و دانش نشسته بودیم، و هزینه سفر من تمام شدهبود، یکی از دوستان گفت: به چه کسی امید داری؟.
گفتم: به فلانی.
گفت: بنابراین، سوگند به خدا به امید و آرزویت نمیرسی.
گفتم: چرا؟
گفت: امام صادق (ع) فرمود: در یکی از کتابهای (آسمانی) خوانده ام: خداوند می فرماید:
❗️سوگند به عزت و جلال و مقام ارجمندم که رشته آرزوی هر کسی را که به غیر من، امیدوار گردد، قطع میکنم، و لباش خواری را در نزد مردم برقامت او میپوشانم، و او را از مقام تقرب خود و از فضل و کرمم، دور میسازم، آیا او در گرفتاریها به غیر من دل میبندد، با اینکه گرفتاریها و رفع آنها در دست من است؟، آیا او در فکر خود، در خانه غیر مرا میکوبد، با اینکه کلید همه درهای بسته نزد من است، و در خانهام به روی همه باز میباشد...
@Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
🕋 دعا و نیایش 🕋
🗡 دعا، اسلحه مؤمن است.🗡
✅ اصحاب، در محضر رسول (ص) اجتماع کرده بودند، آن حضرت به آنها رو کرد و فرمود:
آیا شما را به اسحهای که، موجب نجات شما از دشمن میگردد و باعث افزایش روزی شما میشود، راهنمایی نکنم؟.
حاضران: چرا راهنمایی کن.
پیامبر: شب و روز پروردگار خود را بخوانید و دعا کنید.
فان سلاح المومن الدعا.
چرا که اسلحه مؤمن، دعا است.
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
@Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
🕋 دعا و نیایش 🕋
🔴 خواستن جدی در دعا 🔴
(قحطی سراسر حجاز را فرا گرفت بود، مردم به حضور پیامبر اسلام (ص) آمدند و از آن حضرت خواستند، دعا کند و از درگاه خدا درخواست باران نماید).
رسول خدا(ص) از خدا خواست تا بارانش را فرو فرستد، باران بسیار آمد، به طوری که مردم از غرق شدن ترسیدند، و گفتند: این بارندگی شدید و بسیار موجب غرق شدن خواهد شد، پیامبر(ص) با دست اشاره کرد و گفت:خدایا! بارانت را به اطراف مدینه بفرست، بر ما نفرست.
ابرها به اطراف مدینه بفرست، بر ما نفرست.
ابرها به اطراف پراکنده شدند.
جمعی از اصحاب از رسول خدا (ص) پرسیدند:یک بار از درگاه خدا طلب باران کردی، ولی باران نیامد، سپس طلب باران کردی، باران آمد، چرا بار اول نیامد بار دوم آمد؟!.
پیامبر (ص) در پاسخ فرمود:
انی دعوت ولیس لی فی ذلک نیة، ثم دعوت ولی فی ذلک نیة
:من (بار اول) دعا کردم ولی تصمیم جدی برای دعا و درخواست نداشتم، ولی بار دوم، در دعا تصمیم جدی داشتم.
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
@Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
🕋 دعا و نیایش 🕋
✅ پذیرفتن نبوت امام بر حق، شرط استجابت دعا ✅
محمد بن مسلم میگوید: به امام باقر(ع)، (یا به امام صادق) عرض کردم: ما فردی را مینگریم که در عبادت و خشوع و کوشش دینی، بسیار جدی است ولی امامت شما را نپذیرفتهاست آیا آن عبادات و کوششهای دینی او، سودی به حالش دارد؟
امام: ای ابا محمد! مثل اهلبیت نبوت (ع) همانند آن خاندانی است که در بنی اسرائیل بودند، که هر گاه چهل شب، عبادت و راز و نیاز و کوشش میکردند و سپس دعا مینمودند، دعایشان به استجابت میرسید، ولی یکی از آنها چهل شب، عبادت و راز و نیاز کرد و سپس دعا نمود، ولی دعایش مستجاب نشد، نزد عیسی (ع) رفت و گله کرد و از عیسی(ع) خواست که برای او دعا کند، عیسی (ع) وضو گرفت و نماز خواند و پس از نماز برای او دعا کرد، خداوند به عیسی (ع) وحی کرد: آن بنده من، از غیر آن دری که باید از آن در نزدم آید، میآید، او مرا میخواند ولی در دلش نسبت به نبوت تو، شک است، بنابراین اگر او آنقدر مرا بخواند که گردنش بریده شود، و انگشتانش بریزد، دعایش را اجابت نمیکنیم.
