19.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩🚩 #کاروانی_میرود....
📽 سینه زنی بسیار دیدنی رزمندگان دلاور #لشگر_۳۱_عاشورا ساعاتی قبل از آغاز #عملیات_خیبر ، اسفندماه ۱۳۶۲ ، بونه عملیاتی لشگر ۳۱ عاشورا در کناره جزایر مجنون عراق
🎙کاروانی می رود تا کربلا منزل کند
چون عزیزان حسین جان را نثار حق کند
کاروانی می رود تا جان خود قربان کند
در مسیر عاشقان جان را فدای حق کند...
🕌 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#محرم
#ماه_خون
#فصل_عاشقی
#عزاداری_در_جبهه
ahmadianچرا طلائیه قدمگاه و گوشه ای از حرم حضرت ابوالفضل (ع) است؟ (خاطره گویی مستقیم و بی واسطه) سال 87 در طلائیه.mp3
زمان:
حجم:
1.2M
🎙ماجرای عجیب و باورنکردنی از لطف حضرت ابالفضل عباس (ع) به شهدای مفقود طلائیه از زبان شاهد عینی ماجرا، برادر احمدیان از فرماندهان گروه تفحص شهدا
🌴 «روز تاسوعا، حضرت آقا برای عزاداری به جمع رزمندگان لشکر عاشورا آمدند»
📷 خاطره عکس سخنرانی رهبر انقلاب در جمع رزمندگان لشکر عاشورا
🔹عکس و خاطره از : #بهزاد_پروین_قدس
🔹نقل از: مجله #بهمن_آذربایجان، شماره 3
📎 🔹 روز تاسوعای حسینی همه برای حضور آیتالله خامنهای لحظهشماری میکردند. از اول صبح کلیه گردانهای لشکر دسته به دسته سینهزنان به حسینیه اعظم رهسپار شدند. هر گردانی با روش خاص خود، عزاداریکنان وارد حسینیه میشد. حسینیه مملو از رزمندههای عزادار شد. آقا آمدند. با تشریففرمایی ایشان، این فشار چند برابر شد و تعادل دستهها بههم خورد. جمعیت مثل موجی در حسینیه به اینسو و آنسو میرفت. من مشغول عکاسی از آقا بودم.
🔹 وقتی نزدیک آقا رسیدم ایشان رو به طرفم برگردانده و با تبسم سلامی کردند. من سر به زیر جواب سلام را دادم و همین لحظه عکسی زیبا از آقا گرفتم.
🔹 مجلس در تلاطم بود. بالاخره حاج صادق کمالی به جایگاه آمد و از تریبون، هادی نقدی و محمود فتحی را صدا زد. آنها نیروی قد بلندی بودند. کمالی از آنها خواست با دست بلند کردن و هنگ خاص به دستههای عزاداری نظم بدهند و این کاری بود که از دست هرکسی برنمیآمد...
🔹 مداحی ادامه داشت و آقا نشسته اشک میریختند. پس از اتمام عزاداری، آقا برای نیروها سخنرانی کردند.
🔹 آن حضور بسیار پرمعنا بود. هم برای ما و هم برای دشمنان. رئیس جمهور وقتی با آن هیبت و با لباس رزم، در میان رزمندهها میآید یعنی دفاع همچنان باقی است. لشکر عاشورا آن روزها را هیچگاه از یاد نخواهد برد. 1367/5/28
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹ببينيد| السلام عليک يا ابا عبدالله
▪️قرائت بخشی از #زيارت_عاشورا توسط رهبرانقلاب در جمع رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا. ۶۷/۰۵/۲۸
⏳ دوران #دفاع_مقدس
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 سکانسی زیبا از سریال مختارنامه و ملاقات حضرت عباس (ع) با ابراهیم بن مالک اشتر
▫️🚩▫️🚩▫️🚩▫️🚩
🌗 شب نهم محرم تعلق دارد به حضرت ابالفضل العباس (ع)
♦️شهید آوینی: «مردانگی و وفای انسان نیز به تمامی ظهور یافت و آن قامت مردانه عباس بن علی با دستان بریده بر شریعه فرات، آیتی است که روح از این منزلگاه نیز گذشته است و عجیب آن است که آن باطن چگونه در این ظاهر جلوه می کند!
