eitaa logo
دانلود
داستان‌های قرآنی و مذهبی
امام حسین(ع) در دوران حکومت دوران امام حسن(ع) ✅ گزارش‌های تاریخی از ادب و احترام حسین بن علی(ع) به برادرش امام حسن(ع) حکایت دارد؛ نقل شده‌است که اگر در مجلسی امام حسن(ع) حضور داشت، او به خاطر رعایت احترام سخن نمی‌گفت. پس از شهادت امام علی(ع) گروهی از خوارج که به جنگ با شامیان اصرار داشتند، با امام حسن بیعت نکردند و نزد حسین(ع) رفتند تا با او بیعت کنند، اما وی گفت: «به خدا پناه می‌برم که تازمانی‌که حسن زنده است بیعت شما را بپذیرم». ✳️ در ماجرای صلح با معاویه، او در برابر شیعیان معترض، حامی برادر بود و اقدام او را تایید کرد و نقل شده‌است که گفت: «او (امام حسن(ع)) امام من است. بر پایه برخی گزارش‌ها، امام حسین(ع) پس از برقراری صلح نیز همچون امام حسن(ع) با معاویه بیعت کرد و حتی پس از شهادت امام حسن(ع) بر عهد خود باقی ماند. در مقابل، گزارش‌هایی حاکی از بیعت نکردن حسین(ع) است به نقل برخی منابع، او از صلح ناخرسند بوده و امام حسن(ع) را سوگند داده که دروغ معاویه را نپذیرد. برخی محققان این گزارش‌ها را با دیگر روایات و قرائن تاریخی ناسازگار دانسته‌اند. از جمله اینکه حسین(ع) در پاسخ به دسته‌ای از معترضان به صلح، که او را به گردآوری شیعیانش برای حمله به معاویه فراخواندند، گفت: «ما پیمان بسته‌ایم و هرگز پیمان خود را نمی‌شکنیم». در گزارش دیگری آمده‌است که به معترضان گفت: «تازمانی‌که معاویه زنده‌است منتظر بمانید؛ هرگاه او مُرد، تصمیم می‌گیریم». حتی وقتی شیعیان بعد از شهادت امام حسن(ع) وی را به قیام دعوت کردند در پاسخ ضمن دفاع از عملکرد امام مجتبی(ع) در صلح با معاویه، انجام این کار را تازمانی‌که معاویه زنده باشد منتفی دانست. امام حسین(ع) در سال ۴۱ قمری (پس از صلح با معاویه)، همراه برادرش از کوفه به مدینه بازگشت. 📚ویکی شیعه داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
15.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•تابوت تیرخورده‌ویک‌قبربی‌حرم• •این‌هم‌جواب‌آن‌همه‌آقایی‌وکرم• ‌ ؏ ✔️ڪاناݪ‌از‌غدیر‌ٺاظهور https://eitaa.com/ghadirtazohoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستان شگفت انگیز نتیجه جسارت مخالفین به قبر مبارک علیه السلام ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم چهارم، امام حسن مجتبی (ع) سخنرانی امام حسن (ع) در روز شهادت علی (ع) (در آن شب (21 رمضان سال چهلم هجرت) که امام علی (ع) به شهادت رسید) ✔️ امام حسن (در روز آن شب) در مسجد کوفه برخاست و برای مردم چنین سخنرانی کرد، پس از حمد و ثنا و صلوات بر پیامبر (ص) فرمود: (ای مردم! شب گذشته مردی از دنیا رفت، که گذشتگان بر او پیشی نگرفتند و آیندگان به او نمی‌رسند، او پرچمدار رسول خدا (ص) بود که جبرئیل و میکائیل در طرف چپش بودند، از میدان برنمی‌گشت مگر اینکه خداوند او را پیروز می‌کرد، سوگند به خدا او از مال سفید و سرخ دنیا - جز هفتصد درهم - که آن هم از عطایش زیاد آمده‌بود، باقی نگذاشت و می‌خواست با آن پول خدمتگزاری برای خانواده اش خریداری کند، سوگند به خدا، او در شبی وفات کرد که یوشع بن نون وصی موسی (ع) وفات کرد و همان شب عیسی (ع) به آسمان رفت و همان شب قران نازل