eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
837 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
در جبهه ها و عقد برادری محبت و مودتي كه بين بچه های جبهه حاكم بود، كار را به جايي مي رساند كه لحظه اي طاقت دوري از يكديگر را نداشتند و همه سعي شان اين بود كه حتي دم آخر هم ديده به ديده هم بدوزند و كنار هم باشند. به همين علت بود كه صيغه برادري خواندن رونق گرفته بود. بعضي براي تحكيم بيشتر اين روابط، مزيد بر برادر صيغه ايِ هم بودن و برخورداري از شفاعت و دعاي خير و گذشتن از حقوق برادري، بين خودشان، عهدنامه اي مي نوشتند كه در صحنه نبرد و تا شليك آخرين گلوله و چكيدن آخرين قطره خونشان بر خاك، پشتيبان هم باشند و در مواقع فشار دشمن و هجوم مشكلات، دوشادوش همديگر پايداري كنند و سرسختي نشان بدهند، در خط پدافندي تا آخر بمانند. اگر يكي مجروح شد ديگري او را به عقب ببرد و چنانچه به شهادت رسيد به پشت خط برساند؛ كه گاهي اين مسائل را در دفتر يادگاري يكديگر مي نوشتند و امضا عقد اخوت به معني اجتماعي و عمومي آن معمولاً در روز عيد غدير خم و به مناسبت تجديد بيعت حضرت رسول(ص) با مردم صورت مي گرفت. ممكن بود يك نفر در آنِ واحد با بيش از 20، 30 نفر عهد اخوت داشته باشد و بسا همه يا بعضي از آنها به شهادت رسيده باشند. در اين مراسم از فرماندهان لشكر و مسئولان نيز دعوت مي شد كه در مراسم حضور به هم رسانند. براي خواندن يا نوشتن صيغه عقد اخوت، بچه ها به دو صورت عمل مي كردند؛ بعضي دو تايي به گوشه اي خلوت مي رفتند و آرام به نحوي كه غير از خودشان فقط خدا مطلع باشد صيغه اخوت مي خواندند، عده اي ديگر هم براي محكم كاري از روحاني گردان خواهش مي كردند بين آنها صيغه جاري كند. برادران صيغه اي، محرم اسرار هم بودند. با هم شرط مي كردند كه خدا دست هر كدام را گرفت و پيش خود برد، بگويد كه برادري هم دارد؛ بگويد با هم هستيم و تنها نرود؛ يا در صورت شهادت، به اذن خدا از هم شفاعت كنند. مهم تر از همه آنكه، در خواندن صيغه برادري با هم قرار مي گذاشتند و حتي اين قرار را مكتوب مي كردند كه از همه حقوقي كه يك برادر نسبت به برادر خود دارد، صرف نظر كنند و آن را ببخشند؛ جز حق شفاعت را. @DefaeMoqaddas
😊خاطرات روحانی شوخ طبعی روز به گردان اومد. تو نمازخونه که چادری پشت پادگان کرخه بود نشست و هر بار چند نفر میومدن و صیغه برادری می خوندبراشون و میرفتن. شب بعد از نماز مغرب ایستاد و گفت: می گم اینجا چه خبره! از صبح نشستم هر کی دست یه نفر رو گرفته میاد پیشم می گه حاج آقا اینو برام صیغه کن 😢😂..... و شلیک😂😂😂 خنده بچه ها که تا دقایقی همانطور ادامه داشت. ‍ @DefaeMoqaddas
💠 لوح اهدایی تبریک 🔹از سوی شهید احمد کاظمی ‌به شهید طهرانی مقدم(مسئول موشکی سپاه): ▫️برادر ارجمند سردار سرتیپ پاسدار حسن مقدم افتخار دارم بهترین تبریکات و تهنیت خود را به مناسبت فرا رسیدن اعیاد بزرگ و با سعادت قربان و غدیر خم سالروز جشن فرخنده شیفتگان امامت و ولایت حضورتان تقدیم کنم. امید است با استعانت از درگاه خداوند لیاقت پاسداری از کران میراث غدیر ، نظام مقدس جمهوری اسلامی‌ایران که سیمای حکومت علوی است به ما عطا فرماید و توفیق قدرشناسی از نعمت ولایت به همه ما ارزانی فرماید. (ان شاالله) — فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی *سرتیپ پاسدار احمد کاظمی @DefaMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
در جبهه ها و عقد برادری محبت و مودتي كه بين بچه های جبهه حاكم بود، كار را به جايي مي رساند كه لحظه اي طاقت دوري از يكديگر را نداشتند و همه سعي شان اين بود كه حتي دم آخر هم ديده به ديده هم بدوزند و كنار هم باشند. به همين علت بود كه صيغه برادري خواندن رونق گرفته بود. بعضي براي تحكيم بيشتر اين روابط، مزيد بر برادر صيغه ايِ هم بودن و برخورداري از شفاعت و دعاي خير و گذشتن از حقوق برادري، بين خودشان، عهدنامه اي مي نوشتند كه در صحنه نبرد و تا شليك آخرين گلوله و چكيدن آخرين قطره خونشان بر خاك، پشتيبان هم باشند و در مواقع فشار دشمن و هجوم مشكلات، دوشادوش همديگر پايداري كنند و سرسختي نشان بدهند، در خط پدافندي تا آخر بمانند. اگر يكي مجروح شد ديگري او را به عقب ببرد و چنانچه به شهادت رسيد به پشت خط برساند؛ كه گاهي اين مسائل را در دفتر يادگاري يكديگر مي نوشتند و امضا عقد اخوت به معني اجتماعي و عمومي آن معمولاً در روز عيد غدير خم و به مناسبت تجديد بيعت حضرت رسول(ص) با مردم صورت مي گرفت. ممكن بود يك نفر در آنِ واحد با بيش از 20، 30 نفر عهد اخوت داشته باشد و بسا همه يا بعضي از آنها به شهادت رسيده باشند. در اين مراسم از فرماندهان لشكر و مسئولان نيز دعوت مي شد كه در مراسم حضور به هم رسانند. براي خواندن يا نوشتن صيغه عقد اخوت، بچه ها به دو صورت عمل مي كردند؛ بعضي دو تايي به گوشه اي خلوت مي رفتند و آرام به نحوي كه غير از خودشان فقط خدا مطلع باشد صيغه اخوت مي خواندند، عده اي ديگر هم براي محكم كاري از روحاني گردان خواهش مي كردند بين آنها صيغه جاري كند. برادران صيغه اي، محرم اسرار هم بودند. با هم شرط مي كردند كه خدا دست هر كدام را گرفت و پيش خود برد، بگويد كه برادري هم دارد؛ بگويد با هم هستيم و تنها نرود؛ يا در صورت شهادت، به اذن خدا از هم شفاعت كنند. مهم تر از همه آنكه، در خواندن صيغه برادري با هم قرار مي گذاشتند و حتي اين قرار را مكتوب مي كردند كه از همه حقوقي كه يك برادر نسبت به برادر خود دارد، صرف نظر كنند و آن را ببخشند؛ جز حق شفاعت را. @DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
😊خاطرات روحانی شوخ طبعی روز به گردان اومد. تو نمازخونه که چادری پشت پادگان کرخه بود نشست و هر بار چند نفر میومدن و صیغه برادری می خوندبراشون و میرفتن. شب بعد از نماز مغرب ایستاد و گفت: می گم اینجا چه خبره! از صبح نشستم هر کی دست یه نفر رو گرفته میاد پیشم می گه حاج آقا اینو برام صیغه کن 😢😂..... و شلیک😂😂😂 خنده بچه ها که تا دقایقی همانطور ادامه داشت. ‍ @DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
💠 لوح اهدایی تبریک 🔹از سوی شهید احمد کاظمی ‌به شهید طهرانی مقدم(مسئول موشکی سپاه): ▫️برادر ارجمند سردار سرتیپ پاسدار حسن مقدم افتخار دارم بهترین تبریکات و تهنیت خود را به مناسبت فرا رسیدن اعیاد بزرگ و با سعادت قربان و غدیر خم سالروز جشن فرخنده شیفتگان امامت و ولایت حضورتان تقدیم کنم. امید است با استعانت از درگاه خداوند لیاقت پاسداری از کران میراث غدیر ، نظام مقدس جمهوری اسلامی‌ایران که سیمای حکومت علوی است به ما عطا فرماید و توفیق قدرشناسی از نعمت ولایت به همه ما ارزانی فرماید. (ان شاالله) — فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی *سرتیپ پاسدار احمد کاظمی @DefaMoqaddas
