eitaa logo
دفاع مقدس
4.8هزار دنبال‌کننده
25هزار عکس
15.9هزار ویدیو
1.3هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر﴿یالیتناکنامعک﴾لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند🕌
مشاهده در ایتا
دانلود
, نیروی لشکر ۷ ولی عصر خوزستان دی ماه ۶۵ در عملیات کربلای ۴ در جزیره ام الرصاص مفقودالاثر شد و به خدا پیوست. سالها بعد پیکرش به آغوش خانواده بازگشت و در گلزار شهدای اندیمشک آرام گرفت. ▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️ چقدر معصوم و‌ محجوب بودی علی جان علی کریم زاده مسئول تعاون سپاه اندیمشک بود و برای یافتن ردی از شهدای مفقودالاثر و اطلاع رسانی به خانواده های آن عزیزان شدیدا تلاش می کرد. خیلی علی را دوست داشتم. چند باری بخانه شان در اندیمشک ‌رفته بودم‌ و میهمان‌ لطف و محبت خانواده باصفایشان بودم آخرین بار چند ماهی قبل از شهادتش بود که رفتم ‌خانه شان. در اتاق کوچکش، از پشت کمد عکس خود را که بزرگ کرده و آماده نصب روی حجله اش کرده بود نشانم داد ناخواسته تنم بلرزه افتاد نگاهی بعکس بزرگ در قاب انداختم و نگاهی بچهره معصوم علی. در آغوش گرفتم ‌و بوسیدمش اصلا باورم ‌نمیشد چندی بعد همین عکس را روی حجله شهادتش بگذارند و دخترش داغ یتیمی ببیند همچون دختر دوست عزیزش شهید حمید طوبی! در کنار شهید علی کریم زاده بچه باصفا ودوست عزیزم اهل اندیمشک بهار۱۳۶۴ ایستگاه راه آهن اندیمشک شهید علی کریم زاده در گلزار شهدای اندیمشک خفته است. عکس دوم: ‌در میان شهیدان علی کریم‌زاده و مجید عتیقی نژاد و مرحوم‌ حاج اکبر طوقانی پدر شهیدان سعید و محمد طوقانی عکس سوم: شهید سعید طوقانی - شهید علی کریم زاده - شهید عباس دائم الحضور دوستتان ‌دارم‌ و همچنان ‌چشم امیدم به لطف و کرم‌ شما و شفاعتتان‌ است دوست قدیمی و از یاد رفته تان که چند صباحی با هم رزمیدیم و خندیدیم‌ و کیف کردیم و خدا را یافتیم حمید داودآبادی
12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩🚩 🎤 فرازی زیبا و شنیدنی از مصاحبه بسیجی غواص : 🎙 خبرنگار : آقا مسعود! اینبار با دفعه های قبل فرق داره و باید نیمی از مسیر را در زیر آب بروید ، چه ذکری را در زیر آب خواهید گفت ؟ مسعود : بالاخره تا حالا با ذکر خدا جلو رفته ایم . از این به بعد هم هر جا باشیم زیر آب ، روی آب ، هر جا ذکر خواهیم گفت : لا إله إلّا اللّه ، سُبْحانَ اللَّهِ... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که از اوائل نوجوانی پای به میادین نبرد با متجاوزین بعثی گذاشته و بعد از حضور چشمگیر و حماسی در دهها عملیات بزرگ و کوچک عاقبت در کسوت غواص خط شکن گردان حضرت ولیعصر(عج) در عملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی ، به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر به محضر دوست پرواز کرد .