گردید. داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم چهارم، امام حسن مجتبی (ع) معجزه‌ای از امام حسن (ع) ✅ یکی از فرزندان زبیر که به امامت امام حسن (ع) معتقد بود، همراه آن حضرت برای انجام حج عمره به سوی مکه می‌رفتند (یا پس از عمره از مکه بازمی‌گشتند) در مسیر راه به یکی از آبگاهها رسیدند، کنار چند درخت خرمای خشکی که از تشنگی خشک شده‌بودند فرود آمدند، فرشی برای امام حسن (ع) در زیر یکی از آن درخت‌ها گستراندند و فرش دیگری برای فرزند زبیر زیر درخت دیگری پهن کردند. در این هنگام زبیری سرش را به طرف بالا برد و گفت: (اگر این درخت خرما، دارای خرمای تازه بود و ما از آن می‌خوردیم به‌جا بود). امام حسن (ع) به او فرمود: مثل اینکه خرما می‌خواهی؟ او گفت: آری. امام حسن (ع) دست به طرف آسمان بلند کرد و به سخنی که فهمیده نشد، دعا نمود همان‌دم درخت سبز گردید و دارای برگ‌های تازه و خرماهای تازه گردید، ساربانی که در آنجا بود و شتران خود را به کاروانیان کرایه داده‌بود، وقتی که این منظره را دید، گفت: (به خدا این جادو است). امام حسن (ع) به او فرمود: (وای بر تو! این جادو نیست، بلکه دعای مستجاب پسر پیغمبر (ص) می‌باشد). آنگاه بعضی از حاضران از آن درخت بالا رفتند و هرچه خرما داشت چیدند به‌طوری‌که برای همه حاضران کفایت نمود. (211) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
داستان‌های قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام) معصوم چهارم، امام حسن مجتبی (ع) امام حسن (ع) در راه مکه و خبر از آینده ✅ در یکی از سال‌ها، امام حسن مجتبی (ع) پیاده از مدینه به مکه رهسپار شد، به‌طوری‌که پاهایش آماس کرد، در مسیر راه، یکی از خدمت‌کاران عرض کرد: (اگر سوار شوی، این آماس رفع می‌گردد). امام حسن: (نه، وقتی که به منزل‌گاه بعدی رسیدیم، سیاه‌پوستی نزد تو آید و روغنی همراه دارد، تو آن روغن را او بخر چانه نزن). خدمت‌کار: پدر و مادرم به قربانت، ما به هیچ منزل‌گاه وارد نشده‌ایم که به دوا فروشی برخورد کنیم. امام حسن: آن مرد در نزدیک منزل‌گاه بعد، است. خدمت‌کار می‌گوید: حدود یک میل (دو کیلومتر) از آنجا گذشتیم، ناگاه آن سیاه پوست پیدا شد، امام به من فرمود: نزد این مرد برو و روغن از او بگیر و قیمت آن را به او بده. خدمت‌کار نزد سیاه‌پوست رفت و تقاضای روغن کرد. سیاه پوست: این روغن را برای چه‌کسی می‌خواهی؟ خدمت‌کار: برای حسن بن علی (ع). سیاه‌پوست: خواهش می‌کنم مرا نزد آن حضرت ببر. خدمت‌کار موافقت کرد و با سیاه‌پوست به حضور امام حسن (ع) آمدند، سیاه‌پوست عرض کرد: (پدر و مادرم به فدایت، من نمی‌دانستم که روغن را برای شما می‌خواهد، اجازه بده قیمتش را نگیرم، زیرا من غلام شمایم، از خدا بخواهید به من پسری سالم عنایت کند که دوست شما اهل‌بیت (ع) باشد، زیرا وقتی که از نزد همسرم جدا شدم، درد زائیدن داشت. امام حسن: به خانه‌ات برو که خدا پسری سالم به تو عطا فرموده است و او از شیعیان ما است (212) (این پسر همان شاعر معروف و مبارز و دوست مخلص اهلب‌یت (ع) یعنی (سید حمیری)شد، که به نقل بعضی از 2300 قصیده در شأن خاندان رسالت سروده است … (213) داستان‌های قرآنی و مذهبی در ایتا👇 https://eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا