eitaa logo
دفاع مقدس
4.4هزار دنبال‌کننده
21.8هزار عکس
14هزار ویدیو
1.1هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر﴿یالیتناکنامعک﴾لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند🕌
مشاهده در ایتا
دانلود
دشمن در صبح روز _1362 یکبار دیگر حمله خود را آغازکرد این بار، حمله دشمن با استفاده از ابراز و تسلیحات، شدیدتر و وسیع تر بود. در مقابل، وضع جبهه خودی بسیار حاد و مهمترین مسئله، بود. در حالی که به شدت به مهمات نیاز بود، یکی از فرماندهان ارتش اعلام کرد: «در کل، 1300 عدد گلوله 130 میلی متری در اختیار داریم.» همچنین،برادر غلامعلی رشید از داخل جزیره پیام داد که اگر نیروهای (لشکر۲۷) نرسند، احتمال سقوط خط این لشکر زیاد است. عراقی ها نیز از جنگ روانی استفاده کرده و به نیروهای ایرانی اعلام کردند، اگر جزایر را خالی نکنند، آنجا را به موشک بسته و به شدت بمباران می کنند. در این روز، دفتر امام به طور مستمر در تماس با قرارگاه، تحولات جنگ را پیگیری می کرد.چ ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ بروایت جعفر طهماسبی: ۴۰ سال قبل 17 اسفند سال 1362 جزیره مجنون جنوبی پد شرقی شبی بود که تا به صبح نخوابیدیم در سنگر تا به صبح از سرما لرزیدیم عروس شهادت اطرفمان پرسه میزد... چشم بر هم نگذاشتیم چون لحظه ای خواب مبطل وضو بود دوست داشتیم اگر گلوله و یا ترکشی نصیب ما شد وقت شهادت با وضو باشیم یاد اون روزهای خوب بخیر یاد دلاور مردهای دل و جیگر داری که آماده رزم با دشمن میشدند و باکی از مرگ نداشتن... 40 سال از اون روزهای میگذرد امروز اگر به پایان برسد آسمانیان آمده اند را با خود ببرند.... آنقدر ریخت و پاش شدند و مشغول شدند که کسی نفهمید کجا رفت و به کجا بردند یادش بخیر روزی که همت به مقام شهادت رسید و آسمانی شد
روز18 اسفند 1362 ✍️ راوی: یه چاله پیدا کردیم که قدری استراحت کنیم و هنوز چند لحظه ای نگذشته بود که دیدم یکی از دور دولا دولا میاد و نفس زنون به ما رسید وگفت من از (ع) هستم! برادرها تو رو خدا بچه های (ع) تو محاصره تانک‌ها هستند و مهماتشون تموم شده به اونا آرپی جی برسونید. من و عباس و چند تای دیگه از بچه های گروهان بلند شدیم . رفتیم چند متر جلو تر دیدیم داخل گونی ها گلوله های آرپی جی هست و فکر کنم هرگونی 5 تا گلوله با خرج داخلش بود. هرکدوم دو تا گونی به دوش کشیدیم و دولا دولا از کنار جاده به سمت جلو حرکت کردیم. هنوز هر وقت یادم میوفته که ما در تیررس شاید بتونم به جرات بگم اقلا 40 تا تانک، داشتیم مهمات جلو می‌بردیم مو به تنم راست میشه. هر چی به پیشونی درگیری نزدیک تر می‌شدیم حرکت به سمت جلو سخت‌تر می‌شد و از طرفی هم خوف داشتیم ترکش به گلوله های آرپی جی اصابت کنه و تو دستمون منفجر بشه. هلیکوپترهایی که بالای سر ما در ارتفاع پایین پرواز میکردند هر از چند گاهی موشک یا رکبار مسلسل هاشون ما رو زمین گیر میکرد. برای در امان ماندن از آتش هلیکوپترها مجبور شدیم توی یک سنگر جانپناه بگیریم چند لحظه گذشت که بلد چی گفت برادرها هلکوپترها رفتند یا علی. از سنگر بیرون اومدیم و حرکت کردیم. از دور چند تا خونه گلی پیدا بود که به اون دهکده می‌گفتند. بچه های تیپ سیدالشهداء(ع) که در اون خط بودن می‌گفتند که ما شب‌ها حمله می‌کنیم این مواضع رو از دشمن می‌گیریم و صبح که هوا روشن میشه دشمن پاتک میکنه و از ما می گیره. در مسیر جاده مالرو نزدیک دهکده شهدای زیادی رو زمین افتاده بودند که سطح جاده کنار پد رو پوشانده بودند و تعداد زیادی شون هم از گروهان قبل از ما بود و از پیکرهای پاره پاره شون معلوم بود تو دل تانک‌ها رفتند. اونجا درگیری تن با تانک بود. هر آن احتمال می‌رفت غیب بشی. یعنی گلوله مستقیم تانک بیاد و تو رو با خودش ببره. با هر جون کندنی بود به تنها خاکریز روی پد رسیدیم اما مگه کسی جرات می‌کرد بره بالا و پشت خاکریز قرار بگیره. چند لحظه مکث کردیم شاید تیربار روی جاده تیر اندازیش متوقف بشه . از روبرو یک یا دو تیر بار چهارلول کالیبر 57 که روی تانک سوار بود و به احتمال 100 درصد با رادار کار می‌کرد نوک خاکریز رو هدف گرفته بود و مثل موریانه خاکریز رو می‌بلعید و هر لحظه از ارتفاع خاکریز کم می‌شد و گاهی هم هلکوپترها بالا میومدند و پشت خاکریز رو می‌زدند و پشت این خاکریز هم پر بود از شهید هایی که لباس‌های نویی به تن داشتند معلوم بود بچه های هستند. از وضعیت به هم ریخته خط پیدا بود از صبح تا حالا که سر ظهر بود چندین مرتبه تانک‌ها رو پس زدند. سینه به خاک‌های کف جاده گذاشته بودم که شهیدی توجه ام رو جلب کرد. دیدم با صورت افتاده و از کمر به پایین رو نداره. معلوم بود گلوله مستقیم تانک اونو به این روز انداخته اما جمله ای روی پشت پیراهنش نوشته که برای من و اونایی که از ترس جان دگمه‌های پیراهنمون روی زمین افتاده بود مثل کمپوت روحیه بود. روی پشت پیراهنش نوشته بود:
