34.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مصاحبه با با تعدادی از نیروها و فرماندهان
گردان حضرت ابوالفضل ( ع ) لشگر امام حسین (ع) اصفهان
دوران جنگ تحمیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 #عملیات_نصر_۷
📽 فیلمی زیبا و دیدنی از اعزام رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان به #عملیات_نصر_هفت به ضمیمه بیاناتی شنیدنی از سید اهل قلم #شهید_مرتضی_آوینی
🔸#عملیات_نصر_۷ در تاریخ ۱۳۶۶/۵/۱۴ با رمز مبارک یا فاطمه الزهرا (س) در محور قلعه دیزه - ارتفاع دوپازا به صورت نیمه گسترده به فرماندهی سپاه انجام گردید.
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#تا_آخر_ایستاده_ایم
دفاع مقدس
🌱 #عملیات_نصر_۷ 📽 فیلمی زیبا و دیدنی از اعزام رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان به #عملیات_
💠 عملیات نصر هفت - سلیمانیه عراق
🌴 دوران #دفاع_مقدس
دفاع مقدس
💠 عملیات نصر هفت - سلیمانیه عراق 🌴 دوران #دفاع_مقدس
🚩 ۱۴ مرداد ماه 1366 - سالگرد عملیات نصر ۷
🔸منطقه عمومی سردشت - ارتفاعات دوپازا
🔸یاد شهدای عزیز این عملیات گرامی باد
دفاع مقدس
🚩 ۱۴ مرداد ماه 1366 - سالگرد عملیات نصر ۷ 🔸منطقه عمومی سردشت - ارتفاعات دوپازا 🔸یاد شهدای عزیز ای
خاطره ای از عملیات نصر7.pdf
179K
📚 نسخه PDF | خاطره علی محمد نظری (لشکر حضرت ابالفضل (ع) لرستان) از عملیات نصر هفت
🌷 ۱۴ مرداد ۱۳۶۶ - سالروز شهادت مرتضی ستاریان (محمد تقی ستاریان)
معاون گردان عمّار - لشگر 27
🕊🕊 شهادت: سردشت / عملیات نصر هفت
💠 مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا {س} - قطعه ۲۹ / ردیف ۱ / شماره ۱۱
📄 فرازی از وصیتنامه شهید :
خوشا به حال آنانیکه، روسفید و سربلند به سوی ربّ و خالق خود رفتند
خوشا به حال آنانیکه، با عشق حسینی، شهادت را پسندیدند و رفتند
خوشا به حال آنانیکه، فرمان خمینی را به گوش خویش پسندیدند و رفتند
خوشا به حال آنانیکه، به وقت دادن جان، به حال گریه خندیدند و رفتند
خوشا به حال آنانیکه، بَهر یاری دین به خون خویش غلطیدند و رفتند
خوشا به حال آنانیکه، بر حفظ اسلام علیه کفر، جنگیدند و رفتند
خوشا به حال آنانیکه، از پیمانه دوست، شراب عشق نوشیدند و رفتند
برادران عزیز
توصیه می نمایم که تقوای الهی را هر چه بیشتر رعایت کنید
و حافظ صدیق خون شهدا باشید که فقط به فقط، سعادت حقیقی
در این راه است و بس »
دفاع مقدس
گاهی بعضی از لحظهها خاطره نیست که ثبت شود ! درد است که فقط باید به جان خرید ... بر بالین «شهید مهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 صدا و تصویر بسیجی شهید مهدی رهبر رضاخانلو
💠 توصیه زیبای شهید
🌷 بسیجی گروهان شهید بهشتی گردان مالک اشتر
🌷 متولد 2 آذر 1347
🌷 شهادت 15 مرداد 1366
🌷عملیات نصر 7 ارتفاعات دوپازا
🚩 مزار شهید : بهشت زهرا (س) ، قطعه 29 ، ردیف 125 ، شماره 9
ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱
🔸#عملیات_نصر_۷ در تاریخ ۱۳۶۶/۵/۱۴ با رمز مبارک یا فاطمه الزهرا (س) در محور قلعه دیزه - ارتفاع دوپازا به صورت نیمه گسترده به فرماندهی سپاه انجام گردید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #موشن_گرافیک
🗓 ۱۴ مرداد ۱۳۶۶
⏳ سالروز عملیات نصر ۷
🌿منطقه عمومی سردشت - ارتفاعات دوپازا
⚪️ دوران جنگ تحمیلی
AUD-20220622-WA0093.opus
559.1K
📢 #صوت | خاطره ای از رزمنده تخریبچی، برادر حمیدرضا حبیبی
از عملیات نصر ۷ و گردان میثم، لشگر ۲۷
قسمت اول
AUD-20220622-WA0094.opus
390.5K
📢 #صوت | خاطره ای از رزمنده تخریبچی، برادر حمیدرضا حبیبی
از عملیات نصر ۷ و گردان میثم، لشگر ۲۷
قسمت دوم
AUD-20220622-WA0095.opus
291.5K
📢 #صوت | خاطره ای از رزمنده تخریبچی، برادر حمیدرضا حبیبی
از عملیات نصر ۷ و گردان میثم، لشگر ۲۷
قسمت سوم
🌷 15 مرداد 1366 - سالروز شهادت رزمنده بسیجی علیرضا خان بابایی
🚩 از شهدای شهدای گروهان شهید بهشتی - گردان مالک اشتر - ل 27
🚩 عملیات نصر 7 ، ارتفاعات دوپازا
دانشجوی دانشگاه امام صادق (ع) - رشته معارف اسلامی و تبليغ
سال ورود به دانشگاه: ۱۳۶۴
🚩مزار شهید : بهشت زهرا (س) ، قطعه 26 ، ردیف 81 ، شماره 51
فرازی از پیام شهید:
حرف من و پيام من فقط يک کلام است، کلامی که اگر آويزه گوش قرار نگيرد، مانند چشمه جوشان همه گناهان از آن سرازير می گردد و آن کلام اين است که مراقب باشيد حب دنيا فريبتان ندهد. چرا که «حب الدنيا رأس کل خطيئه»
چرا که امير المومنين عليهالسلام می فرمايند:«مثل الدنيا مثل الحيه لين مسها قاتل سمها»
دنيا مانند ماری است زهرناک، تماس با آن دلنشين و گوارا و اما سم آن بس ناگوار و مهلک.
آشنايان ره عشق در اين بحر عميق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
دفاع مقدس
🌷 15 مرداد 1366 - سالروز شهادت رزمنده بسیجی علیرضا خان بابایی 🚩 از شهدای شهدای گروهان شهید بهشتی
به یاد بسیجی عارف
"شهید علیرضا خان بابایی"
دانشجوی دانشگاه
حضرت امام صادق {ع} تهران
شهادت= مرداد ۶۶
سردشت، عملیات نصر ۷
بخشی از وصیتنامه
شهید علیرضا خان بابایی
که چهار روز قبل از شهادتش نوشته است :
« دوست نداشتم وصیتی بنویسم
اما به حسب وظیفه و وجوب امر
و جهت تشکر از زحمات بی دریغ پدر و مادر عزیز
الان که چند ساعتی تا شروع عملیات بیشتر باقی نمانده
در یکی از دهات نزدیک خط منتظر حرکت هستیم
این چند خط را می نویسم :
حرف من و پیام من فقط یک کلام است
کلامی که اگر آویزه گوش قرار نگیرد
مانند چشمه جوشان
همه گناهان
از آن سرازیر می گردد
و آن کلام این است
که مراقب باشید
حبّ دنیا فریبتان ندهد
چرا که حُبُّ الدنیا رَأسُ کلّ خطیئه
چرا که امیرالمومنین{ع} می فرماید:
مَثَلُ الدُّنيا مَثَلُ الحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّها، قاتِلٌ سَمُّها
دنیا مانند ماری است زهرناک
تماس با آن دلنشین و گوارا
و اما سمّ آن بس ناگوار و مهلک
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده/
کلام دیگری ندارم و در این چند ساعت آخر
از زحمات بی دریغ پدر و مادر عزیزم
نهایت تشکر را می کنم
و ان شاءاللّٰه اگر خداوند متعال
در صحرای محشر اذنی به من دهد
که از زیر این منّت به در آییم
و ضمنا مقدار یک ماه نماز و روزه قضا دارم
وعده دیدار ما و شما
در روز حساب
خدانگهدار
دانی که سپیده دم خروس سحری
از بهر چه می کند همی نوحه گری/
یعنی که نمودند در آیینه صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری/
۶۶/۵/۱۳ - علیرضا خان بابایی »
مزار شهید علیرضا خان بابایی
در گلزار شهدای بهشت زهرای{س} تهران
قطعه ۲۶، ردیف ۸۱، شماره ۵۱
سلام و صلوات هدیه به
شهدای دانشگاه حضرت امام صادق {علیه السلام}
به خصوص شهید علیرضا خان بابایی
و هدیه به روح پدر مرحومش {ره}
و هدیه به روح مرحوم حضرت آیت اللّه مهدوی کنی {ره}- رئیس دانشگاه امام صادق(ع) که بسیاری از نیروهای جوان مومن را در این مرکز علمی برای آینده نظام اسلامی تربیت نمود
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین
دفاع مقدس
به یاد بسیجی عارف "شهید علیرضا خان بابایی" دانشجوی دانشگاه حضرت امام صادق {ع} تهران شهادت= مرداد ۶۶
📄 وصیتنامه شهید علی رضا خان بابایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رزمندگان یزدی قبل از عملیات نصر7
تابستان 1366
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 تنی چند از شهدای عملیات نصر ۷ از گردان کمیل، لشگر ۲۷
🌷 شهید حمید کرمانشاهی، فرمانده گروهان شهید مدنی و . . .
دفاع مقدس
🎞 تنی چند از شهدای عملیات نصر ۷ از گردان کمیل، لشگر ۲۷ 🌷 شهید حمید کرمانشاهی، فرمانده گروهان شهید م
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سردار شهید حمید کرمانشاهی، فرمانده گروهان شهید مدنی، گردان کمیل
🌱 متولد: ۱۳۴۵
🕊 شهادت: ۱۳۶۶/۵/۱۴ - عملیات نصر ۷ ، ارتفاعات دوپازا
🌿 مزار: مامازن ورامین - ده امام
دفاع مقدس
🎥 سردار شهید حمید کرمانشاهی، فرمانده گروهان شهید مدنی، گردان کمیل 🌱 متولد: ۱۳۴۵ 🕊 شهادت: ۱۳۶۶/۵/۱۴
🔺آن روز که در ولایت پذیری رفوزه شدم!
پس از حدود ۲۰ روز نبرد سخت و نفس گیر، به عقبه خط در آبادان منتقل شدیم. هنوز خستگی از جانمان در نرفته بود که گفتند: یک قبضه دوشکای دشمن روی جاده ام القصر بدجوری مقاومت میکند و راه بچه ها را سد کرده. به ۱۵ نفر نیاز داریم که امشب برویم آن دوشکا را بزنیم و فردا صبح برگردیم. هرجور که بود پذیرفتیم و رفتیم.
یک شب شد یک هفته استقرار در شهر فاو زیر بارش موشک و راکتهای هواپیما و از همه بدتر گازهای شیمیایی. من و حسین کریمی و میثم در سنگری نقلی و جمع و جور سکنا داشتیم. دیگر حوصلهام سر رفت و اعصابم از ماندن در چالهی قبرگونهای به نام سنگر و انتظار راکتها و موشک یا بمباران شیمیایی داغان شد. با میثم و حسین که صحبت کردم، آنها هم از این وضع شاکی بودند. قرار شد به نمایندگی سه نفرمان بروم صحبت کنم تا تکلیف معلوم شود؛ برویم خط، یا برویم عقب.