در جبهه ها و عقد برادری محبت و مودتي كه بين بچه های جبهه حاكم بود، كار را به جايي مي رساند كه لحظه اي طاقت دوري از يكديگر را نداشتند و همه سعي شان اين بود كه حتي دم آخر هم ديده به ديده هم بدوزند و كنار هم باشند. به همين علت بود كه صيغه برادري خواندن رونق گرفته بود. بعضي براي تحكيم بيشتر اين روابط، مزيد بر برادر صيغه ايِ هم بودن و برخورداري از شفاعت و دعاي خير و گذشتن از حقوق برادري، بين خودشان، عهدنامه اي مي نوشتند كه در صحنه نبرد و تا شليك آخرين گلوله و چكيدن آخرين قطره خونشان بر خاك، پشتيبان هم باشند و در مواقع فشار دشمن و هجوم مشكلات، دوشادوش همديگر پايداري كنند و سرسختي نشان بدهند، در خط پدافندي تا آخر بمانند. اگر يكي مجروح شد ديگري او را به عقب ببرد و چنانچه به شهادت رسيد به پشت خط برساند؛ كه گاهي اين مسائل را در دفتر يادگاري يكديگر مي نوشتند و امضا عقد اخوت به معني اجتماعي و عمومي آن معمولاً در روز عيد غدير خم و به مناسبت تجديد بيعت حضرت رسول(ص) با مردم صورت مي گرفت. ممكن بود يك نفر در آنِ واحد با بيش از 20، 30 نفر عهد اخوت داشته باشد و بسا همه يا بعضي از آنها به شهادت رسيده باشند. در اين مراسم از فرماندهان لشكر و مسئولان نيز دعوت مي شد كه در مراسم حضور به هم رسانند. براي خواندن يا نوشتن صيغه عقد اخوت، بچه ها به دو صورت عمل مي كردند؛ بعضي دو تايي به گوشه اي خلوت مي رفتند و آرام به نحوي كه غير از خودشان فقط خدا مطلع باشد صيغه اخوت مي خواندند، عده اي ديگر هم براي محكم كاري از روحاني گردان خواهش مي كردند بين آنها صيغه جاري كند. برادران صيغه اي، محرم اسرار هم بودند. با هم شرط مي كردند كه خدا دست هر كدام را گرفت و پيش خود برد، بگويد كه برادري هم دارد؛ بگويد با هم هستيم و تنها نرود؛ يا در صورت شهادت، به اذن خدا از هم شفاعت كنند. مهم تر از همه آنكه، در خواندن صيغه برادري با هم قرار مي گذاشتند و حتي اين قرار را مكتوب مي كردند كه از همه حقوقي كه يك برادر نسبت به برادر خود دارد، صرف نظر كنند و آن را ببخشند؛ جز حق شفاعت را. گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
دفاع مقدس
#عید_غدیر در جبهه ها و عقد برادری #عهد_برادری محبت و مودتي كه بين بچه های جبهه حاكم بود، كار را به
😊خاطرات روحانی شوخ طبعی روز به گردان اومد. تو نمازخونه که چادری پشت پادگان کرخه بود نشست و هر بار چند نفر میومدن و صیغه برادری می خوندبراشون و میرفتن. شب بعد از نماز مغرب ایستاد و گفت: می گم اینجا چه خبره! از صبح نشستم هر کی دست یه نفر رو گرفته میاد پیشم می گه حاج آقا اینو برام صیغه کن 😢😂..... و شلیک😂😂😂 خنده بچه ها که تا دقایقی همانطور ادامه داشت. گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
عقد اخوت ؛ پیمانی که بهشتیان باهم می‌بستند ... گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
🌷 اول شهریور ۱۳۶۵ — سالروز عروج شهید سیدصادق شفیعی 🌿 فرمانده تیپ الحدید (ادوات) لشکر ۲۵ کربلا - دوران دفاع مقدس 🌱ولادت: ۱۳۳۹، رودبار (استان گیلان) 🌷شهادت: جزیره مینو، بر اثر اصابت راکت هواپیماهای دشمن 💠 همیشه در خصوص مـ‌هم بودن لحظه شـ‌هادت برای هم‌رزم‌هایش صحبت می‌کرد. می‌گفت: " آن دنیا خواهند پرسید هنگام شـ‌هادت در چه حالی بودید؟" وقتی وضو گرفته بود و برای اقامه نماز آماده شده بود، خمپاره‌ای مقابلش به زمین نشست... با وضو و لبخند رضایت بر لب و روز در جزیره مینو به دیدار مولایش شتافت...🕊🕊 ------------------------------------------- 🍂گروه واتساپ دفاع مقدس ۳ https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A 🪴 تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
