eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
11.4هزار ویدیو
950 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
💠 بخشی از کتاب «احمد متوسلیان هستم» شامل سخنرانی ها و مصاحبه راوی دفتر سیاسی سپاه با حاج احمد مت
📄 بخشی از متن کناب: 👇 ▫️سئوال: راجع به شهادت برادر قجه ای توضیح بفرمایید. ▪️احمد متوسلیان: برادر قجه ای در اوایل ورود ما به مریوان به آن جا آمد و در تمام عملیات هایی که در مریوان انجام شد، نقش مؤثر داشت. عامل باز شدن جبهه ای علیه عراق در منطقه مریوان و همینطور عامل پاک سازی قسمت های زیادی از مریوان ایشان بود. همه جا شجاعت، ایمان، بردباری، فکر و اندیشه خوب و حسن خلق او، زبانزد برادرها بود. وقتی به جنوب آمدیم، در عملیات فتح المبین مسئولیت همین گردان را به عهده داشت و موفق شد که ارتفاعات سوق الجیشی «علی گره زد» را به تصرف دربیاورد و تلفات سنگینی را به دشمن وارد کند. در این عملیات هم تا آخرین نفر در مقابل پاتک های عراق ایستادگی کرد و حماسه ها آفرید. باعث افسوس است که تعدادی از افراد «انجمن حجتیه» که داخل سپاه زرین شهر نفوذ کردند و عوامل نفوذی دیگری که در فرمانداری و شهر وجود دارند، باعث سرخوردگی و دلسردی ایشان شده بودند و او همیشه با این ایادی انجمن حجتیه که در سپاه بودند، درگیری شدید داشت و آنها هنوز هم در سپاه هستند! 🎤 مصاحبه با فرمانده تیپ محمدرسول الله(ص) پس از عملیات بیت المقدس(آزادسازی خرمشهر)-خرداد1361 @DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
📷بمناسبت روز خبرنگار 💢 کردستان - مریوان - دی ماه سال60 🌷شهیدامیرحلم‌زاده،خبرنگارنشریه ‌پیام‌انقلا
🎤 خبرنگار و راوی دفتر سیاسی سپاه، امیر حلم زاده متولد تهران ۱۳۳۹/۰۵/۲۶ تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. سال۱۳۵۸ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. هفدهم آبان ۱۳۶۲، با سمت خبرنگار در مریوان بر اثر بمباران هوایی توسط نیروهای عراقی شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است. @DefaeMoqaddas
⏳ 16 مرداد 🎤 روز خبرنگار 📷 خبرنگار جنگ در حال مصاحبه با یک رزمنده 🌴 دوران @DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
#روز_خبرنگار_مبارک #خبرنگار_تخریبچی #شهید_علی_اکبر_طحانی تخریبچی لشگر10
💠 خاطره ای از اون اهل شهریار بود و معلم آموزش و پرورش. متاهل هم بود. دوتا فرزند داشت روزنانه هم بود همیشه یه ساک کوچولو دنبالش بود که توش یه دفترچه چهل برگ کاهی و یک عدد دوربین 135 میلمتری بود که روش برچسب موسسه کیهان خورده بود. عکس هم که میگرفت سیاه سفید بود هرکجا میرفتیم آخر روز مینشست و خاطراتش رو مینوشت. مثل خیلی تند و خرچنگ قورباغه مینوشت که حتی بعد از نوشتن، خط خودش رو به سختی میخوند. سال 67 داشت تحویل میشد و ما داشتیم ازمنطقه وارد عراق میشدیم که کنار آبشاری ساکش رو باز کرد و دفترچه کاهیش رو درآورد و شروع کرد تند تند نوشتن. "الان وارد بیاره عراق شدیم و کنار آبشاری توقف کردیم تا هم ناهار بخوریم و هم دعای سال تحویل رو بخونیم". گفتم برادر بگذار غروب مینوسی. گفت معلوم نیست تا غروب باشیم.. آخه توی مسیر که میومدیم وارد خاک عراق بشیم یه چوپان با گوسفنداش وارد کنار جاده شده بودن و گوسفندان روی مین های رفته بودند وتکه های بدنشون در اطراف جاده پراکنده بود . منظره عجیبی بود و عجیب به هم ریخت. چند روز به مونده بود که دیدم اخم هاش توهمه.. گفتم برادر چی شده. مگه کشتی هات غرق شده. با عصبانیت گفت : دوربینم توی ساک نیست. گفتم شاید اشتباهی جابجا شده. گفت: برای بیت المال بود از این عصبانیم که در نگهداریش سهل انگاری کردم. گفتم انشاءالله پیدا میشه. مواظب دفترچه ات باش. روز 11فروردین 67 یه تعداد برای مین گذاری مقابل دشمن وارد شدند. و ایشون هم همراهشون بود. اونجا هم دنبال خبر و گزارش بود و خیلی از مسائلی که برای ما عادی بود و از کنارش بی توجه رد میشدیم اون به دقت بررسی میکرد. دشمن از صبح علی الطلوع آتش سنگینی برای پس گرفتن مواضعش از ما میریخت و همه رو کلافه کرده بود به طوریکه جرات خارج شدن از سنگر رو نداشتیم. احتمال تلفات بالا بود و فرمانده هان تصمیم گرفتند بچه های تخریب عقب بیان ودر یک فرصت دیگه ماموریتشون رو انجام بدهند. تازه به مقر عقبه اومده بودند. وقت ظهر بود که هواپیماهای دشمن سر و کله شون پیدا شد. برای بمباران عقبه واحد ها و گردان ها اومده بودند که یه هم نصیب چادرهای لشگر10سیدالشهداء(ع) شد و و. شهید دوم خانواده طحانی پرکشید. بعد از شهادت علی اکبر نه دوربین پیدا شد و نه دفترچه ها چهل برگ که گزارش ها و خاطراتش رو نوشته بود هرکسی از اون دفترچه و دوربین خبر داره اطلاع بده ✍️✍️✍️ راوی: @DefaeMoqaddas
مــا عقب ماندگـان عصــر هـوس چیزی از عاشقانہ هایت نمیفهمیم اینجا هرچیزی بــے رنگ از یـــاد خـــدا بــاشـــد روشــــنفکـری اســــت ... 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
⏳ دوران 🌴 عید غدیر در جبهه ا▫️🔹▫️🔹▫️ 💐عيدالله الاكبر "غديرخم" روز نصب اميرالمومنين على بن ابى طالب عليه السلام بر پیروان واقعی حضرتش مبارک باد☘️🌼🌸 @DefaeMoqaddas
اصل و نسب و مذهـب ما را چو بخواهـید آغاز مسلمانی ما عید غدیر است . . . 🌸🌼☘️مولودی خوانی در جبهه @DefaeMoqaddas
در جبهه ها و عقد برادری محبت و مودتي كه بين بچه های جبهه حاكم بود، كار را به جايي مي رساند كه لحظه اي طاقت دوري از يكديگر را نداشتند و همه سعي شان اين بود كه حتي دم آخر هم ديده به ديده هم بدوزند و كنار هم باشند. به همين علت بود كه صيغه برادري خواندن رونق گرفته بود. بعضي براي تحكيم بيشتر اين روابط، مزيد بر برادر صيغه ايِ هم بودن و برخورداري از شفاعت و دعاي خير و گذشتن از حقوق برادري، بين خودشان، عهدنامه اي مي نوشتند كه در صحنه نبرد و تا شليك آخرين گلوله و چكيدن آخرين قطره خونشان بر خاك، پشتيبان هم باشند و در مواقع فشار دشمن و هجوم مشكلات، دوشادوش همديگر پايداري كنند و سرسختي نشان بدهند، در خط پدافندي تا آخر بمانند. اگر يكي مجروح شد ديگري او را به عقب ببرد و چنانچه به شهادت رسيد به پشت خط برساند؛ كه گاهي اين مسائل را در دفتر يادگاري يكديگر مي نوشتند و امضا عقد اخوت به معني اجتماعي و عمومي آن معمولاً در روز عيد غدير خم و به مناسبت تجديد بيعت حضرت رسول(ص) با مردم صورت مي گرفت. ممكن بود يك نفر در آنِ واحد با بيش از 20، 30 نفر عهد اخوت داشته باشد و بسا همه يا بعضي از آنها به شهادت رسيده باشند. در اين مراسم از فرماندهان لشكر و مسئولان نيز دعوت مي شد كه در مراسم حضور به هم رسانند. براي خواندن يا نوشتن صيغه عقد اخوت، بچه ها به دو صورت عمل مي كردند؛ بعضي دو تايي به گوشه اي خلوت مي رفتند و آرام به نحوي كه غير از خودشان فقط خدا مطلع باشد صيغه اخوت مي خواندند، عده اي ديگر هم براي محكم كاري از روحاني گردان خواهش مي كردند بين آنها صيغه جاري كند. برادران صيغه اي، محرم اسرار هم بودند. با هم شرط مي كردند كه خدا دست هر كدام را گرفت و پيش خود برد، بگويد كه برادري هم دارد؛ بگويد با هم هستيم و تنها نرود؛ يا در صورت شهادت، به اذن خدا از هم شفاعت كنند. مهم تر از همه آنكه، در خواندن صيغه برادري با هم قرار مي گذاشتند و حتي اين قرار را مكتوب مي كردند كه از همه حقوقي كه يك برادر نسبت به برادر خود دارد، صرف نظر كنند و آن را ببخشند؛ جز حق شفاعت را. @DefaeMoqaddas
کاش همچون شما باشیم دست بیعت‌مان با علی زمان از جنس حجةالوداعیان نباشد که غدیر را گذاشتند در همان برکه .. کاش! داعیۀ علوی بودن ما چون عمار، علوی بماند ، نه ننگ نامردی کوفی بگیرد .. @DefaeMoqaddas
😊خاطرات روحانی شوخ طبعی روز به گردان اومد. تو نمازخونه که چادری پشت پادگان کرخه بود نشست و هر بار چند نفر میومدن و صیغه برادری می خوندبراشون و میرفتن. شب بعد از نماز مغرب ایستاد و گفت: می گم اینجا چه خبره! از صبح نشستم هر کی دست یه نفر رو گرفته میاد پیشم می گه حاج آقا اینو برام صیغه کن 😢😂..... و شلیک😂😂😂 خنده بچه ها که تا دقایقی همانطور ادامه داشت. ‍ @DefaeMoqaddas