عیسی (ع) به آن مرد گفت:آیا تو خدا را می خوانی، ولی در مورد پیامبرش شک داری؟.
او گفت: ای روح خدا! سوگند به خدا همان گونه که گفتی، همان طور است (من درباره پیامبری تو شک داشتم) اکنون از خدا بخواه تا این شک را از دل من بزداید.
حضرت عیسی (ع) دعا کرد، خداوند توبه او را پذیرفت و او مانند خاندان خود گردید (و پس از چهل شب عبادت، دعایش مستجاب شد)
از#وظايف_منتظران دعاکردن است.
@Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
🕋 دعا و نیایش 🕋
♦️مستجاب نشدن دعای سه شخص ♦️
ولید بن صبیح میگوید: بین راه مکه و مدینه، همراه #امام_صادق (ع) بودم، سائلی آمد و درخواست کمک کرد، #امام_صادق(ع) دستور داد به او چیزی دادند، چیزی نگذشت سائل دیگری آمد و درخواست کمک کرد، باز آن حضرت، دستور داد چیزی به او دادند، بعد از ساعتی، باز سائلی آمد و تقاضای کمک کرد، آن حضرت، دستور داد به او نیز چیزی دادند.
تا اینکه سائل چهارم آمد و تقاضای کمک کرد، امام صادق(ع) درباره او دستور کمک نداد، فقط دعا کرد و فرمود:خدا سیرت کند.
سپس #امام-صادق (ع) به ما رو کرد و فرمود: آگاه باشید که در نزدم چیزی وجود دارد که به او (سائل چهارم) کمک کنم، ولی میترسم مانند یکی از سه شخص شویم که دعای آنها به استجابت نمیرسد، آن سه شخص عبارتند از:
1- شخصی که خداوند مالی به او بدهد، و او آن را در مورد ناشایسته اش مصرف کند، سپس بگوید:خدایا به من بده، دعایش مستجاب نگردد.
2- مردی که درباره همسرش دعا کند که: خدایا مرا از او راحت کن، با اینکه خداوند اختیار (طلاق) او را بدست آن مرد داده است، چنین فردی نیز دعایش مستجاب نمیشود.
3- مردی که در مورد همسایه اش نفرین میکند( و میگوید: خدایا این همسایهام را نابود کن )با اینکه راه خلاصی برای او وجود دارد، و آن اینکه خانه خود را بفروشد و بجای دیگر برود، چنین کسی نیز دعایش به استجابت نمیرسد.
(و من سائل چهارم کمک نکردم، تا مبادا مثل اولی (مصرف کننده مال در غیر مورد شایستهاش) شوم و دعایم به استجابت نرسد).
#سبك_زندگي_اسلامي
@Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
🕋 دعا و نیایش 🕋
💕 نقش ثنای الهی و صلوات بر پیامبر (ص)، قبل از دعا، در استجابت آن 💕
عصر رسول خدا(ص) بود، روزی پیامبر(ص) در مسجد دید: مردی وارد مسجد شد دو رکعت نماز خواند و بعد از نماز، دست به دعا برداشت و دعا کرد.
پیامبر (ص) فرمود: این بنده در دعا و درخواست خود از خدا، شتاب کرد (و قبل از ثنای الهی دعا نمود).
سپس مرد دیگری وارد مسجد شد و دو رکعت نماز خواند، پس از نماز، ثنای بهجا آورد (یعنی خدا را به اوصافش یاد کرد) و بعد بر محمد(ص) و آلش، صلوات فرستاد، آنگاه دعا کرد.
پیامبر (ص) (روش دعا کردن او را پسندید، نزد او رفت و) به و فرمود:سل تعط:درخواست کن که به تو داده شود (دعا کن که دعایت به استجابت می رسد).
در روایت دیگر، پس از نقل مطلب فوق، آمده: امام صادق(ع) فرمود:در کتاب علی (ع) آمده: ستایش خدا صلوات بر محمد(ص)، قبل از دعا و درخواست است، چنانکه یکی از شماها وقتی که نزد شخصی برای حاجتی می رود، آن شخص دوست دارد که قبل از عرض درخواست، سخن خوشی درمیان آید.
#سبك_زندگي_اسلامي
@Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
🕋 دعا و نیایش 🕋
🌀شرط استجابت دعا، و نتیجه گیری از انفاق🌀
شخصی (مثلاً به نام قاسم) به حضور #امام_صادق علیه السلام آمد و گفت: در قرآن دو آیه وجود دارد، ولی هر چه (معنای) آن دو را میجویم، به آن دست نمییابم.