🌿 تأسیس یک تیپ رزمی در روز دوران دفاع_مقدس ▫️در طول جنگ، تمامی اقشار جامعه و مردم از سراسر کشور در این وظیفه ملی و دینی شرکت داشتند. در این میان مردمان نجیب استان نیز دین خود را ادا نمودند. یزدی‌ها قبل از جنگ تحمیلی برای مقابله با ناامنی ها در غائله‌ تجزیه طلبان در کردستان، سیستان و بلوچستان و ... حضور فعال داشتند. به عنوان نمونه سردار شهید محمد منتظرقائم (که در واقعه طبس بشهادت رسید) زمانی فرمانده سپاه سقز بود. با آغاز جنگ نیز، یزدی‌ها در مناطق مختلف به نبرد با دشمن بعثی پرداختند، برای مثال، اردکانی‌ها به فرماندهی شهید بوستانی در جبهه میانی (سرپل ذهاب) در برابر ماشین جنگی عراق ایستادگی می کردند. شهید خلیل حسن بیگی: فرمانده دژبان منطقه غرب برادران میبدی به فرماندهی شهید دلاک در شوش حضور داشتند بافقی‌ها در جبهه دارخوین رزمندگان اغلب شهرستان‌های دیگر هم به فرماندهی شهیدان رشیدی و عاصی‌زاده در سوسنگرد ... و. در سایر مناطق نیز یزدی‌ها به صورت پراکنده و به اقتضای نیاز در خدمت جبهه بودند. 💠 تشکیل تیپ مستقل با آغاز عملیات‌های دفاع مقدس، رزمندگان یزدی‌ در تیپ‌های عاشورا، کربلا، نبی اکرم(ص)، ۱۷ علی ابن ابی طالب (ع)- قم و برخی یگان های دیگر حضور حضور داشتند. در عملیات بیت‌المقدس یک گردان پیاده و یک گردان زرهی در تیپ عاشورا و نیز یک گردان و یک گروهان پیاده در تیپ ۱۷ قم جنگیدند. بعد از عملیات رمضان عمده نیروهای یزد به تیپ ۸ نجف اشرف ملحق شدند. یزدی‌ها در عملیات محرم با سه گردان و یک گروهان مستقل جزء نیروهای عمل کننده بودند. بعد از عملیات محرم، تیپ‌‏های سپاه پاسداران به لشکر ارتقا یافتند و از همان زمان پیگیری‌‎هایی برای این‌که یکی از تیپ‌‎های لشکر نجف به رزمندگان یزدی اختصاص داده شود، انجام شد ولی این درخواست یزدی‌ها با مخالفت شهید «احمد کاظمی» فرمانده لشکر ۸ نجف اشرف روبه‌‎رو شد. او معتقد بود در صورتی که نیروهای یزدی از لشکر جدا شوند، توان نیرویی و پشتیبانی بشدت پایین خواهد آمد. به همین دلیل حضور آنها ضروری بود. به هر تقدیر، قبل از عملیات والفجر چهار (در جبهه مریوان)، موافقت فرمانده کل سپاه با تشکیل تیپ مستقل برای استان یزد دریافت شد و تیپ الغدیر یزد در ۱۸ ذی‌الحجه مصادف با به همین نام ( ) نامگذاری شد و شهید «ذبیح الله عاصی زاده» بعنوان اولین فرمانده تیپ انتخاب شد. البته رزمندگان یزدی تیپ مستقل ۱۸ الغدیر در عملیات والفجر ۴ در لشکر ۸ نجف حضوری فعال داشته از خود جان فشانی ها نشان دادند بطوری که فرمانده آنها (شهید عاصی زاده) در آستانه عملیات والفجر چهار به شهادت رسید. 🔹 مرسوم بود یگان‌‎های جدید تا یک سال در عملیات پدافندی شرکت می‌‎کردند، اما تیپ ۱۸ الغدیر یزد در اولین مأموریت مستقل خود بصورت آفندی در نبرد نفس گیر در در منطقه طلاییه وارد عمل شدند. این یگانرزمی در طی جنگ تا مقطع قطعنامه­ در ۱۱ عملیات آفندی و ۲۰ عملیات پدافندی شرکت فعال داشت و کارنامه درخشانی از خود به یادگار گذاشت. 📷 عکس زیر، شهید والامقام اکبر آقابابایی را در کنار آیت الله خامنه ای نشان می دهد. او در مقطعی از جنگ، فرمانده تیپ مستقل بود. 👇👇👇
😊خاطرات 🌴 روز بود. ▫️روحانی شوخ طبعی به گردان ما آمد. در چادر نمازخانه که پشت پادگان کرخه بود، جشنی برپا شد و پس از پذیرایی از نیروها با شربت و شیرینی، حاج آقا در گوشه ای نشست و مرتب بچه ها می آمدند و او هم برایشان می خواند. شب، بعد از نماز مغرب و عشاء، طلبه طناز !! رو به بچه ها کرد و گفت: نمی دانم واقعاً اینجا چه خبره ؟!! ما از صبح نشستم اینجا، هر کی دست یه نفر رو گرفته میاد میگه حاج آقا اینو برام صیغه کن 😢😂 .... و شلیک😂😂😂 خنده بچه ها بود که به هوا بلند می شد! دوران ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk واتساپ
