دفاع مقدس
عمليات والفجر 4 در منطقه پنجوين و با هدف متصل کردن ارتفاعات سورن به سور کوه انجام شد. در صورت تحقق ا
تلفات دشمن :
با انجام این عملیات 200 تن از رزمندگان اسلام از اسارت افراد ضد انقلاب بیرون آمدند . ارتش عراق در طول این عملیات 10 فروند هواپیما ، یک فروند هلیکوپتر ، بیش از 90 دستگاه تانک و نفربر زرهی ، 200 دستگاه خودرو و انبوهی از سلاح و مهمات خود را از دست داد و 5 دستگاه تانک و نفربر ، 10 دستگاه لودر و بولدوزر ، 200 دستگاه خودرو سبک و سنگین ، 20 قبضه سلاح ضد هوایی سام 7 ، مقداری وسایل مخابراتی ، مهمات و سلاح های سبک و سنگین از دشمن به غنیمت نیروهای ایرانی در آمد.
در این عملیات سردار علی رضاییان فرمانده قرارگاه مقدم حمزه سدالشهدا در منطقه به شهادت رسید .
خلاصه گزارش عملیات :
نام عملیات : والفجر 4
زمان اجرا : 27/7/1362
مدت اجرا : 33 روز
مکان اجرا : منطقه شمالی شهر پنجوین عراق در جبهه شمالی جنگ
رمز عملیات : یا الله ... یا الله ... یا الله
تلفات دشمن : 19000 نفر کشته ، زخمی و اسیر
ارگان های عمل کننده : سپاه و ارتش
اهداف عملیات : آزاد سازی بخشی از میهن اسلامی و ارتفاعات مهم منطقه ، تصرف پیشرفتگی دشت شیلر ، مسدود ساختن راه ورود گروهک های ضد انقلاب که از طریق دشت شیلر انجام می شد ، تصرف پادگان پنجوین و گرمک عراق و خارج ساختن مریوان از زیر دید و تیر دشمن
👇👇
دفاع مقدس
تلفات دشمن : با انجام این عملیات 200 تن از رزمندگان اسلام از اسارت افراد ضد انقلاب بیرون آمدند . ارت
حماسه بزرگ جبهه شمالی
دشت وسيع و دره «شيلر» ميان شهر مرزي «بانه» و «مريوان» با فرورفتگي خاصي كه از خاك عراق به داخل ايران دارد، در گذشته و در تاريخ جنگ تحميلي منطقه مهمي به شمار ميرود. بلنديهاي «سورن»، «سوركوه» و «كاني مانگا» در دهانه اين دشت قرار دارند. عمليات «والفجر4» در سه مرحله با هدف وصل اين بلنديها به يكديگر درخط خودي، از روز27 مهر ماه1362 به مدت سي و سه روز در منطقه جبهه شمالي سليمانيه و پنجوين انجام شد.
حمله ساعت24 و با رمز «ياالله ياالله ياالله» در منطقهاي به وسعت صدها كيلومتر مربع آغاز شد.
نيروها از دو محور بانه و بلنديهاي «لري»، «گرمك»، «كنگرك» و در محور مريوان و بلنديهاي پنجوين به نام «زله»، «مارو» و «خلوزه» به پيشروي پرداختند.در مرحله دوم پس از گذشت دو روز از مرحله نخست، بلنديهاي سورن و كانيمانگا و چندين نقطه ديگر آزاد شد، اما بر اثر پاتكهاي دشمن روي قلههاي كانيمانگا، برخي از مناطق دست به دست شد و نهايتا در اشغال دشمن باقيماند.
مرحله سوم عمليات روز2 آبان ماه1362 به اجرا درآمد. سپاه پاسداران تنها با25 گردان وارد عمل شد و در مجموع1000 كيلومتر مربع شامل300 كيلومتر از اراضيايران و700 كيلومتر از اراضي عراق آزاد شد و معابر نفوذي گروهكهاي ضدانقلاب به داخل ايران در دره شيلر مسدود گرديد.
اين عمليات را8 لشكر و2 تيپ از سپاه پاسداران و1 لشكر پياده از ارتش به انجام رساندند. فرآيند اين عمليات، تصرف پيشرفتگي دشت شيلر، شهر و پادگان پنجوين و گرمك عراق و تسلط بر13 شهر و روستاي عراق، همراه با19000 تن كشته و زخمي و اسير و نابودي دهها گردان كماندويي و مخصوص و گروهان دشمن بود. دستاورد ديگر اين عمليات خارج ساختن شهر مريوان از زير ديد و تير دشمن و فراهمسازي مقدمات عمليات آتي در استان سليمانيه عراق بود. همچنين با انجام اين حمله200 تن از رزمندگان اسلام از اسارت افراد ضد انقلاب بيرون آمدند.
