eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
11.6هزار ویدیو
1هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر﴿یالیتناکنامعک﴾لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند🕌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹حاج قاسم سلیمانی: 🔹شايد اين حرف را از منِ بی‌سواد، كمتر قبول كنند؛ اما من معتقد هستم- آن چيزی كه ديدم، صحنه‌هايی كه ديديم و شماها خيلی‌هایتان ديديد- امام زمان (عج) كه ظهور بكنند، حكومتی که ايجاد ميكنند، قلّه‌ی آن حکومت، آن دوره‌ای خواهد بود که در دفاع مقدس ما در بخش‌ها و حالاتش اتفاق افتاد...
🔰 آخرین عکس یادگاری؛ بهار ۱۳۶۶ بود. آخرین روز که می‌خواست بره جبهه گفت مامان بیا باهم یه عکس بگیریم! گفتم پسر ، من سر زمین کشاورزی بودم لباسم داغونه ؛ فردا متاهل شدی این عکس و زنت میبینه بهم میخنده ها !!! گفت کی جرات داره به مادر من بخنده.هر کس هست پدرش و در میارم. خلاصه عکس و گرفتیم و یوسف فرداش رفت جبهه و تو عملیات کربلای ده ماووت سرش بر اثر اصابت ترکش قطع شد و بشهادت رسید و امروز من موندم همون عکس یادگاری با پسرم‌. 🔹 تو وصیتش دو بیت شعر نوشت : اگر باشد قرار آخر بمیرم نمی‌خواهم که در بستر بميرم دلم خواهد سرم از تن شود دور در این ره چون حسین بی سر بمیرم
19.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌗 شب نیمه رمضان را میهمان جاویدالاثر باشیم🌷 ڪہ أَحیاء هستند و رزق‌شان عندربـــ ! شاید از برڪتـــ حضورشان، خودِ غریبمان را دریابیم...🌹 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
27.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚪️ استحمام بهشتیان در بهشت ... . 💠 و بودن و و را در همین چند دقیقه ببینید ! لشکر بهمن ۶۴
کتک خوردن‌ رزمندگان اسلام، از امام‌جماعت! جانباز شهید، مداح اهلبیت (ع) حاج "یونس حبیبی" که نوحه معروف او در وصف مصائب حضرت رقیه (س) با ذکر "یا اباعبدالله الحسین" در خاطره ها باقی‌است، تعریف می کرد: چند وقتی بود که یک نفر روحانی به عنوان امام جماعت به پادگان آمده بود. از شانس ما، حاج آقا خیلی خون‌سرد نمازجماعت را می‌خواند و شاید نماز ظهر و عصر را ۲۰ دقیقه طول می‌داد. چند بار رفتیم خدمت ایشان و تذکر دادیم این طوری که شما نمازجماعت را طول می‌دهید، نیروها را خسته می‌کنید و باعث می‌شود آنها به نمازجماعت نیایند. ولی حاج آقا توجهی نکرد و همچنان نمازهایش بیست سی دقیقه طول می‌کشید. یک روز با چند نفر از بچه‌ها، توطئه‌ای سخت برای حاج آقا ترتیب دادیم. قبل از نماز، چند چوب بردیم و زیر لبه‌های موکت حسینیه پنهان کردیم. چند نفر را هم بیرون گذاشتیم و تاکید کردیم و گفتیم: - در را از بیرون قفل کنید و حتی اگر خود ما درخواست کردیم، به هیچ وجه باز نکنید. نماز که تمام شد و همه رفتند، همراه سه چهار نفر دیگر رفتیم خدمت حاج آقا و قضیه را گفتیم که حاج آقا چون شما به درخواست‌های ما توجهی نکرده‌اید، تصمیم گرفته‌ایم با شما عملی برخورد کنیم. حاجی با تعجب نگاه کرد و