19.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت بازماندگان حمله ناو آمریکا به ناوشکن های ایرانی از رشادت های شهدای نیروی دریایی ارتش
ناخدا دوم نادر مبارکی:
🔹ما از آمریکا و بزرگتر از آمریکا نمیترسیم...
🔹ما تنها نگران کاسهلیسان و وطن فروشان هستیم!!
#حافظان_حریم_دریا
هفتم آذر -- روز نیروی دریایی ارتش ج.ا.ا
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
⚪️ هفتم آذر -- روز نیروی دریایی ارتش گرامی باد🌱💐
🌷شهید آوینی: «کجاست آن شجاعت و توکل و عشقی که مثل نادر مهدوی یا بیژنگُرد بر یک قایق موتوری بنشیند و به قلب ناوگان الکترونیکی شیطان در خلیج فارس حمله برد؟ میپرسید این شجاعت و توکل و عشق به چه درد میخورد؟ هیچ! به درد دنیاداران نمیخورد اما به کار آخرت عشاق میآید که آنجاست دار حاکمیت جاودانه عشاق!»
🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی»
یاد باد آن صحبتِ شبها که با نوشین لبان
بحث سرّ عشق و ذکر حلقه عشاق بود...
#قهرمانان_وطن
#لشکر۸_نجف_اشرف
#شهید_حاجاحمد_کاظمی
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
در این هوا و صبح زیبا
یک چایی داغ میچسبه...
#صبح_بخیر
#بفرمایید_چای
▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌱 امروز هشتم آذرماه، سالروز تولد شهید عبدالکریم دزفولی (برادر شهید عبدالرحیم دزفولی)
متولد: ۱۳۴۵
▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
🌱 امروز هشتم آذرماه، سالروز تولد شهید عبدالکریم دزفولی (برادر شهید عبدالرحیم دزفولی) متولد: ۱۳۴۵ ▪️
#بخوانید 👇
⚪️ پاهای استوار عبدالکریم
▫️ صدها شهید آورده بودند تهران. بردوش مردم خداجوی تشییع شده و در سالن معراج شهدا جای گرفته بودند.
سالن پر بود از تابوتهای پیچیده در پرچم سهرنگ جمهوری اسلامی. میان آنها میگشتم بلکه آشنایان را پیدا کنم. رفتم به آنسمت که شهدای استان خوزستان را چیده بودند. رفتم تا ببینم از "علی کریمزاده" خبری هست یا نه.
ناگهان چشمم افتاد به اسمی آشنا که اصلا در فکرش نبودم. شهید "عبدالکریم دزفولی" ، اندیمشک. جاخوردم. نام پدرش را که از بچههای معراج پرسیدم، درست بود. برادرِ رحمان بود که در عملیات رمضان، تابستان سال 61 در شلمچه مفقودالاثر شده بود.
اصرار لازم نبود. تا از بچههای معراج درخواست کردم، اجازه دادند تابوت را بازکنم. تابوت را که بالای همه بود، آوردیم پایین. هیچ احساس خاصی نداشتم، ولی در درونم کسی میگفت اتفاق جالبی خواهد افتاد.
درِ تابوت باز شد. خودم بندهای کفن را بازکردم، مات ماندم. سری در بدن نبود ولی صحنهای دیدم که جای تعجب داشت. هر دو پای شهید از زانو به پایین داخل جوراب کلفت و ساق بلندی مانده بودند. پای چپ داخل جوراب اسکلت شده بود. پای راست را که برداشتم، یکی از بچهها گفت: - احتمالا گلولای منطقه داخل جورابش رفته که اینطور سنگین شده ... سنگینتر از پای استخوانی بود. از پای چپ هم سنگینتر.
جوراب را که از زانو پایین کشیدم، متوجه شدم پا سالم است. همه به دورم جمع شدند. جوراب آبی رنگ را که کاملا به پا چسبیده بود، بهکمک قیچی پاره کردیم. پا از زیر زانو بهپایین سالم مانده بود. پوست و موها بود ولی کمی خشک شده بودند. پاشنهی پا، همچنان محکم بود. انگشتها و ناخنها کاملا سالم بودند.
از همه جالبتر، این بود محلی که انگشت کوچک پای راست قرار داشت، جوراب کمی پاره شده بود و بهواسطهی همین سوراخ، انگشت کوچک اسکلت شده بود ولی بقیهی انگشتها هیچ آسیبی ندیده بودند.
همه متعجب بودند که چه شده. پس از چهارده سال، از تمام بدن عبدالکریم، تعدادی استخوان با دوپا بازآمدند که از آن میان پای راست کاملا سالم مانده بود.
همان قدمی که آن را "بسمالله" گویان در مسیر حق جلو گذاشته بود.
— عکاس: حمید داودآبادی
🌷 شهید "عبدالکریم دزفولی" متولد: 8 آذر 1345 شهادت 26 تیر 1361 عملیات رمضان در شرق بصره. رجعت پیکر: 2/8/1375 مزار: گلزار شهدای اندیمشک
📚 نقل از کتاب: تفحص
✍️ نوشته: حمید داودآبادی
کانال دفاع مقدس
👇👇