eitaa logo
دفاع مقدس
3.8هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
10.9هزار ویدیو
926 فایل
🇮🇷کانال دفاع مقدس🇮🇷 روایتگر رویدادهای جنگ #دهه۶۰ #کپی_آزاد اینجاسخن ازمن ومانیست،سخن ازمردانیست که عاشورا رابازیافته،سراسر ازذکر«یالیتناکنامعک»لبریز بوده و بال دربال ملائک بسوی کربلارهسپارشدند بگذار اغیارهرگز درنیابندکه ما ازتماشای شهدا سیرنمی‌شویم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😂 🎤 مصاحبه جالب رزمنده بسیجی شهید "احسان محبوبی" او تو جبهه با لهجه کاشانی با گفتن طنزهای شیرین و بامزه به بچه های رزمنده روحیه می داد🌿 دوران پ.ن: منظور او از اشاره به "خوردن قهوه" : در قدیم در مراسم عزای فرد متوفی، بین عزاداران ظرفی حاوی پودر قهوه همزده با شکر آورده و هر یک از عزاداران قاشقی از آن را میل می کردند ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
﷽ هفته را پشت سر گذاشتیم، اما یاد شهدا و دوران نورانی و سراسر معنویت هیچگاه فراموش نمی‌شود . . . هم‌رزمان و پیشکسوتان زمان جنگ، طی این سالها، سعی در ترویج فرهنگ جبهه و ذکر خاطرات خود نموده اند، .... اما باز هستند افرادی که مجال بازگویی مشاهدات و وقایع آن زمان را نداشته اند .... و اکنون فرصت مناسبی ست که با این مهم بپردازند. متن pdf زیر، طریقه نوشتن و درج خاطرات گذشته را به شیوه ساده و آسان بیان می کند. دوستان می توانند با خواندن دقیق دستورالعمل و رعایت مندرجات آن، در یک بازه زمانی و به دور از شتاب و عجله، مشاهدات و خاطرات خود را از دوران بر روی کاغذ بیاورند. باشد که برای دیگران و نسل آینده، مفید واقع گشته، و این کار خداپسندانه ذخیره ای برای روز بقاء باشد. ان شاء الله عاقبت امور همه ختم به خیر شده و مورد عنایت هم رزمان شهیدمان واقع شویم🤲 متن دستورالعمل، بصورت pdf 👇👇👇
هدایت شده از دفاع مقدس
چگونه خاطرات خود را بنویسیم.pdf
1.32M
💠 دستورالعمل نگارش خاطرات دوران دفاع مقدس ⁉️ چگونه خود به رشته تحریر درآوریم 📄 نسخه کامل – با اضافات 🌴 روشی ساده و کاربردی برای رزمندگان دوران جنگ (دهه شصت) که بتوانند خاطرات خود را مکتوب نمایند. 👆👆 🔵 کانال ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊 https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
طنز جبهه 😊 «شوخ طبعی‌ها» •┈••✾✾••┈• 🔹شهردار گاهی می‌شد که آهی در بساط نداشتیم، حتی قند برای چای خوردن. شب پنیر،‌ صبح پنیر، ظهر چند خرما... در چنین شرایطی طبع شوخی بچه‌ها گل می‌کرد و هر کس چیزی نثار شهر دارِِِِِِِِ ِ آن روز می‌کرد. اتفاقا یک روز که من شهردار بودم و گرسنگی به آنها فشار آورده بود، یکی گفت: «ای که دستت می‌رسد کاری بکن!» من هم بی درنگ مثل خودشان جواب دادم: «می رسد دستم ولیکن نیست کار... کف دست که مو ندارد، اگه خودمو می‌خورید بار بندازم!» 🔸 التماس دعا بر خلاف همه اشخاص که موقع نماز و دعا، اگر می‌گفتی: «التماس دعا» جواب می‌شنیدی: «محتاجیم به دعا» به بعضی از بچه‌های حاضر جواب که می‌گفتی جواب‌های دیگری می‌گفتند. یکبار به یکی گفتم: «فلانی ما را هم دعا بفرما» فورا گفت: «شرمنده سرم شلوغه. ولی باشه،‌ چشم. سعی خودمو می‌کنم. اگه رسیدم رو چشام!» 🔹 سنگر یا سنگک؟ همیشه خدا توی تدارکات خدمت می‌کرد. کمی هم گوش هایش سنگین بود. منتظر بود تا کسی درخواستی داشته باشد، فورا برایش تهیه می‌کرد. یک روز عصر، که از سنگر تدارکات می‌آمدیم، عراقی‌ها شروع کردن به ریختن آتش روی سر ما. من خودم را سریع انداختم روی زمین و به هر جان کندنی بود خودم را رساندم به گودال یک خمپاره. در همین لحظه دیدم که که حاجی هنوز سیخ سیخ راه می‌رفت. فریاد زدم: «حاجی سنگر بگیر!» اما او دست چپش را پشت گوشش گرفته بود و می‌گفت: «چی؟ سنگک؟» من دوباره فریاد زدم: «سنگک چیه بابا، سنگر، سنگر بگیر...!!» سوت خمپاره‌ای حرفم را قطع کرد، سرم را دزدیدم. ولی وقتی باز نگاه کردم دیدم هنوز دارد می‌گوید: «سنگک؟» زدم زیر خنده. حاجی همیشه همینطور بود از همه کلمات فقط خوردنی‌هایش را می‌فهمید
9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 طنز و خاطرات جبهه 😂 دوران جنگ تحمیلی
😄 اصطلاحات جبهه در پشت خاکریزها به اصطلاحاتی برخورد می کردیم که به قول خودمان تکیه کلام دلاوران روز و پارسایان شب بود. عبارت های آشنایی که در ضمن ظاهر طنز آلود مفهوم تذکر دهنده به همراه داشت. تعدادی از این اصطلاحات و تعبیرات جنگ را با هم مرور می کنیم. ⊰•┈┈┈┈┈⊰• ۱- اهل دل: به طعنه و کنایه یعنی: شکمو و شکم چران. کسی از هر چه بگذرد و برای هر چه به اصطلاح کوتاه بیاید، از شکمش (دلش) نمی گذرد. از آنهایی است که وقتی پای سفره زانو می زنند، کارشان در خوردن بجایی می رسد که می گویند: شهردار بیا منو برادر. همانها که همیشه از دست «شهردار» دلشان پر است! یعنی مثل گل و آجر، همینطور لقمه ها را روی هم می چینند و می آیند بالا، همه درز و دوزهایش را هم بند کاری می کنند و راه نفس کشی باقی نمیگذارند. ۲-احمدجاسم ده بالا عروسی دارد: توپخانه دشمن مزدور دوباره کار می کند. فراوانی نسبت جاسم به دنبال اسامی نیروهای بعثی باعث شده بود تا رزمندگان ما، همه اسرایی را که عملیات و مواقع پیشروی می گرفتند، به همین نام بخوانند، که فی الواقع جسیم و هیکل مند هم بودند. تشبیه گلوله باران دشمن به عروسی در ده، از یک طرف کنایه از رغبت تمام دشمن به تجاوز بود که در حال وجد و از خود بیخودی بروز می داد. و از طرف دیگر تحقیر و ناچیز شمردن این پایکوبی و تنزل آن در محدودیت یک ده را به همراه داشت. ۳-عملیات دشمن: مگسهای فراوان و پشه های لجوجی که به هیچ قیمتی دست بردار نبودند؛ خصوصاً در مناطق جنوب و فصل گرما. هر کجا سرو کله شان پیدا می شد، بچه ها بشوخی می گفتند: نیروهای اطلاعات عملیات دشمن آمدند، مواظب باشید؛ که تشبیهی بود تحقیر آمیز و موجب تخفیف این مزاحمت و تحمل بیشتر و ضمناً انبساط خاطر برادران ۴-امانتی را رد کن برود: با دست بزن به پشت (یا) روی پای بغل دستی خودت. وقتی نیروی جدیدی به جمع برادران وارد می شد و طبعاً تا مدتها می خواست احساس غریبی کند، بچه ها برایش نقشه می کشیدند. به این ترتیب که صبر می کردند تا به بهانه ای مثل غذا خوردن یا جلسه قرآن و امثال آن دور هم جمع بشوند، آنوقت یکی از برادران شروع می‌کرد و با دست روی پا یا کمر کسی که کنارش نشسته بود می زد و می گفت: امانتی را رد کن برود. و او روی پای نفر بعد از خودش می زد و همین طور ادامه پیدا می کرد تابه نفر مورد نظر برسد؛ آنجا بود که با لبخندی او هم به مجموعه دوستان می پیوست. ۵-آمپر جبهه: چیزی که با آن اخلاص و اتصال با خدا را در جبهه اندازه گیری