eitaa logo
دفاع مقدس
4.4هزار دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
14.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر﴿یالیتناکنامعک﴾لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند🕌
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
🌴 تشییع و خاکسپاری پیکر پاک جانباز سرفراز "حسین خالقی" 🌷همرزم شهیدان وزوایی، موحد دانش ..... و از م
صوت_شهید_موجد_دانش_گفتگوی_فرماندهان (2).mp3
زمان: حجم: 31.55M
📢 گفتگوی شهید موحد دانش، فرمانده گردان حبیب لشکر27- عملیات فتخ المبین، بیت المقدس ... 💠صدای احمد متوسلیان، شهید همت، سردار و . . . نیز در این فایل شنیده می‌شود 🔹هماهنگی توسط فرماندهان از طریق بیسیم دوران جنگ تحمیلی 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ)
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم| نگاهی به زندگی شهید غلاملی پیچک، فرمانده عملیات سپاه در جبهه‌های غرب کشور 🔹از زبان یردار ، محمد کوثری . . . 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ)
دفاع مقدس
📷 سمت راست: سردار دلها و حاجی زاده (ف هوافضای سپاه) در کنار حسین خالقی او که سالیان دراز از جراحته
💠 به سالروز عملیات پیروزمند بیت المقدس نزدیک می شویم. به مناسبت پرواز آسمانی سردار حاج به سوی یارانش، در زیر به خاطره ای از این عملیات اشاره می شود:👇👇 °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 عملیات « » در ۹ اردیبهشت ۱۳۶۱ جهت آزادی سازی خرّمشهر آغاز شد؛ و نیروهای عمل کننده تیپ ۲۷ در قالب دو محور عملیاتی با نام‌های و کار خود را آغاز کردند. پس از انتقال کلیه‌ی گردان‌ها از کرانه شرقی به کرانه غربی رود ، ابتدا پیشروی پنج گردان تحت امر محور عملیاتی سلمان به سمت جاده‌ی آسفالت اهواز – خرّمشهر آغاز می‌شود. این نیروها می‌بایست مسیر ۱۸ کیلومتری دشت طاهری را طی کرده و خود را به جاده‌ی آسفالت اهواز – خرّمشهر برسانند. ⚡️احمد متوسّلیان با حضور در سنگر فرماندهی قرارگاه عملیاتی هدایت نیروهای سپاهی، بسیجی و ارتشی (تیپ ۲، لشکر ۲۱ حمزه) تابع این قرارگاه را بر عهده می‌گیرد. او لحظه به لحظه با تماس‌های مکرر بی‌سیمی و هم‌چنین اعزام پیک‌های خبررسان از آخرین وضعیت نیروها کسب اطلاع می‌کند. وی هم‌چنین در لحظات مقتضی، خود در صحنه‌ی نبرد حضور پیدا می‌کند تا از نزدیک شاهد تحوّلات حین عملیات باشد. پس از تصرّف برق‌آسای جاده‌ی اهواز –خرّمشهر توسط گردان‌های محور سلمان، گردان‌های محور محرّم نیز، به سمت این جاده به حرکت درآمدند. 💢 شرایط پیش آمده که ناشی از پاتک‌های سنگین واحدهای زرهی دشمن و عدم الحاق یگان‌های مجاور با تیپ ۲۷ بوده، باعث می‌شود تا ادامه‌ی نبرد برای نیروهای این تیپ سخت‌تر شود. در چنین شرایطی با هدایت نیروها سعی در کنترل اوضاع دارد، امّا فشار دشمن زیاد است و امکان مقابله با آن‌ها کم. ⏱در ساعت‌های اوّلیه‌ی صبح روز جمعه دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ با شهادت و ؛ فرمانده و جانشین محور عملیاتی محرّم، اوّلین ضربه‌ی کاری به احمد متوسلیان وارد می شود. بعد از شهادت این عزیزان، حسین_خالقی به جای آنها مسئولیت هدایت محور را به عهده می گیرد. آنچه در زیر می‌آید متن مکالمه رد و بدل شده در بی‌سیم‌هاست:👇👇 📞 اپراتور محور محرّم: احمد جان، احمد جان، جنازه‌های برادرهای ما، از صبح تا حالا مانده روی زمین، از صبح تا حالا مانده روی زمین. این برای [روحیه‌‌ی] بچّه‌ها زیاد خوب نیست که این‌ها همین‌جور روی زمین بمانند. 