خاطرم هست که زنجیر خریدم آقا پا برهنه شدم و سینه زدم روز عزا خاطرم هست به پیشانی خود گل بستم خاطرم هست علم داد کسی بر دستم 🌴سوگواری شهدا و رزمندگان قزوین درجبهه ها ⏳دوران #دفاع_مقدس @Defa_Moqaddas

و الشّمر جالسٌ نفس انبیا گرفت خورشید تیره گشت و دوباره هوا گرفت ‌ دارد تمام عرش خدا می خورد زمین و الشمر جالسٌ همه عالم عزا گرفت والشمر جالسٌ همه جا زیر و رو شده خنجر به روی حنجر آقای ما گرفت و الشمر جالسٌ تن صد چاک روی خاک و الشمر جالسٌ نفس مصطفی گرفت زهرا کنار گودی گودال آمده و الشمر جالسٌ دل خیرا لنسا گرفت و الشمر جالسٌ سر او را گرفت و بعد … زینب به روی تل دم وا احمدا گرفت زینب به روی تل به سر و سینه می زند آنقدر ناله زد نزنیدش، صدا گرفت 😭🏴 🆔 @Defa_Moqaddas

💠 حضرت فاطمه (س) میفرمایند : ای امیرمؤمنان! دو دست بریده پسرم عباس، برای ما در مورد مقام شفاعت کافی است. 📚 معالی السبطین،ج1،ص452 🗓امروز ۳۰ شهریور ۱۳۹۷ [ ۱۱ محرم ۱۴۴۰ ] مصادف است با: 💢 ۴۰۴۸۹۷ اُمین روز غیبت امام عصر (عج) 🔴 ۱۳۲۱۸ اُمین روز اسارت #حاج_احمد_متوسلیان بدست رژیم صهیونیستی.. ❌ ۸۰۲۷🔻روز تا نابودی کامل #اسرائیل ✡ 💠 و همچنین مصادف است با : 🔸شهادت ایرج عوضی (۱۳۵۹ ه.ش) 🔹شهادت جعفر نوروزیان، مجید خزایی (۱۳۶۰ ه.ش) 🔸شهادت اکبر زادمهرخشنی (۱۳۶۵ ه.ش) 🔹تهاجم بالگرد‌های آمریکایی به کشتی تجاری ایرانی در خلیج فارس (۱۳۶۶ ه.ش) 🔸آغاز حرکت اسرا و اهل‌بیت امام حسین (ع) به شام (۶۱ ه.ق) @Defa_Moqaddas

🎥 فیلم | سینه‌زنی رزمندگان در جبهه 🌴 هر روز عاشورا ست، تا روز محشر ... ای یاور زینب ،برخیز و بنگر ... ⏳ دوران #دفاع_مقدس 🆔 @Defa_Moqaddas

📷 تصویر قدیمی از صحن حرم امام حسین (ع) ⏳ یکصد سال قبل 🆔 @Defa_Moqaddas

🌹 یادی از امیر سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی ☀️ فرمانده پایگاه پای برهنه در میان عزاداران... ✳️ در یکی از روزهای ماه محرم همراه عباس و چند تن از خلبانان ماموریت حساس و مشکلی را انجام داده و به پایگاه برگشته بودیم... ✅ به اتفاق عباس ساختمان عملیات را ترک کردیم در جلو ساختمان ماشین اماده بود تا مارو به مقصد برساند. عباس برای اینکه بقیه در مضیقه نباشند به راننده گفت: _ پیاده می‌رویم شما بقیه بچه ها را برسانید... من هم به تبعیت از عباس سوار نشدم و هر دو پیاده به راه افتادیم پس از دقایقی به یکی از خیابان های اصلی پایگاه رسیدیم. ✳️ صدای جمعیت عزادار از دور به گوش می‌رسید کم کم صدا بیشتر شد عباس به من گفت بریم به طرف دسته عزادار...برسرعت قدم هایمان افزودیم .. پرچم‌های دسته عزاداراز دور پیدابود...خوب که دقت کردم دریافتم که هرچه به جمعیت نزدیک تر میشویم چهره عباس برافروخته تر می‌شود درحال پیش رفتن بودیم که لحظه ای سرم را برگرداندم ودیدم که عباس کنارم نیست... ✳️ وقتی برگشتم اطراف و پشت سرم را نگاه کردم دیدم عباس مشغول در آوردن پوتین‌هایش است... به آرامی پوتین و جوراب را از پا در آورد و بندهایش را به همدیگر گره زد و آن را به گردن اویخت... سپس بی اعتنا از کنار من عبور کرد... با دیدن این صحنه بی اختیار به یاد حر بن یزید ریاحی هنگامی که به حضور امام شرفیاب میشود افتادم... 🌷 چند لحظه بعد عباس میان انبوه عزاداران بود و با صدای زیبایش نوحه می‌خواند و جمعیت سینه زنان و زنجیر زنان به طرف مسجد پایگاه می‌رفتند. من تا آن روز گاهی در ایام محرم دیده بودم که بعضی با پای برهنه عزاداری کنند ولی ندیده بودم که فرمانده کل پایگاهی با پای برهنه در میان سربازان و پرسنل عزاداری ونوحه خوانی کند... ✍ خاطره از امیر سرتیپ خلبان فضل الله جاویدنیا 🏴السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا اَباعَبْدِاللَّهِ الحسین🏴 🆔 @Defa_Moqaddas

