هدایت شده از دفاع مقدس
💠 خاطره ای از شهید نیاکی
🔹 در ادامه پاتکهای سنگین عراقیها در تنگ #چذابه در عملیات #طریق_القدس در سال ۱۳۶۰، آتش سنگینی بر روی رزمندگان اسلام اجرا میشد و تلفات و مجروحین زیادی دادیم. خوف آن میرفت که عقبنشینی اجباری به سمت شهر #بستان داشته باشیم.
🔸#غلامعلی_رشید، شهید #صیادشیرازی، #محسن_رضایی، #رحیم_صفوی، سرهنگ شهید #نیاکی [فرمانده لشکر ۹۲ زرهی] و... در روستای بردیه قبل از #دهلاویه و چند کیلومتری سوسنگرد جمع بودند. فرماندهان فوق برای پیروزی در این عملیات #دعای_توسل قرائت میکنند.
🔺من و جمعی از نیروها در خط مقدم بودیم. به یکباره آتش عراقیها و پاتک آنها قطع شد. دلیل آن این بود که به پیشنهاد روحانی شهید #مصطفی_ردانیپور دعای توسلی در قرارگاه کربلا برگزار شد و این توسل کار خودش را کرد🌴
▪️در #تنگه_چذابه در جلسه دعا، سرهنگ #نیاکی فرمانده لشکر زرهی ارتش از شدت تاثر از ذکر مصیبت حضرت زهرا (س) غش کرد. بعد از عملیات فرماندههان خدمت امام (ره) رسیدند. شهید #صیادشیرازی خاطره سرهنگ نیاکی را خدمت امام راحل مطرح کرد و گفت که وی در حین ذکر مصیبت بیبیِ دوعالم از هوش رفت.
🌷 امام (ره) فرمودند:
─ «این رجعت و بازگشت به اصل خویش است.»
(راوی: نبی رودکی)
🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
💠 فرماندهی که در تشییع جنازه دخترش نبود‼️
🔹 در جریان «عملیات بیتالمقدس به شهید #نیاکی خبر می دهند که دخترش ناخوش است و بهتراست به تهران برود. اما او نمی رود. بعد از چند روز دوباره به او می گویند که دخترت به سرطان خون مبتلا شده است، اما او بازهم درجبهه می ماند تا اینکه پزشکان درمان دخترش را ناممکن می دانند و حال او وخیم می شود و پس از چند روز از دنیا می رود.
🔸همسرش با اوتماس می گیرد که حداقل درمراسم ختم وتشییع جنازه دخترشان حاضرشود اما سرلشکر شهید نیاکی درنامه ای به همسرش می نویسد که من چطور این رزمندگانی را که درجبهه می جنگند و مانند فرزندان من هستند و هرروز تعدادی از آنها شهید می شوند، تنها بگذارم. درشهر کسی هست که تابوت فرزندمان را بلند کند اما در اینجا کسی نیست که پیکرهای این شهدا را از زمین بلند کند. بعد از پایان عملیات بیت المقدس، شهید نیاکی به منزلش رفت. ازآنجایی که نیمه های شب به خانه رسیده بود به اتاق دخترش می رود و تا اذان صبح اشک می ریزد💦💦💦
@Defa_Moqaddas