فریاد کن
به مأذنهٔ حق
مرتضی علی ست
تا اهل شهر را همه حیدری کنی
اشهد أن علیاً ولی الله
🆔 @Defa_Moqaddas
صادق آهنگران-شور حسینیست در سینه و سر.mp3
3.82M
⏳دوران #دفاع_مقدس
📢صوت| نوحهخوانی حاج صادق آهنگران
🌴شور حسینیست در سینه و سر
🌷یاد از شهیدان کن ای برادر
@Defa_Moqaddas
متن اشعار 👇👇👇
شور حسینیست در سینه و سر
یاد از شهیدان کن ای برادر
بارانِ سرخِ خونِ یاران
رویانده صدها لاله زاران
ایران طراوت ها گرفته
از خون پاک پاسداران
فریاد آزادی بلند است
در جبهه ها از جاننثاران
افتاده در خون نخل تناور
یاد از شهیدان کن ای برادر
ایمان سلاح متّقین است
خون، مایۀ ترویج دین است
باید که مُرد اما شهادت
زیباترین و برترین است
آری شهیدان زندگاناند
مأوایشان خُلد برین است
جسم عزیزان در خون شناور
یاد از شهیدان کن ای برادر
یا رب شهیدان روسپیدند
مِهر تو را بر دل خریدند
با چشم حقبین بصیرت
نور تو را در جبهه دیدند
آن جا سروش آسمان را
با گوش جان و دل شنیدند
چون طور سیناست محراب سنگر
یاد از شهیدان کن ای برادر
از شوق دیدار تو مستند
از بند تن یکباره رستند
پیمانه عشقت چشیدند
پیمان خود را با تو بستند
پوینده راه جهادند
حقا که اینان حقپرستند
شور شهادت افتاده در سر
یاد از شهیدان کن ای برادر
خون شهید موجآفرین است
جانش فدای راه دین است
سوداگر عشق است و در کف
اخلاص و ایثار و یقین است
دین خدا را پاسدار است
از خرمن حق خوشهچین است
راز بقا را گردیده مظهر
یاد از شهیدان کن ای برادر
🆔 @Defa_Moqaddas
💠 #در_خاك_دشمن_اسير_عراقى_گرفتيم!
🔹وارد شهر سیروان عراق شدیم، شهر پر از آتش دود بود. عده ای از مردم شهر که غالباً زن و بچه و با لباس محلی کُردی بودند کنار دیوارها و درب خانه ها ایستاده بودند. خیلی ها گریه می کردند و تعدادی هم بِرُّ و بِر ما را نگاه می کردن مثل اینکه می دانستند ما با آنها کاری نداریم. برای اولین بار بود در طول مدت حضور در جبهه، چنین صحنه ای را می دیدم.
🔸 خیلی آرام و با احتیاط از کنار آنها عبور کردیم، واقعاً بد وضعی بود؛ نمی دونستیم باید چیکار کنیم. هر لحظه احتمال می رفت دربِ خانه ای باز شود و ما را به رگبار ببندند و از طرفی هم نمی شد به خانه هايى که مردم شخصی کنار آن ایستاده یا داخل خانه بودند شلیک کنیم.
▪️وسط جاده، تعدادی عراقی را در حال فرار دیدیم، برای اینکه از مردم دور شویم یا بهتر بگویم از آن وضع خوفناک نجات پیدا کنیم؛ بهترين راه، فرار به سمت عراقی های در حال فرار بود. کمی که از خانه ها دور شدیم شروع به تیراندازی کردیم. تعدادی از عراقی های در حال فرار، کشته و زخمی شدند و اما مهم تر از این، مهمات ما هم تمام شد! در همان لحظه چند عراقى....
▫️....در همان لحظه چند عراقی دستشان را به علامت تسلیم بالا بردند، مانده بودم چه کار کنم. کمی سمت چپ و راستم را نگاهم کردم تا لااقل یک نفر را پیدا کنم که مسلح باشد یا اسلحه ای پیدا کنم، اما چیزی پیدا نکردم. آرام گوشه ای نشستم و اسلحه خالی را به سمت عراقی ها نشانه رفتم و خیره خیره به عراقی ها نگاه می کردم و در دل خدا خدا می کردم که فرار کنند، خدا می داند چه صحنه ای جالب درست شده بود! عراقی ها از ترس، فرار نمی کردند و من هم از ترس، به عراقی ها نزدیک نمی شدم.
