eitaa logo
دفاع مقدس
385 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
📆اردیبهشت1361-شهادت سردارسپاه اسلام،محسن وزوایی 🌷شاگرداول رشته‌شیمی دانشگاه‌شریف،دانشجوی پیروخط
➖ خاطره‌ای از سردار رشید سپاه اسلام شهید محسن وزوایی ┄──┄───┄──┄──┄─ا 💠 دلم بدجور هوای کربلا را کرده!! از بیمارستان که مرخص شد؛هنوز به ماه نرسیده،رفت جبهه!! حسابی عصبانی شدم . بهش گفتم :محسن! تو با این وضعیت چجوری می‌خوای بجنگی؟! تو که دست راستت کار نمی‌کنه! عضله دست راستش کاملا از بین رفته بود و فقط انگشت سبابه اش حرکت میکرد! به همان انگشت سبابه اش اشاره کرد و گفت: ببین! خدا این انگشت رو برا من سالم نگه داشته! برای چکاندن ماشه تفنگ! همین ی انگشت کافیه! در حالی که سعی می‌کرد اشک هایش را از من پنهان کند،گفت: مادر! دلم بدجور هوای کربلا را کرده!! به او گفتم : من چشام آب نمیخوره تو بری کربلا را ببینی! کربلا رو نمی‌بینی که هیچ، مارو هم به فراق خودت می نشونی! کمی تامل کرد و گفت: مادرجان! من کربلا را برای خودم نمخوام ! برای نسل های بعدی میخوام ! ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ * محسن وزوایی، قبولی کنکور با رتبه اول دانشگاه صنعتی شریف (رشته شیمی) و از دانشجویان پیرو خط امام در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا . 🔺 فاتح سرفراز بازی‌دراز (در سر پل ذهاب)، همان قله‌ای که صدام گفته بود: هر کس بتواند بازی‌دراز را از ما پس بگیرد، کلید فتح بغداد را به او می‌دهیم ... و وزوایی، پیچک، موحد دانش و ... توانستند، غیرممکن را ممکن کنند. 🔹وزوایی در ماجرای فتح خرمشهر، در حالی که هدایت سخت‌ترین محورعملیاتی را بر عهده داشت، بر روی جاده آسفالت اهواز_خرمشهر، به همراه معاونش شهید حسین ، زیر موشک‌های کاتیوشا به شهادت رسیدند. 🆔 @Defa_Moqaddas
📆اردیبهشت1360– عمليات بازی دراز 🌹🌷شهید محسن وزوایی، طراح و فاتح ارتفاع بازی دراز 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم|مستندی از زندگی شهید محسن وزوایی، دانشجوی پیرو خط امام، فاتح بازی دراز، فرمانده گردان حبیب،فرمانده محور در عملیات بیت المقدس 🔹قسمت: اول 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم|مستندی از زندگی شهید محسن وزوایی، دانشجوی پیرو خط امام، فاتح بازی دراز، فرمانده گردان حبیب،فرمانده محور در عملیات بیت المقدس 🔹قسمت: دوم 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
وزوایی، دانشجوی پیرو خط امام، فاتح بازی دراز، فرمانده گردان حبیب،فرمانده محور در عملیات بیت المقدس 🔹قسمت: سوم 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم|مستندی از زندگی شهید محسن وزوایی، دانشجوی پیرو خط امام، فاتح بازی دراز، فرمانده گردان حبیب،فرمانده محور در عملیات بیت المقدس 🔹قسمت:چهارم 🆔 @Defa_Moqaddas