🌴 عید ولایت امیرالمومنین علی (ع) 💐💐 ا▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️ 📷 👆شهید والامقام، ابراهیم کسائیان، از لشگر فرمانده گردان میثم تمار لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) و جانشین محور لشگر ۱۰ سید الشهدا(ع) دوران
شور شیرینِ تمام عاشقانِ سر به دار؛ "لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار" کانال
دفاع مقدس
شڪــر خــدا ... که نـام علــے بر زبان ماست مـا شیعـــه ایم و عشـق علــے هم از آن ماست #مولودی_خوا
🌴شادی و شادمانی توی جبهه برای خودش عالمی داشت 🔹رزمنده های جبهه همه جوون بودند. اگر به مسن ترها هم پیرمرد می‌گفتی بهشون برمی‌خورد و کنترل این همه جوون توی شادی ها کارشاقی بود. توی گردان تخریب بعضی از رفتارهایی که توی گردان های رزمی مباح بود حرام اعلام شده بود!!! البته شرعیش نه!!!! بلکه عشقی بود. ایام ولادت ائمه علیهم السلام توی مقرهای ما در مناطق عملیاتی مختلف غوغایی بود. البته مراعات حد و حدود شرعی و عرفی رو می‌کردیم. من خودم زیاد راغب نبودم توی مجالس جشن بخونم، انگار خدا من رو ساخته برای گریه انداختن ، الان هم همینطورم. به قول دوستان نافم رو با گریه برداشتند… روزهای اول بهار 65 مصادف با ولادت مولا امیرالمومنین(ع) بود و برای جشن ولادت مولا توی گردان مهمون داشتیم . این بار رزمندگان گردان تازه تاسیس حضرت زینب سلام الله علیها مهمان بچه های تخریب بودند و ما هم برای پذیرایی از مهمونهامون شله زرد پخته بودیم... شاید بعضی ها بگویند شله زرد چه ربطی به ولادت مولا داره.. خوب این به عقل ما رسید. شهید تابش مداح جلسه بود و من هم میونداری می‌کردم. اون روز مراسم ساعت 9 صبح و در فضای اطراف مزار شهدای الوارثین برگزار شد.. شهید سید مهدی اعتصامی همه کاره تبلیغات بود و با کمک شهید مجید رضایی جایگاه مراسم رو با تصاویر شهدای گردان آذین بندی کرد گلهای شقایق و زمین سبز اطراف مقر هم که فروردین ما مثل مخمل سبز خودنمایی می‌کرد در طراوت مجلس ولادت مولود کعبه موثر بود. قبل از مراسم بعضی ها تذکر می‌دادند که اولا دست نزنید و ثانیا هم دو انگشتی بزنید و من هم این رو به شهید تابش تاکید کردم ... اما نشد که نشد و این بار هم مجلس از دست در رفت و کف زدن های دو انگشتی تبدیل به کوبیدن دست ها به هم شد. شهید دهقان، شهید الهی،شهید زند، شهید خوش سیر، شهید مرادی سعی می‌کردند مجلس رو به دست بگیرند و شهید مراتی هم رو سر بقیه سوار می‌شد تا خودش رو به این جمع برسونه.. که بعد از شهید حاج عبدالله نوریان فرمانده گردان تخریب شد هم با اونها همراه می‌شد و گاهاً هم به من که سعی می‌کردم جلسه رو کنترل کنم متذکر می‌شد که بگذار بچه ها راحت باشند.اداره مجلس جشن دو تا گردان واقعا سخت بود. روز ولادت مولا حسابی بچه ها شادی کردند.. وبعد هم چند تا مسابقه و چند تا جایزه پایان بخش این جلسه بزم وشادی بود.. واقعا شادی و شادمانی در فضای معنوی گردان ما جایگاه خودش رو داشت و تمام سعی براین بود که فضای شادابی برای جوان‌ها باشه.. رزمنده های جوان و نوجوان گردان ما در نهایت حیاء و ادب درخدمت مجلس شادی اهل بیت علیهم السلام بودند و جالب تر اینکه همین شلوغ کن ها مجلس ، نیمه شب صدای ضجه هاشون از خوف خدا همه فضای مقر رو پر می‌کرد.شهید پیام پوررازقی از کسانی بود که مدام به من و شهید تابش در رابطه با مجالس جشن تذکر می‌داد. البته پیام توی دلش هیچی نبود و ما هم عاشقانه اون رو دوست داشتیم و به تذکراتش عمل می‌کردیم اما بعضی وقت ها هم مجلس از دست در می‌رفت ... —(راوی: جعفرطهماسبی) کانال
عقد اخوت ؛ پیمانی که بهشتیان باهم می‌بستند ...
