دفاع مقدس
🌷شهید ناصر کاظمی، فرمانده سپاه کردستان و حاج احمد متوسلیان، فرمانده سپاه مریوان ⏳ تابستان ۱۳٦۰ 💠 ع
💠 بی سیم چی
▫️سنّم كم بود، گذاشتندم بیسيمچی
بيسيمچی #شهید_ناصر_کاظمی كه فرماندهی تیپ بود.
چند روزی از عمليات گذشته بود و من درست و حسابی نخوابيده بودم. رسيديم به تپهای 🏜كه بچههای خودمان آنجا بودند. #كاظمي داشت با آنها احوالپرسي ميكرد كه من همانجا ايستاده تكيه دادم به ديوار و خوابم برد.😴
وقتی بيدار شدم، ديدم پنج دقيقه 🕐بيشتر نخوابيدهام، ولی آنجا كلی تغيير كرده بود
يكی از بچهها آمد و گفت: «برو نمازهای قضايت را بخوان.»
اول منظورش را نفهميدم؛ بعد حالیام كرد كه بيست و چهار ساعت است خوابيدهام 😱
توی تمام اين مدت خودش بی سيم📞 را برداشته بود و حرف می زد.
—(راوی: بیسیمچیِ شهید ناصر کاظمی، بعد از شهادت خوشبین)
⏳دوران دفاع مقدس
🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
▫️ گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲"
https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1
🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس ۳"
https://chat.whatsapp.com/LZc5irwIxpb63wUcYPa64A
تلگرام
https://t.me/Defa_Moqaddas
ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
👇👇👇
#بی_سیم_چی
▫️سنّم كم بود، گذاشتندم بیسيمچی
بيسيمچی #شهید_ناصر_کاظمی كه فرماندهی تیپ بود.
چند روزی از عمليات گذشته بود و من درست و حسابی نخوابيده بودم. رسيديم به تپهای 🏜كه بچههای خودمان آنجا بودند. #كاظمي داشت با آنها احوالپرسي ميكرد كه من همانجا ايستاده تكيه دادم به ديوار و خوابم برد.😴
وقتی بيدار شدم، ديدم پنج دقيقه 🕐بيشتر نخوابيدهام، ولی آنجا كلی تغيير كرده بود
يكی از بچهها آمد و گفت: «برو نمازهای قضايت را بخوان.»
اول منظورش را نفهميدم؛ بعد حالیام كرد كه بيست و چهار ساعت است خوابيدهام 😱
توی تمام اين مدت شهید کاظمی خودش بی سيم📞 را برداشته بود و حرف می زد.
—(راوی: بیسیمچیِ ناصر کاظمی)
⏳دوران #دفاع_مقدس