🌷خلبان شهید عباس بابایی در ایام عزاداری محرم 🏴🏴🏴 🆔 @Defa_Moqaddas

🌴 منطق ما، منطق امام حسین (ع) است، اگر دشمن این حقیقت را دریابد هرگز لحظه ای منتظر خستگی ما نخواهد ماند. 🌷شهید سیدمرتضی آوینی🌷 @Defa_Moqaddas

سبکبالان خرامیدند و رفتند مرا بیچاره نامیدند و رفتند سواران لحظه ای تمکین نکردند ترحم بر من مسکین نکردند سواران از سر نعشم گذشتند فغان ها کردم، اما برنگشتند اسیر و زخمی و بی دست و پا من رفیقان، این چه سودا بود با من رفیقان، رسم هم دردی کجا رفت جوان مردان، جوان مردی کجا رفت مرا این پشت، مگذارید بی تاب گناهم چیست، پایم بود در خاک اگر دیر آمدم مجروح بودم اسیر قبض و بست روح بودم در باغ شهادت را نبندید به ما بیچارگان زان سو نخندید رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا زخمی رها کردند و رفتند رها کردند در زندان بمانم دعا کردند سرگردان بمانم شهادت نردبان آسمان بود شهادت آسمان را نردبان بود چرا برداشتند این نردبان را چرا بستند راه آسمان را مرا پایی به دست نردبان بود مرا دستی به بام آسمان بود شهید تو بالا رفته ای من در زمینم برادر، روسیاهم، شرمگینم مرا اسب سپیدی بود روزی شهادت را امیدی بود روزی در این اطراف، دوش ای دل تو بودی نگهبان دیشب ای غافل تو بودی بگو اسب سفیدم را که دزدید امیدم را، امیدم را که دزدید مرا اسب چموشی بود روزی شهادت می فروشی بود روزی شبی چون باد بر یالش خزیدم به سوی خانه ی ساقی دویدم چهل شب راه را بی وقفه راندم چهل تسبیح ساقی نامه خواندم ببین ای دل، چقدر این قصر زیباست گمانم خانه ی ساقی همین جاست دلم تا دست بر دامان در زد دو دستی سنگ شیون را به سر زد امیدم مشت نومیدی به در کوفت نگاهم قفل در، میخ قدر کوفت چه درد است این که در فصل اقاقی به روی عاشقان در بسته ساقی بر این در،‌ وای من قفلی لجوج است بجوش ای اشک هنگام خروج است در میخانه را گیرم که بستند کلیدش را چرا یا رب شکستند من آخر طاقت ماندن ندارم خدایا تاب جان کندن ندارم دلم تا چند یا رب خسته باشد در لطف تو تا کی بسته باشد بیا باز امشب ای دل در بکوبیم بیا این بار محکم تر بکوبیم مکوب ای دل به تلخی دست بر دست در این قصر بلور آخر کسی هست بکوب ای دل که این جا قصر نور است بکوب ای دل مرا شرم حضور است بکوب ای دل که غفار است یارم من از کوبیدن در شرم دارم بکوب ای دل که جای شک و ظن نیست مرا هر چند روی در زدن نیست کریمان گر چه ستار العیوب اند گدایانی که محبوبند خوبند بکوب ای دل،‌ مشو نومید از این در بکوب ای دل هزاران بار دیگر دلا پیش آی تا داغت بگویم به گوشت، قصه ای شیرین بگویم برون آیی اگر از حفره ی ناز به رویت می گشایم سفره ی راز نمی دانم بگویم یا نگویم دلا بگذار، تا حالا نگویم ببخش ای خوب امشب، ناتوانم خطا در رفته از دست زبانم لطیفا رحمت آور، من ضعیفم قوی تر از من است، امشب حریفم شبی ترک محبت گفته بودم میان دره ی شب خفته بودم نی ام از ناله ی شیرین تهی بود سرم بر خاک طاقت سر نمی سود زبانم حرف با حرفی نمی زد سکوتم ظرف بر ظرفی نمی زد نگاهم خال، در جایی نمی کوفت به چشمم اشک غم، تایی نمی کوفت دلم در سینه قفلی بود، محکم کلیدش بود در دریاچه ی غم امیدم، گرد امیدی نمی گشت شبم دنبال خورشیدی نمی گشت حبیبم قاصدی از پی فرستاد پیامی با بلوری می فرستاد که می دانم تو را شرم حضور است مشو نومید، این جا قصر نور است الا! ای عاشق اندوهگینم نمی خواهم تو را غمگین ببینم اگر آه تو از جنس نیاز است در باغ شهادت باز، باز است نمی دانم که در سر، این چه سوداست همین اندازه می دانم که زیبا ست خداوندا چه درد است این چه درد است که فولاد دلم را آب کرده است مرا ای دوست، شرم بندگی کشت چه لطف است این، مرا شرمندگی کشت شاعر: قادر طهماسبی (فرید) 🆔 @Defa_Moqaddas