می کنند. وقتی توجه و توسل به ائمه علیهم به اوج خود – نقطه جوش و خروش – می رسید، می گفتند: آمپر جبهه به ۱۰۰ رسیده است. «آمپر چسبید به صد» هم می گفتند، خصوصاً بعد از زیارت عاشورا که در حال برگشتن به چادرهای اجتماعی خود بودند. ۶- آمپول معنویت: فرد بسیار مخلص و متقی. کسی که تزریق چند سی سی از اخلاص او کافی است تا به اصطلاح یک «مریض قلبی» را از مرگ حتمی نجات دهد. همه سعی می کنند با واسطه و بی واسطه از او برخوردار باشند، با او غذا بخورند، راه بروند، مصاحبت داشته باشند، در صف نماز کنار او بایستند، بسترشان را کنار او بیندازند و خلاصه مریض او باشند. ⊰•┈┈┈┈┈⊰•  منبع: کتاب فرهنگ جبهه سید مهدی فهیمی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 خاطرات رزمندگان در دفاع مقدس 🎞 حنابندان رزمندگان لرستان در شب عملیات ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
8.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 حکایات تکان دهنده از شهدا 🎞 شوخی رزمندگان دفاع مقدس با نوحه معروف حاج صادق آهنگران ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🕊🕊 عزيمت بسوى بهشت اولين روزى كه او را ديدم هرگز فراموش نمی‌كنم. تازه به گردان ما آمده بود. چهره‏‌اى معصومانه ولى مصمم داشت. خيلى دلم می‌خواست با او صحبت كنم؛ ولى راستش را بخواهيد خجالت می‌كشيدم. در يك گروهان بوديم و هر شب او را با گريه‏‌هاى عاشقانه و سوز دلى عميق درحال خواندن نماز شب می‌ديدم. همين امر، اشتياق مرا براى صحبت با او بيشتر می‌كرد. هنگام اجراى عمليات كربلاى پنج فرارسيد. غروب بود و ما در نخلستانهاى حاشيه‏‌ی شلمچه منتظر فرارسيدن شب بوديم. من در سنگرى دراز كشيده بی‌آنكه در خواب باشم، چشمانم را بسته بودم. احساس كردم كسى دارد به صورتم دست می‌كشد و با خنده می‌گويد: «امشب اين چهره با خون، رنگين خواهد شد.» چشمانم را باز كردم خودش بود. كنار من دراز كشيده بود و صحبت می‌كرد. آرى، او حسين منتخبى بود كه مدتها مشتاق صحبت كردن با او بودم. از من پرسيد: «امشب عازم بهشت هستى يا نه؟» گفتم: «تو چطور؟» تبسمى كرد و با لحنى سرشار از معصوميت گفت: «آرى، به زودى خواهم رفت!» اشك از چشمانم چون ابر بهارى شروع به باريدن كرد. به او گفتم: «سلام مرا به امام حسين عليه‏‌السلام، شهدا و برادرم منصور (شهيد منصور شيخ‏‌زاده بی‌سيم‏چى گروهان جعفر.) برسان و شفاعت مرا نزد پروردگار بنما.» با همان تبسم هميشگى، سرى به علامت تصديق تكان داد و از كنارم برخاست و رفت. اين آخرين ديدار ما بود. او در همان عمليات پرپر شد. 📄 خاطره ای به یاد شهیدان حسين منتخبى و منصور شیخ‌زاده ✍ راوى: رزمنده دلاور مسعود شيخ‏‌زاده 📚نقل از کتاب: "ذوالفقار" ص ۶۹   🌷 ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گزارشی از روند قدرت‌افزایی ایران، از سیم خاردار تا موشک ایران روزی تحریم بود برای واردات سیم خاردار در دوران جنگ، امروز اما تحریم است تا به گفته رئیس کل نیروهای مسلح، کسی از ایران اقلام دفاعی نخرد
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 صنعت دفاعی و اقتدار ملی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توضیحات شهید طهرانی مقدم درخصوص نحوه تهیه موشک اسکاد در دوران دفاع مقدس و سفر به کره شمالی ✅ کانال "دفاع مقدس"-