🔺متوسلیان: ببین برادر من؛ شما خودرو و این چیزها که پیش‌تان هست، از آن‌ها [برای تخلیه‌‌ی شهدا] استفاده کنید دیگر! الآن [خط پدافندی محور سلمان] شلوغ است و من نمی‌توانم محور شما را هم کنترل کنم. 🔰لحظاتی بعد ؛ مسئول محور محرّم با احمد متوسّلیان تماس گرفته و نحوه‌ی آرایش گردان‌های این محور را به اطلاع او می‌رساند. 🔹خالقی: احمد، احمد، خالقی. 🔺متوسلیان: خالقی، احمد. 🔹خالقی: احمد جان، حاج آقا، ببینید، ما [ به فرماندهی حسین] « » را در رأس [منتهی الیه محور چپ] قرار داده‌ایم بعد از او هم [ به فرماندهی علی رضا] « ». و دو، سه تا [گردان] دیگر را هم همین‌طور بعد از آن قرار دادیم. متوجّه شدی؟ 🔺متوسلیان: بله، خوب است. آرایش کامل بگیرید. آرایش کامل بگیرید. 🔹خالقی: چشم، ان‌شاء‌الله حالت پدافندی خودمان را حفظ می‌کنیم. ✳️ دیگر بار متوسّلیان از خط مقدّم محور سلمان در جاده‌ی آسفالت با قرارگاه فرعی نصر – ۲ تماس می‌گیرد: 🔺متوسّلیان: هاشم، هاشم، احمد! 🔸همّت: بگوشم احمد، بفرما! 🔺متوسلیان: هاشم؛ تو را خدا این مهمّات چه شد؟ تو را خدا! 🔸همت: به خدا [از رود کارون] رد شد، آن طرف. این‌ها [بچّه‌های تدارکات] دو تا تویوتا پُر، مهمّات بار] زدند و آمدند، الآن آن طرف آب هستند. 🔻متوسلیان: کِی آمده؟! کِی آمده؟! بابا چرا به دست ما نرسیده آخر⁉️ 🔸همت : الآن من مجتبی [ ] را با ماشین خالی، پشت سر آن [دو تا تویوتای حامل مهمّات] می‌فرستم تا آن‌ها را بیاورد و به دست شما برساند. ⇦ .. پ.ن: در این عملیات، تیپ 27 دارای دو محور بود: محور محرم با مسئولیت شهید وزوایی و محور سلمان با مسئولیت شهید محمود شهبازی اولی در ابتدای عملیات بر روی جاده اهواز-خرمشهر به شهادت رسید و شهبازی در آستان ورود به خرمشهر و فتح نهایی ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
انفجار در کانکس اردیبهشت سال 61 و در جریان عملیات بیت المقدس، حادثه انفجار و آتش سوزی در عقبه تیپ محمد رسول الله(ص)، که واقع در انرژی اتمی بود، رخ داد. جریان آتش سوزی از این قرار بود که: در عملیات آزاسازی خرمشهر، مقداری سلاح و مهمات از عراقی‌ها به غنیمت گرفته بودند. اینها را به عقب انتقال داده و در کانکس تدارکات (در انرژی اتمی) انبار کرده بودند. (انرژی اتمی در نزدیکی دارخوین خوزستان واقع شده بود. تأسیسات نیمه ساخته، و یک سری سازه‌های بتونی ناقص از زمان گذشته در آنجا به یادگار مانده بود. در یک قسمت از محوطه، کانکس‌هایی درست در کنار یکدیگر قرار داشتند. یک سکوی سیمانی هم بود که در آن نماز جماعت برگزار مي‌شد. یادم مي‌آید نماز جماعتی را هم پشت سر آیت الله جنتی در آنجا خواندیم.) روزی مسؤول تدارکات در حال جابجایی وسایل و مهمات بود. گونی پُر از نارنجکی را روی کف چوبی کانکس کشیده تا به طرف دیگر ببرد. در این حین، پینِ ضامن یکی از نارنجک‌ها به سرِ میخ بیرون زده از کف کانکس گیر کرده و ضامن رها مي‌شود. چند ثانیه بعد گونی نارنجک‌ها منفجر شده و بر اثر موج انفجار، بقیه مهمات هم منفجر