eitaa logo
دفاع مقدس
3.7هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
837 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰ #کپی_آزاد 〰〰〰 اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر «یا لیتنا کنا معک» لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 حاج حسین بصیر و 🌷 سید علی اصغر ربیع نتاج 🌱 هر دو از فریدون‌کنار ⚪️ که همزمان در عملیات کربلای ۱۰ در قله ماووت عراق بشهادت رسیدند.🕊🕊 🌴 شیرمردان خطه مازندران (فرمانده و رزمنده بسیجی) در گلزار شهدای فریدونکار در جوار یکدیگر آرمیده اند ا▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️ 🌷 سید علی اصغر ربیع نتاج جوان پرشور و انقلابی کشاوز زاده، اهل مطالعه ... و شعر ... دانشجوی خوش ذوق بسیجی که در خطوط جبهه جنگ لب به سخن می گشاید و برای رزمندگان عرصه پیکار سرود عشق می سراید.... 🎞 در کلیپ زیر، شهید سید ربیع نتاج، جوانی خوش سیما و با صلابت از تبار شیرمردان دیار علویان، در جلوی دوربين "روايت فتح" شهيد آوينی چنین می سراید: دل گرفتن از منال و منزل و بستر خوش است؛ عزم ميدان كردن و لبيك بر رهبر خوش است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 ۳ اردیبهشت ۱۳۶۶ — سالروز شهادت معلم و دانشجوی بسیجی، علی اصغر ربیع نتاج نیروی گردان عاشورا ، لشکر ۲۵ کربلا - دوران جنگ تحمیلی 🌱 ولادت: بابلسر - ۲۵ آبان ۱۳۴۳ 🕊 شهادت: عملیات کربلای ۱۰، ماؤوت 🔹مزار: گلزارشهدای تکیه معصوم زاده - فریدونکنار- مازندران ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🎞 | رجز خوانی بسیجی عاشق و دلباخته، شهید ربیع نتاج 🌿 نغمۀ خوشِ غزلی که از آسمان سینۀ او می بارد و فضای خاطره را پر می سازد 🌱 سروده ای همراه با احساس و طراوت، آن هم در میدان نبرد👇 تندری! طوفان قهری ؟ عابسی؟ حری؟ حبیبی؟ قاسمی... هان!! کیستی؟ ای که با خون ، خاک میهن را ز دشمن پس گرفتی حق خویش را از پنجه ی آلوده ی کرکس گرفتی در کنار چشمه خون، ره به خار و خس گرفتی با کسان پیوسته و جان از تن ناکس گرفتی . . . پ.ن: شهید آوینی، کلیپ شعرخوانی شهید علی اصغر ربیع نتاج در جمع رزمندگان را در یکی از قسمت های مجموعه "روایت فتح" آورده و در گفتار متن فيلم، خواننده شعر را اينگونه معرفی می‌كند: 🌿 در آن لحظات كه مي‌خواستيم به قصد خطوط مقدم عملياتی، سوار هلی‌كوپتر شويم، ناگاه به ياد آن سيد عارف دريا دلمان، شهيد علي اصغر ربيع نتاج افتاديم كه شش ماه قبل در همين جا با او آشنا شده بوديم. روز دوم عمليات كربلاي ده بود. سيلاب پل موقتی را كه يگان‌های مهندسی ستاد حمزه بر رودخانه چومان زده بودند با خود برده و كار هوانيروز دو چندان شده بود. نسيم باد از بوستان‌های «تجري من تحتها الانهار» وزيدن گرفت و نغمه‌ی خوش غزلی كه از آسمان سينه آن دلاور، شهيد سيد علی اصغر ربيع نتاج نزول می‌يافت. فضای خاطره را پركرد. سايه‌ی عنايت شهيد سيد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 🗓 ۳ اردیبهشت ۱۳۵۸ - سالروز شهادت سپهبد محمدولی قرنی 🌿 نخستین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران 🔴 جنایت تروریستی ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