ارتش عراق در طول اين عمليات10 فروند هواپيما، يك فروند چرخبال، بيش از90 دستگاه تانك و نفربر زرهي،200 دستگاه خودرو و انبوهي از سلاح و مهمات خود را از دست داد و5 دستگاه تانك و نفربر،10 دستگاه لودر و بولدوزر،200 دستگاه خودرو سبك و سنگين،20 قبضه سلاح ضدهوايي سام7 ، مقداري وسايل مخابراتي، مهمات و سلاحهاي سبك و سنگين از دشمن به غنيمت نيروهاي ايراني درآمد.
در اين عمليات سردار شهيد علي رضائيان فرمانده قرارگاه مقدم حمزه سيدالشهدا در منطقه به شهادت رسيد.
چگونگی انجام عملیات :
عملیات والفجر 4 در سه مرحله و با هدف وصل این بلندی ها به یکدیگر در خط خودی ، از روز 27 مهرماه 1362 به مدت 33 روز در منطقه جبهه شمالی سلیمانیه و پنجوین انجام شد . حمله ساعت 24 و با رمز یا الله ... با الله ... یا الله در منطقه ای به وسعت صدها کیلومتر مربع آغاز شد . نیروها در دو محور بانه و بلندی های لری ، گرمک ، کنگرک و در محور مریوان و بلندی های پنجوین به نام زله ، مارو و خلوزه به پیشروی پرداختند .
در مرحله دوم پس از گذشت دو روز از مرحله نخست ، بلندی های سورن و کانی مانگا و چندین نقطه دیگر آزاد شد ، اما بر اثر پاتک های دشمن روی قله های کانی مانگا ، برخی از مناطق دست به دست شد و نهایتا در اشغال دشمن باقی ماند .
مرحله سوم عملیات روز 2 آبان ماه 1362 به اجرا درآمد . سپاه پاسداران تنها با 25 گردان وارد عمل شد و در مجموع 1000 کیلومتر مربه شامل 300 کیلومتر مربع از اراضی ایران و 700 کیلومتر مربع از اراضی عراق آزاد شد و معابر نفوذی گروهک های نفوذی ضد انقلاب به داخل ایران در دره شیلر مسدود گردید .
این عملیات را 8 تیپ و دو گردان از سپاه و 1 لشکر پیاده از ارتش به انجام رساندند . فرآیند این عملیات ، تصرف پیشرفتگی دشت شیلر ، شهر و پادگان پنجوین و گرمک عراق و تسلط بر 13 شهر و روستای عراق ، همراه با 19000 تن کشته و زخمی و اسیر و نابودی ده ها گردان و گروهان کماندویی و مخصوص دشمن بود . دستاورد دیگر این عملیات خارج ساختن شهر مریوان از زیر دید و تیر دشمن و فراهم سازی مقدمات عملیات بعدی در استان سلیمانیه عراق بود .
دوران جنگ تحمیلی
25.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گفتگو با برادر محمدرضا ابوشهاب، جانشین لشگر ۱۴ امام حسین (ع) در صحنه عملیات والفجر ۴
🌿 عملیات والفجر چهار
۲۷ مهرماه تا ۳۰ آبان ۱۳۶۲
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
✅ مرجع نشر آثار شـهدا و دفاعمقدس
دفاع مقدس
🤔 ابتکار واحد تنبلیغات 👆 📢 بلندگوی سیار ابتکار بچههای تبلیغات😄 مخصوص مناطق کوهستانی و صعبالعبور
✅ خاطره طنز دفاع مقدس(قاطر چموش)😂😂😂
👤راوی: مصطفی خسروی
✍️ مهدی تقینژاد
تابستان ۱۳۶۲ برای عملیات بی بازگشت والفجر دو آماده میشدیم. قرار بود هجده کیلومتر در عمق خاک عراق نفوذ کنیم. منطقه عملیاتی کوهستانی، سخت و صعبالعبور ارتفاعات قمطره بود. برای جابجایی تجهیزات و تدارکات گردان نیاز به پانزده راس قاطر داشتیم. مرتضی جاویدی فرمانده گردان فجر نامهای به فرمانده پادگان ارتش در پیرانشهر نوشت و تقاضای تامین قاطر کرد. پیش از آن هم کاظم حقیقت فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ ۳۳ المهدی(عج) هماهنگی لازم را با پادگان ارتش انجام داده بود. مرتضی جاویدی به آقا رضا بدیهی جانشین گردان گفت به تعدادی از نیروها ماموریت دهد تا بروند و قاطرها را تحویل بگیرند. آقا رضا هم این ماموریت را به ما سپرد. با احمد فیروزی، احمد خباز زاده، بهرام همدانی، مسعود کبیری، مجید پناه، عبدالرضا نقیبی و تعدادی دیگر از پادگان جلدیان به سمت پادگان ارتش حرکت کردیم.
برای تحویل قاطرها به پادگان رفتیم. ارتش واحدی داشت به نام قاطریزه و اصطبل بزرگی داشت که تعداد زیادی قاطر در آن نگهداری میشد. حکم ماموریت تحویل قاطرها به نام مسعود کبیری بود. فرمانده ارتشی گفت: شما کار با قاطر بلدید؟ سوار قاطر شدهاید؟ مسعود کبیری میخواست بگوید که بلدیم گفت: ما خودمان بچه قاطریم(یعنی خیلی بلدیم). 😂
بچهها هیچکدام با قاطر کار نکرده بودند. به خاطر این که پدر من قبلا قاطر داشته فکر کرده بودند که حتما من سوار قاطر شدهام و کار با قاطر را بلدم در صورتی که من در تمام عمرم سوار الاغ هم نشده بودم چه رسد به قاطر.😂 فرمانده ارتشی یک قاطر چموش را آورد و گفت یک نفر سوار شود. قاطر آرام و قرار نداشت. یا دمش را تکان میداد یا لگد میزد و یا جفتک میانداخت.😂 به من گفتند سوار این قاطر شو! من هم برای این که خودی نشان دهم و کم نیاورم😂 پریدم و دستم را روی پشت قاطر گذاشتم که سوار قاطر شوم. بین زمین و آسمان معلق بودم که قاطر با جفت پاهایش لگد محکمی به قفسه سینه من زد و دو متر مرا به عقب پرتاب کرد.😂 تمام قفسه سینه من درد گرفته بود. نفسم بالا نمیآمد هر لحظه نفس کشیدن برایم سختتر میشد. چشمهام سیاهی میرفت و دنیا دور سرم میچرخید. جیغ میزدم و داد و بیداد میکردم. بچهها آمدند آب قند آوردند و بدنم را مالش میدادند. اشکم جاری شده بود. نمیتوانستم حرف بزنم. چند دقیقه گذشت تا حالم بهتر شد. 😂
فرمانده ارتشی پانزده قاطر آورد و تحویل داد. به من گفتند شما هم همان قاطر چموش را بیاور. گفتم من با این قاطر کاری ندارم.😂 یک قاطر بود که تحویل عبدالرضا نقیبی شده بود. قاطر آرام، مریض احوال و یک چشمش مشکل داشت.😂 عبدالرضا قبول کرد و قاطر را به من داد. به طرف گردان فجر حرکت کردیم. قاطری که تحویل گرفته بودم راه نمیرفت.😂 همه رفته بودند و من عقب مانده بودم. دویست، سیصد متر عقب افتاده بودم. قاطر چموش هم گاهی به عقب و مرا نگاه میکرد و انگارمیخواست برگردد و دوباره به من لگد بزند.😂 هر جور بود خودمان را به گردان رساندیم. وسایل گردان را بار زدیم و حرکت کردیم. بین راه که از ارتفاعات بالا میرفتیم قاطر چموش از بالای ارتفاع به پایین سقوط کرد و مرد و من خوشحال شدم.😂
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🎞 فایل صوتی این خاطره جالب و بامزه در دو کلیپ زیر👇👇
47.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 #بشنوید
🎞 #خاطره_طنز || «قاطر چموش» 🤣
🌿دوران جنگ تحمیلی
🎤راوی: رزمنده جانباز، مصطفی خسروی
«از اهالی خونگرم استان فارس»
قسمت اول
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅
48.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 #خاطره_طنز || «قاطر چموش» 🤣
قسمت دوم
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
#كارشناسان_امور_قاطرها ..!!
دو طرف خورجین را پر از گلوله خمپاره کرده، به همراه دو گالن آب بر روی قاطر قرار دادیم. به طرف ارتفاعات صعب العبور مشرف بر شهر "پنجوین" حرکت میکردیم که ناگهان....
....كه ناگهان در حال عبور از "مالرو" که عبور از آن تنها تخصص خود قاطرها بود، دیدم قاطر زیر بار مهمات خوابید و حرکت نکرد. او را نوازش کردم، دست به سر و صورت او کشیدم، فایده ای نداشت. لگدی نثارش کردم اما اثری نبخشید و به خود هیچ تکانی نداد.
راه عبور سایر قاطرها و تدارکات را بند آورده بود. کارشناسان امور قاطرها جمع شدند و طرح میدادند و اما هیچ کدام فایده ای نداشت تا اینکه متخصص تمام عیاری از راه رسید و گفت: "بروید کنار."
....دم قاطر را گرفت و محکم چرخ داد. قاطر از جای خود بلند شد و به سرعت به طرف بالا حرکت کرد. هنوز در حال تشکر از آن برادر بودم که قاطر تمام مهمات و گالن های آب را به ته دره خالی کرد و به سرعت به راه خود ادامه داد!
📆 ۳۰ مهر ۱۳۶۲ - سالروزشهادت حاج مهدی کازرونی، فرمانده طرح و عملیات لشکر۴۱ثارالله در عملیات والفجر۴ (مریوان) بر اثر اصابت مستقیم خمپاره بدنش به دو نیم شد و درحالیکه ذکر برلب داشت به فیض 🌷شهادت رسید
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
▪️ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ مرجعنشرآثارشـهدا و دفاعمقدس
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
💠 خاطرهای از دوران کودکی شهید حاج مهدی کازرونی:
▫️دستهای کبودش را پشتش پنهان کرد و آمد پیش مادر.
از او خواست که فردا بیاید مدرسه،
مادر هم با عصبانیت فرستادش پیش پدر و گفت:
«این دفعه رو با پدرت برو، چقدر من بیام ضمانت تو رو بکنم؟»
پدر دستهای کبود مهدی را در دستش گرفت و گفت:
«دوباره به معلمات گیر دادی؛
مگه نگفتم که کاری به کارشون نداشته باش،
بی حجابند که باشند، تو دَرست رو بخون.ببین چطوری کتکت زدند.»
مهدی که هشت سال بیشتر نداشت؛ گفت:
«برای چی باید چیزی نگم؟ مگه اونها مسلمون نیستند؟
مگه تو قرآن نیومده باید حجاب داشته باشند؟»
ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️
⭕️ خاطرهای دیگر: در دوران اختناق ستمشاهی، عکس شاه و فرح را از اول تمام کتابهایش میکند و میگفت:
➖دوست ندارم هر بار که کتابم رو باز میکنم، چشمم به اینها بیفته!
🔸زمانی که کسی جرأت نمیکرد اسمی از خاندان سلطنت بیاورد، که در این صورت سروکارش به "ساواک" و شهربانی میافتاد.
ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️
⭕️ خاطرهای دیگر، #دوران_انقلاب :
ایستاده بود کنار در مسجد.
مردم میخواستند بعد از یکاعتراض آرام، از مسجدخارج شوند.
ناگهان مهدی عکس امام را بالای سر
گرفت و فریاد زد: یا مرگ یا خمینی...
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
▪️ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ مرجعنشرآثارشـهدا و دفاعمقدس
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
🌷 شهید مهدی کازرونی یار و همرزم قاسم سلیمانی از ابتدای جنگ تا شهادت و مسئول طرح عمليات لشكر ثارالله (ع)
حاج قاسم سلیمانی در مورد شهید کازرونی گفته بود: من به جرائت قسم می خورم ذرهای ترس در وجود شهید کازرونی راه نداشت !!
▫️ا🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️
خاطره ای از شهید کازرونی👇
خیلی پیشروی کرده بودیم، چند نفر از جلو به طرفمان میآمدند و قد یکی از آنها، حدود یک متر از بقیه بلندتر بود. همین باعث شده بود که تا هر کدام از بچهها، حدسی دربارهاش بزنند که کیست. جلوتر که آمدند حاج مهدی را شناختم که روی شانه یکی از عراقیها نشسته و اسلحهاش را به طرف بقیه گرفته بود با اینکه هر دو پایش زخمی شده بود، اما پنج عراقی را اسیر کرده و روی شانه یکی سوار شده بود تا به خط خودی برسد. بعدا خودش تعریف کرد که فقط یک گلوله داشته و با همان، یکی از عراقیها را که به طرفش حمله کرده بود میزند و بقیه را هم اسیر میکند.
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
▪️ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ مرجعنشرآثارشـهدا و دفاعمقدس
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