eitaa logo
دیباج
86 دنبال‌کننده
427 عکس
59 ویدیو
4 فایل
دیباجِ (حریرِ) سخن از تار و پود واژگان پذیرای نظرات خوانندگان ارجمند هستم. ارتباط با مدیر: @Armaktab 💠
مشاهده در ایتا
دانلود
دیباج ۱۶۷ 🔶ریحانة النبي (ص) 🖊ع.ر.م 📌مردمان حجاز، حتی پس از برآمدن خورشید فروغ‌بخش اسلام و پراکندن عطر جان‌فزای وحی در سپهر جهان نیز دختر را خوار می‌داشتند! 📌هنوز آثار مسمومیتی که از زهر جاهلیت بر عقلشان نشسته، از میان نرفته و زخم‌هایی که از نِشتر تعصب بر جانشان فرود آمده، التیام نیافته بود. 📌تا پیامبر خدا نفس‌های قدسی‌اش را در میان مردم می‌پراکند، منافقان شهامت آن را در خود نمی‌یافتند که جغد شوم خیال باطل خود را از خرابه‌های وجود فروریخته‌شان خارج سازند و در فضایی که به نور وجود پیامبر روشنایی یافته بود، به پرواز درآورند. 📌تیغ گفتار منطقی پیامبر و رفتار حکیمانه و بِخْرَدانه او، لته‌ (کهنه‌پارچه)های بافته از تار جاهلیت و پود عصبیت آنان را در هم می‌درید و چهره کریه آنان را آشکار می‌ساخت. 📌موجودی که پیش از این، تیره خاک جایگاه شایسته او بود و حضورش بر روی خاک، مایه ننگ و بی‌آبرویی، اکنون چنان مقام و مرتبه‌ای یافته بود که پیامبر او را پاره تن خویش می‌خواند و نغمه «فداها ابوها» را در وصفش می‌سرود. 📌موجودی که پیامبر او را مایه برکت، اسباب آمرزش، مایه بشارت، بهترین فرزندان، گل خوش‌بو، مایه انس، برات رهایی از آتش دوزخ و ... می‌دانست، همچون خاری در چشم جاهلان متعصب می‌نمود. 📌ابرهای سیاهی که از تراکم نفرت فروخفته جاهلی نسبت به موجودی چنین ارزشمند، پدید آمده بود، پس از رحلت پیامبر خدا، با غرش رعد خشونت عرب بدوی، مجال باریدن یافت و سیلی سهمگین به راه انداخت و آن سیل، بنیان زندگی یگانه یادگار پیامبر را نشانه گرفت. @Deebaj
دیباج ۱۸۱ 🔶دُردانـــه 🖊ع.ر.م 📌مشهور است که حسین بن علی علیه‌السلام را دختری بود رقیه نام. دختری دردانه و شیرین‌زبان که شادمانی دل پدر بود و پدر همواره نازش را به بهای لبخندی شیرین و آغوشی گرم می‌خرید. 📌او نیز به طبیعت دخترانه خود، غم‌خوار پدر بود و مایه آرامش‌اش. چون صدای گام‌های پدر، پرده گوشش را می‌نواخت و گوشواره‌هایش را تکان می‌داد، بی‌اختیار به سمت در می‌دوید و به امتداد کوچه چشم می‌دوخت. بی‌صبری می‌کرد تا آنگاه که پدر در آستانه در قرار می‌گرفت و آغوش مهرش را می‌گشود و ستاره، خود را در دامن خورشید می‌افکند. 📌سه سال بیشتر نداشت که راهی سفری دراز و پررنج شد. در طول سفر تا پدر بود، اندوه از دلش می‌زدود؛ اما آنگاه که آفتاب وجود او در گودال پر از خون غروب کرد، آن ستاره زیبا، بی‌فروغ شد و پس از به اسارت رفتن، در میان آوارهای شهر نفرین‌شده شام رخ در نقاب خاک کشید. امروزه حرم آن بانو همان آرامشی را به زائر ارزانی می‌کند که آغوش پدر به او ارزانی می‌نمود. @Deebaj
دیباج ۲۰۱ 🔶راز وجود دختر (به مناسبت پنجم صفر) 📌نمی‌دانم چه رازی در وجود «دختر» نهفته است که بی حضورش، زندگی رنگ و بوی چندانی ندارد. این‌را از خیلی افراد شنیده و خود نیز چشیده‌ام. 📌نه تنها شادیها با حضور دختر رنگارنگ و جذاب می‌شوند که حضورش، غم‌ها و رنج‌ها را نیز معنایی دیگر می‌بخشد و قابل تحمل می‌کند. 📌وقتی به زندگی شعیب می‌نگرم، می‌بینم که در پیری، حضور دختران چگونه زندگی را بر او گوارا ساخته و غبار غم از چهره خسته او زدوده است. 📌زکریای سالخورده را که از نظر می‌گذرانم، می‌بینم زندگی‌اش را دختری یتیم به نام مریم زینت بخشیده و غم‌های او و همسر پیرش را تسلا می‌بخشد. 📌بار اندوه از دست‌ دادن پسران پیامبر را هم حضور فاطمه است که از دوش محمد برمی‌دارد. زینب؛ دختر علی و فاطمه هم میوه شیرین زندگی آن دو می‌شود. 📌حسین نیز دخترانی دارد که همه مایه آرامش و زیبایی زندگانی اویند و در این میان، دختر سه ساله او که رقیه نام دارد، همین نقش را در زندگانی پدر ایفا می‌کند. فرقی که رقیه با دیگر دختران حسین داشت این بود که دوری پدر را تاب نیاورد و به یکباره جام زهر اندوه از دست دادن او را سرکشید و فاصله میان خود و او را یک شبه درنوردید و چون او برای همیشه، تسلابخش اندوه غمزدگان شد. 🔶همچنین این یادداشت و این یکی را هم بخوانید. 🔶شنیدن این پادپخش هم خالی از لطف نیست. @Deebaj