eitaa logo
دفاع مقدس
383 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ماجرای دیدار حاج احمد متوسلیان با امام خمینی ✨ در فضایی که برای اختلاف بین نیروهای سپاه و ارتش در غرب تلاش می کرد سختی ها و تلخ کامی ها به وجود می آمد که تنها سنگ صبور حاج احمد و دیگر سرداران سپاه غرب، فرمانده سپاه منطقة 7 ، سردار سپاه اسلام محمد بود. مکاتبات حاج احمد ، به عنوان زبده‌ترین فرمانده جبهه ‌های کردستان با فرمانده مافوق خود، «محمد بروجردی» در این مقطع، سرشار از جملاتی آتشین در اعتراض به خیانت‌ها و کارشکنی‌های متعمدانه بنی‌صدر بود که این نامه ها نیز که بنا بر مصلحت اندیشی دلسوزانه سردار بروجردی، تندی‌های آنها گرفته شده بود، باز چنان آتشناک بود که ماشین جعل و تهمت و شایعه‌سازی جبهه متحد ضدانقلاب به کار افتاد. 🔸 طرفداران بنی‌صدر برای مشوّش ساختن سیمای احمد متوسلیان دست به کار شدند. از جمله شایعاتی که علیه او سر زبان‌ها انداختند، این بود که فرمانده سپاه مریوان، منافق است! البته وقتی این شایعه به گوش احمد رسید، با حلم و صبر عجیبی با این قضیه برخورد کرد. با آن‌که از درون می سوخت، هیچ به روی خودش نیاورد و فقط می خندید❕ ▪️ کار به حدی بالا گرفت که یک روز خبر رسید از دفتر حضرت (ره) او را خواسته‌اند. حاج احمد سخت نگران وضعیت حساس جبهه در آن روزهای دشوار جنگ‌های کردستان بود. 🔹در هر صورت بلند شد آمد تهران، رفت و خودش را به دفتر حضرت امام (ره) معرفی کرد... می ‌گفت: رفتم ببینم چه کارم دارند. دیدم قرار شده برویم دست‌بوسی حضرت امام. ✨ توی دفتر به من گفتند: شما احمد متوسلیان هستید؟ گفتم: بله. گفتند: الان که خدمت حضرت امام می روی، مثل حالا که توی چشم‌های ما نگاه می کنی، آنجا به چشم‌های امام نگاه نکن! فقط جواب سؤالات آقا را بده، هیچ مسأله‌ای هم نیست. نگران نباش‼️ بعد ما را بردند خدمت امام. ❣دیگر نفهمیدم چه شد... بغض گلویم را گرفته بود. خدایا! مگر می شد باور کرد؟! مرا به خدمت امام آورده‌اند!... بعد دیدم امام فرمود: احمد! شما را می گویند هستی؟! گفتم: بله، همین حرف‌ها رامی زنند !... دیگر نتوانستم چیزی بگویم. بعد، امام فرمود: برگرد، همان جا که بودی، محکم بایست!... وقتی احمد به اینجای حکایت رسید، با ذوق و شوق گفت: حالا دیگر غمی ندارم، تأیید از حضرت امام گرفتم!» 🆔 @Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
🔹15 دی 1359 – سالگرد شهادت مظلومانه حسین #علم_الهدی و یارانش 🔺#عملیات_نصر در هویزه این عملیات با
[In reply to دفاع مقدس] ❂○° استقامت به شیوه علم الهدی °○❂ ▫️ دستور داده بود كه باید نیروهای مستقر در عقب نشینی كنند و به بیایند. حسین میگفت: هویزه در دل دشمن است و ما از اینجا میتوانیم به عراق ضربه بزنیم. شخصاً با بنی صدر هم صحبت كرده بود. وقتی كه دید راه به جایی نمی برد، نامه ای به آیت الله خامنه‌ای نوشت و گفت كه تعداد اسلحه های ما از تعداد نیروها هم كمتر است، ولی میمانیم! چهارم دی 1359 بیست تا سی نفر از جوانان با دست خالی، اما با دل استوار از ایمان و توكل، مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادگی كردند. هیچ كس زنده نماند! عراقی‌ها با تانك از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند، طوری كه هیچ اثری از شهدا نماند. بعدها جنازه ها به سختی شناسایی شدند. حسین را از قرآنی كه در كنارش بود شناختند. قرآنی با امضای امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای. 🌙 نیمه هاى شب بود كه نهج البلاغه میخواند. من نگاه كردم به ایشان، دیدم چهره اش برافروخته شده و دارد اشك میریزد. من با زیر چشم، شماره صفحه نهج البلاغه را نگاه كردم و به ذهن سپردم پس از مدتى، سید حسین نهج البلاغه را بست و براى استراحت به بیرون رفت. من صفحه نهج البلاغه را باز كردم، دیدم همان خطبه اى است كه حضرت على (ع) در فراق یاران باوفایش ناله میكند و می فرماید : أینَ عمار؟ أینَ ذوالشهادتین؟ كجاست عمار؟ كجاست... 🗓 سالروز حماسه نبرد عاشورایی شهدای هویزه به فرماندهی شهید در عملیات نصر - 16دی ماه 1359 🆔 @Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
📆14 اسفند1359 💠 در اوج جنگ و موشک باران شهرها توسط رژیم بعث صدام، ابوالحسن بنی صدر با همدستی مجاهدی
؛ : آخرین آمار :کشته 150 مجروح / : ناظران حادثه به دادگستری بروند /سپاه : دست هایی در کار است جنگ را لوث کنند/ وجود نیروی ویژه نخست وزیری تکذیب شد 🆔 @Defa_Moqaddas