eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
11.4هزار ویدیو
952 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
هزار شیر چنان قاسم سلیمانی گرفته‌اند شجاعت ز غیرتِ زَهـۜـرا ...
دوباره نیمه شب است وخودت که میدانی من و خیال تو و این سکوت طولانی.... 📎شبــــتون شهــــدایی🌷
▫️ مرا مهمان سفره مهربانی خود کنید دلم گرفته از آشوب شهر دلم یک جرعه سادگی می‌خواهد ... ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄       ‌‌‍‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️ پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند. شهید سید مرتضی آوینی     ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
14.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙با نوای حاج صادق آهنگران        ‌‌‍‌‎‌┄═❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کلیپی خاطره انگیز از دوران دفاع مقدس ...تا آخرین نفر، تا آخرین نفس، ما ایستاده ایم پیروزی حسین(ع)، رمز شهادت است فیض و وصال حق، اوج شهادت است سرمایه حیات، در استقامت است این سیر مکتبی، تا بی نهایت است آیینه دل از، عشق تو یا حسین(ع)        ‌‌‍‌‎┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🌷متولد 19 آذر 1343 شهادت 22 اسفند 1363 عملیات بدر، شرق دجله. خاک‌سپاری 15 تیر 1376 مزار: کرج، گلزار شهدای امام‌زاده طاهر (ع) 💠 روایتی کوتاه از زندگی شهید سعید طوقانی «پهلوان شهید سعید طوقانی» از جمله نوجوانانی بود که رمز عزت و غیرتمندی را از امام راحل (ره) فراگرفت و برای سربلندی دین و میهن، از فدای گرانبهاترین دارایی خویش، یعنی جان خود، دریغ نکرد. سعید طوقانی، سال 1348 در تهران به  دنیا آمد و به لحاظ اینکه پدرش حاج اکبر، از ورزشکاران باستانی به نامِ تهران بود، در خردسالی به این ورزش علاقه مند شد و به همراه پدر و برادران بزرگترش که آنان نیز از جمله ورزشکاران بودند، در زورخانه حضور پیدا می کرد. علاقه  زیاد او به شیرین‌کاری در ورزشِ باستانی باعث شد تا در این زمینه بسیار رشد کند و با ارائه نمایش‌های زیبا، همگان را متحیر سازد. *در سن 7سالگی، بازوبند پهلوانی کشور را از آن خود کرد 6 سالگی او مصادف بود با حضور بیش از پیش در عرصه ورزش باستانی و در سن 7 سالگی - سال 1355- در مراسمی با حضور مسئولین رده بالای مملکتی توانست تنها در عرض 3 دقیقه، 300 دور به دور خود بچرخد و با اجرای حرکات منحصر بفرد، بازوبند پهلوانی کشور را از آنِ خود سازد. از آن روز به بعد، پوسترها و تصاویری با عنوان «پهلوان کوچولوی کشور سعید طوقانی» زینت‌بخش زورخانه­ ها و نشریات ورزشی شد. *در اوج افتخارات، به‌ خاطر امام ورزش را ترک کرد اوج افتخارات سعید سال های55 تا 57 بود. سعید که آن زمان 9 سال بیشتر نداشت، نامه­ای به امام می نویسد و می‌گوید: «من به خاطر کمک به شما و اعتراض به وضع موجود، ورزش خودم را ترک می کنم.» نامه سعید 9 ساله در آن زمان و باتوجه به فشارهای ساواک، نشان از شجاعت او داشت. در همین دوران بود که همراه پدر و برادرهایش به خیابان ها رفته و فریاد عدالت