🌺 این سلحشوران و جمع با شکوه 🍀 در کنار هم چنان یک رشته کوه 🌼 جمع یاران، ایمن و شاد زین گروه 🌸 دشمنان در بیم و ترسند و ستوه 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 به یاد ﻫﻤﻪ ﻟﻮﻃﻲ‌ﻫﺎي ﺑﺎ ﻣﺮاﻡ ⏳ 🔺 آقا حمیدِ قصۀ ما، جوون بود و با کلّه‌ای پُر باد، لات‌های محله هم کلّی ازش حساب می‌بردند، خلاصه بزن بهادری بود برای خودش! 🔹 یه روز مادرش، اون رو از خونه بیرون انداخت و گفت : برو دیگه پسرِ من نیستی، خسته شدم از بس جوابِ کاراتو دادم ... 🔸 همۀ همسایه‌ها هم از دستش کلافه شده بودند ... روزی از روزها یک رانندۀ کامیون که از قضا، دوست حمید بود جلوی پای حمید ترمز می‌زنه، ازش می‌خواد بیاد باهاش بره. بهش می‌گه: ➖ حمید تو نمی‌خوای آدم شی؟؟! بیا با من بریم جبهه. حمید می‌گه اونجا من رو راه نمی‌دن با این سابقه. راننده به حمید می‌گه تو بیا، کارت نباشه... ▫️راه می‌افتند به طرف جبهه؛ بین راه، توجه حمید به یک وانت جلب می‌شه، پشت وانت، زنی نشسته بود که یک نوزاد در بغل داشت؛ حمید تا به خودش میاد می‌بینه زن، نوزاد رو از پشت وانت پرتاب می‌کنه بیرون! ⁉️ حمید؛ غیرتش به جوش میاد. دنبال وانت می‌کنه، همین که به اون می‌رسه، با فریاد می‌پرسه: چی کار کردی با بچه‌ات زن....؟؟!! ⭕️ زن سرش رو می‌اندازه پایین و مثل ابر بهار گریه می‌کنه و می‌گه: من 11 ماه اسیر سربازهای عراقی‌ بودم. این بچه هم مالِ اوناست!! 🌀 حمید می‌افته روی زانوهاش، با دست می‌کوبه به سرش!! هی مدام گریه می‌کنه، با اشک و ناله به رانندۀ کامیون می‌گه من باید برگردم خونه؛ یک کار کوچیکی دارم ... 💢 بر می‌گرده رفسنجان. اولین جا هم میره پیش دوستاش که سرِ کوچه بودن!! می‌گه بچه‌ها خاک بر سر من و شماها؛ پاشیم بریم. ناموسمون در خطره...!! 〰️ من دارم میرم جبهه!! شماها هم بیایید!! 🔺 بعدش هم میره خونه از مادرش حلالیت می‌گیره و راه می‌افتن به طرف جبهه. 🔹 به جبهه که می‌رسه، کفشاشو در میاره می‌ده به یکی و از اون به بعد دیگه کسی اونو با کفش ندید. می‌گفت: 🌷 اینجا جاییه که خون شهدامون ریخته شده؛ حرمت داره ... و معروف شد به "سید پا برهنه"! 🌸🍀 اونقدر موند جبهه، تا آخر با شهید همت دو تایی سوار موتور، هدف گلوله‌های دشمن قرار گرفتند و رفتند پیش سیدالشهداء(ع)... ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🌿 به یاد فرمانده دلاورِ لشگر توحید، مسئولِ اطلاعات قرارگاه کربلا، شهید سید حمید میر افضلی 🆔 @Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
💠 به یاد ﻫﻤﻪ ﻟﻮﻃﻲ‌ﻫﺎي ﺑﺎ ﻣﺮاﻡ ⏳ #زمان_جنگ 🔺 آقا حمیدِ قصۀ ما، جوون بود و با کلّه‌ای پُر باد، لات‌
💠 به جبهه که رسید، کفشاشو در آورد و از اون به بعد، دیگه کسی اونو با کفش ندید. می‌گفت: 🔺 اینجا جاییه که خون شهدامون ریخته شده؛ حرمت داره! 🔹 ... و معروف شد به "سید پا برهنه"! ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱 🌷 شهید سید حمید میر افضلی ، مسئولِ اطلاعات قرارگاه کربلا 🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 اعلام خبرشهادت محسن‌وزوایی به حاج احمد متوسلیان 📹 لحظات شهادت فرمانده ‌محور لشکر۲۷، شهید محسن ‌وزوایی، در اولین روز عملیات الی بیت المقدس و اعلام خبر شهادت به حاج احمد متوسلیان 🌷بمناسبت سالگرد شهادت 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 🔹بچه شهرستان بود. انگار از استان‌های جنوبی آمده بود و حسابی لهجه غلیظ داشت و کمتر با کسی همکلام ‌می‌شد. 🔸آرام می‌آمد و آرام می‌رفت. وقت سحر و افطار که می‌شد گوشه‌ای می‌نشست و به بقیه نگاه می‌کرد. غذایش را نصفه می‌خورد و نیمه دیگرش را دست نخورده در سفره می ‌گذاشت برای بچه‌های کرمانشاهی که می‌توانسنتد روزه بگیرند تا سحر چیزی برای خوردن داشته باشند. ▪️ یک روز کتاب قرآنی که همواره به همراه داشت اتفاقی دست ما افتاد ، کاغذی وسطش بود، بَر روی آن نوشته شده بود: " خدایا من که مسافرم، مسافر راه نجات خاک تو، خودت روزه را بر مسافر واجب نکردی، دلم سخت برای روزه گرفتن تنگ می‌شود. تنها می‌توانم غذایم را با همرزمانم تقسیم کنم. در ثوابشان شریکم کن اگر شهید شدم..." 🆔 @Defa_Moqaddas
🌈 خوش آن سفره افطار که خرما را تو بچینی؛ خودش مائده باشد، از جنت الأعلی ... 🌷شهید مهدی باکری💕 🆔 @Defa_Moqaddas
🌈 می‌ستایمت که شانه‌های شکوهمند تو 🌿 آبروی کوهستان‌هاست و اردیبهشت نگاهت، در چشمان هیچ بهاری نمی‌گنجد! 🆔 @Defa_Moqaddas
🌈 اینجا #عرش است یا فرش؟ لباس ها خاڪے اما روحشان همه افلاڪے آرے ، این تسبیح گویان #فرشتگانند ڪہ درقاب زمین ایستاده اند...🌿 🆔 @Defa_Moqaddas
🌷 ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ - سالروز شهادت دکتر سید عبدالرضا موسوی، فرمانده سپاه خرمشهر (بعد از شهید جهان آرا) 🌴 مرحله سوم عملیات بیت المقدس (آزادسازی خرمشهر) 🆔 Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
🌷 ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ - سالروز شهادت دکتر سید عبدالرضا موسوی، فرمانده سپاه خرمشهر (بعد از شهید جهان
🌷دکتر عبدالرضا موسوی ، فرمانده سپاه خرمشهر ▫️در تاریخ ١٣٣۵/١/٢٩ در خرمشهر چشم به جهـان گشود. روزهـای کودکی او درمیان مردم باصفای خرمشهر سپری شد. او که یکی از شاگردان ممتاز در تمام دوران تحصیل بودموفق به اخذ مدرک دیپلم با معدل ۱۹/۵۸ گشت و رتبه اول را در کنکور اعزام به خارج کسب نمود. اما چون در تمام رشته‌های پزشکی دانشگاه‌های کشور قبول شده بود بنا به دلایلی تهران را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد. موسوی از همان زمان فعالیت سیاسی خود را آغاز نمود وپس از مدتی خود رابه دانشگاه اهواز انتقال داد. دراهواز چندین مرتبه از طرف گارد دانشگاه به علت فعالیت سیاسی به وی اخطار شد تااینکه درسال ۱۳۵۵ ازدانشکده اخراج گشت او پس ازاین ماجرا اولین تظاهرات درشهر خرمشهر راسازماندهی ‌کردکه درهمین زمان توسط ساواک دستگیر وبه زندان افتاد. او پس از پیروزی انقلاب از زندان آزاد شد، وبا کانون فرهنگی -نظامی خرمشهر به همکاری پرداخت سپس به تشکیل کلاس های ایدئولوژی در کانون فتح آبادان و تدوین جزواتی در تفسیر نهج البلاغه همت گماشت و در قسمت تدارکات جهاد سازندگی نیز فعالیت نمود. او که قبل از پیروزی انقلاب در حزب‌الله خرمشهر با«سیدمحمد جهان‌آرا» آشنا شده بود،‌به دعوت وی واردنهاد مقدس سپاه گشت و در قسمت آموزش و عملیات نقش عمده‌ای ایفا نمود. و در آبان ماه سال ۱۳۵۸ برای مدت کوتاهی به دانشگاه رفت امااحساس مسئولیت او را به سپاه بازگرداند و با شروع جنگ به جبهه‌های نبردحق علیه باطل شتافت وچندین مرتبه مجروح گشت. موسوی در فاصله سقوط خرمشهر تا سقوط بنی‌صدر برای استخدام در وزارت امور خارجه به تهران رفت تا اینکه بتواند در یکی از کشورهای خاورمیانه فعالیت دیپلماتیک داشته باشد. ولی با سقوط بنی صدر به جبهه بازگشت. موسوی پس از عزیمت جهان‌ آرابه مشهد فرماندهی سپاه خرمشهر را بر عهده گرفت وی با آغاز عملیات بیت‌المقدس نیروهای تیپ ۲۲ بدر را سازماندهی کرد مسئولین فرماندهی تیپ را به او سپردند اما موسوی آن را نپذیرفت سرانجام فرمانده دلاور خرمشهر در مرحله سوم عملیات بیت‌المقدس سال ۱۳۶۱ وقتی مثل یک رزمنده بسیجی عادی با موتور به خطوط مقدم سرکشی می کرد با اینکه فرمانده سپاه خرمشهر بود و حضور ایشان در پشت جبهه ضروری بود ولی اصلاً قبول نمی کرد که هر روز و هر لحظه به خطوط مقدم سرکشی نکند سرانجام در حالی که بر موتورسیکلت سوار بود مورد اصابت مستقیم راکت هواپیما قرار میگیرد و به شهادت می رسد 🆔 @Defa_Moqaddas
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | مصاحبه شهید سید عبدالرضا موسوی، فرمانده سپاه خرمشهر 🆔 @Defa_Moqaddas
🌹 شهید سید محمد علی جهان آرا، فرمانده سپاه خرمشهر 🌷 و شهید دکتر سید عبدالرضا موسوی دومین فرمانده سپاه خرمشهر در دوران دفاع مقدس ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱 💠 یادی از شهید دکتر سید عبدالرضا موسوی 🔹فرمانده سپاه خرمشهر بعد از شهید جهان آرا 🔸به یاد دارم پس از نماز مغرب وعشاء فرصتی دست داد که جهت هماهنگی برخی کارها لحظاتی مختصر در خدمت شهید بزرگوار عبدالرضا موسوی فرمانده دلیر سپاه خرمشهر باشم. ▪️هنگامی که به چادر او مراجعه کردم، در حال خواندن نهج البلاغه بود. او را در حالی دیدم که چهره اش برافروخته و نورانی بود! ▫️پیش از آنکه لب به سخن بگشایم، او پیشدستی کرد و گفت: چقدر نورانی شدی! ... و من هم در جواب با اندکی مزاح گفتم: این توئی که نورانی شدی و وقتش رسیده که شهید بشی! 🔺آری رضا در آخرین روزهای عمر با برکت خویش، به راز و نیاز با معبود می پرداخت، و در حال نجوا با امام خویش بود. 🔹یقین دارم در آن خلوت الهی، او به جز از مولا امیرالمومنین(ع) واسطه ای مقرب تر جهت برآورده شدن حاجات خویش نیافته بود. ▪️مطمئناً همه دوستانی که با عبدالرضا مراوده داشتند، با من هم عقیده بودند؛ او درتمام دوران پس از پیروزی انقلاب و قبل از آن لحظه ای از حرکت نایستاده و همواره در حال تلاش، تکاپو و تکامل بود. 🌷فردای آن روز هنگامی که پیکر بی‌جان عبدالرضا را دیدم، چیزی که بیشتر توجه مرا به خود جلب کرد، آرامش و رضایت او بود. از آنچه عمری به دنبال آن بود و سرانجام به آرزوی خود رسید. ─ (راوی: حسن آذری نیا) 🆔 @Defa_Moqaddas
🌴 رزمندگان خرمشهر 🌷شهیدان سید محمدعلی جهان آرا و دکتر عبدالرضا موسوی از فرماندهان سپاه خرمشهر ▫️ محمد فروزنده(فرد ایستاده در بین آنها)، از مسئولین جنگ 🆔 @Defa_Moqaddas
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | مصاحبه شهید دکتر سید عبدالرضا موسوی (فرمانده سپاه خرمشهر بعد از شهید جهان آرا) 🌷شهید موسوی در مرحله اول عملیات بیت‌المقدس بر روی جاده اهواز-خرمشهر به شهادت رسید 🆔 @Defa_Moqaddas✔️JOIN
دفاع مقدس
🌴 رزمندگان خرمشهر 🌷شهیدان سید محمدعلی جهان آرا و دکتر عبدالرضا موسوی از فرماندهان سپاه خرمشهر ▫️ م
🌹 روایتی از نحوه شهادت سید عبدالرضا موسوی، دومین فرمانده شهید سپاه خرمشهر 💠 او جانشین شهید جهان آرا بود که در اوایل جنگ رشادت‌ و حماسه های بسیاری آفرید تا این که در عملیات بزرگ بیت المقدس مزد جهاد مخلصانه خویش را گرفت. ➖ یکی از همرزمان شهید می‌گوید: عملیات بیت المقدس شروع شد و سپاه خرمشهر به عنوان عمل کننده در عملیات با تیپ ۲۲بدر همکاری داشت. (این تیپ در دو مرحله از عملیات شرکت کرد که تلفات زیادی نیز متحمل شد.) 🔹من نیروی اطلاعات تیپ بودم و قرار بر این شد که به جمع آوری اطلاعات منطقه و دشمن بپردازم. 🔸به اتفاق شهید موسوی نیز که فرماندهی سپاه خرمشهر را بر عهده داشت عازم منطقه شدیم که علاوه بر آن که عبدالرضا به نیروهایش سرکشی کند وضعیت منطقه را نیز برآورد کنیم. ▪️سوار موتور تریل شدم و موسوی هم بر ترک آن. پس از طی مسافتی به خاکریزی که مابین نیروهای خودی و دشمن بود رسیدیم. در آن سوی خاکریز، کامیون عراقی را دیدیم که همانجا رها شده بود و چند جسد عراقی در دور و بر آن بود. تصمیم گرفتیم که به طرف کامیون رفته شاید برگه، سند یا مدرکی سندی در آن پیدا کنیم. سوار بر موتور با سرعت از خاکریز پرش کردیم و به کامیون رسیدیم. 🔺پس از بازرسی آن، اسناد اطلاعاتی و نقشه‌های باارزشی را یافتیم. سید مدارک را جمع آوری و بسته بندی کرد و فوراً ترک موتور نشست. ▫️هنگام بازگشت، عراقی‌ها متوجه ما شدند و شروع کردند به شلیک به سمت ما. بارانی از تیرهای سلاح سبک به سمت ما می‌بارید و ما نیز پیاده شده و پشت کامیون پناه گرفتیم. ⭕️ در یک فرصت مناسب موتور را روشن کرده و رضا نیز پشت سرم قرار گرفت و با سرعت هر چه تمامتر حرکت کردیم. از روی خاکریز پریدیم و تخت گاز به سمت نیروهای خودی تاختیم. با مطالعه اسناد و مدارک و نقشه‌ها مشخص شد که مدارک و نقشه‌ها حاوی اطلاعات مهمی در رابطه با عملیات بود. 🔹هنگام ظهر شهید موسوی برای اقامه نماز جماعت آماده شد و سپس برای خواندن نماز به چادر شهید قاسم داخل‌زاده رفت. 🌷پس از انجام فریضه نماز از بچه‌ها خداحافظی کرد. لحظاتی نگذشت که هواپیمای دشمن در آسمان پدیدار شدند و منطقه را بمباران کردند. سید بزرگوار عبدالرضا موسوی نیز در همین زمان بر اثر اصابت ترکش راکت‌های پرتاب‌شده به شهادت رسید. 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
🌴 بعضی ها در نگاه اول آشنا هستند، زود اُنس می گیرند و دیر می بُرند. با آن نگاه اول انگار سال ها با هم بوده اند و مدت ها در هم جوشیده اند. ▫️ مرحوم استاد علی صفایی(عین.صاد) 🆔 @Defa_Moqaddas ✔️JOIN
هدایت شده از دفاع مقدس
🌷رمز انتخاب شهدا 💠 مرحوم استاد علی صفایی حائری(عین.صاد): در هر راهى رنج و گرفتارى هست و براى تمامى مردم تحول و گردش هست. و با همين رنج و تحول مؤمن عاشق مشخص مى‌شود و غفلت زده‌ى موقعيت‌ها و غايب و گرفتار در نعمت‌ها كه بر خود ستم كرده‌اند و حركت خود را در گرو شرايط‌ و امكانات گذاشته‌اند كنار مى‌روند و شهدا كه حضور مستمر داشته‌اند انتخاب مى‌شوند و گواهان اتخاذ مى‌شوند، مؤمن غربال مى‌شود و كافر به هلاك مى‌رسد.بهشت بدون جهاد و صبر به دست نمى‌آيد و با همين جهاد و شهادت است كه تمناى كسانى كه آرزوى مرگ را داشتند، ولى با ديدار آن،به آن خيره شدند و ايستادند، محك مى‌خورد. و همين‌طور صبر و استقامت آن‌هايى كه همراه محمد و پس از محمد صلى الله عليه و آله از راه او باز نمى‌گردند و پشت نمى‌كنند، مشخص مى‌شود، كه خدا صابر را مشخص مى‌كند و به شاكرها پاداش مى‌دهد. - کتاب📚 وارثان عاشورا، صفحه 64 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
🌷شهید حمید محرابی، کادر فرماندهی گردان جعفر طیار اهواز بر بالین شهید_آشناگر 🌴چندی بعد او نیز به همسنگر شهیدش پیوست 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
🌷شهید حمید محرابی فرمانده دسته قدر از گردان جعفر طیار اهواز بود. در سال 62 در پاسگاه زید هوا خیلی گرم بود شام به درستی توزیع نمی شد. بچه گله مند بودند. در آن شرایط یک شب نگهبان بودم . دیدم خودش غذا آورد و بین بچه ها تقسیم کرد و زود رفت. ساعت یازده شب رفتم به سنگر مجاور، دیدم حمید بدون شام خوابیده است و در صورتی که شاهد بودم نهار هم فقط چند قاشق خورد. 💕 این هم فرمانده!! چرا شهادت نصیبش نشود. —(راوی : رامین دریایی) 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
🌴 دو تن از اعضای کادر فرماندهی گردان جعفر طیار اهواز 🔹سمت راست: اصغر معینی فرمانده گردان 🌷شهید حمید محرابی، فرمانده دسته ⏳ سال 1363 یا 64 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
💕 شوق عملیات 🔹 برای رفع کسالت و فائق آمدن بر روزمرگی در پادگان کرخه، برنامه های ورزشی برگزار می کردیم. یکی از این رشته ها که خیلی هم طرفدار داشت، والیبال بود. ▫️ شهید حمید محرابی هم یکی از پایه های این فعالیت بود که در حین این بازی پای راستش شکست و او را زمین گیر کرد. این اتفاق دقیقاً در زمانی بود که روز به روز به عملیات والفجر ۸ نزدیک می شدیم. ▪️ چیزی نگذشته که عزم رفتن به منطقه خضر کردیم و چند روزی با عملیات فاصله داشتیم. فرماندهی تصمیم گرفته بود تا از شرکت کردن حمید در عملیات جلوگیری کند. 🔸 وقتی خبر به حمید رسید سراسیمه خود را به اتاق فرماندهی گردان رساند و کارد تیزی برداشت و همانجا و جلو جمع گچ پایش را برید و پوتین رزمش را به پا کرد. به او می گفتم آخر این چه کاری است که می کنی؟! تو که پایت هنور خوب نشده. 🔺 او هم لبخندی زد و از کارش که به شرکت در عملیات می ارزید، احساس رضایت کرد. —(راوی: برادر خلیفه، رزمنده گردان جعفرطیار) 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
⏳اسفند ماه سال 63 رزمندگان گردان جعفر طیار اهواز در حال حرکت بسمت جزیره مجنون 🌴شروع عملیات بدر ▫️ایستاده از چپ : انور دغاغله، علی بنی اسد ، شهید حمید محرابی، کریم شالباف، ؟؟ 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
⏳اسفند ماه سال 63 رزمندگان گردان جعفر طیار اهواز در حال حرکت بسمت جزیره مجنون 🌴شروع عملیات بدر ▫️ایستاده از چپ : انور دغاغله، علی بنی اسد ، شهید حمید محرابی، کریم شالباف، ؟؟ 🆔 @Defa_Moqaddas