eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
11.5هزار ویدیو
952 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
42.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم| شهید احمد موحدی ، مسئول مهندسی جهاد و فرمانده گردان زرهی لشکر 8 نجف اشرف 🌿 تولد: 1341 ، نجف آباد 🌷 شهادت: سال 1365 - عملیات کربلای پنج - منطقه عملیاتی ، بر اثر اصابت ترکش به سر 🌴 دوران 📡 @DefaeMoqaddas ✔️JOIN ✅ کانال "دفاع مقدس"
14.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم| صحنه هایی از در دوران 🌷 لحظات و عروج 🕊🕊🕊 📡 @DefaeMoqaddas ✔️JOIN ✅ کانال "دفاع مقدس"
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃 🍃 نیمه ماه رمضان سال 66 جمع بچه های تخریب لشگر10 صلی علی محمد امام حسن خوش آمد. 🔸 دعوا سر این بود که کف بزنن یا نزنن اگر قرار شد کف بزنن دو انگشتی بزنن یا بیشتر این ها دغدغه بود که خدای نکرده از حد شرعی بیرون نروند شاد بودند جوانان رزمنده 📡 @DefaeMoqaddas ✔️JOIN ✅ کانال "دفاع مقدس"
💠 مداحِ کاباره رو ‼️ مدتی بود روی زندگی تفحص و پژوهش میکردم کار رو زمین مونده ای که امروز متولی نداره و میطلبد که عاشقان اهل بیت علیهم السلام بجنبند تا وقت نگذشته. در این کوشش بزرگ به روایتی از شرح حال یکی از که در عملیات شهید شد رسیدم روای ، روایت برایم گفت: این مداح شهید به خاطر خوش هیکل و خوش صدا بودن در کاباره های تهران که محل معصیت عده ای بود برنامه اجرا می کرد و با صدای خوشش اهل معصیت را سرگرم می کرد! اما به برکت امام و انقلاب متحول شد و در زمره حسین(ع) در آمد و در دفاع مقدس هنر و نفس گرمش را وقف جبهه کرد. و در در کسوت یک بسیجی به شهادت رسید. این شهید عزیز در قطعه 53 گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها در چند قدمی شهید مدافع حرم در خاک آرمیده است راوی: جعفرطهماسبی 📡 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
💠 سالگرد سردار حاج محمد ناظری ‍ ‍ «إنا ‌للّه و إنا ‌إليه ‌راجعون سردار حاج به یاران شهیدش پیوست.» خبری کوتاه که آتش به جان همه انداخت ، باورش سخت بود و شاید برای بچه های که هرکدام با حاجی خاطراتی داشتند سخت تر.. قرار بود قسمت آخر مستند_مسابقه_فرمانده پخش شود که فرمانده، همه را با غافلگیر کرد. حالا بچه های فرمانده از گوشه و کنار آمده بودند تا برای بار آخر با فرمانده خود وداع کنند. خیلی هایشان نمیتوانستند حاجی را با آن هیبت نظامی در تصور کنند. غم نبودن حاج محمد روی دلشان سنگینی می‌کرد ، در و دیوار شهر پر بود از بنر هایی با حاجی و دو کلمه که داغ دل همه را تازه میکرد: ... چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ساعت ۱۹ بود که همه در فرودگاه مهرآباد به انتظار نشسته بودند ، به انتظار آمدن فرمانده. ولی برای هیچکس این استقبال خوشایند نبود. حضور حاج قاسم سلیمانی در خانه ناظری ها بود برای اعضای خانواده و حرف هایش آبی بود بر آتش قلبشان . حاج قاسم می‌گفت و اطرافیان به گوش دل می سپرند: "حاج محمد ناظری سی ساله که ، ما سر سفره بزرگ شدیم ، از سال ۵۸ که من نیروی آموزشی ایشان بودم تا به حال به یاد ندارم که تغییری کرده باشن تو این سالها همون روحیه پر کار و سخت کوشی و حفظ کردن." پنجشنبه سوم شعبان تولد پسر و روز بود که پیکرش تشییع شد و چه جمعیتی آمده بود تا او را به سمت خانه ابدی‌اش ، بدرقه کند. شاید خانواده‌اش و عوامل مسابقه فرمانده منتظر بودند تا روز پاسدار را به این پاسدار همیشه در صحنه تبریک بگویند اما خبر نداشتند باید آن روز را هم تبریک بگویند. امروز ،سه سال از آن روز گذشته و سومین سالگرد آسمانی شدن اوست. سه سال گذشته و اکنون چند ماهی ست که حاج قاسم سلیمانی هم به یاران شهیدش پیوسته است . به قول خودش سر سفره حاج محمد بزرگ شده است و کسی که سر سفره این مرد بزرگ شود بعید است راهی جز انتخاب کند ، شهادت رسم این مردان بی ادعاست... سالگرد مبارک حاج محمد... به مناسبت سالگرد شهادت تاریخ تولد :۶ خرداد ۱۳۳۴ تاریخ شهادت : ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ مزار : علی اکبر چیذر 📡 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
دفاع مقدس
💠 سالگرد #آسمانی_شدن سردار حاج محمد ناظری ‍ ‍ «إنا ‌للّه و إنا ‌إليه ‌راجعون سردار حاج #محمد_ناظری
12.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 به یاد شهید محمد ناظری 🎥 تصاویری از سردار حاج محمد ناظری، فرمانده نیروهای ویژه دریایی سپاه 🎞 شهید ناظری: هرکسی پاشو بزاره در خلیج فارس، قلمش میکنیم ➕درگیری با دزدان دریایی خلیج عدن 📡 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
💠 اردیبهشت 1389 ، کشف پیکر شهید 🌴 سردار هور ▫️علی هاشمی، متولد اهواز(۱۳۴۰)- از فرماندهان جنگ - به دلیل آشنایی با مناطق عملیاتی جنوب نقش مهمی در طول ایفا نمود. وی از طراحان عملیات خیبر و عملیات بدر بشمار می رود. 🔹با آغاز جنگ، علی هاشمی در محور «کرخه کور» و «طراح» به مقابله با پیشروی سپاه دشمن پرداخت و به تدریج تیپ 37 نور را تاسیس نمود و با این یگان، در عملیات «بیت المقدس» در آزادی خرمشهر شرکت نمود . ▪️این تیپ در آستانه عملیات والفجر مقدماتی منحل شد. سپس علی هاشمی فرمانده سپاه سوسنگرد شد و بعدها از دل همین سپاه منطقه ای بود که «قرارگاه نصرت» شکل گرفت و در سومین سال جنگ، محسن رضایی، علی هاشمی را به فرماندهی آن برگزید. ▪️«عملیات خیبر» ثمره یک سال تلاش شبانه روزی نیروهای قرارگاه نصرت، تحت فرماندهی او بود. اولین عملیات آبی- خاکی جنگ و اولین عملیاتی که ده‌ها یگان رزمی سپاه، در سطحی بسیار وسیع توانستند باتلاق ها و نیزارهای منطقه هور را پشت سر بگذارند که این در نوع خود اقدامی بی نظیر و تاریخی بود. ▪️یک سال بعد نیز، قرارگاه نصرت در طرح ریزی «عملیات بدر» ایفای نقش کرد و در حین این عملیات بسیاری از نیروهای زبده این قرارگاه به شهادت رسیدند. 🔸وی در تیر ماه سال 66 به فرماندهی «سپاه ششم امام صادق» منصوب شد که چند تیپ و لشکر، بسیج و سپاه خوزستان، لرستان و پدافند منطقه هور از «کوشک» تا «چزابه» را در تحت پوشش قرار می داد. ▪️روز چهارم تیر ماه سال 1367، متجاوزان بعثی، حمله‌ای گسترده و همه‌جانبه را برای بازپس‌گیری منطقه هور آغاز کردند. علی هاشمی در آن زمان، در قرارگاه خاتم چهار، در ضلع شمال شرقی جزیره مجنون شمالی مستقر شده بود. ▫️هیچ کس به درستی نمی داند که در این روز دردناک، چه بر سر فرماندهان «قرارگاه نصرت» آمد. شاهدان می‌گفتند که هلی‌کوپترهای عراقی در فاصله کمی از قرارگاه به زمین نشسته‌اند و هاشمی و همراهانش سراسیمه از قرارگاه خارج شده و در نیزارها پناه گرفتند و دیگر هیچ خبری از آنها نشد... ⚪️ پس از آن، جستجوی دامنه‌داری برای یافتن او و افرادش آغاز شد اما به نتیجه ای نرسید. از طرف دیگر، بیم آن می‌رفت که افشای ناپدید شدن یک فرمانده عالی رتبه سپاه، جان او را که احتمالا به اسارت درآمده بود به خطر اندازد؛ لذا تا سال‌ها پس از پایان جنگ، نام علی هاشمی کمتر برده می‌شد. پس از سقوط صدام هم خبری از سرنوشت فرمانده سپاه ششم به دست نیامد. ⏳در 19 اردیبهشت 89، خبر کشف پیکر شهید علی هاشمی اعلام شد و مادر صبور او پس از 22 سال انتظار، توانست بقایای پیکر فرزند خود را در آغوش کشد💦 🆔 @DefaeMoqaddas
🌷 : 🌗 اگر شبی باشد كه تقدیر عالم در آن تعیین مي‌گردد، همه‌ی شب قدر است و از همین‌جاست كه تاریخ آینده‌ی كره‌ی زمین تقدیر مي‌شود؛ شب‌هایی كه ملائكه‌ی خدا نازل مي‌گردند و ارواح مجاهدان راه خدا را از معارجی كه با نور فرش شده است به معراج مي‌برند... 🆔 @DefaeMoqaddas
18.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم | اگر شبی باشد كه تقدیر عالم در آن تعیین مي‌گردد، همه‌ی شب‌های جبهه شب قدر است و از همین‌جاست كه تاریخ آینده‌ی كره‌ی زمین تقدیر مي‌شود. 🌗 شب‌هایی كه ملائكه‌ی خدا نازل مي‌گردند و ارواح مجاهدان راه خدا را از معارجی كه با نور فرش شده است به معراج مي‌برند. شاید آن شب، شب قدر رضا* نیز باشد؛ همان شبی كه شهادت او تقدیر مي‌گردد. خدا مي‌داند. 🌿 راوی: شهید سید مرتضی آوینی🌷 ا🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱 * شهید رضا مرادی ‌نسب‌ ، صدابردار گروه تلویزیونی و همکار شهید آوینی که در اسفند ١٣٦٣ در عملیات بدر آسمانی شد💕 🆔 @DefaeMoqaddas
🌴 روایت شهید آوینی از صحنه هایی از عملیات بدر - زمستان ١٣٦٣ 🌗 ▫️ ‌‌اگر شب قدر شبی باشد كه تقدیر عالم در آن تعیین مي‌گردد، همه‌ی شب‌های جبهه شب قدر است و از همین‌جاست كه تاریخ آینده‌ی كره‌ی زمین تقدیر مي‌شود؛ شب‌هایی كه ملائكه‌ی خدا نازل مي‌گردند و ارواح مجاهدان راه خدا را از معارجی كه با نور فرش شده است به معراج مي‌برند. شاید آن شب، شب قدر رضا* نیز باشد؛ همان شبی كه شهادت او تقدیر مي‌گردد. خدا مي‌داند. آن شب قرار بود كه ما همراه بچه‌های جهاد در عملیات شركت كنیم، اما این كار انجام نشد و رضا(١) با همه‌ی اشتیاقی كه داشت