دفاع مقدس
🌷شهید سرفراز، صادق مکتبی #سالروز_شهادت 🌱 در سال ۱۳۴۲ در روستای محمد آباد از توابع شهرستان گرگان به
🌷اگر « شهید » نباشد
☀️خورشید طلوع نمیکند
❄️ ... و زمستان سپری نمیشود ...
▫️ شهید مرتضی آوینی
🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱ا
📷 👆سردار شهید صادق مکتبی
فرمانده گردان حمزه سیدالشهدا (ع) - لشکر ۲۵ کربلا
🌱متولد: مهرماه ۱۳۴۲ در روستای محمدآباد گرگان
🌷 شهادت: آخرین روز زمستان ۶۴ - عملیات والفجر ۸ - جاده #فاو - ام القصر 🕊🕊🕊
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
👇👇👇
🏷 #سردار #شهید سید محمدتقی هاشمی نسب گرجی ( #بهشهر) #شهادت : والفجر هشت / #فاو _ 📆 ۱۵#فروردین ۱۳۶۵
.
▫️#خاطره// همسر شهید : وقتي به جبهه اعزام شد، دختر دومم هفده روزه بود.پنج ماه خبری ازش نشد و مرخصی نیامد. زمانی هم که برگشت، دخترم پنج ماهه شده بود. وقتي به اتاق رفت گفت: اين بچهی كيه؟ گفتم: وحيده ست. بعد با تعجب زياد، بغلش کرد و شروع به بوسيدنش کرد.»
.
#سالروز_شهادت
✉️ #قسمتی از #وصیتنامه سردار #شهید محمدحسین(مهران) #متولی ( #ولادت : #ساری ۱۳۴۲)_#شهادت ۱۵ #فروردین ۱۳۶۵ #فاو
.
💌 اي خانواده گرامي و اي كه استادان اوليه من بوديد، و اي مادرم كه بعد از امام اولين كسي هستي كه دوستت دارم؛ به شما وصيت مي كنم كه در نبود مادي من خود را ناراحت نكنيد به خواست خدا راضي باشيد همانجور كه در نامه ات نوشتي انشاءالله پيش حضرت زهرا(س) روسفيد هستي همانجور كه تا به حال در تظاهرات شركت مي كردي، شركت فعالانه خود را ادامه دهي و از مادران شهيدان پيروي كني كه مي گويند اين كه يكي بود ما باز هم پسر داريم كه به جبهه بفرستيم و اگر نداريم خودمان مي رويم. به برادران عزيزم كه جاي پدرم را دارند مي گويم كه به مادرم كمك كنند كه اجر شما با خدا. من در زندگي ام كه به اسلام و مسلمين خدمتي نكردم شايد مرگم باعث كمكي شود كه كسي از راه خلافش برگردد يا اينكه در راهش مصمم تر شود.
.
#سالروز_شهادت
🌷در روز ۲۵ فروردین ماه ۱۳۶۵ نیروهای تخریب لشگر ده از زیر قرآن رد شدند و پای در میدان مین در منطقه #فاو گذاشتند، آنها در آن سوی خط مقدم، به منظور عدم نفوذ افراد دشمن به خاکریز نیروهای خودی، در تاریکی شب اقدام به مین گذاری می کردند که ناگهان در نزدیکی های صبح بر اثر انفجار یک مین قوی به شهادت رسیدند🕊🕊🕊
ا👇👇👇
🌷شهید مجید رضایی
🌹طلبه شهید حسین مسیبی
🌷شهید رحمان میرزازاده
🌹 شهید منصور احدی
🌷شهید توحید ملازمی
🌹شهید صاحب علی نباتی
🌷شهید غلامرضا زند
🕊🕊 شهادت این هفت تن، بهار رزمندگان تخریب را مبدل به پائیز نمود.
چند روز بعد، رویای صادقه ای در آستانه نیمه شعبان فضا را عوض کرد. یکی از رزمندگان در عالم رؤیا این هفت شهید را شادمان و مسرور در کنار یکدیگر دید، مانند جمعی باصفا که متنعم اند از الطاف الهی ...
