eitaa logo
دفاع مقدس
385 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
881 ویدیو
248 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای دفاع مقدس 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ارتباط مخابراتی در طول جنگ، یکی از راه های ارتباطی در جبهه استفاده از بی سیم بود. خاصیت امواج بی‌سیم، آنست که در فضا منتشر شده و هر دستگاه گیرنده‌ای که بر روی آن فرکانس تنظیم شود، می‌تواند امواج را دریافت نماید. این نقطه ضعفی بود برای ما و از طرفی برای دشمن نیز نقطه ضعف محسوب می‌شد. بنابراین دو طرف قادر بودند بی‌سیم‌های یکدیگر را شنود کنند. هنگام صحبت از طریق بی‌سیم‌، در ارتش عراق هم فارسی زبانانی بودند که مکالمات ما را شنود می‌کردند و در این مأموریت، منافقین هم به آنها کمک می کردند. در جبهه خودی هم عرب زبان هایی بودند که مکالمات دشمن را شنود می کردند. برای رفع این نقیصه اپراتورهای بی سیم بصورت آشکار صحبت نمی‌کردند و پیام خود را با استفاده از "کُد و رمز" ارسال می‌کردند. شیوه کار به این شکل بود که متن نوشته شده پیام را در ابتدا با استفاده از دفترچه رمز مخصوص (که از قبل بین کاربران و بی‌سیم‌چی‌ها توزیع کرده بودند) بصورت کُد و رمز در می‌آوردند. طرف مقابل که دریافت کننده پیام بود، می‌بایست پیام دریافتی را با استفاده از دفترچه رمزی که در اختیار داشت، از حالت رمز در آورده و تبدیل به پیام اصلیِ قابل درک و معنی‌دار نموده و در اختیار فرمانده قرار می‌داد. این دفترچه‌های کُد و رمز دارای طبقه‌بندی محرمانه بود که به هیچ وجه نمی بایست در اختیار دیگران قرار گیرد. راه دیگر امنیت بخشیدن به پیام ها، استفاده از دستگاه‌هایِ کُدِر مخصوص (coder) بود. این کُدِرها، در سیگنال‌های صوتی، قبل از ارسال، تغییراتی به وجود آورده و هنگامی که گیرنده‌های شنود دشمن، روی خط فرکانس بی‌سیم می‌رفتند، نمی‌توانستند از آن بهره برداری کنند، زیرا فقط صدای "نویز" یا "خش خش" از بی سیم شنیده می شد و از طرفی نیز شکستن کُدها برای آنها بسیار دشوار بود. 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | گفتگوی آذری شهید مهدی باکری از طریق بی‌سیم 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 رمز بی‌سیم به دست دشمن نیفتاد !! 🔴 شهید بروجعلی شُکری، اوایل دهه 60 ، بی‌سیم‌چی گردان ضربت جندالله کردستان بود. ◾️ او در طی نبردی با ضدانقلاب، به اسارت گروهک کومُلِه درآمد و به طرز فجیعی به شهادت رسید. ♦️ این شهید بزرگوار، به محض اسارت، برگه کاغذ "کُد و رَمزِ" بی‌سیم را قورت داد چون نمی‌خواست به دست دشمن بیافتد؛ از این رو، آنها بی‌سیم‌چی غیور را زنده زنده مُثله (قطعه قطعه) کردند!! ✳️ ضد انقلاب برای پی بردن به "کُد و رَمزِ" بی‌سیم، وی را تحت فشار قرار داد ولی از آنجا که او می‌دانست با لو رفتن "کد و رمز"، دشمن از آن سوء استفاده نموده و عملیات به خطر می‌افتد، در برابر خواست آنها مقاومت نشان داد و حاضر به افشای کُد بی‌سیم‌ نشد. 🔹 آنها با قساوت و بی‌رحمی، گوش و بینی و سپس لب‌ بالایی او را بریدند! آنگاه چشم‌های وی را از کاسه درآوردند! 🔺 پس از آن، تصمیم گرفتند شکم او را شکافته تا شاید کاغذ رمز را در آن پیدا کنند! 🔹 این بار هم ناکام ماندند، چرا که شهید شُکری، کاغذ را جویده و با آب دهان قورت داده و دیگر اثری از آن باقی نمانده بود! 🔸 او با زجر و شکنجه، جان داد؛ ولی نگذاشت کُد و رَمز ِعملیات به دست دشمن بیافتد!! 🆔 @Defa_Moqaddas
