eitaa logo
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/aVEYh حضرت سکینه(س)، پیام آور عاشورا داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm کانال کودکان(و نوجوانان)علی اصغر در ایتا👇 https://eitaa.com/koodakAliAsghar
صحبت امام حسین با سکینه از قتل‌گاه ✅ نقل شده‌است كه چون امام حسين (علیه‌السلام)، هفتاد و دو تن از ياران و خاندانش را كشته و بر روى زمين افتاده ديد متوجه خیمه‌گاه شد و به سكينه و ساير زنان سلام داد. سكينه فرياد زد: پدر جان! آيا تن به مرگ داده‌اى؟ امام (علیه‌السلام) فرمود: چگونه تن به مرگ ندهد كسى كه يار و ياورى ندارد. سكينه گفت: ما را به حرم جدّمان بازگردان. امام (علیه‌السلام) فرمود: اگر مرغ سنگ‌خوار را به حال خود مى‌گذاردند مى‌خوابيد. امام حسين (علیه‌السلام) به زن‌ها گفت: سكينه‌ من امروز یتیم خواهدشد، به او توجّه و التفات كنيد، زيرا ❤️دل يتيمان نازک مى‌باشد❤️ در اين‌وقت سكينه فريادكنان به سوى آن حضرت آمد و امام (علیه‌السلام) او را در آغوش گرفت و فرمود: «اى سكينه! بدان كه گريه‌ تو پس از مرگ من طولانى خواهد شد. 📚ویکی فقه https://eitaa.com/Dastanqm
💚سكينه غالباً و باتمام وجود محو جمال ازلى خداى متعال است💚 سکینه، دختر باكمال و بافضيلت امام حسين (علیه‌السلام) و رباب فرزند امرى‌ء القيس است. نامش را، أميمه، أمينه، آمنه، امامه و اميّه گفته‌اند. (مؤلف كتاب اعیان‌ الشیعه مى‌گويد ممكن است اميمه تصغير«امامه» باشد.) امّا به «سكينه» لقبى كه مادرش، رباب به او داده مشهور مى‌باشد. سال ولادت سكينه به درستى روشن نيست. ولى چون در زمان حيات پدرش بالغه و بانويى رشيده بوده مى‌توان گفت در روز عاشورا ده يا چهارده ساله و تولدش سال ۴۷ يا ۵۱ قمرى بوده‌است. حضرت سكينه، عفيفه، بخشنده، شاعر، فصيح و بليغ، آشنا در نزد اهل ادب، بافراست، باوقار و خوش‌ذوق بود.امام حسين (علیه‌السلام) درباره‌اش مى‌فرمايد:«امّا سكينة فغالب عليها الاستغراق مع اللَّه؛ اما سكينه غالباً و با تمام وجود محو جمال ازلى خداى متعال است. به جهت اين مقام والا است كه امام حسين (علیه‌السلام) در روز عاشورا، وى را «يا خيرة النسوان»، اى بهترين زنان، خطاب فرمود. 📚ویکی فقه ایتا https://eitaa.com/Dastanqm
خواب سكينه در شام دختر بزرگوار امام حسين (علیه‌السلام) پس از چهار روز اقامت در دمشق خوابى‌ديد كه بخشى از آن چنين است: «ديدم زنى در هُودَجى نشسته و دستان خود را روى سرگذاشته‌است. پرسيدم: اين زن كيست؟ گفتند: او فاطمه، دختر محّمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و مادر پدر تو است. گفتم: به‌خدا سوگند نزد او مى‌روم و ستم‌هاى وارد شده به ما را به او مى‌گويم. سپس با شتاب به سوى او رفتم تا به او رسيدم و برابرش ايستادم و مى‌گريستم و مى‌گفتم: مادر جان! به خدا سوگند حقّ ما را انكار كردند و جمع ما را پراكنده و حريم ما را هتک كردند. مادر جان! به خدا پدرمان، حسين (علیه‌السلام) را كشتند. فرمود: سكينه جانم! ديگر نگو. زيرا بند دلم را پاره كردى و جگرم را شكافتى. اين پيراهن پدرت حسين (علیه‌السلام) است كه از من دور نمى‌شود تا با اين پيراهن خدا را ملاقات كنم.» 📚ویکی فقه ایتا https://eitaa.com/Dastanqm
