eitaa logo
دفاع مقدس
386 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓امروز ۱۷ مهر ۱۳۹۷ [ ۲۹ محرم ۱۴۴۰ ] مصادف است با: 💢 ۴۰۴۹۱۵ اُمین روز غیبت امام عصر (عج) 🔴 ۱۳۲۳۶ اُمین روز اسارت بدست رژیم صهیونیستی.. ❌ ۸۰۰۹🔻روز تا نابودی کامل ✡ 💠 و همچنین مصادف است با : 🔸ولادت شهید عباس جعفری (۱۳۳۷ ه.ش) 🔹شهادت شهید علی خدمتی بیدگلی (۱۳۵۷ ه.ش) 🔸شهادت شهید محمدتقی بهرام مصیری (۱۳۵۹ ه.ش) 🔸شهادت شهیدان سهراب گلیائی ، اسماعیل رمضانی ،ابراهیم دهقانی ،محمود نصیری نصرابادی (۱۳۶۱ ه.ش) 🔹شهادت شهیدان مجتبی صفاری ، مهدی عرب (۱۳۶۲ ه.ش) 🔸شهادت شهید محمد زراعتگر بورانی (۱۳۶۴ ه.ش) 🔹شهادت شهیدان سیدقربان مطهری منش ، عبدالرضا کلمری (۱۳۶۵ ه.ش) 🔸شهادت شهید جعفرعلی گروسی (۱۳۶۶ ه.ش) 🔹شهادت شهید تفحص مجید پازوکی (۱۳۸۰ ه.ش) @Defa_Moqaddas
🌷 شهیدابراهیم همت چند روز قبل از عملیات خیبر در پادگان دوکوهه @Defa_Moqaddas
💠 خاطره سوزناک شهید از شهادت بهترین و صمیمی ترین دوست و همرزمش شهید حاج ▫️« ... کنار سنگر که رسیدم، دیدم اسماعیل شکری موحد، دو زانویش را محکم در بغل گرفته و یک گوشه مچاله شده همان طور که چمباتمه نشسته بود، سرش را بلند کرد و زُل زد توی چشم های من صورتش خیس اشک بود و از شدت بغض در گلو مانده، چانه اش بی اختیار می لرزید نمی دانم در آن لحظات، این چه صبری بود که خدا به من داد. حتی نَم اشکی هم به چشم هایم نیامد برگشتم از بچه هایی که دور من حلقه زدند، پرسیدم: کجا شد؟ مرا بردند دویست متر جنوبی تر از محل آن سنگر و زمین را نشانم دادند زیر نور رنگ پریده مهتاب، قیفِ انفجارِ به جا مانده و زمینِ سوخته و زیر و زِبَر شده اطرافش را دیدم کاملا مشخص بود که موشک کاتیوشا، با چه ضربِ مهیبی آنجا فرود آمده چند قدمی کنارتر، در یک گودالِ کوچک، خون زیادی جمع شده بود به زحمت خم شدم، کفِ دست راستم را جلو بردم و زدم به لُجه خونِ سرخ و بعد دستِ خون آلودم را، با تمامی عشقی که به این برادر سفر کرده داشتم کشیدم به سر و صورتم به آسمان نگاه کردم قرص ماه، بالای سرم ایستاده بود » —(آخرین صفحه کتاب: مهتاب خیّن) @Defa_Moqaddas
📸 شهید #حاج_محمود_شهبازی و شهید #حاج_حسین_همدانی 🌴 دو یار همرزم در سپاه همدان، جبهه غرب(سرپل ذهاب ....)و جبهه جنوب @Defa_Moqaddas
🌷مهندس محمودشهبازی، فرمانده سپاه همدان، جانشین احمدمتوسلیان در تیپ27 🌷حسین همدانی، جانشین شهید شهبازی، فرمانده لشکر32انصارالحسین(ع)همدان 🌷علی چیت سازیان، مسئول اطلاعات عملیات ل32 @Defa_Moqaddas
🌴 مسئولین و فرماندهان تیپ محمدرسول الله(ص)، شهید همت، شهید شهباز، سعید قاسمی... در گرماگرم عملیات بیت المقدس ⏳ اردیبهشت و خردادماه 1361 @Defa_Moqaddas
💠 شهرداری که رُفتگر شد !! 🔺در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم. چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود. دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محلۀ ما نبود. کنجکاوم شد، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز آقا مهدی است! ➖ آقا مهدی، شما اینجا چیکار می‌کنی؟ 🔹 آقا مهدی علاقه‌ای به جواب دادن نداشت. ادامه دادم، آخه شما شهرداری، اینجا چیکار می‌کنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ ▫️خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم. گفت: ▪️زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش مرخصی نمی دادن می‌گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ اومد پیش شهردار، اون هم بِهش مرخصی داده، و الآن خودش اومده به جاش! 🔸اشک تو چشمام حلقه زد. هر چی اصرار کردم، جارو رو بهم نداد؛ ازم خواهش کرد که هر چه سریعتر برم تا دیگران متوجه نشن. 🌴رفتگر آن روز محله ما، شهردار ارومیه بود! ┄──┄┄──┄──┄┄──┄┄──┄┄──┄ 🌸🍀شهید عزیز، در اوایل انقلاب، شهردار ارومیه بود و پس از جنگ، فرمانده لشکر31 عاشورا شد. @Defa_Moqaddas
🌸🍀شهید #مهدی_باکری ، فرمانده لشکر عاشورا (آذربایجان) @Defa_Moqaddas
باران خیلی تند می آمد. بهم گفت « من می رم بیرون» گفتم « توی این هوا کجا می خوای بری؟» جواب نداد. اصرار کردم. بالاخره گفت « می خوای بدونی ؟ پاشو تو هم بیا. » با لندرور شهرداری راه افتادیم توی شهر. نزدیکی های فرودگاه یک حلبی آباد بود. رفتیم آنجا. توی کوچه پس کوچه هایش پر از آب و گل و شل. آب وسط کوچه صاف می رفت توی یکی از خانه ها. در خانه را که زد، پیرمردی آمد دم در. ما راکه دید، شروع کرد به بد و بی راه گفتن به شهردار. می گفت « آخه این چه شهردایه که ما داریم؟ نمی آد یه سری به مون بزنه، ببینه چی می کشیم. » آقا مهدی بهش گفت «خیله خب پدرجان. اشکال نداره. شما یه بیل به ما بده، درستش می کنیم؟» پیرمرد گفت « برید بابا شماهام! بیلم کجا بود. » از یکی از همسایه ها بیل گرفتیم. تا نزدیکی های اذان صبح توی کوچه، راه آب می کندیم. 🌷شهید @Defa_Moqaddas
🌷شهید #مهدی_باکری ، فرمانده لشکر عاشورا و شهید #احمد_کاظمی، فرمانده لشکر نجف اشرف در سنگر و در کنار یکدیگر @Defa_Moqaddas
21.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم‌ شهادت مهدی باکری، فزمانده لشکر عاشورا و یارانش در عملیات بدر - سال ۱۳۶۳ ▫️این فیلم از ستاد استخبارات صدام بدست آمده است 🆔 @Defa_Moqaddas
👆اینهایی که در این فیلم در شرق رود دجله در زمستان 1363 در عملیات بدر، این گونه غریبانه و مظلومانه در خون خویش خفته اند، کسی نیستند جز همین شهدایی که ما فقط از آنها عکس های پرسنلی نشسته در قاب را می پسندیم و خون آنان نردبان ترقی امروزمان شده است! امروز، ما بر خون آنان تکیه زده ایم و بر سر آرمانهای انقلاب اسلامی معامله می کنیم! هر کدام از اینها، اگر امروز بودند، مثل خیلی از ماها، می توانستند وزیر و وکیل و رئیس و مدیر شوند، ولی رفتند تا ناموسمان نرود! 🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | اجرای برنامه از جبهه ها.. 🔹 توسط مجری ورزشی تلویزیون، مرحوم 🆔 @Defa_Moqaddas
🗓امروز ۱۸ مهر ۱۳۹۷ [ ۳۰ محرم ۱۴۴۰ ] مصادف است با: 💢 ۴۰۴۹۱۶ اُمین روز غیبت امام عصر (عج) 🔴 ۱۳۲۳۷ اُمین روز اسارت بدست رژیم صهیونیستی.. ❌ ۸۰۰۸🔻روز تا نابودی کامل ✡ 💠 و همچنین مصادف است با : 🔸ولادت شهید مهدی زین الدین (۱۳۳۸ ه.ش) 🔹ولادت شهید عبدالرحمن گلچینی (۱۳۴۲ ه.ش) 🔸اشغال منطقه موسیان توسط ارتش رژیم بعث عراق در روز‌های آغاز جنگ (۱۳۵۹ ه.ش) 🔹شهادت شهیدان خلبان قدرت الله کیانجو ، خلبان محمد حاجی ، خلبان ابراهیم لحامد ، خلبان اسداله بربری (۱۳۵۹ ه.ش) 🔸شهادت شهید بهشوریان مباشری (۱۳۶۰ ه.ش) 🔹شهادت شهید ماشااله رحیمی بیدگلی (۱۳۶۴ ه.ش) 🔸شهادت شهید علی شکراللهی (۱۳۶۵ ه.ش) 🔹شهادت شهید یزدان احمدنژاد (۱۳۶۶ ه.ش) @Defa_Moqaddas
🌷شهیدعباس متقی 🌴کار برای خدا انجام دهید،وقتی رضایت خدا حاصل شد،انسان قلبش سبک و پاک میشود ا▫️🔹▫️ تصویرشهیدکاظمی،فرمانده سپاه کردستان وشهید خوشبین بیسیم‌چی ق حمزه دریکی از نبردهاباضدانقلاب درغرب کشور
🌷 شهید ناصر کاظمی - شهید بروجردی 🔹 شهید خوشبین، بی سیم چی قرارگاه آنها نیز در تصویر دیده می شود @Defa_Moqaddas
🔹اولین سال بعد از شهادت شهید، زمستان سرد شده بود و خلاصه اولین برف زمستان بر زمین نشست. یک شب پدر شوهرم آمد، خیلی ناآرام گفت: عروس گلم، ناصر به تو قول داده که چیزی بخره و نخریده؟ گفتم: نه، هیچی. خیلی اصرار کرد. آخرش دید که من کوتاه نمی آیم، گفت: .... ▫️....گفت: بهت قول داده زمستون که می آد، اولین برف که رو زمین می شینه چی برات بخره؟ چشم هایم پر از اشک شد، گریه ام گرفت، گفت: دیدی یک چیزی هست، بگو ببینم چی بهت قول داده؟ گفتم: شوخی می کرد و می گفت: بذار زمستون بشه برات یک پالتو و یک نیم چکمه می خرم. 🔸این دفعه آقا جون گریه اش گرفت، نشسته بود جلوی من بلند بلند گریه می کرد؛ گفت: دیشب ناصر اومد توی خوابم بهم پول داد گفت: به منيژه قول دادم زمستون که بشه براش یک چکمه و یک پالتو بخرم. حالا که نیستم شما زحمتش رو بکش.... —(راوى: همسر شهید فرمانده ناصر کاظمی) ا▫️🔹▫️🔹▫️ 🌷شهید ناصر کاظمی، فرمانده سپاه کردستان با تمام عشق، در خدمت مردم محروم بود. در کردستان، درخشید و چنان شخصیت والایی از خود بروز داد که مردم ، دل در گرو محبت او سپردند و حتی نام « ناصر» را بر کودکانشان برگزیدند و بر این نام مباهات کردند. @Defa_Moqaddas
تلاش شبانه روزی شهید ناصرکاظمی.mp3
277.9K
صوت| روایت مردم بومی کردستان از شهید ناصرکاظمی 🔸 خستگی برای او معنی نداشت وشبانه روز تلاش می‌کرد @Defa_Moqaddas
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم |سخنان غلامرضاجلالی راجع به شهید #ناصر_کاظمی 🍀ارادت مردم کُردستان به شهیدکاظمی 🌸 اودر کناررئیس ایل منگوربه شهادت رسید (آمیختگی خون شیعه و سنی – فارس و کُرد – وحدتِ اقوام) 🆔 @Defa_Moqaddas
🌴 ستگر مخابرات ⏳ دوران جتگ - #دهه_شصت 🆔 @Defa_Moqaddas
🌿 ارتفاعات غرب کشور 🌴نماز جماعت ⏳ دوران #دفاع_مقدس @Defa_Moqaddas
🌿 ارتفاعات غرب کشور 🌴رزمنده ها در حال پختن نان با ساروج ⏳ دوران #دفاع_مقدس @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | گفتگوی احمد متوسلیان پس از اولین مرحله از عملیات بیت المقدس(آزادسازی خرمشهر) ⏳11 یا 12 اردیبهشت 1361 @Defa_Moqaddas
📷 عکسی که برای اولین بار منتشر می شود: 🌷فرمانده شهید صیاد محمدی در کنار فرمانده خود حاج احمد متوسلیان،فرمانده تیپ محمدرشول الله(ص) ⏳به احتمال زیاد عکس متعلق به اردیبهشت61 عملیات آزادسازی خرمشهرمیباشد
🔹به روایت سردار درعملیات بیت‌المقدس، دو « احمد» داشتیم که فرمانده بودند و صدای آنها از شبکه‌‌های بی‌سیم مرتب شنیده می‌شد.«احمد متوسلیان» فرمانده لشگر محمد رسول‌الله و«احمد کاظمی» فرمانده لشکر نجف اشرف. در تماس‌های بسیار مهم، مخصوصا در لحظات شکستن خطوط دشمن، فرمانده‌هان و رزمندگان از لهجه‌های آنها متوجه می شدند که این «احمد» کدام «احمد» است. اما جالب‌تر زمانی بود که دو «احمد» با هم کار داشتند. در مرحله‌ی دوم عملیات که بچه‌های لشگرمحمد رسول الله در دژ شمالی خرمشهر با لشگر۱۰ زرهی عراق درگیری سختی داشتند وکارشان به اسیر دادن واسیر گرفتن هم کشیده شده و احمد متوسلیان با بدنی مجروح عملیات را هدایت می‌کرد، احمد کاظمی با احمد متوسلیان این‌گونه تماس می‌گرفت: احمَد احمَد ،احمَد احمِد، احمَد احمِد. او سه احمد اول را که یعنی متوسلیان، با لهجه‌ی تهرانی می‌گفت اما اسم خودش را با لهجه‌ی نجف آبادی، مخصوصا مقداری هم غلیظ‌‌‌تر بیان می‌کرد، به این ترتیب احمد خوب و دوست داشتنی پایه‌ی خنده را برای فرماندهان زیادی که صدای او را از بی‌سیم می‌شنیدند فراهم می‌کرد. @Defa_Moqaddas
صادق_آهنگران _سوی_دیار_عاشقان،_رو.mp3
4.01M
.⏳دوران #دفاع_مقدس 📢 صوت | حاج #صادق_آهنگران 🌼🌿 سوی دیارِ عاشقان، رو به خدا می‌رویم 🌷🌴بهرِ وَلایِ عشق او، به کربلا می‌رویم @Defa_Moqaddas
🌼🌿 سوی دیارِ عاشقان، رو به خدا می‌رویم 🌷🌴بهرِ وَلایِ عشق او، به کربلا می‌رویم @Defa_Moqaddas
🌴 روایت واقعی از 🔹در عملیات کربلای یک تیرماه 65 💠 آزادسازی شب دهم تیرماه عمليات کربلای یک، اونشب من با و دونفر از برای پاکسازی میدان مین دوم جلوی خاکریز دشمن مأموريت داشتیم، قبل از حرکت، پشت خاکریز، شهید سیدمحمد (فرمانده تخریب لشگر10) بسيار نگرانِ بازنشدن دشمن بود، برای همين چهار نفری دستهامون رو کف دست راست سید محمد گذاشتیم و عهد کردیم چنانچه تا شروع عملیات سیم خاردارها باز نشد روی سیم خاردار ها بخوابیم ویا توی بدویم و به هر صورت نیروهارا از موانع رد کنیم بعد ازین پیمان بود که سید محمد آرام گرفت و ما جلوی گردان حرکت کردیم. پشت که رسیدیم متوجه نیروهای عراقی شدیم که در میدان مین مشغول کار بودند، بخاطر همین یه مدت کوتاه پشت میدان خوابیدیم تا اینکه نیروهای عراقى کارشان تمام شد و رفتند ما برای پاکسازی آغاز بکار کردیم. با کشیدن مسیری رو برای عبور نیروها با مشخص کردیم و نیروهای رزمنده رو با توکل برخدا ازمعبر عبور دادیم . عملیات شروع شده بود و دشمن با انواع سلاح و ادواتش روی معبر آتیش میریخت. یکی از رزمنده ها به خاطر آتش زیاد دشمن کنار من توی معبر زمین گیر شد. و هرکاری کردم که از معبر رد بشه و با بقیه رزمنده ها با دشمن درگیر بشه نشد. یکی از نیروهای دشمن که متوجه ما شده بود به طرف ما تیراندازی کرد و گلوله به بازوی راست اون رزمنده اصابت کرد. چاره ای نبود چپیه ام رو باز کردم ودور بازوش بستم تا جلوی خونریزی رو بگیرم. دشمن با خمپاره معبر رو زیر آتیش گرفته بود و ما مجبور بودیم جابجا بشیم. خونریزی زیاد بود و اون مجروح تشنه شده بود و به این خاطر آب قمقه خودش و من رو تا تهش سرکشید. زیر بغلش رو گرفتم تا به خاکریز خودی برسونم و تحوبل بچه های امداد بدهم. همین طور که داخل عقب میومدیم در بین میدان مین اول و دوم دیدم یه شهید روی زمین افتاده. خوب که نگاه کردم دیدم پیکر مطهر است که پایش قطع شده بود . بخودم اومدم و دیدم لودر و بلدوزرهای خودی به طرف میدان مین درحرکت هستند. مجروح را پشت خاکریز تحویل آمبولانس دادم و بلافاصله به طرف بلدوزرها دویدم وآنها رابه طرف معبر خودمان که جهت عبور دستگاههای مهندسی گشاد کرده بودیم هدایت کردم. ابتدای راننده بلدوزر دلهره داشت و ایستاد. به شهید تابش گفتم تو برو بالای بلدوزر من توی میدان مین حرکت میکنم اگر بازهم حرکت نکرد خودمون دستگیره های حرکت بلدوزر رو به عقب میکشیم و بلدوزر به سمت جلو حرکت میکنه تا از ميدان رد بشه . خوشبختانه با حرکت شهید تابش وجذبه ای که داشت راننده راه افتاد و دستگاههای مهندسی را برای زدن خاکریز و جانپناه برای رزمندگان به سلامت از عبور دادیم. میدان مین زیر بارش توپ و خمپاره بود و نیاز بود مدام معبر بوسیله ترمیم بشه . تا نزدیکی های صبح مشغول آماده کردن معبر جهت تردد خودروها و وسایل نفلیه پشتیبانی بوديم . هوا روشن شده بود که اومد دنبالمون و به عقب برگشتیم. از اینکه به تکلیفمون عمل کرده بودیم احساس رضایت میکردیم خدا رو شکر که هم معبر باز شد و هم رزمندگان و نیروهای پشتیبانی از آن به سلامت عبور کردند. 💠 . اونایی که برای از مرز به کربلا مشرف میشن از اون معبر به سلامت عبور میکنند. 🌷خدایی یاد اونهایی که برای باز نگهداشتن اون معبر تا به امروز از پا افتادن هم باشید. —(✍ راوی: سید محسن حسینی) @Defa_Moqaddas