دفاع مقدس
🎞 #موشن_گرافیک 🗓 ۳ اردیبهشت ۱۳۵۸ - سالروز شهادت سپهبد محمدولی قرنی 🌿 نخستین رئیس ستاد مشترک ارتش
🔺تیمسار سپهبدسید محمدولی قرنی اولین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران بود. او در سال ۱۳۰۹ وارد دانشکده افسری شد و پس از کودتای ۲۸ مرداد به ریاست رکن دوم ارتش شاهنشاهی رسید. در مهرماه سال ۱۳۳۶ موفق به اخذ درجه سرلشکری شد، ولی کمتر از یکسال بعد در تیرماه ۱۳۳۷ در پی کشف طرح کودتا علیه رژیم پادشاهی دستگیر و پس از محاکمه و سه سال زندان از ارتش اخراج گردید. شهیدقرنی حدود دو دهه بعد در اوج انقلاب بار دیگر وارد کارزار شد و به اردوی امام خمینی پیوست و پس از انقلاب فرمانده ارتش شد ولی به سرعت جای خودش را به کسی دیگر داد. 💢 سپهبد شهید قرنی که بود و چگونه شهید شد؟ شهید قرنی شخصیتی بود که نه تنها در تثبیت موقعیت ارتش در نظام جمهوری اسلامی نقش کلیدی داشت بلکه با شهامت و ایستادگی در مقابل طرح‌هایی که در جهت فروپاشی ارتش مطرح می‌شد که در پشت این قضیه دست آمریکا بود به ارتش هویت داد و به همین خاطر خاری در چشم دشمنان شد و او را به شهادت رساندند. ▪️روز سوم اردیبهشت ۱۳۵۸، ساعت ۱۱ سرلشکر محمد ولی قرنی که در منزل شخصی‌اش (خیابان ولی‌عصر فعلی) به سر می‌برد، به هنگام مراجعه به حیاط منزل، از بیرون ساختمان (احتمالاً از ساختمان‌های روبه‌رو) مورد هدف قرار گرفت. صدای فریاد قرنی که می‌گفت «سوختم»، «سوختم» همسرش را که داخل ساختمان بود، به حیاط کشاند و وی با پیکر غرقه در خون قرنی که میان حیاط افتاده بود، روبه‌رو شد. ضارب شهید سرلشکر قرنی، یکی از اعضای گروهک محارب و منحرف فرقان به نام حمید نیکنام بود که دستگیر و اعدام شد. ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 💠 خاطره ای از امیر سپهبد شهيد سید محمدولی قرنی اولین رئیس ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران (●ولادت: ۱۲۹۲، تهران ☆ ○شهادت: ۳ اردیبهشت ۱۳۵۸، تهران ☆ ■مزار: حرم مطهر حضرت فاطمه‌ى معصومه"سلام‌الله‌علیها") ✍️ ایشان به حضرت امام هم علاقه زیادی داشتند و هر وقت نام ایشان می‌آمد، از جا بلند می‌شدند و ادای احترام می‌کردند! 🌷 همیشه می‌گفتند: ✅《اگر امام جان‌ام را هم بخواهند، تقدیم خواهم کرد.》 ♦️ ایشان می‌گفتند: 🔆《گوش به فرمان امام باشید که حرف ایشان حجت است. حرف‌های ایشان خدایی است، و الا با هیچ استدلالی نمی‌شود پذیرفت که کسی با دست خالی در برابر یک رژیم تا بُن دندان مسلح بایستد و آن را ساقط کند. همه‌ی کشورهای منطقه از ارتش شاه می‌ترسیدند، ولی امام آن رژیم را به مدد الهی و با رهبری مردمی که به ایشان اعتقاد عمیق قلبی داشتند، از ریشه کندند.》 (راوی: محسن شجاعی، راننده و محافظ شهيد قرنی)
دفاع مقدس