🌴 فرمانده‌ای که همیشه نشان سیادت به همراه داشت 🌷 سردار شهید حاج سید محمد زینال الحسینی / سال 1365 اشرف اعیاد مذهبی، است. از قدیم هم رسم و سنت بود که سادات و فرزندان رسول خدا (ص) سعی می‌کردند سیادت خود را با استفاده از نمادهای سیادت اعم از کلاه سبز، پیراهن سبز، شال سبز و... آشکار سازند. اما امروزه این سنت می‌رود مثل باقی سنت‌های فراموش شده به ورطه فراموشی سپرده شود. از جمله کسانی که سعی می‌کردند این افتخار را ظاهر کنند شهدای سادات بودند و در عملیات‌های مختلف و مخصوصا شب عملیات باشال سبز به کمر و یا دورگردن و یا کلاه سبز به سر مثل ستاره می‌درخشیدند. فرمانده ما سردار شهید حاج سیدمحمد زینال الحسینی از جمله آنها بود که هم خودش مقید بود و هم دیگران را تشویق می‌کرد که حتما علامتی که نشانه سیادتشان باشد همراه داشته باشند. فرمانده شهید سید محمد همیشه یا پیراهن سبز بر تن می‌کرد و یا کلاه سبزی به سرمی‌گذاشت و یا شال سبزی به گردن می انداخت و وقتی قرار بود خودش را برای دیگرانی که او را نمی شناختند معرفی کند می‌گفت: بنده حقیر سرا پا تقصیر سید محمد زینال الحسینی هستم . 📷☝️توجیه عملیات کربلای یک/ تیرماه 65/ شهید سید محمد زینال الحسینی فرمانده گردان تخریب لشگرده سیدالشهداء(ع) و این سید بزرگوار وقتی هم که مهیای پرواز به سوی آسمان‌ها شد احرام سبز پوشید و ترکش دشمن احرام سبزش را درید و در قلب او نفوذ کرد و سلاله ای از فرزندان رسول خدابه آسمان پرکشید. .✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
🌴 ✅ ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام 🔶 استاد علی صفایی حائری (عین.صاد): هر کس با هر مشربی و عقیده ای، می تواند دوستدار علی باشد. در علی، علم و عشق، تدبیر و شمشیر، حریت و عبودیت، نجوای دل و آتش سخن، زمزمه شب و فریاد روز، قدرت و عزّت، نرمش و آشنایی و خشونت و پایداری، در علی این همه هست و این همه به خاطر " حق" است و برای اوست و این است که همه ی او دوست داشتنی است و حتی دشمنش در دل شیفته اوست و مخالفش در پنهان شیدای او. ولایت علی، نه علی را دوست داشتن که فقط علی را دوست داشتن است. —(📚 غدیر، ص۱۲)
رزمنده‌های سادات با نشان سیادت از قدیم رسم و هم سنت بود که سادات و فرزندان رسول‌اللهﷺ سیادت خود را با استفاده از نمادهایی آشکار سازند. در جبهه هم رزمند‌ه‌های سادات سعی می‌کردند این افتخار را با بستن شال سبز به کمر یا دور گردن ، پوشیدن پیراهن سبز یا به سر گذاشتن کلاه سبز ظاهر کنند و توصیه میکردند سادات حتما علامتی که نشانه سیادتشان باشد همراه داشته باشند. و چه بسیار شهدایی که در جبهه‌ هـا با نشان سیادت به سعادت شهادت رسیدند. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱ا 🌷لاله‌ها در غمشان سرخ ترین زمزمه‌اند این جگر سوختگانی که بهار همه‌اند در میان شهدا آینه دار نورند شهدایی که ز نسل علی و فاطمه‌اند 🌴 سلام بر سادات شهید سلام بر مردان بی ادعا 🌹اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ●اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ●...اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ🌹