🕊سیدنورخدا موسوی،جانباز لرستانی به فیض شهادت رسید 🎥عیادت ازشهیدموسوی ومداحی صادق آهنگران بر بالین او -خرم آباد -۹۷/۰۶/۱۶ -۲ماه قبل رفیقانم دعاکردند و رفتند مرا مجروح رهاکردند و رفتند @Defa_Moqaddas

📢صوت| حاج #صادق_آهنگران 🌸سبکباران، خَرامیدند و رفتند! 🍀مرا بیچاره نامیدند و رفتند! 🌼درِ باغِ شهادت را نبندید ☘به ما بیچارگان، زان سو نخندید! @Defa_Moqaddas

🗓 ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ - شروع جنگ تحمیلی هشت ساله علیه ایران - با هدف سرنگونی نظام نوپای اسلامی ا ▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️ 🎥 فیلم | شلیک اولین گلوله توپ توسط صدام حسین🔥 به خاک جمهوری اسلامی ایران ⏳پس از۴۰سال ‌صدام کجاست⁉️و ایران هم اکنون در چه جایگاهی در دنیا قرار دارد؟ 🆔 @Defa_Moqaddas

💠 #یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد 🌸🌼☘ هفته #دفاع_مقدس بر تمامی ملت ایران مبارک باد 🌿تبریک به: مجاهدان، رزمندگان، جانبازان، خانواده شهدا، ارتشی ها، پاسداران، بسیجیان دریادل، بامعرفت ها،با مرام ها، سینه سوخته ها، آر پی جی زن ها، تیر بار چی ها، کمک ارپی جی ها، کمک تیربار چی ها، تک تیر اندازها، امداد گرها، برانکارد چی ها، دوشکا چی ها، خمپاره زن ها، تدارکات چی ها، تسلیحاتی ها، تبلیغاتی ها، مسئول دسته ها. مسئول گروهان ها، فرمانده گردان ها ...و در یک کلام، آنهایی که حرف امام را زمین نگذاشتند 💦 #کجایند_مردان_بی_ادعا @Defa_Moqaddas

⏳ #زمان_جنگ 🔴 آژیر قرمز، که هنگام حملات هوایی به صدا در می‌آمد ⭕️ و مفهوم آن این بود که مردم باید سریع به پناهگاه بروند @Defa_Moqaddas

⏳ دوران #جنگ_تحمیلی پناهگاهی در "میدان حر" تهران ⭕️ به منظور حفاظت مردم در برابر بمباران هوایی جت های جنگنده ارتش صدام @Defa_Moqaddas