🌿 از آن پس، این جمع شهدا را "هفت تن آل صفا" نامیدند!
🌱طوبی لَهُم وَ حُسنُ مَآب
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆🎞 تصاویر، متعلق به نیروهای لشکر ویژه ۲۵ کربلاست.
🌹🌷که در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۳۶۷ در منطقه #فاو به شهادت رسیدند🕊🕊
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
شنـیده ایـم گفتـه اند ...
پـایـی که #جـا_مـاند
حـال در وصـف کسـی
که دستـش را جـا گذاشت،
امـا بیعـت #امـام را نـَشْکسـتْ
چـه مـی گویـند ؟!
▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️
🌷شهید اسدالله پازوکی، جوان غیور ایران پاک اسلامی، فرمانده محور عملیات ...
فرمانده گردان صف در عملیات والفجر یک - سال ۱۳۶۱
از دست دادن دست راستش در همین عملیات
فرمانده گردان حمزه سیدالشهدا (ع) در سال ۱۳۶۲
مسئولیت آموزش نظامی لشکر۲۷ پس از عملیات خیبر
مسئول محور عملیات در عملیات والفجر ۸ و بروز رشادت های فراوان در این عملیات
او در تاریخ ۱۱ اسفند ۶۴ در عملیات والفجر ۸ در میان نوای الله اکبر مؤذن در منطقه فاو (- نقطه رهایی: منطقه #فاو )ذبر اثر اصابت ترکش خمپاره در سن ۲۸ سالگی به شهادت رسید. پیکر پاک او در شهرستان وارمین به خاک سپرده شد.
👆📷برخی تصاویر، مربوط به زمان قبل از جانبازیست
دفاع مقدس
🌷شهید اسدالله پازوکی، فرمانده دلاور گردان حمزه (ع)
▫️ولادت ۱۳۳۶ ، پاکدشت ورامین-
او کودکی زرنگ و در عین حال مهربان بود. قبل از گرفتن دیپلم به دلیل مشکلات مادی و معیشتی خانواده در کار کشاورزی به پدر کمک می کرد و همچنین حرفه آهنگری را آموخت. او در ضمن کار، به مطالعه کتب دینی و مذهبی نیز می پرداخت. در جوانی در خدمت نظام درآمد و آموزش تکاوری و چتربازی را فراگرفت ولی خدمت در ارتش طاغوت را بر نمی تافت لذا از آن استعفا داد. با شروع نهضت امام به جریان انقلاب پیوست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سپاه درآمد و با شروع ناآرامی های کردستان عازم آنجا شد. او در آنجا در پاکسازی شهرها و روستاها از لوث وجود ضدانقلاب نقش مؤثری ایفا نمود.
سپس تصمیم به ازدواج گرفت و با دختری مؤمن و پاکدامن وصلت نمود. خطبه عقد آنها را نیز حضرت امام (ره) جاری کردند.
او مدتی مسئولیت حفاظت از بیت امام در جماران را به عهده داشت. سپس عازم جبهه شد.
در عملیات والفجر یک در سال ۱۳۶۱ فرمانده گردان صف بود. در همین عملیات بود که از دست راستش قطع شد.
در عملیات خیبر، در زمستان ۶۲ فرماندهی گردان حمزه سیدالشهدا (ع) را به عهده داشت.
پس از عملیات خیبر، مسئولیت آموزش نظامی لشکر۲۷ را عهده دار شد.
در عملیات والفجر ۸ مسئول محور عملیات بود که رشادت های فراوانی در این عملیات سخت از خود نشان داد.
جانباز دفاع مقدس و فرمانده دلیر لشکر۲۷ در ۱۱ اسفند ۱۳۶۴ در همین عملیات در نقطه رهایی: منطقه #فاو ، هنگام اذان ظهر بر اثر اصابت تركش خمپازه به فیض شهادت نایل آمد.