خواهی سرمی داد و با نگه‌داشتن تصویر امام (ره) در میان کتابهایش، از انقلاب حمایت می نمود. با شروع تجاوز رژیم بعثی عراق به ایران در مهر ماه سال 1359 با وجودی که سن و سال چندانی نداشت، برای رفتن به جبهه اصرار می کرد، چرا که نمی‌توانست شاهد رفتن برادران بزرگترش به جبهه باشد و در خانه بماند. سرانجام با اصرار فراوان توانست همراه پدر و گروهی از ورزشکاران باستانی، برای اجرای ورزش در حضور رزمندگان اسلام، راهی جبهه شود؛ اما خود به خوبی می دانست که اینها همه فقط بهانه ایست برای حضور در صفوفِ رزمندگان و بس. در بازگشت از جبهه، اگرچه جسمش به خانه بازگشت و ظاهراً در کلاس درس بود، ولی روحش در جبهه ها جا ماند. آنقدر اصرار ورزید که با دستکاری شناسنامه و بالا بردن سنّش، توانست راهی جبهه ها شود. روزی که از خانه رفت تنها کاغذی از او، روی طاقچه خانه ماند که بر روی آن نوشته بود: «برادر حمید من رفتم منطقه جنگی لطفاً دنبال من نگردید» 🎥 فیلم زیرخاکی از پهلوان خردسال , سعید طوفانی در حال نمایش و هنرنمایی در حضور مسئولان وقت در دوران قبل از انقلاب 👇👇👇
22.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این پهلوان کوچک شهید سعید طوقانی است قبل ازانقلاب که مجری برنامه آخرش میگه« آفرین سعید پیر شی» غافل ازاینکه اوبه جوانی هم نمیرسدو در نوجوانی طی عملیات بدر دلاورانه شهید می شود. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دی ماه ۱۳۶۳ -- پادگان دوکوهه. 📷 از راست: شهید حسین رجبی، شهید عباس دائم الحضور، حمید داوود آبادی، شهید مجید عتیقی نژاد، پهلوان شهید سعید طوقانی  ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
▫️دعوای دوستانه! یکی از روزهای دی ماه 1363 در پادگان دوکوهه، مقر گردان میثم، داخل اتاق نشسته و مشغول تخمه شکستن بودیم. "سعید طوقانی" آمد کنار من و دم گوشم گفت: - می‌گم حمید، این یادگاری‌هایی که روی دیوار نوشتی خیلی باحال شده، دستت درد نکنه، ولی ... عباس می‌گفت حمید خطش مثل خودش بی‌ریخته و زمخت. می‌گفت حمید گند زده به در و دیوار پادگان. با عصبانیت نگاهی به "عباس دائم الحضور" که درحال صحبت با "حسین رجبی" بود انداختم. سعید بلند شد و رفت طرف کیسه مشمّای وسط اتاق که مثلا تخمه بردارد. فکر کرد من متوجه‌ش نیستم و نمی‌فهمم دارد چه‌کار می‌کند. وقتی دید من مشغول صحبت با "اصغر بهارلویی" هستم، رفت کنار گوش عباس و گفت: - می‌گم عباس آقا، می‌دونی این یارو خپله حمید، چی می‌گفت؟ عباس خون‌سرد پرسید: چی می‌گفت؟ که سعید گفت: حمید می‌گفت عباس اصلا بلد نیست ضرب بزنه. همون بهتر که بره توی عروسی‌ها تنبک بزنه ... می‌گفت عباس فقط بلده دامبول دیمبول کنه. عباس نگاه تندی به من انداخت. من هم با عصبانیت نگاهش کردم. سعید خود را کشید کنار اصغر و یواشکی خندید. اصغر گفت: - پدرآمرزیده باز این دوتا رو انداختی به جون هم؟ الانه که اتاق رو بریزند به هم. من با صدای بلند گفتم: - نفهمیدم عباس آقا ... حالا دیگه کارت به جایی رسیده که به پر و پای من می‌پیچی و درباره هنر بنده افاضه سخن می‌فرمایی؟ عباس هم سر پا ایستاد و قیافه داش‌مشدی‌ها را به خود گرفت و درحالی که یک کتف خود را به‌طرف من کج کرده بود، گفت: - حالا دیگه بعضی‌ها این‌قده خوش‌خط شدن که به ضرب ما گیر می‌دن؟ ملالی نیست، اگه خواستن، ارکستر داریم که واسه عروسی‌شون باباکرم بزنه ... آخه بعضی‌ها لیاقت‌شون همینه دیگه. ناگهان من و عباس سرشاخ شدیم. لنگ و پاچه همدیگر را گرفتیم و شروع کردیم به رجزخوانی. همه آنهایی که توی اتاق بودند، خود را کنار کشیدند تا زیر دست و پای ما له نشوند. لحظه‌ای بعد هر دو درهم شدیم و شروع کردیم به دعوا. سعید با پای برهنه دوید داخل راهرو و داد زد: - بچه‌ها! بیایید که این دوتا دوباره جنگ‌شون شد. نیم ساعتی من و عباس مثلا همدیگر را می‌زدیم. خسته که شدیم، رو کردم به اصغر و گفتم: - شما همین‌طور نشستید کنار و هرره کرره می‌کنید؟ خب بیایید جلو جدامون کنید دیگه. صدای قهقهه‌مان در راهروی گردان پیچید و به همه اتاق‌ها رسید. من و عباس همان جا در بغل هم افتادیم و زدیم زیر خنده. عشق می کردم وقتی می دیدم سعید مثل همیشه، از این دو به هم زنی و دعوای من و عباس، از خنده روده بر شده است. آخ خدا چقدر دلم برای خنده سعید و مثلا قهر و اخم عباس تنگ شده. عباس با اون فامیلی عجیبش: "دائم الحضور"! از بس در صبحگاه گردان و لشکر غایب می شد، به "عباس دائم الغیوب" معروف شده بود! سعید طوقانی، متولد 12 فروردین 1348 شهادت 22 اسفند 1363 عملیات بدر، شرق دجله. خاک‌سپاری 15 تیر 1376 مزار: کاشان، زورخانه شهیدان طوقانی عباس دائم‌الحضور، متولد 19 آذر 1343 شهادت 22 اسفند 1363 عملیات بدر، شرق دجله. خاک‌سپاری 15 تیر 1376 مزار: کرج، گلزار شهدای امام‌زاده طاهر (ع) حسین رجبی ‌نیاسر، متولد 8 بهمن 1342 شهادت 28 اسفند 1363 مزار: بهشت‌زهرا (س) قطعه 28 ردیف 63 شماره 22 (حمید داودآبادی) ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🌴 رزمنده ها در جبهه همیشه در حال عملیات نبودند و یرخی زمانها، اوقات فراغت شان را با ورزش های مختلف از جمله ورزش باستانی زورخانه پر می کردند. 📷 میل های ساخته شده از پوکه گلوله های توپ☝️ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
💢 ▫️این چند روز بعضی‌ها میگفتن دیدین سوریه رو گرفتن! خون شهدای مدافع حرم هدر رفت! اونها انگار فراموش کردن، در اواخر جنگ عراق علیه ایران، ارتش صدام را با یک عملیات غافلگیرانه از ایران پس گرفت! آیا میشه گفت: خون شهدای عملیات والفجر ۸ پایمال شد؟! الان صدام کجاست ؟ افسران ارشدش که سال ۶۷ فاو رو تصرف کردن، کجان؟ اون موقع یه شباهت دیگه هم به الان داشت و اون اینکه: کسانی در کشور بودن که هی میگفتن تسلیم شیم ، سازش کنیم ، بدیم بره ، مذاکره کنیم....!!🤔 منتقم خون شهدا ، خداست...
در همین چند خبری👆👆 که توسط گردان‌های شهید قسام منتشر شده ... در غزه، دست کم ۶ دستگاه تانک مرکاوا، ۲ دستگاه بلدوزر و یک نفربر تروریست‌های یهودی در دو روز گذشته منهدم شده است... ⚪️ این یعنی آنکه مقاومت علی رغم تمام ضرباتی که در طول این ۶ ماه دریافت کرده سر پا و استوار در میدان ایستاده است.... به کوری چشم و اذناب آنها در منطقه، و زنده خواهد ماند..