⏳ . . . و ای تاریخ! 🖊 قلمت بشکند! 📃 اگر ننویسی، 🌀⁉️ که بر فرزندان این انقلاب چه گذشت! 🆔 @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | مداحی حاج صادق آهنگران 🌷 در رثای شهید مهدی باکری ، فرمانده مخلص لشکر عاشورا 🆔 @Defa_Moqaddas
🌈سال۱۳۶۱- مزار شهدای خرمشهر در گلزار شهدای آبادان 🌷شهدایی از جمله: چنگلوایی، عزیزیان، دشتی... که خانواده هایشان به زیارت آنها آمده اند 🌴...روزگاری که آبادان هنوز آتش توپخانه دشمن بعثی بود🔥 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 رهبر انقلاب : ⛔️ یکسان سازی قبور شهدا کار بد و غلطی است. @Defa_Moqaddas
دفاع مقدس
💠 رهبر انقلاب : ⛔️ یکسان سازی قبور شهدا کار بد و غلطی است. @Defa_Moqaddas
⚘﷽⚘ 🔹 : یکسان سازی قبور شهدا کار بد و غلطی است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای،رهبر معظم انقلاب صبح دیروز پس از زیارت مزار شهدای بهشت زهرای تهران با بیان این‌که «یکی از کارهای بدی که بعضی از مدیران گلزارهای شهدا انجام می‌دهند،این کار غلط یکسان‌سازی قبور شهدا است» افزودند: «این [جا] خوب است؛ همین درست است،بیایند صاحبان این شهدا ،پدران‌شان،مادران‌شان، فرزندان‌شان، همسران‌شان،علامتی داشته باشند،عکسی داشته باشند،این خوب است. این شکل، شکل طبیعی است. هیچ لزومی ندارد که ما این [علامت‌ها] را صاف کنیم، به خیال این‌که می‌خواهیم زیباسازی کنیم. زیبایی هر جایی و هر چیزی به حَسَب خودش است؛ زیبایی انسان، زیبایی باغ، زیبایی قبرستان، زیبایی هر چیزی را باید به حَسَب خودش محاسبه کنیم.» ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | حضور امام خامنه‌ای در گلزار شهدا و زیارت مزار شهدای #دفاع_مقدس - سال گذشته - ۱۳۹۶/۱۱/۱۱ 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 حضرت امام خمینی (ره) 🌴 همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود 🌈 مزار شهیدان خرمشهر 🌿 دوران #دفاع_مقدس ⏳ #دهه_شصت 🆔 @Defa_Moqaddas
صادق آهنگران-در رثای شهیدان غرب و خوزستان.mp3
3.34M
📢 صوت| مداحی حاج صادق آهنگران در رثای شهیدان🌷 ای شهیدان غرب و خوزستان ای جسدهای پاره و بریان در عزایتان خمینی غرق ماتم شد قلب مهدی زین مصیبت سر به سر غم شد 🌴 دوران #دفاع_مقدس 🆔 @Defa_Moqaddas
🌴 غریبانہ و من ! می‌گوییم : مدد ڪنید تا طی ڪنیم این راهِ را ... 🆔 @Defa_Moqaddas
😊 | 💠بلایی که بر سرِ آمد!😯 🔺«کامران قهرمان» نیروی لشکر25 کربلا، گردان مسلم‌ابن‌عقیل، گروهان سلمان بود و بُمبِ خنده!😂😂 🔹یک روزِ سرد زمستانی صدایم زد و گفت: علیرضا میایی بریم دزفول، هوایی بخوریم؟ 🔸با او جائی رفتن، مثل این بود که یک کوله‌پشتی، پُر از خمپارۀ ماسورۀ کشیده و عمل نکرده را با خود همراه می‌بری. ولی به هر حال، قبول کردم و با یکدیگر به راه افتادیم. 🔻چیزی نگذشت که رسیدیم به «پل دِز»، پل قدیم دزفول که زیر آن رودخانه‌ایی‌ست که از کرخه سرچشمه می‌گیرد، با جریان آب فراوان و در آن فصل سال، بسیار سرد. ▪️ایستاده بودیم به تماشا و هواخوری که از بداقبالی من، زد و آهنگران از راه رسید. او که چاشنی اشک بود و مانور گریه و آن نغمه‌های حماسی و شورانگیزش در شب‌های عملیات. چند تا محافظ هم داشت، یکی‌شان هم مسلح بود. (از آن هنگام که منافقین او را تهدید به ترور کردند، مسئولین برایش محافظ گذاشته بودند.) ⭕️ کامران با دیدن آنها، رفت تو حس و رو کرد به من و گفت: علیرضا، آهنگران! دلم یِکهو ریخت! سابقۀ خوبی از کامران در ذهن نداشتم. آدم ناگهانی بود و غیر قابل پیش‌بینی! توی لشکر25 کربلا شناخته شده بود. کسی نبود از ترکش او بهره‌ای نبرده باشد، از پیرمرد آشپزخانه گرفته تا دیده‌بان و امدادگر و حتی فرماندۀ لشکر! 🔹 آهنگران لحظه به لحظه داشت نزدیک‌تر می‌شد، کامران از لبۀ پل، خودش را کشید وسط‌تر، جوری که آهنگران از لبۀ پل رد بشود. در ذهنم می‌گذشت عجب عکس یادگاری بیندازد این کامران با حاج‌صادق! - به او گفتم: ببین پسر، محافظ داره‌ها! توی دست محافظش هم یک کلاشینکفه. نمی‌بینی چطور تریپ بادی‌گاردی زده! این شهید همت نیست که بدون محافظ باشه، فهمیدی؟ 💢 در این حین آهنگران رسید. با لبخند و متانت خاص خود گفت: سلامٌ علیکم. کامران هم دست گذاشت روی شانۀ حاج صادق، یک علیکم السّلامی گفت و ناگهان او را هل داد پائین پل... فقط شنیدم، آهنگران یک فریادی کشید و غیب شد. 🔹 سراسیمه نگاهی با پایین انداختم، دیدم اون بخت‌برگشته، معلّق در هوا در حال سقوط به رودخانه است. ارتفاع پل بیست متری می‌شد. صدای شَتلَپّی آمد و آهنگران در آب فرو رفت و سپس در آب سردِ رودخانه شروع کرد به دست و پا زدن! 🔺 کامران هم پا به فرار گذاشت و محافظ مسلح هم فریاد ‌کشید و اسلحه را به سمت او گرفت و رگبار هوایی ‌بست. بقیۀ محافظ‌ها هم فوراً دست به کار شده و آهنگران را از درون آب بیرون کشیدند. ‼️ هاج و واج شده بودم! به فرد محافظ گفتم: نزن، شوخی کرد، رفیق منه، ما از گردان مسلم، لشکر 25 کربلائیم. بنده خدا سرخ و کبود شده گفت: این چه شوخی بود، مگه شما دیوانه‌اید! بعد هم نگاهی به دوردست کرد، کامران داشت هنوز می‌دوید. کلاشینکف را گرفت سمت کامران، یک تیر هوائی دیگر خالی کرد. 💦 بندۀ خدا آهنگران از سر تا پای او آب می‌چکید و داشت همین طور می‌لرزید. کامران هم آن دورترها ایستاده بود و هِر هِر می‌خندید. ▫️دیدم که حاج صادق سالم از آب بیرون آمد، خیالم راحت شد. دویدم به طرف کامران، یک سُقُلمه به او زدم و گفتم: مرد حسابی، این چه کاری بود تو کردی، مگر دیوانه‌ایی؟ بدبخت اومدی هوا بخوری یا گلوله؟!! ▪️خندید و گفت: این آهنگران، شب‌های حمله شیرمون می‌کنه، شیرجه بزنیم به سمت توپ و تانک عراقی. - هُلش دادم، شیرجه بزنه تو رودخونه، براش یک یادگاری بمونه...!!😯 ➖(بر اساس خاطره‌ای از: علیرضا علیپور) 🆔 @Defa_Moqaddas
🌈 سالکان و عارفانی کہ "ماندن" نیاموختہ بودند 💕 همان ، لباس خاڪی ها ... 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 حاج #صادق_آهنگران در محاصرۀ بسیجی‌ها! 🌴 دوران #دفاع_مقدس 🆔 @Defa_Moqaddas
⏳ #زمان_جنگ 🌸🌼🍀نغمه‌های‌حماسی #صادق_آهنگران در جبهه‌ها، شور وصف‌ناپذیری بین رزمنده‌ها ایجاد می‌کرد ────┄──ا ⭕️ بعثی های عراق او را «بلبل خمینی»می‌نامید 🆔 @Defa_Moqaddas
صادق آهنگران-قسمتی از دعای کمیل- و نوحه خوانی.mp3
6.56M
📢 صوت| قرائت بخشی از دعای کمیل و نوحه خوانی توسط حاج صادق آهنگران 💦با چشم گریان آمدم با چشم گریان💦 🌴 دوران #دفاع_مقدس 🆔 @Defa_Moqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم کمتر دیده شده از حضور فرزند رهبر انقلاب (سید مجتبی خانمه ای) در جبهه - گردان حبیب ⏳ دوران 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 #سنگر 🌴 كلبۂ معراجِ مردان گمنامی کہ يك شبه ره صد ساله را پيمودند ... 🆔 @Defa_Moqaddas
🌈 هر صبح باید به شیرینی آغاز شود شبیه لبخند شما ... 🆔 @Defa_Moqaddas
چه زيباست كه چون صبح پيام ظفر آريم گل سرخ، گل نور، ز باغ سحر آريم چه زيباست، چو خورشيد دُرافشان و درخشان ز آفاق پر از نور جهان را خبر آريم 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 انتشار برای اولین بار 📷 عکس یادگاری پیرمرد بسیجی اصفهانی با شهیدان صیاد شیرازی و عباس بابایی 🔹او در سنگر قرارگاه های تاکتیکی خاتم-ص(محل حضور فرماندهان جنگ) وظیفه پذیرایی و تدارکات را به عهده داشت 🆔 @Defa_Moqaddas
🌷۱۲بهمن۱۳۶۵-سالروز شهادت حجت‌الاسلام عبدالله میثمی ،نماینده حضرت امام خمینی در قرارگاه خاتم الانبیاء 🌴در عملیات ۵ -مصادف با شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)-بر اثر اصابت تركش @Defa_Moqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
💠رعایت بیت‌المال💠 🌸 شهید عبدالله میثمی نماینده امام در قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء(ص) بود. 🍀 وقتی می‌خواست از جایی به جایی دیگر برود، عبای خود را درآورده و زیر بغل می‌گرفت ،تا جلبِ توجه نکرده و کسی او را نشناسد. 🌼 تنها و پیاده می‌آمد کنار جاده و سوار ماشین‌های بین راهی می‌شد و تا رسیدن به مقصد، شاید چند بار، ماشین عوض می‌کرد. 🌿 بیشتر رزمندگان که در جبهه سوار ماشین‌های عبوری می‌شدند، می‌بایست پشت وانت تویوتا می‌نشستند و کسی شانس می‌آورد اگر صندلی جلو، خالی می‌بود و در کنار راننده می‌نشست! 🌺 شهید میثمی، خود را مثل بسیجیان دیگر می‌دید و با اینکه می‌توانست با تویوتای استیشن قرارگاه در منطقه تردد کند، ولی حاضر نمی‌شد از ماشین بیت‌المال استفاده نماید. ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🌸 ویدئوی زیر، فرماندهان ارشد جنگ را نشان می‌دهد که در معیت شهید عراقی 🍀 به زیارت امام رضا (ع) مشرّف شده‌اند. 🔺این کلیپ، با سخن کوتاه شهیدعراقی آغاز شده و سپس حضار به معرفی خود می‌پردازند. ➖ پشت سرِشهیدمیثمی، شهید اکبرآقابابایی و کنار او، کوسه‌چی، محمدعلی (عزیز) جعفری، مرتضی ‌قربانی، علی ‌فدوی، شهید سید محسن ‌صفوی، محسن ‌رضایی، شهید محمدرضا دستواره، آسودی، نیکخواه، محمد باقری، امین شریعتی و ... دیده می‌شوند. 🆔 @Defa_Moqaddas ✔️JOIN ✅ به کانال "دفاع مقدس" بپیوندید 👇👇👇
هدایت شده از دفاع مقدس
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم | فرماندهان‌جنگ‌درمعیت شهیدعراقی،نماینده‌امام درقرارگاه‌خاتم‌ به ‌زیارت‌امام‌رضا(ع) مشرّف ‌شده‌اند 🔹این‌کلیپ ‌با سخن ‌شهیدعراقی ‌آغاز شده ‌و سپس بقیه افراد به ‌معرفی ‌خود می‌پردازند(شهید اکبرآقابابایی و کنار او، کوسه‌چی، محمدعلی (عزیز) جعفری، مرتضی ‌قربانی، علی ‌فدوی، شهید سید محسن ‌صفوی، محسن ‌رضایی، شهید محمدرضا دستواره، آسودی، نیکخواه، محمد باقری، امین شریعتی...) 🆔 @Defa_Moqaddas
🌈 همین که تو هر صبح در خیال منی ؛ حالِ هر روزِ من خوب است ... 🆔 @Defa_Moqaddas
با تبسم های گرمت روز من آغاز شد... صبح آمد، خنده ات جاریست لبخندت بخیر 🆔 @Defa_Moqaddas
💠 خاطره ای از پزشک اسیر عراقی... ▫️در جریان فتح بزرگ خرمشهر من مسئول آوردن اسرا بودم. اسیرها را از منطقه به پشت جبهه یعنی ایستگاه راه آهن اندیمشک تحویل می دادیم تا بعدازظهر و نزدیکی های غروب می آوردیمشان داخل تیپ دو زرهی دزفول. یک روز آنقدر اسیر آوردیم که تمام کانون های قطار پر شد. به ما گفتند دیگر جا نداریم، لذا اسیرها را به مقر تیپ بردیم. جمعیت آنها زیاد بود به اندازه یک زمین فوتبال بزرگ!! تمام غذای تیپ را بین آنها تقسیم کردیم، تازه به یک سومشان هم نرسید. من به اتفاق یکی از همکاران با یک خودرو جیب رفتیم درب یک به یک منازل سازمانی تیپ و درخواست کردیم اگر کسی غذا یا نان اضافه دارد بدهد تا ببریم برای اسیرها. آن شب گذشت. فردا صبح اعلام کردند اسرا را گروه گروه برای انتقال به ایستگاه راه آهن ببریم. گروهی که تحویل من دادند گفتند در بینشان یک پزشک هست و در زمان تحویل، اطلاع بده. گفتم برای چه؟ گفتند جا و مکان دکترها و افسران ارشد عراقی باید از بقیه جدا باشد. من هم برای این که او اشتباه نشود، پشت پیراهنش با ماژیک درشت نوشتم: "دکتر". در زمان تحویل، به آن مسئول گفتم یک دکتر هم بین اسرا هست. گفت کجاست؟ ما هر چه گشتیم دکتر را پیدا نکردیم! تعداد افراد درست بود ولی دکتر نبود. آن مسئول گفت: شاید نیاوردی یا تو گروه دیگری هست. من اصرار کردم او در بین همین اسراست، لذا با کمک دژبان، همه را به کناری آوردیم تا قضیه روشن شود. یک سرباز خوزستانی داشتیم و او خطاب به اسرا به زبان عربی گفت: اون کسی که دکتر هست بیاد بیرون! ...نخیر کسی بیرون نیامد! من هم که فقط یک لحظه این دکتر را دیده بودم قیافه اش یادم رفته بود. تا اینکه به فکرمان رسید پیراهنهایشان را درآورده و پشت و رو بپوشند. آنها هم این کا را کردند. در این هنگام یکی از بچه ها داد زد پیدا شد، پیدا شد!! ... تازه فهمیدیم این اسیر عراقی فکر کرده بود پشت پیراهنش به جای کلمه "دکتر" نوشته بودیم "اعدام" ... و او هم از ترس پیراهنش را وارونه پوشیده بود که معلوم نباشد.😊 —(راوی: سروان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، خسرو نادری) 🆔 Defa_Moqaddas
ماجرای پزشک اسیر عراقی... 💠 خاطره ای از سروان ارتش، خسرو نادری... 🆔 @Defa_Moqaddas
🌷 شهید سیدمحمدرضادستواره - قائم مقام لشکر 27 محمدرسول الله(ص) در دوران #دفاع_مقدس 🆔 @Defa_Moqaddas