امام صادق: آن دو آیه کدام است؟
قاسم: (یکی آیه 60 مؤمن است که خداوند می فرماید:)
ادعونی استجب لکم:
:مرا بخوانید (و درخواست خود را از من بخواهید) و من آن را برای شما مستجاب می کنم.
ما دعا می کنیم و درخواست خود را از خدا می خواهیم، ولی استجابتی نمی بینیم.
امام صادق: پس چرا دعایتان به استجابت نمی رسد؟
قاسم: نمیدانم.
امام صادق: ولی من راز آن را به تو خبر میدهم: کسی که از فرمان خدا اطاعت نماید، سپس دعا کردن جهت و روش دعا را مراعات نماید، خداوند دعایش را به استجابت میرساند.
قاسم: جهت و روش دعا، چیست؟
امام صادق: 1- نخست حمد و ثنای الهی بجا آور 2- سپس نعمتهائی را که به تو عنایت فرموده یاد کن و شکر گزاری نما3- سپس صلوات بر پیامبر (ص) بفرست 4- سپس گناهانت را یاد بیاور و به آن اقرار کن 5- سپس استغفار کرده و در مورد گناهانت به خدا پناه ببر، (آنگاه دعا کن) این است جهت و روش دعا کردن، حال بگو آیه دیگر کدام است؟
قاسم: اما آیه دیگر این آیه (39 سبأ) است که خداوند میفرماید:
و ما انفقتم من شیی ء فهو یخلفه و هو خیر الرازقین
:و هر چیزی را (در راه خدا) انفاق کنید، خداوند جای آن را پر میکند و او بهترین روزی دهندگان است.
من انفاق میکنم، ولی عوض آن را نمییابم.
امام صادق: آیا به نظر تو، خدا خلف وعده میکند؟
قاسم: نه.
امام صادق: پس راز عوض نگرفتنت چیست؟
قاسم: نمیدانم.
امام صادق: اگر شما از راه حلال، ثروتی را بهدست آوردید، و در راه حلال انفاق نمودید، قطعاً درهمی را انفاق نمیکنید، مگر اینکه عوض آن داده شود.
@Dastanqm
هدایت شده از بشارت میدهم خوشروزگاری
از امام صادق(ع) پرسیدند:
اینکه خداوند به شیطان فرمود منتظر وقت معلوم باشد، این وقت معلوم کی خواهد بود؟
حضرت فرمودند:
روز قیام قائم ماست. وقتی خداوند او را برانگیخته میکند و آمادهی قیام در مسجد کوفه است. در آن وقت شیطان درحالیکه با زانوهای خود راه میرود به آنجا میآید و میگوید: "ای وای از خطر امروز!" قائم پیشانی شیطان را گرفته و گردنش را میزند. آن موقع روز وقت معلوم است که مدت او به آخر میرسد.
بحارالانوار، ج2، ص231
#امام_زمان
@besharat_ir
هارون بن عيسى روایت میکند:
#امام_صادق علیه السلام به فرزندش محمّد فرمود:
چقدر از خرجى اضافه آمده؟
گفت: چهل دينار.
فرمود: آن را بیرون آور و صدقه بده.
عرض كرد: آقا ديگر چيزى برایمان باقی نمیماند.
فرمود: صدقه بده، خداوند عوض آن را ميدهد، مگر نميدانى که هر چيزى كليدى دارد و كليد روزى صدقه است، پس اينك صدقه بده.
او به دستور امام عمل كرد، ده روز بيشتر نگذشت كه از جایی چهار هزار دينار رسيد.
فرمود: پسرم، در راه خدا چهل دينار داديم و خداوند چهار هزار دينار در عوض آن به ما عطا کرد.
(کافی ج 4 ص 9)
@Dastanqm
هارون بن جهم میگوید:
وقتی #امام_صادق علیه السلام به حيره نزد منصور دوانيقى آمدهبود، در خدمت امام بوديم. يكى از سرهنگان بچهاش را ختنه كرد، غذایی فراهم کرده و مردم را دعوت كرده بود، حضرت صادق علیه السلام نيز بین دعوتشدگان حضور داشت. بر سر سفره هنگامی كه مهمانان مشغول خوردن غذا بودند، يك نفر از آنها آب خواست. قدحى كه شراب داشت آوردند، همين كه قدح به دست آن مرد رسيد، امام صادق از جا برخاست. پرسيدند: آقا چرا بلند شدید؟ فرمود:
پيامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ فرمود: هر كس سر سفرهاى بنشيند كه شراب در آن سفره خورده مىشود ملعون است.
(کافی ج 6 ص268)
@Dastanqm
31.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انیمیشن آن مرد آمد
#امام_صادق علیه السلام
@koodakAliAsghar