🔹یکی از عراقی ها به نفر همراهش چیزی گفت؛ بدنم یخ کرد! نکند فهمیده باشند من مهمات ندارم؟! که در همین حین دیدم پا به فرار گذاشتند. خیلی خوشحال شدم، که چشمتان روز بد نبیند جو گیر شدم و داد زدم "لا تحرّک" که دیدم عراقی ها میخکوب شدند و دستانشان را بالا بردند. در دلم به خودم شروع به بد و بیراه گفتن كردم، که ای کوفت، مرض داشتی، دنده هات نرم، پاشو، برو جلو بگیرشون و مجدداً صحنه قبل تکرار شد!
🔸عراقی ها از ترس تکان نمی خوردند و من هم از ترس پاهام توان جلو رفتن نداشت که از دور صدای نصرالله ترکیان و برادر نصر را شنیدم. ... تا آنها را دیدم مثل یک بچهشیر از بیشه بیرون پریدم و آنها را اسیر کردیم. وقتی جریان را برای بچه ها گفتم تو اون معرکه، خنده بازاری درست شده بود. و جالب، حال و روز عراقی ها بود که نمی دانستند خنده ما برای چیست‼️
🆔 @Defa_Moqaddas
🗓امروز ۱۳ شهریور ۱۳۹۷ [ ۲۳ ذیالحجه ۱۴۳۹ ] مصادف است با:
💢 ۴۰۴۸۷۸ اُمین روز غیبت امام عصر (عج)
🔴 ۱۳۲۰۱ اُمین روز اسارت #حاج_احمد_متوسلیان بدست رژیم صهیونیستی..
❌ ۸۰۴۴🔻روز تا نابودی کامل #اسرائیل ✡
💠 و همچنین مصادف است با :
🔹ولادت سردار شهید یدالله کلهر (۱۳۳۳ ه.ش)
🔸شهادت سیدمحمد پورنقی، صمد افقی کویچ (۱۳۶۰ ه.ش)
🔹شهادت علی اصغر کریمی دونا، هوشنگ افشار، جابر پورمحمدتقی (۱۳۶۱ ه.ش)
🔸شهادت کریم ابراهیمی (۱۳۶۲ ه.ش)
🔹ولادت شهید مدافع حرم قدیر سرلک (۱۳۶۳ ه.ش)
🔸تنفیذ حکم دومین دوره ریاست جمهوری «آیتالله خامنهای» از سوی امام خمینی (ره) (۱۳۶۴ ه.ش)
🔹شهادت محمد حسنی (۱۳۶۴ ه.ش)
🔸شهادت سیدعباس حسینی (۱۳۶۵ ه.ش)
🔹اجرای عملیات نامنظم فتح ۱۰ در شمال اربیل توسط سپاه (۱۳۶۶ ه.ش)
🔸شهادت مظفر عرفانی نوزاد رودپشتی (۱۳۶۸ ه.ش)
🔹شهادت محمد محرابیپناه، کمیل صفریتبار، مجتبی باباییزاده، حسن حسینپور، مسلم احمدیپناه، صمد امیدپور، محمد جعفرخانی فرمانده گروه صابرین، علی پرورش، علی بریهی، حسین رضایی، محمد غفاری (۱۳۹۰ ه.ش)
@Defa_Moqaddas
#تیر_قناسه
🔹ساعت پنج صبح بيدار شديم. در آن روز، يك اعزام سراسرى بود كه حدود دو هزار نفر از رزمندگان اسلام روانه ى جبهه شدند. آنها را از مقابل مجلس شوراى اسلامى تا راه آهن بدرقه كرديم. در سرماى شديد و در زير برف و باران، از رزمندگان خداحافظى كرديم. على در آن روز، حال و هواى ديگرى داشت....
💦 وقتى وارد منطقه عملياتى شده بودند، با آب فرات وضو گرفته و نماز خوانده بودند. در همان ابتداى ورود به منطقه، تيرى به دستش خورده و مجروح شده بود. فرمانده اشان گفته بود كه به پشت جبهه برگردد اما او گفته بود: من نيامده ام كه برگردم.
🔺فرمانده اشان گفته بود: اگر حكم كنم چه مى كنى؟ او گفته بود: اگر شما حكم كنيد برمى گردم؛ اما از شما خواهش مى كنم چنين حكمى ندهيد. سپس همان جا دستش را پانسمان كرده بودند.
🌷هنگامى كه جسم مطهرش را در مزار مى گذاشتيم، پانسمان دستش هنوز باقى و خونين بود كه پس از آن هم يك تير قناسه به زير ابروى او اصابت كرده و او را به شهادت رسانده بود.
—(راوى: مادر شهيد على جاويدپور)
@Defa_Moqaddas