♦️دستان عباس بن علی قطع شده بود که آن ملعون توانست گرز بر سر او بکوبد. اما تا دستان ظاهر بریده نشود، بال های بهشتی نخواهد رست. اگر آسمان دنیا بهشت است، آسمان بهشت کجاست که عباس بن علی پرنده آن آسمان باشد؟ فرشتگان عقل به تماشاگه راز آمده اند و مبهوت از تجلیات علم لدنّی انسان، به سجده در افتاده اند تا آسمان ها و زمین، کران تا کران، به تسخیر انسان کامل درآید و رشته اختیار دهر به او سپرده شود؛ اما انسان تا کامل نشود، در نخواهد یافت که دهر، بر همین شیوه که می چرخد، احسن است.»
🔸منبع: کتاب «فتح خون»، فصل «تماشاگه راز»
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 برشی شورانگیز از فیلم مختارنامه و بیان خاطرات ابراهیم بن مالک اشتر از حضرت عباس (ع) و خوابی که حضرت در دوران کودکی از عاقبت خود دید.
دفاع مقدس
🔴 برای ابوالفضل سینه میزنی⁉️ ▫️ اولین تابستان اسارت تمام شد و پائیز از راه رسید. ماه محرم با پی
🍂
🔻 شب تاسوعا در اردوگاه
« رضا رفیعی»
┄═❁๑❁═┄
🔻 شب تاسوعا
اولین سال اسارتمان و شب تاسوعا بود، با شکنجه هایی که کشیده بودیم با آن غربت اسارت دلمون پر می کشید برای عزاداری. می دانستیم ممنوع است و مجازات سختی دارد. عراقی ها از همان روزهای اول عملا به ما فهمانده بودند مراسم مذهبی را تحمل نمی کنند. البته رسماً هم گفته بودند نماز جماعت و ... ممنوع است. اما به هرحال با همه این مشکلات ما خیلی دوست داشتیم عزاداری کنیم.
🔻عزاداری ما لو رفت!
شب تاسوعا، بعد از نماز مغرب و عشاء، ما هر کدام در حال راز و نیاز و سوگواری برای اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران با وفایش بودیم که ناغافل نگهبان عراقی سر رسید و دید که تعدادی در غم و اندوه هستند. مسئول آسایشگاه را صدا زد و گفت: اینجا چه خبره!؟ مسئول آسایشگاه که اسمش ناصر بود اهل اهواز و با عراقی ها رابطه همکاری و جاسوسی داشت و بعداً هم پناهنده شد گفت: امشب شب تاسوعاست و اینها دارند عزاداری می کنند. نگهبان همه آنهایی را که عزاداری می کردند جمع کرد، با حرف های زشت و بد و بیراه گفتن، یکی، یکی رو جلو پنجره می برد و به آنها سیلی می زد.
🔻حسین از ما بود و خودمان هم...!
در همان هنگام که ارشد اردوگاه از این موضوع خبردار شده دستور داد صدای تلویزیون را که ترانه پخش می کرد را زیاد کنند تا روحیه ما را خرد کند و به این طریق خواست به امام حسین (ع) بی احترامی کند و گفت: هیچکس حق گریه و عزاداری ندارد چون در ارتش ممنوع اس. اصلأ شما برای چی عزاداری می کنید؟ حسین از ما بود و خودمان هم کشتیم. شما چه حقی دارید که برایش عزاداری کنید!؟
🔻شکنجه عزاداران
صبح آن شب فرا رسید نگهبان ها وارد آسایشگاه شدند بعد از گرفتن آمار همه افراد برای قدم زدن به محوطه رفتند غیر از آنهایی که عزادای کرده بودند، بعد شروع شد کتک کاری و گفتند: تا شب باید روی دوپا بصورت سر پایین بنشینید. هرکدام که حرکتی می کرد و یا پا به پا می شد کتک می خورد.
🔻نماز در یک فرصت کوتاه!
ظهر فرا رسید فقط یک ربع به ما وقت دادند که نهار بخوریم ولی ما از این فرصت کم استفاده کردیم و هم نماز خواندیم و هم نهار خوردیم.
🔻سلول انفرادی بخاطر عزاداری
روز بعد ما را با ضرب و شتم به سلول های انفرادی بردند. سلول های تنگ و نمناک و تاریک که شب و روز را نمی شد تشخیص داد و به سختی می شد نفس کشید می بایست در همانجا رفع حاجت کرد و غذا خورد و نماز خواند بصورت نشسته با اوقات شرعی تقریبی، چون همیشه تاریک بود.
آزاده اردوگاه تکریت ۱۱
#خاطرات_آزادگان
#ماه_محرم
شهادت پدر در تاسوعا
همه ساله، روز تاسوعا، برای دوست عزیز و هنرمندم ابوالفضل همراه که از فیلم سینمایی اخراجیها افتخار آشنایی و دوستی با او را دارم، حال دیگری دارد.
بعید میدونم هیچکدامتان بدانید:
پدر و برادر بزرگترِ آقا ابوالفضل همراه
از آن دلاورمردان غیرتمندی هستند که
در طول هشت سال دفاع مقدس ، جان شیرین خود را فدای دین و کشور کردند.
صبح تاسوعا ۶ اردیبهشت ۱۳۷۸ دلاورمرد نیشابوری غلامعلی همراه، پس از سالها زیستن، سوختن، ساختن و تحمل اثرات زهرآلود گازهای شیمیایی، جلوی چشم خانواده، جان به جان آفرین تسلیم کرد و به فرزند شهیدش سعید، پیوست.
سعید همراه، شاد و شیرین و شادمان، در اوج جوانی و غرور، از خیلی چیزها گذشت، مردانه در برابر دشمنانی که به خاک وطن چشم ناپاک داشتند، سینه سپر کرد و روز ۲۰ تیر ۱۳۶۴ در جزیره مجنون، به معشوق خویش پیوست.
اتفاقا خیابانی در میدان هفت تیر تهران به نام شهید سعید همراه است.
آقا ابوالفضل همراه آنقدر با مرام و معرفت است که هیچگاه نخواست پدر و برادر شهیدش را نردبان ترقی خود کند، یا مثل حضرات مکلّف، هر جا احساس وظیفه! کرد، پشت آنها سنگر بگیرد یا از عکسهای آنان، نان به آیندگان نسل خویش برساند!
این دو شهید عزیز غلامعلی و سعید، گمنام و بی هیچ ادعا، در گلزار شهدای شهر نیشایور در کنار دیگر شهدای دلاورمرد آن سامان خفته اند و در قلب ۸۵ میلیون ایرانی جاودانه اند.
دمت گرم آقا ابوالفضل همراه
ببخشید که جسارت کردم، و این راز سر به مُهر تو را افشا کردم.
دلم نیامد سر خَم نکرده، به خود و عزیزان شهیدت ادای احترام نکنم.
حمید داودآبادی
خاک پای خانواده شهدا
ابالفضلم علمدارت حسین جان.mp3
زمان:
حجم:
7.7M
⏳ دوران #دفاع_مقدس
🌴 ابالفضلم علمدارت حسین جان
🌿 منم میر و سپهدارت حسین جان
🎤 حاج صادق آهنگران
7.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای اهل حرم میرِ علمدار نیامد
سقای حسین، سید و سالار نیامد
🎞 عزاداری مردم در محضر امام امت (ره) // دهه ۶۰
🚩 تاسوعای حسینی تسلیت باد🏴🏴
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