10.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 تصاویری بسیار زیبا و دیدنی از جبهه های حق علیه باطل در دوران دفاع مقدس و شهدای والامقام با گفتاری شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : ‌‌ ما همه افق های معنوی انسانیت را در شهدا تجربه کردیم . ما ایثار را دیدیم که چگونه تمثل می یابد. عشق را هم ، امید را هم ، زهد را هم ، شجاعت را هم ، کرامت را هم ، عزت را هم ، شوق را هم و همه آنچه را که دیگران جز در مقام لفظ نشنیده اند،ما به چشم دیده ایم. ما دیدیم که چگونه کرامات انسانی در عرصه مبارزه به فعلیت می رسند . ما معنای جهاد اصغر و اکبر را درک کردیم . آنچه را که عرفای دلسوخته حتی بر سردار نیافتند ، ما در شب های عملیات آزمودیم . ما فرشتگان را دیدیم که چه سان عروج و نزول دارند . ما عرش را دیدیم . ما زمزمه جویبارهای بهشت را شنیدیم . از مائده های بهشتی تناول کردیم و بر سرسفره حضرت ابراهیم نشستیم . ما در رکاب امام حسین ( ع ) جنگیدیم . ما بی وفایی کوفیان را جبران کردیم...
18.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و 👆 🌴 مرثیه ای جانسوز ... 🎥👆 فیلم / دلتنگی بازماندگانِ از قافله شهدا 😭😭 💦 و ریختن سرشک غم در فراق یاران سفرکرده😭 🔹 دیدار رزمنده‌ها از سرزمین مقدس جبهه- پس از پایان جنگ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 اوج بمباران ۱۷ اسفندماه سال ۱۳۶۳، جنگنده بمب‌افکن‌های رژیم بعث عراق بیش از ۵۰ نقطه از شهر پیرانشهر از جمله خیابان‌های سید قطب شرقی و غربی، خیابان شین‌آباد، میدان آزادی، منطقه بیمارستان، خیابان شهید بهشتی و… را بمباران و بیش از ۹۰ نفر از هم‌وطنان بی‌دفاع پیرانشهری را آغشته در خاک و خون کردند و تعداد زیادی را نیز مجروح و زخمی نمودند. در این میان خانواده‌هایی بودند که ۱۰ نفر از آنان هم‌زمان و در یک‌لحظه بشهادت رسیدند. این حادثه تنها تجاوز وحشیانه رژیم مخلوع صدام نبود؛ بلکه این شهرستان و مردمانش در سال‌های متمادی (۶۷-۶۶-۶۵-۶۴-۶۳-۶۲-۶۱ و ۶۰) بیش از ۲۶ بار توسط نیروی هوایی عراق بمباران شد دوران جنگ تحمیلی
دفاع مقدس
آیت‌الله امامی‌کاشانی (ره) در کنار شهید مهدی باکری 🌺🌺🌺🌺🌺
📸 شهید حاج حسین خرازی و مرحوم آیت‌الله امامی کاشانی در شهرک دارخوئین، لشکر ۱۴ امام حسین(ع)
4.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 آیت الله امامی کاشانی و دفاع مقدس 🔷️ بازدید و سخنرانی آیت الله محمد امامی کاشانی (ره) از جبهه‌های جنگ، لشکر ۳۱ عاشورا، اردوگاه شهدای خیبر؛ در سال ۱۳۶۳
دفاع مقدس
. پادگان ابوذر جلوه استقامت غرب کشور است ۱۶ اسفند در سرپل ذهاب شاید ماندگارترین روز در اذهان مردم
دوکوهه ی ثانی زیر بمباران شدید هواپیماهای بعثی شد ✅ قرار بود عملیاتی در منطقه سرپل ذهاب و سومار صورت گیرد که دشمن از تجمع نیروها در مطلع، می‌شود و هواپیماهای دشمن بعثی چندین مرحله از ششم تا هجدهم اسفند و به منطقه آورده و ساختمان‌هایی که محل اقامت نیروها بود را بمباران کردند؛ اوج این بمباران‌ها ۱۶ اسفند بود که و وقتی این ساختمان‌ها بمباران شد، اهالی روستاهای اطراف برای کمک به داخل پادگان آمدند که دشمن بعثی مجدد حمله هوایی کرد و این بار نیز بسیاری از مردم و نیروها کشته شدند و این حمله چند بار دیگر تکرار شد و طی چهار حمله هوایی انجام شده در آن روز حدود هزار و ۲۰۰ نفر مجروح و کشته شدند. 🔷 پادگان ابوذر که آن را دوکوهه غرب می‌نامند، بارها هدف بمباران و موشک باران ارتش عراق قرار گرفت و بمباران نظامیان مستقر در این پادگان در ۱۶ اسفند ماه سال ۶۳ روایت‌هایی از جانفشانی ها و فداکاری‌های رزمندگان را در خود جای داده است.
چون که شود دل نگرانیم منتظر مقدم امام زمانیم (عج)