صبورانه همه چیز را پذیرفت. آن شب او نشان داد كه بسی بیش‌تر از آنچه از او مي‌دانستیم اهل توكل و شجاع است. ‌‌دوشنبه بیست و دوم دی ماه، صبح زود، در كنار دژ اول‌ ‌‌شب، گنجینه‌ی رازهای نامكشوف خلقت و بطنی است كه روز را در خود مي‌پرورد. اكنون‌ تاریخ، بعد از آن شب طولانی و سیاه كفر، به طلوع فجری دیگر رسیده است و از این پس هر روزی كه مي‌گذرد، با نزدیك شدن به صبح دولت حق، جهان روشن و روشن‌تر مي‌گردد. اینجا منبع و منشأ آن نور عظیمی است كه در وسعت جهان جلوه كرده است و البته ناگفته پیداست كه جبهه نیز نور خود را مدیون شمس ولایت است، ولایت آل محمد صلوات‌الله علیهم اجمعین. جهان هرگز باور نداشت كه اینچنین روزهایی را ببیند. سال‌ها بود كه راه و یاد انبیا فراموش شده بود و ذخایر خدا نیز همچون ستارگانی كه در ظلمت شب مي‌درخشند جز به چشم بیداران نمي‌آمدند، تا ناگاه خورشیدی دیگر متولد شد و انفجار عظیمی از نور، شب را شكست و اراده‌ی حق از وجود مؤ‌منینی كه لایق آیینگی بودند تجلی یافت و آخرین عصر جاهلیت نیز با انقلاب اسلامی ایران سپری شد. خفتگان هنوز از طلوع فجر بي‌خبرند و نمي‌دانند كه تاریخ در انتظار چه فردایی است. اما ای من! تو كه نخفته‌ای؟ چشم باز كن و جلوه‌ی اراده‌ی حق را از وجود این مجاهدان راه خدا ببین. مأموریت دسته‌ی یك از گردانِ... مشخص شده است: زدن خاكریز در یك محور تازه، نزدیكي‌های پاسگاه شلمچه. قرار است كه ما نیز به همراه آنان برویم. هیچ راهی برای آنكه از آینده باخبر شویم و بدانیم كه چه در انتظار ماست وجود ندارد. پس ای نفس، بر خدا توكل كن و صبر داشته باش! همه چیز از جانب اوست كه مي‌رسد و اینچنین، هر چه باشد، نعمت است. معطی نوروزنژاد، دانشجوی سال سوم كشاورزی، دانشگاه باختران، بي‌سیم‌چی... تركشی كه آن روز بر تن او نشست و جای زخمی كه بر پیكرش باقی مانده، سند افتخار او در پیشگاه رسول الله است. او بعد از یك دوره مداوای كوتاه در بیمارستان شریعتی، اكنون در یكی از روستاهای اسلام‌آباد زندگی مي‌كند. اینجاست كه باید ما را شناخت و رمز پیروزی ما را دریافت. وقتی زخم تركش بر تن او نشست، گفت: یا مهدی، یا مهدی، و بعد چیزی نگذشت كه بر درد غلبه كرد. با كمال آرامش به دوربین نگاه كرد و خندید. خنده‌ای كه بیش از هر چیز پشت دشمن را مي‌شكند. امیدواریم برادر نوروزنژاد اكنون در آن روستای دور اسلام‌آباد و یا شاید در جبهه‌های نبرد، هر جا كه هست، پای تلویزیون باشد و در این تصویرها با همان سادگی و تواضع همیشگی، خاطرات خویش را تماشا كند. ‌‌صبح روز سه‌شنبه بیست و سوم دي‌ماه‌ ‌‌امروز روز میقات است و رضا با آفریدگار متعال وعده‌ی دیدار دارد. یكی از هواپیماهای خودمان كه از بمباران خطوط دشمن باز مي‌گشت، از بالای سرمان گذشت و پشت سر آن یكی از هلي‌كوپترهای هوانیروز. چیزی نگذشت كه هواپیماهای دشمن نیز سر رسیدند. رعبی كه خداوند در دلشان مي‌اندازد فرصت عمل را از آنان باز مي‌گیرد. هواپیمای دشمن با دستپاچگی بمب‌هایش را نزدیكی ما، در بیابان ریخت و فرار كرد. در راه جزیره‌ی بوارین به یك ستون از رزمندگان بر خوردیم. آنها از كنار جاده‌ای كه با دو جدار خاكریز حفاظت مي‌شد، به ستون یك عبور مي‌كردند. یكی از رزمندگان اسلام مي‌گفت: «داغانشان كردیم»، و صدای دلنشین رضا را از پشت سرم شنیدم كه فریاد زد: «برای خشنودی امام زمان صلوات»، و عطر خوش صلوات در بوستان‌های بهشت پیچید. فرمانده گردان كه یك معلم لاهیجانی بود مي‌گفت: یك سپاه دشمن در محاصره‌ی ماست و آنها همه‌ی سعیشان را گذاشته‌اند تا محاصره را بشكنند و نمي‌توانند. مي‌گفت باید قدرت اسلام را در این هنگامه‌ها دید، و چه خوب مي‌گفت. به یاد مي‌آورم كه صحبت‌های دلنشین او چه خوب بر دل مشتاق رضا نشسته بود و تو گویی رضا وجود خود را در حرف‌های او مي‌یافت. از آنجا دیگر تا وعده‌گاه ملاقات، نخلستان‌های حاشیه‌ی غربی جزیره‌ی بوارین، راهی نبود. در مدخل جزیره‌ی بوارین، در لا به لای نخلستان‌ها و قرارگاه‌های تسخیرشده، در وجود مجاهدان سبیل الله، سرنوشت محتوم و قریب الوقوع كره‌ی زمین به رأی العین ظاهر بود. 🆔 @DefaeMoqaddas 🔹 قسمت دوم👇👇
🌗 -- قسمت دوم (پایانی) فرمانده محور با یقینی كامل سخن از امدادهای غیبی مي‌گفت و طلبه‌ی همراه او شیرین‌ترین لحظات جوانی خود را در جبهه یافته بود، و آن پیرمرد مشهدی پیام مي‌داد: «به خانواده‌ام سلام مي‌رسانم و مي‌گویم اگر من شهید شدم اسلحه‌ام را زمین نگذارید.» دیگر چه كسی مي‌تواند این مؤ‌منین را از راه حقی كه در پیش گرفته‌اند باز دارد؟ رضا لحظه به لحظه به میقات و میعاد خویش نزدیك و نزدیك‌تر مي‌شد، همان میقات و میعادی كه در پیمان ازلي‌اش با خدا وجود داشت. بچه‌های جهاد كار خود را تمام كرده بودند و دستگاه‌ها را به یك محور دیگر منتقل مي‌كردند و ما هرگز نمي‌دانستیم كه چه در انتظار ماست. شاید رضا مي‌دانست كه آن‌همه برای رسیدن به جزیره‌ی بوارین اشتیاق داشت. او به دنیا آمده بود تا بیست و سه سال عمر خویش را برای رسیدن به این وعده‌گاه ذخیره كند. در حاشیه‌ی غربی نخلستان‌های جزیره‌ی بوارین، نقطه‌ای هست كه در آنجا رضا با سیدالشهدا (ع) وعده‌ی ملاقات دارد. آنجا كربلای اوست. از همان نقطه است كه رضا همه‌ی آن هزار و سیصد و پنجاه سال را به طرفه‌ی العینی طی مي‌كند و در عاشورای سال ٦١ هجری قمری در صحرای كربلا حضور مي‌یابد و در ركاب ابا عبدا الحسین شهید مي‌شود. همه‌ی شهدا اینچنین‌اند. ‌‌اسفند ١٣٦٣، عملیات بدر ‌‌رضا صدابردار بود و در همه‌ی عملیات‌ها حضور داشت، هرچند اگر مي‌خواست به جبهه نرود جواز شرعي‌اش را در اختیار داشت، آن‌گونه كه حتی گناهی هم متوجه او نگردد. از كودكی مینیسك یكی از پاهایش پاره شده بود و پزشك‌ها او را از رفتن به جبهه منع مي‌كردند. عقل او را منع مي‌كرد، اما عشق او را باز مي‌كشید. بیماری پاهایش كه مي‌توانست بهانه باشد، قفس شده بود؛ قفسی كه او را از پرواز باز مي‌داشت. اما رضا تاب نیاورد، قفس را هم برداشت و با خود برد. وقتی به یاد مي‌آورم در