eitaa logo
دفاع مقدس
400 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
❂○° پاوه به روایت چمران °○❂ 🔻بخش اول 💠 صبح ۵۸/۵/۲۷ بر بالاى دیوار خانه پاسداران رفته بودم و به شهر مى‌نگریستم و گلوله از هر دو طرف، همچنان مى‌بارید؛ یک باره فریاد الله اکبر پاسداران به هوا بلند شد؛ پرسیدم مگر چه شده است؟ گفتند: امام خمینى (س) اعلامیه‌اى صادر کرده است؛ اعلامیه‌اى تاریخى که اساس بزرگترین تحولات انقلابى کشور ما به شمار مى‌رود. امام خمینى (س)، فرماندهى قوا را به دست مى‌گیرد و فرمان مى‌دهد که ارتش باید در عرض 24 ساعت، خود را به برساند و ضدانقلاب را قلع و قمع کند. 🔸من اصلا خبر نداشتم که اخبار هولناک پاوه، به کسى میرسد و امام خمینى (س) و ملت، از جریان پاوه با خبرند. فکر مى‌کردم که در محاصره ضد انقلاب در آن شب وحشتناک، به شهادت مى‌رسیم و تا مدتها کسى باخبر نمى‌شود؛ اما بىیسیم‌چى شجاع ژاندارمرى، در حالى که اتاقش زیر رگبار گلوله‌ها فرو مى‌ریخت، خود به زیر میز رفته و درازکش و میکروفن به دست، همه جریانات را به مخابره مى‌کرد. 🔹در ، پیرمردى 60 ساله به سراغم آمد؛ با ریش سفید و درخواست کرد که او را به صف اول معرکه بفرستم تا به شهادت برسد. از او پرسیدم که چه تعلیماتى دیده است که چنین آرزویى دارد؟ با التماس و تضرع مى‌گفت: افتخار شهادت را از من سلب نکنید. جوان دیگرى هم به سراغم آمد که تک و تنها، فاصله کرمانشاه - پاوه را طى کرده بود و به هیچ گروه و کمیته‌اى وابستگى نداشت؛ مى‌گفت که یکه و تنهاست؛ در دنیا، هیچ چیز ندارد؛ حتى اسلحه هم ندارد و تنها چیزى که دارد، یک جان است. 🔺یکى را مى‌دیدید که با یک کامیون هندوانه آمده است. کسى را دیدم که از خوزستان آمده بود و یک وانت شیرینى و شکلات آورده بود و پخش مى‌کرد. 🔻تا آن لحظه که فرمان تاریخى امام صادر شد، ما حالت تدافعى داشتیم؛ اما بعد از فرمان منقلب کننده امام، دیگر جاى سکوت و تماشا نبود؛ وقت حرکت و قاطعیت و شجاعت بود. 🔰آن جا بود که یک گروه پنج نفرى از پاسداران را به فرماندهى و چند نفر از اکراد، با یک آرپى‌جى مأمور کردم که به بالاى بزرگترین کوه‌هاى مسلط بر پاوه بروند و این پایگاه را از دست دشمن خلاص کنند. به خدا سوگند! این جوانان آن چنان عاشق و شیفته شهادت پیش مى‌رفتند که براى خود من غیر قابل تصور بود. از روى لبه کوه، تمام قد، با قد برافراشته مى‌دویدند. دشمن مى‌توانست بایستد و همه آنها را بر خاک بریزد؛ زیرا سنگرى محکم و قلعه‌اى محکم بر بالاى کوه داشت؛ ولى فرمان امام، آن چنان تحولى به وجود آورده بود، آن چنان ایمانى در دل جوانان ما ایجاد کرده بود و آن چنان خوف و وحشتى در دل دشمن انداخته بود که دشمن مى‌گریخت و دوستان ما به سهولت به سوى آنان حمله مى‌کردند؛ بالاخره این قله بلند را به سادگى و به سهولت به زیر سلطه خویش در آوردند... @Defa_Moqaddas
❂○° پاوه به روایت چمران °○❂ 🔻بخش دوم 💠 .. سه گروه، هر گروه پنج نفر از دوستان خود را تجهیز کردیم و آنها از سه طرف به سمت فرودگاه حمله کردند. به آنها گفته بودم که بعد از تصرف فرودگاه، تا تپه اول پیش بروند و در بالاى تپه مستقر شوند. آنها تپه اول را تسخیر کردند و به تعقیب دشمن پرداختند؛ تپه دوم را نیز به تصرف در آوردند و به تپه سوم رسیدند؛ تپه سوم را نیز تسخیر کردند. همان مخوف را بدون هیچ تلفات و خسارتى، به تصرف خویش در آوردند و دشمن از هر طرف فرار کرد و شهر را تخلیه نمود. 🔸راستى که شب پیش که شب شهادت، شب ناامیدى، شب شکست و سقوط بود، با فرمان امام، آن چنان تغییر کرد که شب بعد به شب آرامش، شب امید و شب پیروزى مبدل شد. 🔹چه کسى مى‌توانست چنین معجزه‌اى به وجود آورد که از یک شب هولناک و یک نقطه تاریک، چنین تحول و تحرکى خلق کند که مبدأ جنبش و حرکت و پیشروى به سوى انقلاب راستین اسلامى باشد. 🔺در این چند روز مصیبت، مى‌توانم به جرأت بگویم که حتى یک قطره اشک نریختم و در برابر سختترین فاجعه‌هاى منقلب کننده، با این که در درون خود گریه مى‌کردم؛ ولى در ظاهر، قدرت خود را به شدت حفظ مى‌نمودم تا لحظه‌اى که در فرماندارى، به عکس امام برخوردم؛ یک باره سیل اشک ریختن کرد و همه عقده‌ها و فشارها و ناراحتى‌ها آرامش یافت و خوب احساس مى‌کردم که فقط یک قدرت روحى بزرگ، در یک ابرمرد تاریخ، قادر است چنین معجزه‌اى کند. 🔻 ، میعادگاه فداییان راه خدا با طاغوتیان است که به قدرت ایمان و شهادت، بر نیروهاى کفر و ظلم و جهل پیروز شده‌اند. 🔰 پاوه، داستان شورانگیزى است که حماسه‌ها خلق کرده، اسطوره‌ها از خود به یادگار گذاشته و شهادتها و فداکارى‌هاى بى‌نظیرى را بر قلب خود ضبط کرده است و شاهد جنایتهایى بود که در تاریخ سابقه نداشته است. پاوه، اسمى لطیف است که در آن خشن‌ترین قتل عام‌ها صورت گرفته است. ✨ با قله‌هاى سر به فلک کشیده‌اش، نمودار همت بلند جانبازان راه حق و اراده سخت و پولادین مبارزان انقلاب اسلامى ایران است. پاوه که از جویبارها و چشمه‌سارها و مرغ‌زارها و بوستان‌هایش، نسیم ملایمى مى‌وزد، بوى خون بى‌گناهان را پخش مى‌کند و ناله زنجیریان و شیون مادران داغ دیده را منتشر مى‌نماید. 📚منبع: کردستان، شهید مصطفى چمران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى. @Defa_Moqaddas
💠 کاک ناصر 🔹 در عمليات آزادسازي منطقه از ناحيه شكم بر اثر اصابت گلوله مجروح مي‌شود و هنگامي‌ كه در بيمارستان بستري بود، به لحاظ محبوبيتي كه بين مردم داشت و هميشه با مردم و در كنار مردم بود، اهالي منطقه براي سلامتي ايشان روزه گرفته بودند و مرغ و خروس به نيت نذر به بيمارستان مي‌آوردند و اين خاطره در منطقه به عنوان يك تاريخ واقعا ماندگار اثري است جاوداني. 🔸در تربيت نيروها بسيار توجه داشت و به عنوان مباحث مديريتي، هميشه به ديگران در اين زمينه نيز توصيه‌هايي را مي‌نمود. اوايل كه شهيد به عنوان مسئول روابط عمومي‌ سپاه پاوه آغاز به كار كرده بود و مقرر شد در عمليات‌ها از ايشان استفاده شود، در يكي از عمليات‌ها به نام «محمد رسول الله (ص)»،شهيد ، مسئوليت عمليات را به واگذار كرد، لكن نظارت عاليه بر روند آن را نيز بر عهده گرفت و زماني كه عمليات با مشكل مواجه شد، خودش وارد عمل و خوشبختانه با موفقيت نيز همراه شد، ولی اين روش باعث شد تا شهيد همت، شخصي شود كه در منطقه عملياتي جنوب آن شهامت‌ها و رشادت‌ها را نيز خلق نمايد. 🌷زندگینامه شهید فرمانده سپاه کردستان 🆔 @Defa_Moqaddas
به روایت مطبوعات - روزهای پایانی در روزهای پایانی و در جریان پاکسازی منطقه و به دنبال محاصره شهر به همراه نیروهای پاسدار معروف به « » به فرماندهی«» توانستند پس از چند روز درگیری در حالی که روزه دار بودند منطقه را از لوث وجود پاک سازی کنند که در این درگیری ها خون مطهر عده ای از جمله 25 پاسدار مجروح بیمارستان پاوه که بی رحمانه بدست ضد انقلاب به شهادت رسیدند، تقدیم آرمانهای انقلاب گردید. آن چه در حماسه پاوه کمتر بدان پرداخته شده است ورود رهبر انقلاب به میانه میدان بود. با به دست گرفتن فرماندهی جنگ کردستان تاکید کردند «من به عنوان به دستور می‌دهم که فوراً با تجهیز کامل عازم منطقه شوند؛ و به تمام پادگانهای ارتش و دستور می‌دهم که بی انتظارِ دستور دیگر و بدون فوت وقت - با تمام تجهیزات به سوی حرکت کنند؛ و به دولت دستور می‌دهم وسایل حرکت را فوراً فراهم کنند. تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی می‌دانم. و در صورتی که تخلف از این دستور نمایند، با آنان عمل انقلابی می‌کنم. مکرر از منطقه اطلاع می‌دهند که دولت و ارتش کاری انجام نداده‌اند. من اگر تا ۲۴ ساعت دیگر عمل مثبت انجام نگیرد، سران ارتش و ژاندارمری را مسئول می‌دانم. والسلام.» این فرمان حماسی و انقلابی روح تازه به پاسداران انقلاب و ارتشیان وفادار به اسلام داد و منطقه در کوتاه ترین زمان ممکن از لوث وجود کفار و منافقین پاکسازی شد. 🆔 @Defa_Moqaddas 👇👇👇
💠 در روزهای پایانی و در جریان پاکسازی منطقه و به دنبال محاصره شهر به همراه نیروهای پاسدار معروف به « » به فرماندهی«» توانستند پس از چند روز درگیری در حالی که روزه دار بودند منطقه را از لوث وجود پاک سازی کنند که در این درگیری ها خون مطهر عده ای از جمله 25 پاسدار مجروح بیمارستان پاوه که بی رحمانه بدست ضد انقلاب به شهادت رسیدند، تقدیم آرمانهای انقلاب گردید. آن چه در حماسه پاوه کمتر بدان پرداخته شده است ورود رهبر انقلاب به میانه میدان بود. با به دست گرفتن فرماندهی جنگ کردستان تاکید کردند «من به عنوان به دستور می‌دهم که فوراً با تجهیز کامل عازم منطقه شوند؛ و به تمام پادگانهای ارتش و دستور می‌دهم که بی انتظارِ دستور دیگر و بدون فوت وقت - با تمام تجهیزات به سوی حرکت کنند؛ و به دولت دستور می‌دهم وسایل حرکت را فوراً فراهم کنند. تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی می‌دانم. و در صورتی که تخلف از این دستور نمایند، با آنان عمل انقلابی می‌کنم. مکرر از منطقه اطلاع می‌دهند که دولت و ارتش کاری انجام نداده‌اند. من اگر تا ۲۴ ساعت دیگر عمل مثبت انجام نگیرد، سران ارتش و ژاندارمری را مسئول می‌دانم. والسلام.» این فرمان حماسی و انقلابی روح تازه به پاسداران انقلاب و ارتشیان وفادار به اسلام داد و منطقه در کوتاه ترین زمان ممکن از لوث وجود کفار و منافقین پاکسازی شد. 🆔 @Defa_Moqaddas
🌷 شهید ، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پاوه 🔹 در سال 1332 در محله «امير اتابك» تهران ديده به جهان گشود و سر نوشت چنين رقم خورد كه تنها فرزند خانواده باشد. از او پسري به نام حسن به يادگار مانده به اضافه چند قطعه عكس. شهيد «مطلق» از آن رو مورد توجه و در ياد ماندني است كه در مقابل جسم در خون طپيده او زانوي ادب بر زمين نهاد و چون ابر بهاري ،زاز زار گريست «حيدر» رزمندگان ،تعلق خاطر عجيبي به دو تن از رزمندگان داشت ،يكي همين غلامرضا مطلق و ديگري محمد توسلي. زاري و ناله حاج احمد را تنها در كنار پيكر اين دو تن ديده اند و بس .يك نكته قابل توجه ديگر نيز وجود دارد. ▫️«احمدمتوسليان» و «غلامرضا» از بدو آشنايي ،دوشادوش يكديگر در تمامي صحنه هاي مقابله با ضد انقلاب حضور داشتند در پي آزاد سازي شهرستان« پاوه» در دي ماه 1358 كه سرپرستي فاتحان شهر را بر عهده داشت به جاي اينكه خود فرماندهي سپاه شهر را به دست گيرد اين مسئوليت را بر دوش «غلامرضا قرباني مطلق» نهاد و حكم فرماندهي سپاه به نام اين جوان قد بلند و خوش مشرب ،كه ريش انبوه و سياه و موهاي مجعدش جذابيت خاصي به او مي بخشيد ،صادر شد و فرماندهي عمليات سپاه «پاوه» را پذيرفت. اين عمل متوسلیان نشان دهنده اعتقاد و اطمينان وافر آن عزيز به توانايي و مديريت شهيد «مطلق» است . 🔸عروج زود هنگام «غلامرضا» اين فرصت را به نداد تا نتيجه نهايي سرمايه گذاري خود را ببيند. به يقين می توان گفت كه اگر شهادت زود هنگام در تقدير اين فرمانده هميشه خندان رقم نمي خورد ،او يكي از فرماندهان كليدي دفاع مقدس مي توانست باشد. پرچمداري كه چه بسا نامش همرديف «همت» و «موحد دانش» و «زين الدين» و ... برده مي شد . زماني كه او فرماندهي سپاه يك شهر مهم را بر عهده داشت ،قالب عزيزاني كه بعدا پرچمداران نام آور سپاه اسلام شدند نيروهاي ساده و گمنام بودند. 📝 در فروردين 1358 ،پس از يك دوره فشرده آموزشي در محل كاخ سعد آباد ؛ «غلامرضا» به سپاه تهران واقع در خيابان خردمند اعزام شد .در همان جا بود كه با هر دو همرزم جداناشدني خود آشنا شد؛ و ، و از آن پس تا اعزام به ،در« » ،« » و « » و سر انجام در دوشادوش يكديگر ،به ستيز با پرداختند . 🌾 صبح روز چهارم ارديبهشت ماه سال 1359 كه «غلامرضا» و جلوي مقر سپاه مشغول صحبت بودند، سفير مرگبار خمپاره 120 و پس از آن صداي مهيب چند انفجار شهر را به لرزه در آورد. «غلامرضا» و « علي» هر دو ميان غبار و دود ناشي از انفجار گم شدند و زماني كه نیروها خودشان را بالاي سر آنها رساندند ،تنها «علي» بود كه ناله مي كرد . 🌟 «غلامرضا» خاموش و غرق در خون افتاده بر پشت ، روي خاك دراز كشيده بود . يكي از پاهايش به طور كامل از زير كمر قطع شده و سينه و پهلويش ،مشبك شده يود .فرياد يا حسين فضاي پادگان را پر كرد، هر كس سر در گريبان خود گرفته بود و شیون و ناله مي كرد. 🔸زماني از ماجرا باخبر شد به زحمت خودش را كنترل كرد. سرانجام با رسيدن به بالاي سر جنازه ،بغضش تركيد. نشست و آرام و بي صدا ،اشك ريخت. ✳️ پيكر در هم كوفته «غلامرضا» را در غسل دادند و شب، همه شب را تا خروسخوان صبح در كنارش ماند و در خلوت خود تلخ گريست. «غلامرضا » اكنون در بهشت زهرا آرام گرفته و نظاره گر رفتار ماست. "خيلي غريبانه و گمنام" 🌷بهشت زهرا (سلام الله عليها) تهران – قطعه 24 ،رديف31-شماره31 🆔 @Defa_Moqaddas
🔺سردار شهید #غلامرضا_قربانی_مطلق فرمانده سپاه #پاوه در شرایط سخت و برفی کردستان، #حاج_احمد_متوسلیان طی سخنرانی گفته بود در برخی نقاط ارتفاع برف تا ۹ متر می‌رسد و ما با این شرایط در حال مقاومت هستیم 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 باز این غلامرضا بود که شروع کرد‼️ ▫️ با سلام و صلوات، در پی دیگران سوار شدم. مقصد شهرستان بود. سر اکیپ گروه، احمد متوسلیان روی رکاب مینی‌بوسی ایستاده بود و بچه‌ها تک‌تک از کنار او رد می شدند و روی صندلی‌های زه‌وار در رفته مینی‌بوس می‌نشستند. همه خندان و سبکبال، توی سر و کله هم می زدند و حتی سر به سر احمد می گذاشتند. 🔸صدای برادر احمد برای مدت کوتاهی همه را ساکت کرد: «همه هستن؟ کسی جا نمونه، برادرها چیزی را فراموش نکردند؟» 🍃 دستش را درست مثل بچه‌های کلاس اولی بالا برد و با جدیت گفت: «برادر احمد، ما لیوان آبخوریمان جا مانده، اشکالی نداره؟» 🌺 خنده از همه بچه‌ها بلند شد و هم ضمن لبخندی کمرنگ و نمکین، با دست به پشت راننده زد و بدین‌سان، حرکت رزم‌آوران اعزامی از سپاه خیابان خردمند تهران به سمت شهرستان آغاز شد. ✨ راه زیادی را طی نکرده بودیم و هر کسی به کاری مشغول بود، که دوباره صدای غلامرضا بلند شد: «برادرا توجه کنند، برای شادی ارواح شهدا و رفتگان این جمع، و برای سلامتی خودمان و برادر احمد ... 🍂 ... و پس از مکث کوتاهی ادامه داد: «اللّهمَ سردِ هوا، گرمه زمین، لبو لبو داغه، آش رو چراغه، شلغم تو باغه»!! در پایان هر فراز از رجز طنزآمیز مطلق، همه با هم و محکم جواب می دادیم: «هی»! 💠 ، چند بار سرش را به چپ و راست تکان داد. به راحتی می شد از چشمانش خواند: «باز این غلامرضا شروع کرد». لبخندی زد و از سر ناچاری با ما همراه شد... —(راوی: محمدعلی صمدی) 😊 در جبهه 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 پاسگاه از پاسگاه‌های مهم مرزی است که در سه راهی مسیر ارتفاعات تته و دهلیز اورامانات است. ارتفاعات کمانجر، و تخت اورامان هم اطرافش است. از طرف درلی هم قله هسون (قله ایمان) و کوه قلخانی. ضدانقلاب بعد از ، این پاسگاه را هم گرفتند و با کمک توپخانه‌ی عراق بر مسیر - در ارتفاعات تته و پاسگاه ژالانه مسلط شدند. بعد خواست با عملیات سریع ارتفاعات را پس بگیرد که به دلیل سردی هوا نتوانست. نیروهای ۲۳ بهمن ۵۹ راه افتادند برای آزاد کردن ارتفاعات تته و پاسگاه ژالانه (شهدا). باید در این عملیات با سه مانع می‌جنگیدند؛ یکی کمین گاه‌های دشمن داخلی، یکی عراقی‌ها و دیگری ارتفاعات حدود ۳هزار متری و دره‌های عمیق. 📚 کتاب روایت مریوان - تا تته 🆔 Defa_Moqaddas
🌈 به مناسبت ۲۷ رجب ، عید مبعث حضرت پیامبر (ص) 🌴 نام گذاری تیپ ۲۷ محمد رسول‌ الله (ص) متن زیر بخشی از مصاحبه اى است که به راز نام گذاری تیپ به نام حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله) اشاره می کند سخنانی که نشانگر عمق ارادت او به ساحت حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله) دارد: 💠 اسم تیپ را گذاشتیم تیپ محمد رسول اللَّه (ص) 🔹 اولاً این اسم اعتقاد ما را به مکتب و سنت حضرت رسول نشان می دهد. به این معنا که ما رزمندگان تیپ، حضرت محمد(ص) را به عنوان خاتم الانبیاء و بزرگترین رسول خداوند می شناسیم و به ایشان اعتقاد داریم. چرا که ایشان شاخص بین تمام مسلمانان هستند و این نام به این خاطر براى تیپ ما انتخاب شد. 🔸 البته این نامگذارى یک زمینه قبلى هم داشت و آن عملیاتى بود که توسط ما در مناطق و انجام شد و نام آن محمد رسول اللَّه (ص) بود. او بعدها در این رابطه به یکى از همرزمانش (مجتبی عسگری) گفته بود: «من محمد رسول الله (ص) را بسیار دوست دارم». ادامه داد : در حدود دو سالی که در بودم با اهل تسنن زندگی کردم. حضرت محمد (ص) عامل بین ما و اهل تسنن بود. ✅ سومین دلیل، احترام به ساحت مقدس حضرت محمد (ص) است. هر زمان نام ایشان می‌آید می‌فرستیم. نام تیپ را محمد رسول الله (ص) گذاشتم که اگر روزی زنده نبودم هر شخصی که نام تیپ را می‌شنود فرستاده و ثوابش برای من نیز نوشته شود. ❇️ البته با آن روحیه لطیف خود، فلسفه اى هم براى شماره این تیپ یعنى عدد ۲۷ فرض کرده بود. «... عدد دو را که از هفت کسر کنى، میماند پنج، به نیت پنج تن آل عبا عدد دو را که با عدد هفت جمع ببندى، می شود نُه یعنى تسعة المعصومین مِن وُلدِ الحسین حالا اگر تو این عدد دو را با عدد هفت ضرب کنى، حاصل آن میشود چهارده، به نیت ۱۴ معصوم (علیهم السلام) اگر اعداد را بر عکس کنید می‌شود ۷۲ شهید کربلا. منبع : 📚 کتاب آذرخش مهاجر 🎤 مصاحبه با مجتبی عسگری 🆔 @Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
🔺٨ اردیبهشت ۱۳۶۰ - سالروز شهادت علی اکبر #شیرودی ، ناجی جبهه #سر_پل_ذهاب و منطقه غرب کشور 💠 شهید ش
💠 خلبان هلی‌کوپتر بود. با شروع جنگ به کرماشاه رفت و هنگامی که شنید ، رئیس‌جمهور خائن دستور تعطیلی پادگان هوانیزوز ارتش و انهدام انبار مهمات آن را داده، از فرمان سرپیچی کرد و گفت: ما به اتفاق نیروها و با اندک امکاناتمان، به منطقه اعزام شده و مواضع دشمن را می‌کوبیم و مسئولیت تمرّد را نیز می‌پذیریم. 🍀 علی‌اکبر شیرودی پیش از تجاوز عراق به ایران، در بویژه آزادسازی نقش مؤثری ایفا نمود و با آغاز جنگ عراق نیز تا 7 ماهی که زنده بود رشادت‌های فراوانی از خود نشان داد و در حساس‌ترین لحظات نبرد با پروازهای استثنایی خود گره‌های کور عملیات‌ها را باز می‌کرد. 🌼 به دلیل لیاقتش به او درجه تشویقی می‌دهند ولی نپذیرفته و درطی نامه‌ای می‌نویسد: اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه تا کنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیۀ جنگ‌ها شرکت نموده و هدفی جز پیروزی اسلام ندارم و تنها به دستور امام و رهبر عزیزم به جنگ رفته‌ام؛ لذا تقاضا دارم درجه تشویقی‌ای اینجانب را پس گرفته و مرا به درجه ستوانیارسومی که بوده‌ام، برگردانید!! 🌿 شخصیت‌های کشور بارها او را ستودند. آیت‌الله خامنه‌ای او را مکتبی، مؤمن و جنگنده در راه خدا توصیف نمود و گفت: شیرودی اولین نظامی‌ای است که در نماز به او اقتدا کردم. 🎋 دکتر مصطفی ، وزیر دفاع وقت، نیز از او به ستارۀ درخشان یاد کرد. شهد ، رئیس ستاد ارتش هم او را ناجی غرب و فاتح گردنه‌ها و ارتفاعات آریا، ، ، ، لقب داد و امام‌خمینی نیز وقتی خبر شهادت شیرودی را شنید، فرمود: او آمرزیده است. 🌱 آخرین پرواز شیرودی در عملیات بود. در این عملیات که توسط گردان9 سپاه به فرماندهی شهیدان ، ، ... و با همکاری ارتش انجام گرفت، ارتفاعات فوق‌العاده مهم و حسّاس از چنگال عراقی‌ها خارج شد. (صدام پیش از آن گفته بود: هرکس بتوان بازی‌دراز را از ما بگیرد، من کلید فتح بغداد را به او می‌دهم.) ➖ عراق به تکاپو افتاد و به منظور بازپس‌گیری مواضعِ از دست‌داده، لشکری زرهی تا دندان مسلح، متشکل از۲۵۰ تانک و صدها قبضه توپخانه و خمپاره‌انداز... را به گسیل داشت که با چندین فروند جنگنده روسی و فرانسوی پشتیبانیِ آتش می‌شد. این بار نوبت آن بود که مانند گذشته، شیرودی وارد میدان شود. او با هلیکوپتر خود به قلب دشمن زد و با شلیک موشک، تانک‌های عراقی را هدف قرار داد و حتی مسلسل به دست گرفته و از داخل کابین، نفرات دشمن را می‌زد. در این هنگام ناگهان گلولۀ تانکی به هلی‌کوپتر او اصابت کرد که موجب سقوط آن شد... و شیرودی، شیرمردِ سرزمین ایران به شهادت رسید. 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
💠 پاسگاه از پاسگاه‌های مهم مرزی است که در سه راهی مسیر ارتفاعات تته و دهلیز اورامانات است. ارتفاعات کمانجر، و تخت اورامان هم اطرافش است. از طرف درلی هم قله هسون (قله ایمان) و کوه قلخانی. ضدانقلاب بعد از ، این پاسگاه را هم گرفتند و با کمک توپخانه‌ی عراق بر مسیر - در ارتفاعات تته و پاسگاه ژالانه مسلط شدند. بعد خواست با عملیات سریع ارتفاعات را پس بگیرد که به دلیل سردی هوا نتوانست. نیروهای ۲۳ بهمن ۵۹ راه افتادند برای آزاد کردن ارتفاعات تته و پاسگاه ژالانه (شهدا). باید در این عملیات با سه مانع می‌جنگیدند؛ یکی کمین گاه‌های دشمن داخلی، یکی عراقی‌ها و دیگری ارتفاعات حدود ۳هزار متری و دره‌های عمیق. 📚 کتاب روایت مریوان - تا تته 🆔 Defa_Moqaddas