🌷 ۳ اردیبهشت ۱۳۶۶ — سالروز شهادت معلم و دانشجوی بسیجی، علی اصغر ربیع نتاج نیروی گردان عاشورا ، لشک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 ۳ اردیبهشت ۱۳۶۶ — سالروز شهادت معلم و دانشجوی بسیجی، علی اصغر ربیع نتاج نیروی گردان عاشورا ، لشکر ۲۵ کربلا - دوران جنگ تحمیلی 🌱 ولادت: بابلسر - ۲۵ آبان ۱۳۴۳ 🕊 شهادت: عملیات کربلای ۱۰، ماؤوت 🔹مزار: گلزارشهدای تکیه معصوم زاده - فریدونکنار- مازندران 🎞 | رجز خوانی بسیجی عاشق و دلباخته، شهید ربیع نتاج 🌿 نغمۀ خوشِ غزلی که از آسمان سینۀ او می بارد و فضای خاطره را پر می سازد دل گرفتن از منال و منزل و بستر خوش است عزم میدان کردن و لبیک بر رهبر خوش است ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ ✍️پ.ن: شهید آوینی، کلیپ شعرخوانی شهید ربیع نتاج در جمع رزمندگان را در یکی از قسمت های مجموعه روایت فتح آورده و در گفتار متن فيلم، وی را اينگونه معرفی می‌كند: 🌿در آن لحظات كه مي‌خواستيم بقصد خطوط مقدم عملياتی، سوار هلی‌كوپتر شويم، ناگاه به ياد آن سيد عارف دريا دلمان، شهيد علي اصغر ربيع نتاج افتاديم كه شش ماه قبل در همين جا با او آشنا شده بوديم. روز دوم عمليات كربلاي ده بود. سيلاب پل موقتی را كه يگان‌های مهندسی ستاد حمزه بر رودخانه چومان زده بودند با خود برده و كار هوانيروز دو چندان شده بود. نسيم باد از بوستان‌های «تجري من تحتها الانهار» وزيدن گرفت و نغمه‌ی خوش غزلی كه از آسمان سينه آن دلاور، شهيد سيد علی اصغر ربيع نتاج نزول می‌يافت. فضای خاطره را پركرد. سايه‌ی عنايت شهيد سيد علی اصغر ربيع نتاج، اكنون پناه امنی است كه محبان و پيوستگان او را از آتش دور می‌دارد و اين معنای شفاعت شهيد است. آن روز كه همه‌ی پيوندها جز پيوند محبت گسيخته می‌شود، محبت راستين آنان به شهيد ،رشته‌ی شفاعتشان است. 📡 کانال دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 سوره نساء (آیه ۷۶) الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوٓا أَوْلِيَآءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا (٧٦) كسانی كه ایمان دارند، در راه خدا پیكار می‌كنند؛ و آنها كه كافرند، در راه طاغوت [ بت و افراد طغیانگر]. پس شما با یاران شیطان، پیكار كنید! (و از آنها نهراسید!) زیرا كه نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 لحظه افطار دوران دفاع مقدس آن روزهای بی ریا کجا رفت سرمایۀ دیرین ما کجا رفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | تصاویر واقعی از پیروزی عملیات عمليات امام مهدی (عج) در روزهای پایانی سال ۱۳۵۹ با هدف عقب راندن دشمن از شهر و منطقه سوسنگرد انجام شد. اوایل جنگ تحمیلی ------------------------------------------- 📡 کانال "دفاع مقدس" (ایتا، روبیکا،تلگرام، واتساپ) 🌱 انتشار مطالب، صدقه جاریه است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐💐 سرود بسیار زیبا همراه با تصاویر دلنشین رهبر ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 🌱 انتشار مطالب، صدقه جاریه است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 | سپهبد قرنی که‌ بود و چرا پهلوی او را از ارتش اخراج کرد ؟ ------------------------------------------ ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تقدیم به روح بلند سپهبدهای اخلاص شهیدان سید محمدولی قرنی، علی صیاد شیرازی،حاج قاسم سلیمانی. 🗓 ۳ اردیبهشت ۱۳۵۸ - سالروز شهادت سپهبد محمدولی قرنی ┄┅✼🍃🌺🍃✼┅┄ ------------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | آموزش چند تن از غواصان گردان یارسول(ص) از لشکر24 کربلا - زیر نظر شهید حاج حسین بصیر 🌴 دوران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 اشک و شیون سردار مرتضی قربانی فرمانده ل 25 کربلا و همرزمانش کنار پیکر معاون شهیدش حاج حسین بصیر منطقه عملیاتی ماووت کردستان...😓😭 🎞 صحنه هایی از منطقه عملیاتی 🎤 نوحه حاج صادق آهنگران در فراق شهدا در برابر خون شهدا شرمنده ایم در آن دنیا باید جوابگوی حضرت زهرا (س) باشیم ا🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱 🌷 دوم اردیبهشت ۱۳۶۶ - سالروز شهادت سردار بی ادعای لشگر ۲۵ کربلا، حاج حسین بصیر - عملیات کربلای ۱۰ - منطقه ماووت عراق ------------------------------------------- خاطره ای از شهید: 🌷بار آخری که از جبهه آمد، موی سر و صورتش بلند شده بود. به او گفتم: حاجی! محاسنت خیلی بلند شده، اصلاح کن. در جوابم گفت: می خواهم آن را خضاب ببندم. 🌷خندیدم و گفتم: از رنگ قرمز حنا خوشم نمی آيد. در جوابم گفت: اینها با خون سرخ خضاب بسته می شوند!! وقتی پیکر مطهر شهید را برایمان آورده بودند، همانطور که گفته بود، موهای او به خونش آغشته شده بود. راوی: همسر شهید ------------------------------------------- 📡 کانال "دفاع مقدس" (ایتا، روبیکا،تلگرام، واتساپ) 🌱 انتشار مطالب، صدقه جاریه است
🌷 ۴ اردیبهشت ۱۳۵۹ - سالروز شهادت غلامرضا قربانی مطلق ، فرمانده سپاه پاسداران پاوه - یار و همرزم حاج احمد متوسلیان ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ او در سال ۱۳۳۲ در محله «امیر اتابک» تهران بدنیا آمد- تنها فرزند خانواده بود. از وی پسری به نام «حسن» به یادگار مانده است از بزرگی این سردار گمنام همین بس که احمد متوسلیان در مقابل جسم در خون طپیده او زانوی ادب بر زمین نهاد و چون ابر بهاری، زاز زار گریست «.حیدر» رزمندگان، تعلق خاطر عجیبی به دو تن از همرزمانش داشت، یکی همین غلامرضا مطلق، و دیگری محمد توسلی. زاری و ناله حاج احمد را تنها در کنار پیکر این دو تن دیده اند و بس. نکته قابل توجه دیگر اینکه حاج احمد و غلامرضا از بدو آشنایی، دوشادوش یکدیگر در تمامی صحنه های مقابله با ضدانقلاب حضور داشتند در پی آزاد سازی پاوه، متوسلیان بجای اینکه خود فرماندهی سپاه را بدست گیرد این مسئولیت را بر دوش «غلامرضا قربانی مطلق» گذاشت و حکم فرماندهی سپاه پاوه بنام این جوان قد بلند و خوش مشرب، که ریش انبوه و سیاه و موهای مجعدش، جذابیت خاصی به او می بخشید، صادر شد و حاج احمد زیردست او، مسئولیت عملیات سپاه پاوه را پذیرفت. ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