مي‌شود. از آنجا که کانکس‌ها چسبیده به یکدیگر بودند، آتش ناشی از انفجار، به کانکس‌های دیگر هم سرایت مي‌کند. شهید علی موحد دانش که فرمانده گردان ما بود (گردان حبیب) به اتفاق و .... درون یکی از کانکس‌ها بودند. با شنیدن صدای انفجار، از پنجره کانکس به بیرون مي‌پرند. حسین خالقی هم که آدم نسبتاً فربه بود و به سختی مي‌توانست از آن پنجره کوچک عبور کند، بچه‌ها کمک کرده و او را از پنجره رد مي‌کنند. (راوی: ادمین کانال) در یکی از کانکس ها، ساک برزنتی و وسایل شخصی نیروهای گردان حبیب، انبار شده بود که بر اثر انفجار مهیب، وسایل افراد نیز دچار حریق شد🔥از جمله چند کتاب متعلق به حقیر که بعد از خاموش شدن آتش، نیم سوخته آنها به دستم آمد، که یکی از آنها کتاب: مرجع احادیث امامان علیهم السلام, که گردآورنده آن آیت الله علی جنتی بود، به نظرم این کتاب جلد سخت و قرمز را هنوز هم داشته باشم .... ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
دفاع مقدس
💠 #خاطرات_ماندگار 1️⃣ #قسمت_اول °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 عملیات « #الی_بیت_المقدس» در ۹ اردیبه
💠 2️⃣ °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 در ساعت‌های اوّلیه‌ی صبح روز جمعه دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ با شهادت محسن وزوایی و حسین تقوی‌منش؛ فرمانده و جانشین محور عملیاتی محرّم، اوّلین ضربه‌ی کاری به احمد متوسّلیان وارد می‌شود. آنچه در زیر می‌آید متن بی‌سیم‌های این عملیات است: 📞 اپراتور محور محرّم: احمد جان، احمد جان، جنازه‌های برادرهای ما، از صبح تا حالا مانده روی زمین، از صبح تا حالا مانده روی زمین. این برای [روحیه‌‌ی] بچّه‌ها زیاد خوب نیست که این‌ها همین‌جور روی زمین بمانند. 🔺متوسلیان: ببین برادر من؛ شما خودرو و این چیزها که پیش‌تان هست، از آن‌ها [برای تخلیه‌‌ی شهدا] استفاده کنید دیگر! الآن [خط پدافندی محور سلمان] شلوغ است و من نمی‌توانم محور شما را هم کنترل کنم. 🔰لحظاتی بعد ؛ سرپرست محور محرّم با احمد متوسّلیان تماس گرفته و نحوه‌ی آرایش گردان‌های این محور را به اطلاع او می‌رساند. 🔹خالقی: احمد، احمد، خالقی. 🔺متوسلیان: خالقی، احمد. 🔹خالقی: احمد جان، حاج آقا، ببینید، ما [ به فرماندهی حسین] « » را در رأس [منتهی الیه محور چپ] قرار داده‌ایم بعد از او هم [ به فرماندهی علی رضا] « ». و دو، سه تا [گردان] دیگر را هم همین‌طور بعد از آن قرار دادیم. متوجّه شدی؟ 🔺متوسلیان: بله، خوب است. آرایش کامل بگیرید. آرایش کامل بگیرید. 🔹خالقی: چشم، ان‌شاء‌الله حالت پدافندی خودمان را حفظ می‌کنیم. ✳️ دیگر بار متوسّلیان از خط مقدّم محور سلمان در جاده‌ی آسفالت با قرارگاه فرعی نصر – ۲ تماس می‌گیرد: 🔺متوسّلیان: هاشم، هاشم، احمد! 🔸همّت: بگوشم احمد، بفرما! 🔺متوسلیان: هاشم؛ تو را خدا این مهمّات چه شد؟ تو را خدا! 🔸همت: به خدا [از رود کارون] رد شد، آن طرف. این‌ها [بچّه‌های تدارکات] دو تا تویوتا پُر، مهمّات بار] زدند و آمدند، الآن آن طرف آب هستند. 🔻متوسلیان: کِی آمده؟! کِی آمده؟! بابا چرا به دست ما نرسیده آخر⁉️ 🔸همت : الآن من مجتبی [ ] را با ماشین خالی، پشت سر آن [دو تا تویوتای حامل مهمّات] می‌فرستم تا آن‌ها را بیاورد و به دست شما برساند. ⇦ ..