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 شرح ماجرای عاشورایی زنده به گور شدن غواصان دست بسته گردان یاسین از زبان تنها شاهد عینی ماجرا از نیروهای ایرانی
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گوشه ای از شبِ سخت کربلای ۴ 🎙 به روایت ابوالفضل دهقان 🎞 برنامه ی دلیرستان دی ماه ۹۹ قسمت اول
7.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گوشه ای از شبِ سخت کربلای ۴ 🎙 به روایت ابوالفضل دهقان 🎞 برنامه ی دلیرستان دی ماه ۹۹ قسمت دوم
👇👇👇 🌴 این روزها ایام سالگرد عملیات کربلای ۴ است و کربلای چهار یعنی چه؟! 👈 از رزمنده ها و بسیجی های شرکت کننده در کربلای ۴ که بپرسید یک جمله شنیدنی دارند که خیلی عجیب است... می‌گویند:ستارگانِ آسمان بالای سر اروند رود و نهر خَیّن وعرایض،وجزیره بُوارین وام الرَصاص صحنه هایی را دیدند که خورشید تا قیام قیامت از دیدن آن محروم است! 🥀خدایا اینان چه دارند می گویند؟ مگر آنجا کجا بوده؟ مگر چه اتفاقی افتاده؟! می‌خواهید بدانید کربلای چهار چه خبر بوده ؟ 🌹پس با چشم دل با من همراه شوید، دل بدید👇 ... انواع موانع بود وسیم های خاردارِ پروانه ای و خورشیدی های بدقِلقِ نوک تیز وبشکه های فوگاز و تیر بارها ودولول وچهارلول های مرگبار و تنی که باید به آب میزد واز همه اینها عبور میکرد وخط دشمن را می شکست! بازهم میخواهید بدانید؟؟👇 .. بدن های خراشیده شده از نوازش بی رحمانه ی موانع وتن های مجروحِ غواصان درسیاهی شب در اوج غربت با پیکرهای مطهر شهدا کنار هم جمع شده بودند، بعضی‌ لابه لای موانع میان انبوه سیم های خاردارحلقوی مچاله شده بودند، بعضی روی مین رفته بودند،وآرام روی سیم خاردارها وموانع خوابیده بودند،ونگاه هایشان آتش به جان همرزمانشان میزد!، در تاریکی اروندو نهر خَیّن ونهر عرایض وجزیره بوارین ولابه لای خورشیدی ها وسیم خاردارهای به هم تنیده ، صفی از پیکرهای پاره پاره ی شهداء در آب روان بود، آن شب اروند و نهر خیّن وجزیره بوارین و ام الرصاص شاهد صحنه هایی از منتهی الیه مظلومیت و شجاعت وشهامت و ایثار بود، آن شب کبوتران عاشق و پرستو های مهاجر پرهایشان در لابه لای موانع شکسته بودزخمی و خسته، اما پرواز را از یاد نبرده بودند! آن شب زمزمه ی یا زهرا(س) ویا حسین(ع) تاریخِ مرثیه را شرمنده کرد! 🌴وامروز ما در کجای تاریخ ایستاده ایم ؟ خدایا: میان این همه انسان که در شهرها ودر خانه های امن وگرم و نرم خود درکنارخانواده اند،چند نفر چنین صحنه هایی به مخیله شان خطور می کند؟... 🌴 چند نفر باور می‌کنند که درسرمای استخوان سوز، این جوانان در زیر حجم سنگین آتش به آب زدند وازموانع عبور کردند برای شکست دشمنِ تا بن دندان مسلح ، برای امنیت و آسایش آنها،برای سربلندی وعزت اسلام وایران عزیزاینچنین از همه چیز خود گذشتند؟... چند نفر مظلومیت این بچه ها را شناختند؟چند نفر قدردان شجاعت، ایثار،ازخودگذشتگی،جوانمردی،مردانگیِ مردانِ مرد این مرز وبوم هستند؟! 🌴من کاری به تحلیلگران جنگ ندارم ... کربلای چهارعملیات ِفریب بود یا نبود!👈لو رفته بود یا نرفته بود، اینها برای دانشکده های جنگ است، اینها برای تحلیلگران و استادان دانشکده های افسری است! آنجا که می گویند اگر انواع و اقسام تجهیزات را دارید. اگر پشتوانه ی ماهواره ای دارید و اگر از ضعف دشمن مطمئن هستید و‌.. هزاران اگر واما ... اینها در چهار دیواری کلاس های درس ولابه لای کتب درسی است 🌴 داستان کربلای چهار داستان تکنیک و تاکتیک وکالک ونقشه و استرا تژی نیست، داستان جوانمردی است! داستان اخلاص و ایثار است. داستان ایمان و باور است! داستان عمل به تکلیف است! داستان مردانگی است! داستان عشق بازی است داستان پرواز از خاک به افلاک است! 🍀می‌خواهید بدانید کربلای چهار چه خبر بود؟ 🌴 شب توی سرما در دل تاریکی بزن به آب، توی سرمای استخوان سوز، در زیربارانی از گلوله های سهمگین به مرگ لبخند بزن😰 🌴چه می‌دانم شاید آن لحظه ی خلقتِ انسان، که ملائک به خدا گفتند چرا او را خلق می کنی؟ در حالی که در زمین خونریزی می‌کند و خدا گفت: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید، لحظه به آب زدن غواص ها،در سیاهی شب، لحظه گیر کردن میان انواع موانع، لحظه دست بسته زنده به گورشدن غواص ها، لحظه ی خاک لودر روی صورت ریخته شدنِ غواص ها،هنگامی که ذکر یاربِّ یاربّ بر زبان داشتند. خدا آنها را نشان ملائکش داد و گفت 👈 نگاه کنید او بنده من است. 🌴"عملیات کربلای چهار نقطه ی اوج پرواز به سوی دوست بود! درکدام جنگ؟در کدام نبرد تاریخی؟ کدام یگان رزمی همچون این غواص ها، هرازچندگاهی از لا به لای تاریخ سر بر می‌آورند؟ ودوباره به خطِ دشمن میزنند و استخوان های تفحص شده شان خاک دنیازدگی و پوچ اندیشی که آینه ی دل ما را فرا گرفته را در سیاهی دنیاکنار میزنند و دوباره وچند باره با دستان بسته گره های قلوب زنگار گرفته ما را در چله زمستان باز می‌کنند؟ و باز میگویم که کربلای چهار یعنی چه؟!😰 🌹کربلای ۴ یعنی پرواز با دست های بسته، پرواز با بال های شکسته،پرواز در زیر باران تیرِ دشمن، پروازِ دسته جمعی در اوج مظلومیت تا بی نهایت! 🌹آی ی شهداء... دخیل دست های بسته تان هستیم مارادر این دریای طوفانی دنیا تنها مگذارید، که سخت محتاجیم 🙏 ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
33.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙روایتگری فوق العاده زیبای حاج حسین یکتا از عملیات در کنار نهر خَِّین ▫️این خاطره گویی‌ را مقایسه کنیم با خاطره گویی‌ خودمان در جمع های خانوادگی و دوستانه!!! ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
23.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 به یاد موسی احمدی . 🎥 تقریبا رنگ پوست آفتاب سوخته ای داشت . در نگاه اول هر کس که اون و میدید فکر میکرد جنوبیه ، در صورتیکه بچه ی یکی از روستاهای ییلاقی سوادکوه بود‌. شجاع بود و نترس‌...تو واحد اطلاعات و عمليات اسم موسی که میومد همه از شجاعتش میگفتن... او در کربلای ۴ بشهادت رسید🕊🕊
28.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌗 شب سخت و غم بار عملیات کربلای ۴ با توجه به آتش فراوان هوایی توپخانه ای و خمپاره ای و تیراندازی مستقیم به رزمندگان بی دفاع داخل آب توسط نیروهای دشمن که شب تاریک را با استفاده از خمپاره و منورهای زیاد توسط هواپیماهای اهدایی غرب و شرق و شیطان بزرگ مثل روز روشن کرده بود. 🔸با تعدادی از برادران غواص به ساحل جزیره ام الرصاص رسیدیم البته زبان و قلم قاصر از نوشتن آن شب پر حادثه هست بنده و دوستان مشغول پاکسازی سنگرها بودیم و حتی درگیری تن به تن هم داشتیم که من ترکش خوردم و افتادم دیگر قادر به حرکت نبودم بچه های گردان که چند نفر بیشتر نبودند سرتاسر خط جانانه دفاع می کردند مهدی استر آبادی عیسی حیدری رضا مؤذن... 🔹مهدی به من می گفت اصغر نگران نباش من تو یکی رو می برم نمی گذارم بمونی شب سردی بود ما هم خیس از درون آب بیرون آمده بودیم سردی هوا و رفتن خون از بدنم خیلی سردم شده بود شهید عیسی حیدری یک تیکه پلاستیک پیدا کرد و داد روی من شهید قضاوی روده هایش بیرون ریخته بود و از شدت درد فریاد می زد. نزدیک صبح من رو دوتا امدادگر گذاشتن روی برانکارد و حرکت کردن مسیر لیز بود و امدادگرها زمین می خوردن و من پرت می شدم وسط نیزار مهدی هر بار میومد من رو چند متر به طرف اسکله قایقها می‌کشید می برد خلاصه آقا مهدی که همیشه می خندید نزدیکیهای ظهر بنده رو با مشقت فراون در قایق قرار داد اگر شهید مهدی استر آبادی نبود شاید بنده جزو همون غواصان دست بسته زنده به گور شده بودم. (راوی: اصغر مهدوی)
💠 3دی 1365-سالگرد عملیاتی که لو رفته و دشمن آتش تیربارخود را روی سطح آب گرفته بود حتی تصور غواصانی که برای نفس‌کشیدن سر از آب بیرون می‌آوردند اما سرشان هدف گلوله واقع می‌شد،دردآورست