دفاع مقدس
🌷 ۴ اردیبهشت ۱۳۵۹ - سالروز شهادت غلامرضا قربانی مطلق ، فرمانده سپاه پاسداران پاوه - یار و همرزم حاج
🌷 ۴ اردیبهشت ۱۳۵۹ - سالروز شهادت غلامرضا قربانی مطلق ، فرمانده سپاه پاسداران پاوه - یار و همرزم حاج احمد متوسلیان 💠زمانیکه غلامرضا قربانی مطلق فرماندهی یک منطقه حساس را بر عهده داشت، قالب عزیزانی که بعداً پرچمداران نام آور سپاه شدند، نیروهای ساده و گمنام بودند!! ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 رضا قربانی مطلق در فروردین ۵۸ پس از یک دوره فشرده آموزشی در محل کاخ سعد آباد به عضویت سپاه منطقه درآمد. او در همانجا بود که با هر دو همرزم جدا ناشدنی خود آشنا شد «احمد متوسلیان» و «محمد توسلی»، و از آن پس تا اعزام به کردستان، در بانه، بوکان و سنندج و سرانجام در پاوه دوشادوش یکدیگر، به ستیز با ضدانقلاب پرداختند. او در ۴ اردیبهشت ۵۹ بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. زمانیکه احمد به محل انفجار رسید بر بالین یار دیرین خود نشست و آرام و بی صدا، اشک ریخت. پیکر در هم کوفته «غلامرضا» را در پاوه غسل دادند و برادر احمد شب همه شب را تا خروسخوان صبح در کنارش ماند و در خلوت خود تلخ گریست. «غلامرضا » اکنون در بهشت زهرا آرام گرفته و نظاره گر رفتار ماست. مزار شهید: قطعه ۲۴ ،ردیف ۳۱ ،شماره ۳۱
دفاع مقدس
🌷 ۴ اردیبهشت ۱۳۵۹ - سالروز شهادت غلامرضا قربانی مطلق ، فرمانده سپاه پاسداران پاوه - یار و همرزم حاج
💠 باز این غلامرضا بود که شروع کرد‼️ ▫️ با سلام و صلوات، در پی دیگران سوار شدم. مقصد شهرستان بود. سر اکیپ گروه، احمد متوسلیان روی رکاب مینی‌بوسی ایستاده بود و بچه‌ها تک‌تک از کنار او رد می شدند و روی صندلی‌های زه‌وار در رفته مینی‌بوس می‌نشستند. همه خندان و سبکبال، توی سر و کله هم می زدند و حتی سر به سر احمد می گذاشتند. 🔸صدای برادر احمد برای مدت کوتاهی همه را ساکت کرد: «همه هستن؟ کسی جا نمونه، برادرها چیزی را فراموش نکردند؟» 🍃 دستش را درست مثل بچه‌های کلاس اولی بالا برد و با جدیت گفت: «برادر احمد، ما لیوان آبخوریمان جا مانده، اشکالی نداره؟» 🌺 خنده از همه بچه‌ها بلند شد و هم ضمن لبخندی کمرنگ و نمکین، با دست به پشت راننده زد و بدین‌سان، حرکت رزم‌آوران اعزامی از سپاه خیابان خردمند تهران به سمت شهرستان آغاز شد. ✨ راه زیادی را طی نکرده بودیم و هر کسی به کاری مشغول بود، که دوباره صدای غلامرضا بلند شد: «برادرا توجه کنند، برای شادی ارواح شهدا و رفتگان این جمع، و برای سلامتی خودمان و برادر احمد ... 🍂 ... و پس از مکث کوتاهی ادامه داد: «اللّهمَ سردِ هوا، گرمه زمین، لبو لبو داغه، آش رو چراغه، شلغم تو باغه»!! در پایان هر فراز از رجز طنزآمیز مطلق، همه با هم و محکم جواب می دادیم: «هی»! 💠 ، چند بار سرش را به چپ و راست تکان داد. به راحتی می شد از چشمانش خواند: «باز این غلامرضا شروع کرد». لبخندی زد و از سر ناچاری با ما همراه شد... —(راوی: محمدعلی صمدی) 😊 در جبهه ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