🌴 فرمانده‌ای که همیشه نشان سیادت به همراه داشت 🌷 سردار شهید حاج سید محمد زینال الحسینی / سال 1365 اشرف اعیاد مذهبی، است. از قدیم هم رسم و سنت بود که سادات و فرزندان رسول خدا (ص) سعی می‌کردند سیادت خود را با استفاده از نمادهای سیادت اعم از کلاه سبز، پیراهن سبز، شال سبز و... آشکار سازند. اما امروزه این سنت می‌رود مثل باقی سنت‌های فراموش شده به ورطه فراموشی سپرده شود. از جمله کسانی که سعی می‌کردند این افتخار را ظاهر کنند شهدای سادات بودند و در عملیات‌های مختلف و مخصوصا شب عملیات باشال سبز به کمر و یا دورگردن و یا کلاه سبز به سر مثل ستاره می‌درخشیدند. فرمانده ما سردار شهید حاج سیدمحمد زینال الحسینی از جمله آنها بود که هم خودش مقید بود و هم دیگران را تشویق می‌کرد که حتما علامتی که نشانه سیادتشان باشد همراه داشته باشند. فرمانده شهید سید محمد همیشه یا پیراهن سبز بر تن می‌کرد و یا کلاه سبزی به سرمی‌گذاشت و یا شال سبزی به گردن می انداخت و وقتی قرار بود خودش را برای دیگرانی که او را نمی شناختند معرفی کند می‌گفت: بنده حقیر سرا پا تقصیر سید محمد زینال الحسینی هستم . 📷☝️توجیه عملیات کربلای یک/ تیرماه 65/ شهید سید محمد زینال الحسینی فرمانده گردان تخریب لشگرده سیدالشهداء(ع) و این سید بزرگوار وقتی هم که مهیای پرواز به سوی آسمان‌ها شد احرام سبز پوشید و ترکش دشمن احرام سبزش را درید و در قلب او نفوذ کرد و سلاله ای از فرزندان رسول خدابه آسمان پرکشید. .✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌴 ✅ ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام 🔶 استاد علی صفایی حائری (عین.صاد): هر کس با هر مشربی و عقیده ای، می تواند دوستدار علی باشد. در علی، علم و عشق، تدبیر و شمشیر، حریت و عبودیت، نجوای دل و آتش سخن، زمزمه شب و فریاد روز، قدرت و عزّت، نرمش و آشنایی و خشونت و پایداری، در علی این همه هست و این همه به خاطر " حق" است و برای اوست و این است که همه ی او دوست داشتنی است و حتی دشمنش در دل شیفته اوست و مخالفش در پنهان شیدای او. ولایت علی، نه علی را دوست داشتن که فقط علی را دوست داشتن است. —(📚 غدیر، ص۱۲)
رزمنده‌های سادات با نشان سیادت از قدیم رسم و هم سنت بود که سادات و فرزندان رسول‌اللهﷺ سیادت خود را با استفاده از نمادهایی آشکار سازند. در جبهه هم رزمند‌ه‌های سادات سعی می‌کردند این افتخار را با بستن شال سبز به کمر یا دور گردن ، پوشیدن پیراهن سبز یا به سر گذاشتن کلاه سبز ظاهر کنند و توصیه میکردند سادات حتما علامتی که نشانه سیادتشان باشد همراه داشته باشند. و چه بسیار شهدایی که در جبهه‌ هـا با نشان سیادت به سعادت شهادت رسیدند. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱ا 🌷لاله‌ها در غمشان سرخ ترین زمزمه‌اند این جگر سوختگانی که بهار همه‌اند در میان شهدا آینه دار نورند شهدایی که ز نسل علی و فاطمه‌اند 🌴 سلام بر سادات شهید سلام بر مردان بی ادعا 🌹اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ●اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ●...اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ🌹