پرسید که مثلا می‌خواهید چیکار کنید؟! چوب‌ها را که از زیر موکت درآوردیم، با تعجب گفت: - باشه. چشم. هر چی شما بفرمایید. فقط بگذارید من عبا و عمامه‌ام را بگذارم کنار که به لباس روحانیت اهانت نشود. لباس ها را که گذاشت کنار، چهار نفری ریختیم سرش. جای شما خالی. از شانس بدِ ما، حاجی آقا رزمی‌کار بود. چوب‌ها را از دست ‌ما گرفت و افتاد به جان‌مان. تا می‌خوردیم زد. بدتر از همه این‌که هر چه عربده زدیم و خواهش کردیم بچه‌های بیرون در را باز کنند، چون تاکید کرده بودیم "حتی اگر خودمان هم گفتیم در را باز نکنید"، کسی توجه نکرد و ما چند نفر ماندیم و حاج آقای رزمی‌کار. ساعتی بعد، حاج آقا، خون‌سرد لباس‌هایش را پوشید و رفت. بچه ها که آمدند داخل، با تعجب بدن‌های داغون و کتک خورده ما را دیدند و زدند زیر خنده."😂🤣 ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
۶ فروردین ۱۳۶۶ -- ملاقات رزمندگان اسلام با امام امت / حسینیه جماران در مرحله ای از عملیات کربلای ۵، در غرب کانال ماهی و شرق بصره،‌‎ ‌‏نیروهای لشکر ۲۷ تحت فشار شدیدی قرار داشتند.‌‎ ‌‏تعداد محرومین و شهداء نسبتاً زیاد بود. گر چه مدت تقریباً دو ماهی بود که‌‎ ‌‏نیروها به مرخصی نرفته و سختی های زیادی را متحمل شده بودند، اما‌‎ ‌‏پایمردی و تلاش آنها بسیار قابل تحسین بود. به پاداش این کار رزمندگان،‌‎ ‌‏ترتیب ملاقاتی با حضرت امام برای آنها داده شد. جریان کار از این قرار بود‌‎ که توسط حاج سید احمد آقا و آقای توسلی‌‎ ‌‏درخواست خود را مطرح کردیم. تعطیلات عید نوروز بود و همه در حال‌‎ ‌‏استراحت. ملاقاتهای رسمی هم همه تعطیل بود. با همه اینها وقتی که حضرت‌‎ ‌‏امام با درخواست ملاقات رزمنده ها مواجه شدند، با آغوش باز پذیرفتند. این‌‎ ‌‏همه لطف و محبت نسبت به رزمنده ها برای ما هم بسیار تعجب آور بود.‌‎ ‌‏خلاصه روز ششم فروردین خدمت ایشان رسیدیم. گزارش اوضاع و احوال‌‎ ‌‏لشکر و آمادگی بسیجی ها و سپاهیان را برای ایستادگی و جانبازی به‌‎ ‌‏حضورشان ارائه کردیم. آن بزرگوار بسیار خوشحال شده و لطف و محبت‌‎ ‌‏خاصی ابراز داشتند ‌‏ عشق و علاقه بین امام و رزمندگان دو طرفه بود و با هر دیدار امام گویی‌‎ ‌‏جانی تازه در کالبدها دمید می شد و تمام خستگی ها از تنها زدوده می گردید.‌‎ ‌‏در جبهه و در کوران عملیات و در هر حالت اگر رزمندگان کسی را می دیدند‌‎ ‌‏که احتمال می دادند به ملاقات حضرت امام برود، سلام خود را به حضور آن‌‎ ‌‏بزرگوار تقدیم می داشتند و دیگر ذکری و حرفی از خانواده های خود نداشتند.‏ راوی:محمدکوثری
سفره هفت سین در جبهه
مصطفی و مرتضی دو برادر دانشجو و قاری قرآن از شاگردان استاد موسوی‌ بلده، با شروع جنگ ، دنیا را رها کرده و به جبهه‌ رفتند، در منطقه در کنار نبرد به پوشش تصویری عملیات‌ها مشغول بودند. در چهارم فروردین ۱۳۶۱ در جریان عملیات فتح‌المبین یک گروه رسانه‌ای از عکاسان و خبرنگاران را به منطقه بُرده بودند. که آرپی‌جی دشمن در منطقه رقابیه به ماشین‌ شان اصابت کرد ؛ هر دو برادر همزمان در آتش سوختند