دفاع مقدس
#صدای_ماندگار 🔴 چه جوابی داریم ؟؟؟ 🔔 صحبت های شهید علیرضا موحد دانش، فرمانده گردان حبیب - تیپ ۲
صوت_شهید_موجد_دانش_گفتگوی_فرماندهان (2).mp3
زمان: حجم: 31.55M
📢 گفتگوی شهید موحد دانش، فرمانده گردان حبیب لشکر27- عملیات فتح المبین، بیت المقدس ... 💠صدای احمد متوسلیان، شهید همت، سردار و . . . نیز در این فایل شنیده می‌شود 🔹هماهنگی توسط فرماندهان از طریق بیسیم دوران جنگ تحمیلی ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk گروه واتساپ دفاع مقدس ۱
فروردین ماه ۱۴۰۲ 👈 به یاران شهیدش پیوست
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم| نگاهی به زندگی شهید غلاملی پیچک، فرمانده عملیات سپاه در جبهه‌های غرب کشور 🔹از زبان یردار ، محمد کوثری . . . 🔵 کانال دفاع مقدس (ایتا، تلگرام، روبیکا، واتساپ)
صوت_شهید_موجد_دانش_گفتگوی_فرماندهان (2).mp3
زمان: حجم: 31.55M
📢 گفتگوی شهید موحد دانش، فرمانده گردان حبیب لشکر27- عملیات فتخ المبین، بیت المقدس ... 💠صدای احمد متوسلیان، شهید همت، سردار و . . . نیز در این فایل شنیده می‌شود 🔹هماهنگی توسط فرماندهان از طریق بیسیم دوران جنگ تحمیلی 🔵 کانال دفاع مقدس
💠 2️⃣ °○☆🍃 الی بیت المقدس 🍃☆○° 🔖 در ساعت‌های اوّلیه‌ی صبح روز جمعه دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ با شهادت محسن وزوایی و حسین تقوی‌منش؛ فرمانده و جانشین محور عملیاتی محرّم، اوّلین ضربه‌ی کاری به احمد متوسّلیان وارد می‌شود. آنچه در زیر می‌آید متن بی‌سیم‌های این عملیات است: 📞 اپراتور محور محرّم: احمد جان، احمد جان، جنازه‌های برادرهای ما، از صبح تا حالا مانده روی زمین، از صبح تا حالا مانده روی زمین. این برای [روحیه‌‌ی] بچّه‌ها زیاد خوب نیست که این‌ها همین‌جور روی زمین بمانند. 🔺متوسلیان: ببین برادر من؛ شما خودرو و این چیزها که پیش‌تان هست، از آن‌ها [برای تخلیه‌‌ی شهدا] استفاده کنید دیگر! الآن [خط پدافندی محور سلمان] شلوغ است و من نمی‌توانم محور شما را هم کنترل کنم. 🔰لحظاتی بعد ؛ سرپرست محور محرّم با احمد متوسّلیان تماس گرفته و نحوه‌ی آرایش گردان‌های این محور را به اطلاع او می‌رساند. 🔹خالقی: احمد، احمد، خالقی. 🔺متوسلیان: خالقی، احمد. 🔹خالقی: احمد جان، حاج آقا، ببینید، ما [ به فرماندهی حسین] « » را در رأس [منتهی الیه محور چپ] قرار داده‌ایم بعد از او هم [ به فرماندهی علی رضا] « ». و دو، سه تا [گردان] دیگر را هم همین‌طور بعد از آن قرار دادیم. متوجّه شدی؟ 🔺متوسلیان: بله، خوب است. آرایش کامل بگیرید. آرایش کامل بگیرید. 🔹خالقی: چشم، ان‌شاء‌الله حالت پدافندی خودمان را حفظ می‌کنیم. ✳️ دیگر بار متوسّلیان از خط مقدّم محور سلمان در جاده‌ی آسفالت با قرارگاه فرعی نصر – ۲ تماس می‌گیرد: 🔺متوسّلیان: هاشم، هاشم، احمد! 🔸همّت: بگوشم احمد، بفرما! 🔺متوسلیان: هاشم؛ تو را خدا این مهمّات چه شد؟ تو را خدا! 🔸همت: به خدا [از رود کارون] رد شد، آن طرف. این‌ها [بچّه‌های تدارکات] دو تا تویوتا پُر، مهمّات بار] زدند و آمدند، الآن آن طرف آب هستند. 🔻متوسلیان: کِی آمده؟! کِی آمده؟! بابا چرا به دست ما نرسیده آخر⁉️ 🔸همت : الآن من مجتبی [ ] را با ماشین خالی، پشت سر آن [دو تا تویوتای حامل مهمّات] می‌فرستم تا آن‌ها را بیاورد و به دست شما برساند. ⇦ ..