در مجلس يزيد امام محمدباقر (علیه‌السلام) مى‌فرمايد: چون ذرّيه و اهل بيت امام حسين (علیه‌السلام) را در روز و با وضعى خاصّ به مجلس یزید بردند، مردم جفاكار شام گفتند: اسيرانى نيكوتر از اينان نديده‌ايم. حضرت سكينه كه ريسمان به كتفش بسته بودند فرمود: ما اسيران خاندان پيامبريم. گردانندگان مجلس يزيد، سكينه را جايى نشانده‌بودند كه سر بريده پدر را نبيند. ولى وقتى تلاش‌كرد تا آن‌را ببيند يزيد با چوب خيزران بر لب و دندان مبارک پدرش مى‌زد. صداى گريه‌اش بلند شد. به‌طورى كه زن‌هاى يزيد و دختران معاویه به‌گريه افتادند. سرانجام او و خواهرش، فاطمه، بى‌تاب گشته و به‌عمّه‌ خود حضرت زینب پناه‌بردند و گفتند: «يا عمّتاه انّ يزيداً ينكث ثنايا ابينا بقضيبه.» «عمّه جان! يزيد با چوب دستى خود دندان‌هاى پيشين پدرمان را مى‌زند.» 📚ویکی فقه ایتا https://eitaa.com/Dastanqm
جاماندن از کاروان اسرا حضرت سكينه در توقّفگاه «قصر بنی مقاتل» كه سپاه عمر بن سعد مشغول استراحت و تهيّه‌ آب بودند، تنها به سوى درختى رفت و اندكى خوابيد. در اين هنگام، دشمن زبون، كاروان اسيران را حركت داده و سكينه در بيابان جا ماند. درخواستِ هم محملِ او، فاطمه بنت الحسین (علیه‌السلام) از ساربان مبنى بر توقّف كاروان بى‌نتيجه ماند و قافله‌ اسيران حركت كرد. ولى پس از طىّ مقدارى از مسير و با اصرارِ فاطمه، ساربان، شتر را نگه داشت و سكينه به كاروان ملحق شد. 📚ویکی فقه ایتا https://eitaa.com/Dastanqm
ملاقات با جسد پدر چون دشمن، زنان را از ميان كشتگان عبور داد، حضرت سكينه خود را بر روى جسد پدر انداخت و آن‌را در آغوش گرفت. در اثر گريه، بى‌هوش شد. در آن حالت شنيد كه پدرش مى‌فرمايد: «شیعیان من! هر زمان كه آب گوارايى نوشيديد، مرا به ياد آوريد. يا حكايت غريب يا شهيدى را شنيديد بر من بگرييد.» 📚ویکی فقه ایتا https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/ZtRUD انیمیشن تلفیقی، زندگینامه حافظ کانال بشارت در ایتا👇 https://eitaa.com/besharat_ir داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm کانال کودکان(و نوجوانان)علی اصغر در ایتا👇 https://eitaa.com/koodakAliAsghar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/mjaDd آیا امام زمان(عج) به فکر ما هستند؟؟! (استاد عالی) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13921018_7942_192k.mp3
5.03M
انسان ٢۵٠ ساله | امام حسن عسکری علیه السلام و تحسین دوست و دشمن ] پدر امام زمان عزیز ما با آن همه فضیلت، با آن همه مقامات، با آن همه کرامات، وقتی با سم و جنایت دشمنان از دنیا رفت، فقط بیست و هشت سال داشت؛ این میشود الگو؛ جوان احساس می‌کند یک نمونه‌ی عالی در مقابل چشم دارد. ١٣٩٠/١٢/١٠
داستان‌های قرآنی و مذهبی
هدیه دادن قلم و شفای بدخوابی ✔️✔️ يکي از اصحاب حضرت ابومحمد، امام حسن عسکري عليه‏السلام به نام احمد، فرزند اسحاق حکايت کند: ✔️ روزي در محضر شريف آن حضرت وارد شدم و خواهش کردم تا مطلبي را به عنوان نمونه‏ي خط برايم بنويسد. امام عليه‏السلام تقاضاي مرا پذيرفت و فرمود: اي احمد! خط، از هرکسي که باشد متفاوت خواهد بود، چون قلم يک‌سان نيست و ريز و درشت دارد، سپس حضرت قلم و دواتي را درخواست نمود. وچون قلم و دوات آماده‌شد مشغول نوشتن گرديد و من بادقت تمام نگاه مي‏کردم، وقتي که قلم را داخل دوات مي‏نمود و مي‏خواست خارج کند سر قلم را به لبه دوات مي‏کشيد تا جوهر اضافي پاک شود و خط تميز و زيبا درآيد. در همين بين، بدون آن‌که حضرت متوجه شود با خودم گفتم: اي‌کاش امام عليه السلام اين قلم را به عنوان يادبود و هديه، به من لطف مي‏کرد. پس چون از نوشتن فارغ شد، شروع نمود درباره‏ ي مسائل مختلف با من صحبت کند و در ضمن صحبت، قلم را با دستمالي که کنارش بود پاک نمود و فرمود: بيا احمد، اين قلم را بگير. هنگامي‌که قلم را از دست مبارک حضرت گرفتم عرضه داشتم: فداي شما گردم، من يک ناراحتي دارم که چند مرتبه قصد داشتم با شما مطرح کنم ولي ممکن نشد، چنانکه الآن اجازه بفرمائي آن را عرض کنم؟ امام عليه‏السلام فرمود: ناراحتي و مشکل خود را بگو. اظهار داشتم: از پدران بزرگوارت روايت شده‌است که خواب پيامبران الهي صلوات الله عليهم بر روي کمر است و خواب مؤمنين بر سمت راست مي‏باشد و خواب منافقين برسمت چپ خواهد بود و شياطين بر رو - دمر و پشت به آسمان - مي‏خوابند؛ آيا اين روايت صحيح است؟ امام عليه‏السلام فرمود: بلي، همين طور است که نقل کردي. سپس عرضه داشتم: اي سرور و مولايم! من هرچه تلاش مي‏کنم که بر سمت راست بخوابم ممکن نمي‏شود و خوابم نمي‏برد، اگر ممکن است مرا درمان و معالجه فرما؟ حضرت لحظه‏اي سکوت نمود و بعدازآن، اظهار نمود: جلوبيا، ... بعد از آن هميشه به‌طور ساده و راحت بر پهلوي راست مي‏خوابيدم و نمي‏توانستم بر پهلوي چپ بخوابم. [1] . (1)اصول كافى : ج 1، ص 513، ح 27، إثبات الهداة : ج 3، ص 407، ح 30، مدينة المعاجز: ج 7، ص 563، ح 2550.باتلخیص منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسگری، عبدالله صالحی، صص29-31 داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستان‌های قرآنی و مذهبی
خبرچین زندان ✔️✔️ در زمان حکومت متوکل عباسي، توسط مأمورين حکومتي دست گير و به همراه عده‌اي ديگر از شيعيان زنداني شدم. پس‌از گذشت مدتي حضرت ابومحمد، امام حسن عسکري صلوات الله و سلامه عليه را نيز به‌همراه برادرش جعفر، محکوم و در زندان نزد ما آوردند. ✔️ چون امام حسن عسکري عليه‏السلام را وارد زندان کردند، من حضرت را روي پلاس خود نشاندم و جعفر در نزديکي حضرت، نيز کناري روي زمين نشست، پس‌از گذشت لحظه ‌اي جعفر فرياد کشيد: واي از دست شيطان - منظورش يکي از کنيزانش بود -. امام عليه ‏السلام با تهديد او را ساکت گردانيد و همه متوجه شدند که جعفر مست کرده و دهانش بوي شراب مي‌‏دهد. و در ضمن، شخصي ناشناس نيز در جمع ما زنداني بود و خود را منسوب به سادات علوي مي‌‏دانست. حضرت فرمود: چناچه بيگانه‏اي در جمع شما نمي ‏بود، خبر مي‌دادم که هريک از شما چه زماني آزاد خواهيد شد. همين‌که آن شخص ناشناس لحظه ‌اي از جمع ما بيرون رفت، امام عليه ‏السلام فرمود: اين مرد از شماها نيست، مواظب سخنان و حرکات خود باشيد، او در لابلاي لباس‏هايش حرکات و سخنان شما را مي‏نويسد و براي سلطان مي‏فرستد. پس بعضي از افراد سريع حرکت کردند و لباس آن شخص را که کناري گذاشته بود، بررسي کردند و ديدند که تمام مسائل و صحبت‏هاي آن‏ها را ثبت کرده و افزوده‌است: آن‏ها با حفر و سوراخ کردن ديوار زندان مي‏خواهند فرار کنند. و صحت پيش‌بيني و فرمايشات امام حسن عسکري عليه‏السلام بر همگان ثابت شد [1] . 1-الخرايج و الجرايح : ج 2، ص 682، ح 1، إعلام الورى طبرسى : ج 2، ص 141، بحارالا نوار: ج 50، ص 254، ح 10. منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسگری، عبدالله صالحی،صص32-33. داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/Axdzu موشن گرافی «پدر آفتاب؛ امام حسن عسکری (علیه السلام) کانال کودکان(و نوجوانان)علی اصغر در ایتا👇 https://eitaa.com/koodakAliAsgh داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/fOQmU آغاز امامت امام زمان عج مبارک. آغاز امامت حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا