eitaa logo
🌱 پند و اندرز 🌱
2.4هزار دنبال‌کننده
663 عکس
301 ویدیو
2 فایل
🌿حالا دیگر وقت فکر کردن به چیزهایی که با خودت نیاورده ای نیست! به این فکر باش که با آنچه داری چه میتوانی بکنی... تبلیغات ، تبادل و این صحبتا :) 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3284337221Cc5294bc8ef
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰قورباغه توی کلاس ورجه ورجه می‏کرد. آقای افتخاری گفت:«قاسم! این قورباغه را از کلاس بینداز بیرون.» قاسم گفت: «آقا اجازه؟ ما از قورباغه می‏ترسیم.» آقای افتخاری گفت: « ساسان! تو این قورباغه را بینداز بیرون.» ساسان گفت: «آقا اجازه؟ ما هم می‏ترسیم.» آقای افتخاری گفت: «بچه ‏ها! کی از قورباغه نمی‏ترسد؟» من گفتم: «آقا اجازه؟ ما نمی‏ترسیم.» آقای افتخاری گفت: «کیف و کتابت را بردار و زود از کلاس برو بیرون.» گمان می‏کنم که محمود مرا لو داده باشد؛ وگرنه آقای افتخاری از کجا می‏دانست که من قورباغه را به کلاس آوردم؟ 🪴پند و اندرز | عضو شوید👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/18153933C6f3b4a46b1 ⊰•💚⃟⃟⃟⃟ ⃟🌿•⊱
برای فریب دادن ، عده ای را شیر میکنند و عده ای را خر مواظب باشید حیوان صفت نشوید. بازنده ، بازنده است چه درنده چه چرنده . . . 🪴پند و اندرز | عضو شوید👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/18153933C6f3b4a46b1 ⊰•💚⃟⃟⃟⃟ ⃟🌿•⊱
با سلام و احترام ، بیشتر مردم نمیدانند که کمبود باران امسال در پنجاه سال گذشته رکورد زده است و امسال به طرز فاجعه آمیز است با این حال مردم از دعا به درگاه خدای مهربان غافلند !!!! 💔 پیشنهاد شده در سراسر ایران ، این آیه را برای بارش باران بخوانیم لطفا قدر توانایی انتشار دهید !! 🤍 بِسمِ اللهِ الرَحمنِ الرَحيم وَ هُوَ الَّذي يُنَزَّلُ الْغنيثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ يَنشَرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِيُّ الْحَميد (٢٨ شوري) و اوست كسي كه باران را ، پس از آنكه مردم نا اميد شدند ، فرود مي آورد و رحمت خويش را ميگستراند . متاسفانه بعضی ها در نشر قرآن کوتاهی می کنند  ، خدا هر آنکس را که در نشر این پیام تلاش کرده و قدمی برای خواندن حداکثری این دعا برداشت عاقبت بخیر فرماید ، آمین ! 🩶 🪴پند و اندرز | عضو شوید👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/18153933C6f3b4a46b1 ⊰•💚⃟⃟⃟⃟ ⃟🌿•⊱
⚡️اسلام دینی است... @Dastanvpand که 💖صدای تو را تنظیم می کند،💖 {ﻭَﺍﻏْﻀُﺾْ ﻣِﻦْ ﺻَﻮْﺗِﻚ} «و از صدای خود بکاه و هرگز فریاد نزن» 💖و راه رفتن تو را تنظیم می کند،💖 {ﻭَﻟَﺎ ﺗَﻤْﺶِ ﻓِﻲ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻣَﺮَﺣًﺎ} «و مغرورانه در زمین راه مرو» 💖 نگاه تو را تنیظیم می کند💖 {ﻟَﺎ ﺗَﻤُﺪَّﻥَّ ﻋَﻴْﻨَﻴْﻚ} «پس هرگز چشم خود را ندوز» @Dastanvpand 💖گوش تو را تنظیم میکند💖 {ﻭَﻟَﺎ ﺗَﺠَﺴَّﺴُﻮﺍ} «و تجسس نکنید» 💖 غذای تو را تنظیم میکند 💖 {ﻭَﻟَﺎ ﺗُﺴْﺮِﻓُﻮﺍ} «و اسراف نکنید» @Dastanvpand 💖 سخن گفتن تو را تنظیم می کند💖 {ﻭَ ﻗُﻮﻟُﻮﺍ ﻟِﻠﻨَﺎﺱ ﺣُﺴْﻨَﺎ} «و با مردم به نیکی سخن بگو» 👌»پس ﺍﺳﻼﻡ برنامه ی ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻨﻈﻴﻢ می ﻛﻨﺪ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺳﻌﺎﺩﺗﻤﻨﺪﻯ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺖ ﭘﺪﻳﺪ می آورد» ✅پس بزرگترین افتخار ما ”دین ماست 🪴پند و اندرز | عضو شوید👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/18153933C6f3b4a46b1 ⊰•💚⃟⃟⃟⃟ ⃟🌿•⊱
🚩 معلم بچه ها را به لب چشمه ای برد به تک تک آنها یک لیوان آب و مشتی نمک داد و خواست نمک را داخل لیوان هایشان بریزند و بعد آب لیوان را بنوشند. بچه ها با هورت کشیدن اولین جرعه آب هر کدام عکس العملی نشان دادند و در انتها هم همگی به این نتیجه رسیدند که آب داخل لیوان به دلیل شوری قابل نوشیدن نیست. معلم از بچه ها خواست تا یک مشت نمک در آب چشمه بریزند و بعد از آب آن بنوشند. بچه ها کاری را که معلم گفته بود انجام دادند و با احتیاط بیشتری آب را چشیده و دیدند به راحتی قابل آشامیدن است. معلم که قصد داشت نکته آموزنده ای را به دانش آموزانش تفهیم کند رو به آنها کرد و گفت : - بچه ها ! نمک مثل مشکلات و دغدغه های زندگی است زمانی که ظرفیت تحمل و بردباری شما پایین و کم و مثل آب لیوان محدود باشد پایین بودن ظرفیت موجب غلبه مشکلات بر شما می شود اما اگر آستانه ظرفیت و تحمل خود را مثل چشمه بزرگ و زلال کنید مشکلات زندگی هرگز نمی تواند بر شما غلبه کند. 💠 حکایت و داستان های آموزنده👇👇 🪴پند و اندرز | عضو شوید👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/18153933C6f3b4a46b1 ⊰•💚⃟⃟⃟⃟ ⃟🌿•⊱
🚩 🍃@Dastanvpand🍃 یکی از کامپیوترهای اصلی دچار مشکل شده بود و رئیس مجبور شد با منزل کارمندش تماس بگیره. کودکی به تلفن جواب داد و نجوا کنان گفت: «سلام» رییس پرسید: «بابا خونس؟» صدای کوچک نجواکنان گفت: «بله» ـ می‌تونم با او صحبت کنم؟ کودکی خیلی آهسته گفت: «نه» رییس که خیلی متعجب شده بود و می‌خواست هر چه سریع تر با یک بزرگسال صحبت کند، گفت: «مامانت اونجاس؟» ـ بله ـ می‌تونم با او صحبت کنم؟ دوباره صدای کوچک گفت: «نه» رییس به امید این که شخص دیگری در آنجا باشد که او بتواند حداقل یک پیغام بگذارد پرسید: « آیا کس دیگری آنجا هست؟» کودک زمزمه کنان پاسخ داد: «بله، یک پلیس» رییس که حسابی گیج شده بود پرسید: «آیا می‌تونم با پلیس صحبت کنم؟» کودک خیلی آهسته پاسخ داد: «نه، او مشغول صحبت با مامان و بابا و آتش نشانه.» و اضافه کرد: «گروه تجسس هم الان رسید» رییس که زنگ خطر در گوشش به صدا درآمده بود، نگران و حتی کمی لرزان پرسید: «آنها دنبال چی می‌گردند؟» کودک که همچنان با صدایی بسیار آهسته و نجواکنان صحبت می کرد با خنده ریزی پاسخ داد: «من». 💠 داستان های طنز👇👇 🪴پند و اندرز | عضو شوید👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/18153933C6f3b4a46b1 ⊰•💚⃟⃟⃟⃟ ⃟🌿•⊱
💜💛💛💛💚 🎈داستان شیوانا – او هم دید! @Dastanvpand شیوانا از راهی می گذشت. خسته شد و به درختی تکیه داد. چند دقیقه بعد جوانی سراسیمه به نزدیک درخت رسید و جسمی را که داخل پارچه ای پوشانده بود زیر یک سنگ مخفی کرد. به محض اینکه جوان کارش را تمام کرد نگاهش را به سمت درخت چرخاند و شیوانا را دید که به او می نگرد! جوان شرمزده سرش را پائین انداخت و از شیوانا دور شد. روز بعد عده ای از مردم دهکده آن جوان را طناب بسته نزد شیوانا آوردند و از او خواستند تا برای آن جوان مجازاتی مشخص کند. شیوانا سری تکان داد و از جمعیت پرسید:”جرم این جوان چیست!؟” یکی از جمع پاسخ داد: “این جوان دیروز به درون معبد قدیمی دهکده رفته است و ظرف گرانقیمتی که آنجا بود را ربوده و فرار کرده است!” @Dastanvpand شیوانا پرسید:”از کجا می دانید که کار این جوان بوده است!؟” همان شخص پاسخ داد:” دقیقا مطمئن نیستیم. اتفاقا وقتی ظرف به سرقت رفته کسی در معبد نبوده است. ما براساس حدس و گمان فکر می کنیم کار او بوده است. البته او خودش می گوید که از ظرف گرانقیمت خبری ندارد و ما هم هرجایی که گمان می کردیم را گشتیم ولی ظرفی را ندیدیم!” شیوانا با عصبانیت گفت:” شما بر اساس حدس و گمان شخص محترمی را متهم کرده اید. زود این جوان را رها کنید و وقتی شواهدی محکم تر داشتید سراغ من بیائید!” جمعیت جوان را رها کردند و پراکنده شدند. ساعتی بعد جوان در خلوت نزد شیوانا آمد و شرمزده و خجل سرش را پائین انداخت و با صدایی آهسته گفت:”استاد ! شما خودتان دیدید که من ظرف را کجا پنهان کردم؟ پس چرا من را لو ندادید!؟” @Dastanvpand شیوانا آهی عمیق کشید و گفت : “به جز من چشمان خالق هستی هم نظاره گر اعمال تو بود. وقتی خالق کائنات آبروی تو را نگه داشت و اجازه نداد که کسی نظاره گر اعمال تو باشد ، چرا من که چشمانم ازاوست پرده پوشی نکنم!؟ “ جوان خجل😰 و سرافکنده از حضور شیوانا بیرون رفت. روز بعد دوباره جمعیت آن جوان را نزد شیوانا آوردند و گفتند:” ظرف گرانقیمت شب گذشته به طرز عجیبی به معبد بازگردانده شده است و هیچکس ندیده است که چه کسی این کار را انجام داده است. برای همین ما به این نتیجه رسیده ایم که این جوان بی گناه بوده است و بی جهت او را متهم نموده ایم. به همین خاطر نزد شما آمده ایم تا از او بخواهید ما را ببخشد!” شیوانا تبسمی کرد و گفت: ” این جوان حتما شما را می بخشد. بروید و به کار خود برسید!” وقتی جمعیت پراکنده شدند. شیوانا آهسته نزدیک جوان رفت و گفت:” همان کسی که چشمان بقیه را کور کرد و آبروی تو را حفظ نمود، اگر اراده کند می تواند پرده ها را براندازد و همه اسرارپنهان تو را برملا سازد و در یک چشم به هم زدن تو را رسوا کند. قدر این حامی بزرگ را بدان و همیشه سعی کن کاری کنی که او خودش پوشاننده عیب های تو باشد!” ❤️داستان های آموزنده و زیبا 🪴پند و اندرز | عضو شوید👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/18153933C6f3b4a46b1 ⊰•💚⃟⃟⃟⃟ ⃟🌿•⊱
↯↯به یاد سه نفر سوختم: اول مادری که چشم به او دوختم… دوم پدری که مردانگی را از او اموختم… سوم رفیقی که جز مرام و معرفت چیزی از او نیاموختم➣ 🪴پند و اندرز | عضو شوید👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/18153933C6f3b4a46b1 ⊰•💚⃟⃟⃟⃟ ⃟🌿•⊱
هدایت شده از شیخ فرهاد فتحی
﷽ 🔺حکومت شاه را با آب زمزم هم نمیشود تطهیر کرد، مگر اینکه اهل مطالعه نباشی و ذهن و دلتو بسپاری به رسانه های آمریکایی و اسرائیلی که اونا میتونند مثل رسانه های معاویه کاری کنند که حضرت علی وقتی از دنیا رفت یک عده بگویند مگر علی نماز میخوند! ✌️ انتشار با شما ✍️شیخ / عضویت 👇 https://eitaa.com/joinchat/1246560365Ca5e65155c1
مکالمه دربان جهنم با تروریستا😂: +ورودی دیشبی یا ورودی امشب؟ _نمیدونم +کجا بودی آخرین بار _پاکستان +خب ورودی امشبی، از اینجا یه قیف بگیر برو طبقه بالا کانال کربلایی محمد🇮🇷 | @pourabbas_ir
↯↯چه دوستی پاکی دارند کفش ها ؛ یکی گم شود ، دیگری محکوم به آوارگیست ➣ 🪴پند و اندرز | عضو شوید👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/18153933C6f3b4a46b1 ⊰•💚⃟⃟⃟⃟ ⃟🌿•⊱
درصد کمے از انسانها نود سال عمر مے کنند مابقے یک سال را نود بار تکرار مے کنند.... 🪴پند و اندرز | عضو شوید👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/18153933C6f3b4a46b1 ⊰•💚⃟⃟⃟⃟ ⃟🌿•⊱