در جبهه ها و عقد برادری محبت و مودتي كه بين بچه های جبهه حاكم بود، كار را به جايي مي رساند كه لحظه اي طاقت دوري از يكديگر را نداشتند و همه سعي شان اين بود كه حتي دم آخر هم ديده به ديده هم بدوزند و كنار هم باشند. به همين علت بود كه صيغه برادري خواندن رونق گرفته بود. بعضي براي تحكيم بيشتر اين روابط، مزيد بر برادر صيغه ايِ هم بودن و برخورداري از شفاعت و دعاي خير و گذشتن از حقوق برادري، بين خودشان، عهدنامه اي مي نوشتند كه در صحنه نبرد و تا شليك آخرين گلوله و چكيدن آخرين قطره خونشان بر خاك، پشتيبان هم باشند و در مواقع فشار دشمن و هجوم مشكلات، دوشادوش همديگر پايداري كنند و سرسختي نشان بدهند، در خط پدافندي تا آخر بمانند. اگر يكي مجروح شد ديگري او را به عقب ببرد و چنانچه به شهادت رسيد به پشت خط برساند؛ كه گاهي اين مسائل را در دفتر يادگاري يكديگر مي نوشتند و امضا عقد اخوت به معني اجتماعي و عمومي آن معمولاً در روز عيد غدير خم و به مناسبت تجديد بيعت حضرت رسول(ص) با مردم صورت مي گرفت. ممكن بود يك نفر در آنِ واحد با بيش از 20، 30 نفر عهد اخوت داشته باشد و بسا همه يا بعضي از آنها به شهادت رسيده باشند. در اين مراسم از فرماندهان لشكر و مسئولان نيز دعوت مي شد كه در مراسم حضور به هم رسانند. براي خواندن يا نوشتن صيغه عقد اخوت، بچه ها به دو صورت عمل مي كردند؛ بعضي دو تايي به گوشه اي خلوت مي رفتند و آرام به نحوي كه غير از خودشان فقط خدا مطلع باشد صيغه اخوت مي خواندند، عده اي ديگر هم براي محكم كاري از روحاني گردان خواهش مي كردند بين آنها صيغه جاري كند. برادران صيغه اي، محرم اسرار هم بودند. با هم شرط مي كردند كه خدا دست هر كدام را گرفت و پيش خود برد، بگويد كه برادري هم دارد؛ بگويد با هم هستيم و تنها نرود؛ يا در صورت شهادت، به اذن خدا از هم شفاعت كنند. مهم تر از همه آنكه، در خواندن صيغه برادري با هم قرار مي گذاشتند و حتي اين قرار را مكتوب مي كردند كه از همه حقوقي كه يك برادر نسبت به برادر خود دارد، صرف نظر كنند و آن را ببخشند؛ جز حق شفاعت را. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ✅مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
😊خاطرات روحانی شوخ طبعی روز به گردان اومد. تو نمازخونه که چادری پشت پادگان کرخه بود نشست و هر بار چند نفر میومدن و صیغه برادری می خوندبراشون و میرفتن. شب بعد از نماز مغرب ایستاد و گفت: می گم اینجا چه خبره! از صبح نشستم هر کی دست یه نفر رو گرفته میاد پیشم می گه حاج آقا اینو برام صیغه کن 😢😂..... و شلیک😂😂😂 خنده بچه ها که تا دقایقی همانطور ادامه داشت. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅
🌷 عید غدیر ۱۳۶۵ — سالروز عروج شهید سیدصادق شفیعی 🌿 فرمانده تیپ الحدید (ادوات) لشکر ۲۵ کربلا - دوران دفاع مقدس 🌱ولادت: ۱۳۳۹، رودبار (استان گیلان) 🌷شهادت: جزیره مینو، بر اثر اصابت راکت هواپیماهای دشمن 💠 همیشه در خصوص مـ‌هم بودن لحظه شـ‌هادت برای هم‌رزم‌هایش صحبت می‌کرد. می‌گفت: " آن دنیا خواهند پرسید هنگام شـ‌هادت در چه حالی بودید؟" وقتی وضو گرفته بود و برای اقامه نماز آماده شده بود، خمپاره‌ای مقابلش به زمین نشست... با وضو و لبخند رضایت بر لب و روز در جزیره مینو به دیدار مولایش شتافت...🕊🕊 ------------------------------------------- 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