دفاع مقدس
🎞 #کلیپ | در باره شهید غلامرضاقربانی مطلق، فرمانده سپاه پاسداران پاوه و از همرزمان حاج احمد متوسلی
💠 چهره دیپلمات !! پس از پاکسازی جاده پاوه و استقرار در شهر، غلامرضا به عنوان فرمانده سپاه پاوه معرفی شد و برادر احمد ، فرماندهی عملیات را بر عهده گرفت .بر خلاف برادر احمد که اقتدار و سخت گیری اش معروف بود ،غلامرضا به شوخ طبعی و ملایمت شهرت داشت .به راحتی با هر کس می جوشید و محبتش خیلی زود به دل می نشست .تنها کسی که به راحتی جرات می کرد با برادر احمد شوخی کند ،همو بود و تعجب آنکه با این اخلاق و روحیات ،چگونه با برادر احمد چنین رفیق و همدم شده بود؟!! به خصوص که گهگاه سیگار هم می کشید ،حال آنکه برادر احمد از سیگار تنفر عجیبی داشت. البته آنها برخی مواقع بر سر مسائلی دعوا می کردند ،اما خیلی زود دوباره با هم کنار می آمدند! غلامرضا زبان فصیح و شیوایی داشت ،زمانی که احتیاج به سخنرانی ،مذاکره ،بحث و یا از این قبیل کارها بود ، برادر احمد او را می فرستاد .هر وقت از غلامرضا علت این امر را می پرسیدند بلند می خندید و می گفت: من چهره دیپلمات برادر احمد هستم‼️ ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🌷 ۴ اردیبهشت ۱۳۵۹ - سالروز شهادت سردار گمنان سپاه، غلامرضا قربانی مطلق — فرمانده سپاه پاسداران پاوه و یار و همرزم حاج احمد متوسلیان
حاج احمدمتوسلیان و غلامرضا از بدو آشنایی در سپاه منطقه ۶ تهران دوشادوش یکدیگر در تمامی صحنه های مقابله با ضد انقلاب حضور داشتند در پی آزاد سازی شهرستان پاوه در دی ماه ۱۳۵۸ حاج احمد که سرپرستی فاتحان شهر را بر عهده داشت به جای اینکه خود فرماندهی سپاه شهر را به دست گیرد این مسئولیت را بر دوش غلامرضا قربانی مطلق نهاد و حکم فرماندهی سپاه پاوه به نام این جوان قد بلند و خوش مشرب ، که ریش انبوه و سیاه و موهای مجعدش جذابیت خاصی به او می بخشید ، صادر شد و حاج احمد فرماندهی عملیات سپاه «پاوه» را پذیرفت...
دفاع مقدس
حاج احمدمتوسلیان و غلامرضا از بدو آشنایی در سپاه منطقه ۶ تهران دوشادوش یکدیگر در تمامی صحنه های مقاب
پس از پاکسازی جاده پاوه و استقرار در شهر غلامرضا به عنوان فرمانده سپاه معرفی شد و حاج احمدمتوسلیان ،فرماندهی عملیات را بر عهده گرفت .بر خلاف احمد که اقتدار و سخت گیری اش معروف بود ، غلامرضا به شوخ طبعی و ملایمت شهرت داشت .به راحتی با هر کس می جوشید و محبتش خیلی زود به دل می نشست .تنها کسی که به راحتی جرات می کرد با احمد شوخی کند ،همو بود و اطرافیان متعجب بودند که با این اخلاق و روحیات ،چگونه با احمد چنین رفیق و همدم شده است ؟ زمانی که در پادگان بانه مستقر شدیم ؛هر روز صبح الاطلوع حاج احمد متوسلیان همه نیروها را وادار می کرد در آن هوای سرد و زمین یخ زده ؛مدت زیادی سینه خیز بروند تا آمادگی جسمی شان بیشتر شود . او و غلامرضا با یک کلت رولور در دست ،بالای سر نیرو ها می ایستادند و هر کس تنبلی می کرد ،یک گلوله کنار گوشش شلیک کرده و فریاد می زدند بجنب ...یک بار در حین سینه خیز رفتن ،من حسابی خسته شدم و تصمیم گرفتم که هر طوری شده کمی استراحت کنم . دقت کردم و تعداد گلوله هایی را که غلامرضا و احمد شلیک کرده بودند ،شمردم . وقتی که غلامرضا آخرین گلوله اش را شلیک کرد ،من طاقباز دراز کشیدم و نفس راحتی کشیدم .آمد بالای سرم و گفت :یعنی چه برادر ؟بجنب وا لا شلیک می کنم . با رندی گفتم :من دیگه نمی روم ،هر کاری می خواهی بکن . لوله اسلحه را به موازات گوشم قرار داد و فریاد زد :خجالت بکش برادر ،برو والا می زنم . اما من با خیال راحت گفتم :آسمان به زمین بیاید ،من دیگه سینه خیز نمی روم .و او باز هم تهدید کرد :به برادر احمد می گم بیاد خدمتت برسه . صبح روز چهاردهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ که «غلامرضا» و« علی شهبازی» جلوی مقر سپاه مشغول صحبت بودند ،سفیر مرگبار خمپاره ۱۲۰ و پس از آن صدای مهیب چند انفجار شهر را به لرزه در آورد .«غلامرضا» و« علی» هر دو میان غبار و دود ناشی از انفجار گم شدند و زمانی که خودمان را با لای سر آنها رساندیم ،تنها «علی» بود که ناله می کرد .«غلامرضا» خاموش و غرق در خون افتاده بر پشت ،روی خاک دراز کشیده بود . یکی از پاهایش به طور کامل از زیر کمر قطع شده و سینه و پهلویش ،مشبک شده یود .فریاد یا حسین فضای پادگان را پر کرد هر کس سر در گریبان خود گرفته بود و ناله می کرد .زمانی که حاج احمد از ماجرا با خبر شد به زحمت خودش را کنترل کرد . سر انجام با رسیدن به بالا ی سر جنازه ، بغضش ترکید . نشست و آرام و بی صدا ،اشک ریخت .پیکر در هم کوفته «غلامرضا» را در پاوه غسل دادند و « حاج احمد» شب تا صبح در کنارش ماند و در خلوت خود تلخ گریست. 📎فرماندهٔ سپاه پاوه 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۲/۱/۱۴ تهران ●شهادت : ۱۳۵۹/۲/۱۴ پاوه ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
دفاع مقدس
#خاطرات_شهید پس از پاکسازی جاده پاوه و استقرار در شهر غلامرضا به عنوان فرمانده سپاه معرفی شد و حاج
دل از من برد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان کرد پ.ن: در عکس پایین (میانی) سمت چپ احتمالا سردار شهید محمد توسلی هست
📸 حاج احمد متوسلیان و شهید غلامرضا قربانی مطلق، پس از پاکسازی پاوه از ضدانقلاب - سال ۵۸ 🔹 احتمالا حاج احمد از تهران بازگشته و از قنادی پدرش مقداری شیرینی باخود آورده و در حال پخش آن بین نیروها هستند