دفاع مقدس
#صدای_ماندگار 🎙چه جوابی داریم،؟؟! 🔔 سخن شهید علیرضا موحد دانش در جمع نیروها 🚨 عملیات بیت المقدس ۱
💥انفجار در کانکس اردیبهشت سال ۶۱ و در جریان عملیات بیت المقدس، حادثه انفجار و آتش سوزی در عقبه تیپ محمد رسول الله(ص)، که واقع در انرژی اتمی بود، رخ داد. 🔥🔥جریان آتش سوزی از این قرار بود که: در عملیات آزاسازی خرمشهر، مقداری سلاح و مهمات از عراقی‌ها به غنیمت گرفته بودند. اینها را به عقب انتقال داده و در کانکس تدارکات (در انرژی اتمی) انبار کرده بودند. (انرژی اتمی در نزدیکی دارخوین خوزستان واقع شده بود. تأسیسات نیمه ساخته، و یک سری سازه‌های بتونی ناقص از زمان گذشته در آنجا به یادگار مانده بود. در یک قسمت از محوطه، کانکس‌هایی، به فاصله نزدیک، درست در کنار یکدیگر قرار داشتند.) روزی مسؤول تدارکات در حال جابجایی وسایل و مهمات بود. گونی پُر از نارنجکی را روی کف چوبی کانکس کشیده تا به طرف دیگر ببرد. در این حین، پینِ ضامن یکی از نارنجک‌ها به سرِ میخ بیرون زده از کف کانکس گیر کرده و ضامن رها مي‌شود. چند ثانیه بعد گونی نارنجک‌ها منفجر شده و بر اثر موج انفجار، بقیه مهمات هم منفجر مي‌شود. از آنجا که کانکس‌ها چسبیده به یکدیگر بودند، آتش ناشی از انفجار، به کانکس‌های دیگر هم سرایت مي‌کند. شهید علی موحد دانش که فرمانده گردان ما بود (گردان حبیب) به اتفاق و .... درون یکی از کانکس‌ها بودند. با شنیدن صدای انفجار، از پنجره کانکس به بیرون مي‌پرند. حسین خالقی هم که آدم نسبتاً فربه بود و به سختی مي‌توانست از آن پنجره کوچک عبور کند، بچه‌ها کمک کرده و او را از پنجره رد مي‌کنند. ✍(راوی: ادمین کانال) در یکی از کانکس ها، ساک برزنتی و وسایل شخصی نیروهای گردان، انبار شده بود که بر اثر انفجار مهیب، وسایل افراد نیز دچار حریق شد🔥از جمله چند کتاب متعلق به بنده(در داخل کیسه انفرادی)که بعد از خاموش شدن آتش، نیم سوخته آنها به دستم رسید، که یکی از آنها کتاب حدیث: ، که گردآورنده آن آیت الله مشکینی و مترجم آن نیز آیت‌الله علی جنتی بود، این کتاب جلد سخت و قرمز و البته نیم سوخته را هنوز نزد خود، به یادگار دارم .... ﴿پست بعدی👇👇👇﴾ ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas