🔹خاطره ای از شهید مهدی حبیبی
🌴 #عمل_به_تکلیف
🌸 قبل از اعزام به کردستان در زمستان سال 60 به زیارت امام رضا(ع) رفتیم، آنجا بود که شهید حبیبی گفت: بچه ها! از امام(ع) بخواهیم آنچه تکلیف است، انجام دهیم! ما این حرف را سرسری گرفتیم!
☘️ پس از زیارت عازم منطقه شدیم. به کرمانشاه رسیدیم و از آنجا به سنندج رفتیم. قرار شد بچه ها تقسیم شوند و همه علاقمند بودند با دوستانشان باشند؛ تا اینکه گفتند یک نفر را می خواهیم تا به شهر "تکاب" برود اما کسی دست بلند نمی کرد. در این حال شهید حبیبی که به هم وابسته و دوست بودیم یکمرتبه دستش را بالا آورد و اعلام آمادگی کرد. من به او اعتراض کردم و او هم گفت: دعای حرم را یادت هست، الآن که داوطلبی نیست، من تکلیف دارم و باید عمل کنم.
🌼سه ماه بعد در چزابه (جبهه جنوب) او را دیدم و گفتم: لابد خیلی سختی کشیدی؟ گفت: نه! وقتی تکلیف را شناختی، دیگر به تو سخت نمی گذرد ...و او اهل تکلیف بود تا به شهادت رسید و من هرگز صحنه بلند کردن دست او در آن لحظه را فراموش نمی کنم!
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊
دفاع مقدس
🌱 دوران دفاع مقدس 📷 در جمع نیروهای زنجانی ( کنار او -- «فرد میانی»-- حاج اصغر گنج خانلو, «مداح و ذ
14.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 #عمل_به_تکلیف
📽 توصیه مهم و شنیدنی سردار شهید محمدناصر اشتری برای ملت شریف ایران
🎞 به ضمیمه تصاویر زیبا و دیدنی از تبسم و لبخندهای دو سردار شهید مهدی زین الدین، فرمانده ل ۱۷ و محمدناصر اشتری
🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، فرمانده دلاور و خاکی شهید اشتری، از رزمندگان سلحشور و فرمانده دلاور تیپ دوم #لشگر_۳۱_عاشورا در عملیات #بدر
او در این عملیات (اسفندماه ۱۳۶۳) در #شرق_دجله_عراق مجروح و به دلیل شدت جراحات در تاریخ ۱۳۶۴/۱/۵ در بیمارستان به شهادت رسید.🕊🕊
دوران جنگ تحمیلی
25.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 #عمل_به_تکلیف
📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند #روایت_فتح با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید شهیدان اهل قلم #شهید_مرتضی_آوینی
🎙#شهید_آوینی : دشمن مرتباً با هواپیما حملهور می شود و من به یاد سگهای آبادی می افتم که وقتی حملهور می شدند، اگر نمی ترسیدی، هرگز جرأت جلو آمدن را نداشتند و به کوچكترین تکان دست تو پا به فرار می گذاشتند؛ واگرنه، اگر از آنها می ترسیدی، جرأت می یافتند و حمله می کردند.
دشمن با اينكه بارها تجربه كرده است كه با آهن نمی تواند بر ايمان ما غلبه كند، اما چارهای ندارد جز اينكه از همين طريق عمل كند. او می خواهد ما را بترساند. خوب اين معنا را دريافته است كه اگر ما بترسيم، ديگر از ايمانمان كاری ساخته نيست.
آتش دشمن بسیار سنگین بود، اما ما را اجبار به میدان نیاورده بود كه اكنون با آتش از میدان به در رویم. تیرها و تركشها پیكهایی هستند كه ارمغانِ یقین میآورند و بشارتِ بهشت. اگر با یقین پای در میدان نهی، این آتش نیز برد و سرد و سلامت خواهد شد آنسان كه آن آتش بر ابراهیم شد. میان آتش و گلستان، ما آتش را برگزیدهایم و نه عجب كه در باطن این آتش گلستان است و در باطن آن گلستان دنیا، آتش.
وظیفهی ما عمل به تکلیف است، هر چند که این به از بین رفتن همهی ما بینجامد _ که البته اینچنین نخواهد شد...