عملیات بدر، لحظاتی را كه در برابر تیر مستقیم دشمن، رضا و مصطفی و اكبر چگونه با خیزهای بلند به نوبت مي‌دویدند و به یكباره خود را به زمین مي‌انداختند و صبر مي‌كردند تا دیگری برسد و این‌گونه از تیررس دشمن دور مي‌شدند، در مي‌یابم كه چگونه رضا لیاقت دیدار یافته است و ما نیافته‌ایم. پای او بال شكسته‌ای بود كه مي‌خواست او را از پرواز باز دارد، اما دل شكسته‌ی عاشق برای پرواز نیازی به بال ندارد. رضا از آسمان اول هم گذشت و به معراج رفت. مادرش خیلی خوب او را مي‌شناخت و مي‌گفت: «مي‌دونید كه رضا مریض هم بود. با اون ناراحتی پا كه داشت وقتی مي‌رفتیم دكتر، مي‌گفت: این اصلاً براش رفتن به جبهه، رفتن تو سنگر و جای نم‌دار مناسب نیست. این پاهاش نباید جمع بشه، زیاد نباید حركت كنه، زیاد نباید بدوه، راه بره. ولی عشق به وطن، عشق به امام كه او واقعاً عشق مي‌ورزید به امام و تمام وجودش پر بود از عشق به امام _ این مطلب رو قبول نمي‌كرد و در اكثر عملیات‌ها در جبهه حضور داشت. در یكی از عملیات‌ها نرفته بود، آن هم به خاطر این بود كه دكتر دستور داده بود در بیمارستان بستری باشه تا نوبت عمل بهش برسه. وقتی كه من باهاش برخورد كردم، به‌وضوح اَشكاش‌رو دیدم.» ‌‌دل شكسته‌ی عاشق برای پرواز نیازی به بال ندارد. رضا از آسمان اول هم گذشت و به معراج رفت. آخرین تصویری كه از رضا در خاطره‌ی ناقص دوربین باقی مانده است همین تصویری است كه او را در برابر مدخل جزیره‌ی بوارین و پمپ‌هایی كه آب رودخانه را به داخل مواضع ما مي‌فرستادند نشان مي‌دهد. رضا صدابردار بود و چون شهید شد تصویرها همچون پیكری بي‌روح یكباره سكوت كردند. اما نه، اینجا جای سكوت نیست. پیام رضا پیام مقاومت است. او شهید شد تا به ما بیاموزد كه در برابر ظلم به هیچ قیمتی نباید سكوت كرد و این راهی است كه اگر همه‌ی ما هم شهیدِ آن شویم مي‌ارزد؛ بگذریم از آنكه خداوند نیز جز خوبان را برای لقای خویش بر نمي‌گزیند. رضا اكنون بر زمان و مكان احاطه دارد و شاهد است كه چگونه صدها هزار رضای دیگر، در كربلای ما و در كربلاهای دیگر برای خدا قیام كرده‌اند. در حاشیه‌ی غربی نخلستان‌های جزیره‌ی بوارین، ده‌ها رضای دیگر راه او را ادامه مي‌دادند. بار دیگر، سخنان آن خواهر شهید در روز اعزام چهارمین كاروان از سپاهیان محمد در خاطرم زنده شد كه مي‌گفت: «این جانمازا رو مادرا و خواهرای شهدا جمع شدند و برای شما دوختند. جانماز از ما، تربت هم از شما، برید ان شاءالله با فتح و پیروزی برگردید.» ا🌱🌴🌱🌴🌱🌴🌱 * شهید رضا مرادی ‌نسب‌ ، صدابردار گروه تلویزیونی و همکار شهید آوینی که در اسفند ١٣٦٣ در عملیات بدر آسمانی شد🕊🕊🕊 🆔 @DefaeMoqaddas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 اگر در ماه مبارک رمضان خواب روزه دار عبادت است!!! در جبهه ها نیز این چنین است... 🔹خواب مجاهدی که از عهده ی وظایف خویش در راه خدا به تمامی برآمده.... 📢با صدای 🌷شهید سیدمرتضی آوینی🌷 📡 @DefaeMoqaddas ✔️JOIN ✅ کانال "دفاع مقدس"