🌷 شهید ، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي پاوه 🔹 در سال 1332 در محله «امير اتابك» تهران ديده به جهان گشود و سر نوشت چنين رقم خورد كه تنها فرزند خانواده باشد. از او پسري به نام حسن به يادگار مانده به اضافه چند قطعه عكس. شهيد «مطلق» از آن رو مورد توجه و در ياد ماندني است كه در مقابل جسم در خون طپيده او زانوي ادب بر زمين نهاد و چون ابر بهاري ،زاز زار گريست «حيدر» رزمندگان ،تعلق خاطر عجيبي به دو تن از رزمندگان داشت ،يكي همين غلامرضا مطلق و ديگري محمد توسلي. زاري و ناله حاج احمد را تنها در كنار پيكر اين دو تن ديده اند و بس .يك نكته قابل توجه ديگر نيز وجود دارد. ▫️«احمدمتوسليان» و «غلامرضا» از بدو آشنايي ،دوشادوش يكديگر در تمامي صحنه هاي مقابله با ضد انقلاب حضور داشتند در پي آزاد سازي شهرستان« پاوه» در دي ماه 1358 كه سرپرستي فاتحان شهر را بر عهده داشت به جاي اينكه خود فرماندهي سپاه شهر را به دست گيرد اين مسئوليت را بر دوش «غلامرضا قرباني مطلق» نهاد و حكم فرماندهي سپاه به نام اين جوان قد بلند و خوش مشرب ،كه ريش انبوه و سياه و موهاي مجعدش جذابيت خاصي به او مي بخشيد ،صادر شد و فرماندهي عمليات سپاه «پاوه» را پذيرفت. اين عمل متوسلیان نشان دهنده اعتقاد و اطمينان وافر آن عزيز به توانايي و مديريت شهيد «مطلق» است . 🔸عروج زود هنگام «غلامرضا» اين فرصت را به نداد تا نتيجه نهايي سرمايه گذاري خود را ببيند. به يقين می توان گفت كه اگر شهادت زود هنگام در تقدير اين فرمانده هميشه خندان رقم نمي خورد ،او يكي از فرماندهان كليدي دفاع مقدس مي توانست باشد. پرچمداري كه چه بسا نامش همرديف «همت» و «موحد دانش» و «زين الدين» و ... برده مي شد . زماني كه او فرماندهي سپاه يك شهر مهم را بر عهده داشت ،قالب عزيزاني كه بعدا پرچمداران نام آور سپاه اسلام شدند نيروهاي ساده و گمنام بودند. 📝 در فروردين 1358 ،پس از يك دوره فشرده آموزشي در محل كاخ سعد آباد ؛ «غلامرضا» به سپاه تهران واقع در خيابان خردمند اعزام شد .در همان جا بود كه با هر دو همرزم جداناشدني خود آشنا شد؛ و ، و از آن پس تا اعزام به ،در« » ،« » و « » و سر انجام در دوشادوش يكديگر ،به ستيز با پرداختند . 🌾 صبح روز چهارم ارديبهشت ماه سال 1359 كه «غلامرضا» و جلوي مقر سپاه مشغول صحبت بودند، سفير مرگبار خمپاره 120 و پس از آن صداي مهيب چند انفجار شهر را به لرزه در آورد. «غلامرضا» و « علي» هر دو ميان غبار و دود ناشي از انفجار گم شدند و زماني كه نیروها خودشان را بالاي سر آنها رساندند ،تنها «علي» بود كه ناله مي كرد . 🌟 «غلامرضا» خاموش و غرق در خون افتاده بر پشت ، روي خاك دراز كشيده بود . يكي از پاهايش به طور كامل از زير كمر قطع شده و سينه و پهلويش ،مشبك شده يود .فرياد يا حسين فضاي پادگان را پر كرد، هر كس سر در گريبان خود گرفته بود و شیون و ناله مي كرد. 🔸زماني از ماجرا باخبر شد به زحمت خودش را كنترل كرد. سرانجام با رسيدن به بالاي سر جنازه ،بغضش تركيد. نشست و آرام و بي صدا ،اشك ريخت. ✳️ پيكر در هم كوفته «غلامرضا» را در غسل دادند و شب، همه شب را تا خروسخوان صبح در كنارش ماند و در خلوت خود تلخ گريست. «غلامرضا » اكنون در بهشت زهرا آرام گرفته و نظاره گر رفتار ماست. "خيلي غريبانه و گمنام" 🌷بهشت زهرا (سلام الله عليها) تهران – قطعه 24 ،رديف31-شماره31