رفتم پهلوی حمید کرمانشاهی و با ناراحتی گفتم: آقاجون، تکلیف مارو معلوم کنید. گفتید فقط یک شبه و یک قبضه دوشکا که باید بزنیم و برگردیم. اما چند روزه که مارو آوردید اینجا زیر بمباران هواپیما و معلوم نیست میخوایید چیکار کنید.
حمید مثل همیشه، لبخند معناداری زد و گفت: چیه داش حمید، خسته شدی؟
که با عصبانیت گفتم: خسته چیه؟ داغون شدم. من یکی دیگه نیستم.
با همان تبسم گفت: چیه نکنه داش حمیدمون بریده؟
-بریده چیه مرد مومن؟ بگو همین الان بلندشیم بریم جلو اون دوشکای لامصب رو بزنیم، اولین نفر خودم میام. اصلا بگو قراره یه هفته توی خط بمونیم، هستم. ولی اینجا دیگه نمیمونم.
-نمیمونم یعنی چی؟ ما اینجا تحت فرمان فرماندهامون هستیم. هر چی قرارگاه برامون تعیین کنه، ما باید اون رو انجام بدیم.
-ببین حمید جون، من این چیزا سرم نمیشه. اطاعت از فرمانده رو هم خوب میفهمم. اون مال وقتیه که بخوام از جنگ در برم. نه الان که میگم من رو بفرستید جلو توی خط مقدم. ببین آقاجون، من اعصابم خرد شده از اینکه توی قبر بشینم و هواپیما بیاد بزنه توی سرمون.
-خب میگی چیکار کنم؟
-هیچی. یا بریم جلو، یا برگردیم اردوگاه عقبه.
-به همین راحتی؟ مگه دست من و توست؟
-من نمیدونم دست کیه، من اینجا بمون نیستم. با اجازتون من میرم عقب.
حمید چهرهاش را محکمتر کرد و گفت: یعنی میخوای جیم شی؟
این حرف خیلی بهم زور آورد. درحالی که نگاهم به میثم و حسین کریمی بود با ناراحتی گفتم: تو هرچی اسمش رو میخوای بذار. آره ، اصلا میخوام در برم. خوبه؟ برگشتم که داخل سنگر بروم تا وسایلم را جمع کنم، حمید باصدای بلند که بقیه هم بشنوند، گفت: داش حمید، اشتباه میکنی. ما سربازیم و باید حرف فرماندهامون رو گوش بدیم. اطاعت از ولایت یعنی همین، نه اون چیزی که خودمون دوست داریم. میری، ولی میبازی. از من به تو نصیحت. روی هوای نفست تصمیم نگیر مرد!
برگشتم تا جوابش را بدهم، ولی چشمم که به نگاه او افتاد، ترسیدم مبادا از عصبانیت حرفی از دهانم بپرد که بد باشد. ترجیح دادم حرفش را نشنیده بگیرم.
داخل سنگر به حسین و میثم که گفتم شما هم بیایید برویم، نپذیرفتند. من هم که قبلا با آنها مشورت کرده بودم، به آنها توپیدم و گفتم: بیمعرفتا فقط میخواستید من بیفتم جلو و ضایع بشم؟
حسین گفت: ضایع شدن چیه حمید جون؟ خب جنگ همینه. حمیدم راست میگه. ما باید به هر چیزی که فرماندهامون میخوان، عمل کنیم.
نگاه تندی به حسین انداختم، ولی جواب او خندهای بود و دستی که بر شانهام زد و گفت: حالا توهم بیخیال شو و بمون. دو سه روز دیگه بیشتر نیست، داریم خوش میگذرونیم.
گفتم: نه داداش. خودتی، من اینجا بمون نیستم. یا جلو و خط مقدم، یا اردوگاه عقبه. بسه دیگه. پدرم در اومد زیر بمبارون و توپ، پدرسگ یه دفعه نمیخوره توی سرمون که راحتمون کنه، دقمرگ میکنه لامصب.
از سنگر زدم بیرون. حمید همچنان ایستاده بود و نگاهم میکرد. دیگر چیزی نگفت. من هم آرام گفتم: خداحافظ.
راهم را کشیدم رفتم طرف اسکله فاو.
خودم را به اردوگاه بهمنشیر رساندم و به نزد بچهها رفتم. یکی دوساعتی بیشتر نگذشت که متوجه شدم نیروهای گردان شهادت وارد اردوگاه شدند. در آن میان چشمم به حمید کرمانشاهی افتاد که همچنان متبسم بود و آرام. بدون اینکه چیزی بگوید، با من دست داد و رفت داخل اردوگاه. بدجوری حالم گرفته شد. فقط با خود میگفتم: کاش به حرف او گوش میکردم. بچهها چیزی نمیگفتند، ولی سنگینی نگاهها را روی خودم احساس کردم که بدجوری عذابم میداد. احساس گناهی نابخشودنی داشتم.
(راوی : برادر جانباز حمید داود آبادی، رزمنده گردان شهادت)
کانال #دفاع_مقدس
📸 عکس مربوطه، در پست بعدی👇👇👇
دفاع مقدس
🔺آن روز که در ولایت پذیری رفوزه شدم! پس از حدود ۲۰ روز نبرد سخت و نفس گیر، به عقبه خط در آبادان منت
🌷 شهید حمید کرمانشاهی - سید مهرداد حسینی - شهید جعفرعلی گروسی - حمید داودآبادی
تابستان ۶۴ ، شوشتر
دوران جنگ تحمیلی
دفاع مقدس
🎥 سردار شهید حمید کرمانشاهی، فرمانده گروهان شهید مدنی، گردان کمیل 🌱 متولد: ۱۳۴۵ 🕊 شهادت: ۱۳۶۶/۵/۱۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به یاد رزمنده و جانباز دلاور، حاج ابراهیم متین
🌿 سلام و درود خدا بر شهدای راه حق
مخصوصا شهید حمید کرمانشاهی
فرمانده گروهان شهید مدنی
گردان کمیل
دفاع مقدس
🎥 سردار شهید حمید کرمانشاهی، فرمانده گروهان شهید مدنی، گردان کمیل 🌱 متولد: ۱۳۴۵ 🕊 شهادت: ۱۳۶۶/۵/۱۴
💠 سفره انقلاب!
⏳ بهمن ۱۳۶۴ - آبادان ، اردوگاه بهمنشیر
لشکر ۲۷ محمدرسول الله (ص)
گردان شهادت
📷 از راست:
عادل حسنی شبستری - آزاده
حمید کرمانشاهی - شهید
علی موسیوند - شهید
علیرضا حیدرنیا - جانباز
حاج کمالی - جانباز
مجید خواجه افضلی - شهید
حسین کریمی - شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 مدح و ستایش حضرت روح الله از رزمندگان و مخلص دفاع مقدس
🌴 به یاد امام و شهدا
🌷 شهدایی که می بینید :
شهید علیرضا نوری
شهید حجت ملا آقایی
شهید احمد کاظمی
شهید مهدی محمد باقری
شهید مهدی باکری
شهید سعید سلیمانی
شهید سید محمد حسینی
شهید محمد حسین ساعدی
شهید سید محمد رضا دستواره
شهید مهدی زین الدین
شهید غلامرضا یزدانی
شهید سعید امینی
شهید حسین پورجعفری
شهید قاسم سلیمانی
شهید مهرداد رحیمی
شهید حبیب غنی پور
📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏳دوران #دفاع_مقدس
🎬 کلیپ | نوحهها و اشعار حماسی حاج #صادق_آهنگران در جبههها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #موشن_گرافیک
🗓 ۱۵ مرداد ۱۳۶۶
سالروز شهادت خلبان عباس بابایی