💠 امام صادق (ع) میفرمایند: سجده بر تربت حسين عليه السلام حجاب‌هاى هفتگانه را پاره می كند. 📚 بحارالانوار،ج ۹۸، ص ۱۳۵ 🗓امروز ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ [ ۱۲ محرم ۱۴۴۰ ] مصادف است با: 💢 ۴۰۴۸۹۸ اُمین روز غیبت امام عصر (عج) 🔴 ۱۳۲۱۹ اُمین روز اسارت #حاج_احمد_متوسلیان به دست رژیم صهیونیستی.. ❌ ۸۰۲۶🔻روز تا نابودی کامل #اسرائیل ✡ 💠 و همچنین مصادف است با : 🔹هجوم وحشیانه رژیم بعث عراق به خاک ایران(۱۳۵۹ ه.ش) و آغاز هفته دفاع مقدس 🔸شهادت ناخدا یکم عسگر محتاج، پولاد شجاعی زاده، محمد پولادی (۱۳۵۹ ه.ش) 🔹شهادت قدیر رشید اردبیلی (۱۳۶۱ ه.ش) 🔸شهادت مهدی محمدی (۱۳۶۶ ه.ش) 🔹شهادت مهدی طاهرزاده نوش آبادی (۱۳۸۳ ه.ش) @Defa_Moqaddas

🌸🌼☘ آغاز هفته دفاع مقدس گرامی باد ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️ 🌴سفره مهر مادری برای فرزند رزمنده‌اش 🌷مادرشهیدی که برای دیدن فرزندخود که در حال گذراندن دوره‌ اعزام به جبهه است به اصفهان سفر کرده ودرکنارپادگان آموزشی غدیراز او پذیرایی میکند💕سال۱۳۶۰ @Defa_Moqaddas

🌷شهید #سید_مرتضی_آوینی: گمشدگان #خاک اگر می فهمیدند؛ که تا #افلاک راهی نیست! این همه سرگردانی نمی کشیدند... @Defa_Moqaddas

[Forwarded from دفاع مقدس] 🌸🌼☘یاد باد آن روزگاران یاد باد یاد مردان خطر کرده بخیر یاد یاران سفر کرده بخیر یاد مردانی که چون شیران روز حمله فتح و ظفر کرده بخیر یاد آن شورآفرینان نبرد یاد حمله ها در آن شبهای سرد یاد کردستان و یاد کاوه ها که ز ما دفع خطر کرده بخیر یاد آن عشاق و خونین جامه ها یاد آن سوز و گداز و ناله ها یاد یارانی که در پیکارها ترک پا و ترک سر کرده بخیر یاد نصر و کربلای چهار و پنج یاد شبهای عملیات و رنج یاد فاو و بدر و خیبرها بخیر یاد آن ا... اکبرها بخیر @Defa_Moqaddas

🌸🌼☘ سرخوشان مست!! 💕 یاد باد آن روزگاران یاد باد 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 شهید کاوه، فرمانده لشکر ویژه شهدا، شهید قمی، جانشین کاوه و جمعی از مسئولین قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) - #دهه_60 @Defa_Moqaddas

🌸🌼☘به مناسبت بزرگداشت هفته #دفاع_مقدس ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️ 🎥 فیلم | سرزمین نینوا یادش به خیر – کربلای جبهه‌ها یادش به خیر 🌸🌻 نغمه‌های #صادق_آهنگران @Defa_Moqaddas

با بال خونينِ دعا رفتند ياران عاشق تا خدا رفتند آن غنچه‌ها با يک سبد لبخند با کاروان لاله‌ها رفتند ما در حصار تن به جا مانديم آنان شدند از تن رها، رفتند @Defa_Moqaddas

حَسبیَ الله و خدا، ما را بس بودنِ با شهدا، ما را بس آن شهیدان که به خون می‌گفتند: هوس ِ کرببلا، ما را بس ... @Defa_Moqaddas

💕 چہ مشتاقانہ نداسرمےدادید: سوے دیار #عاشقان سوے #خدا مےرویم بہ‌ #ڪربلا مےرویم... .. و چہ #عاشقانہ در مسیر اباعبدالله(ع) سر دادید! @Defa_Moqaddas

🌷 دوران #دفاع_مقدس 📢نوای صادق آهنگران 🌴 سوی دیار عاشقان رو به خدا می‌رویم 💕 بهر وَلای عشق او به کربلا می‌رویم ⏳اردیبهشت1361 -عملیات بیت المقدس 🔹مکان اجرا: انرژی اتمی (محل استقرار رزمنده‌ها) -جاده اهواز-آبادان @Defa_Moqaddas