ا▫️▪️▫️▪️▫️
💠 #خاطره : او روزهای حفاظت از بیت امام خمینی در جماران را از شیرین ترین و بهترین دوران زندگیش یاد می کرد و می گفت یك روز كه حضرت امام برای قدم زدن به حیاط منزل تشریف آورده بودند به طرف من آمدند. در آن لحظه بی اختیار جلو رفته و بر دستان مبارکشان را بوسیدم و #تسبیح خود را نیز با دست های آقا متبرک کردم💕
ایتا
http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
به منا سبت بزرگداشت شهادت:
سردار مخلص و فداکار اسلام
شهید سید حمید حسینی
🌴 عملیات: صاحب الزمان (تکمیلی والفجر ۸ ) -- فاو
محل شهادت: فاو
🕊🕊 شهادت: ۱۰ اردیبهشت ۶۵ در منطقه #فاو در سن ۲۰ سالکی
🌿 برگی از خاطرات شهید :
💢 "سيد حميد يكی از آن چند نفری بود كه از نظر ديني و اخلاقی خيلی قبولش داشتيم و پشت سرش نماز می خوانديم. از كودكي براي نماز جماعت به مسجد می رفت. در جبهه بعضی از شبها كه بيخوابی به سرمان می زد و بيدار می شديم سيد حميد را می ديديم كه بيدار است.در طول روز كمتر از بقيه حرف می زد و بيشتر ساكت می ماند.شبها ولی چه عارفانه به نماز می ایستاد و تا می توانست با خدا حرف می زد.
💢 خاطره دوم : اشک آسمانی
"پدرمان صبح را با ياد خدا و تلاوت قرآن آغاز می كرد و ما هم سعی مي كرديم مثل او باشيم. در ميان ما، سيد حميد از همه زرنگ تر بود و توانست گوی سبقت را برباید. خیلی زود در قرائت قرآن خبره شد تا در جبهه او را با نوای قرآن و صوت دلنشينش بشناسند. هر وقت فرصتی دست مي داد در تنهایی با قرآن خلوت می كرد و ما از پشت پنجره روح و جانمان را به نواي آسماني قرآنش می سپرديم. قرآن می خواند و قطره هاي اشك امانش نمی داد.
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
✅ مرجع نشر آثار شـهدا و دفاعمقدس
دفاع مقدس
🌱 ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۵ -- سالروز ولادت نوجوان پنجاه ساله !!! 🎥 #فیلم | سخنرانی زیبا و حماسی بسیجی همدا
در باره شهید:👇
🌷شهید حمیدهاشمی داستان زندگی خود را اینگونه نقل میکند:
«در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۵ درهمدان در خانواده ای کم بضاعت و در عین حال مستغنی از معنویت و روحانی زاده بدنیا آمدم. از زمان کودکی چیزی بیاد ندارم و چیز مهمی نیز از خانواده نشنیده ام. دوران تحصیل ابتدایی را در مدرسه باباطاهر پشت سر گذاردم
سال چهارم ابتدایی بودم که پدرم را از دست دادم و از وجود این نعمت بزرگ محروم شدم ونتوانستم استفاده چندانی از ایشان ببرم. پدرم کسبه بازار و فردی مؤمن و همیشه بیاد خدا و معاد بود و در زندگی اش، بخود اجازه اینکه پا از گلیمش بیرون ببرد نداد
از راه حلال کسب میکرد و راه حرام را بر خود بسته بود. با وجود اینکه با سختی امرار معاش می کرد و ناراحتی مزاجی نیز داشت، ولیكن به لقمه نان اندک خود عادت و قناعت کرد و به ما نیز حلال زندگی کردن را آموخت. ایشان عاشق ائمه اطهار(ع) بودند وهنگام وفات با اندک مالی که داشت، در حالی که آسوده خیال بود، ما را بخدا سپرد و دنیا را وداع کرد»
حمید در نهمین بهار زندگی، پدرش را از دست داد، اما این واقعه نه تنها او را متزلزل نکرد، بلکه با فداکاری های مادر، محکم تر و با صلابت تر شد
او دیگر کودک نبود، بلکه از همان لحظه بزرگ شد و مانند بزرگان می اندیشید. هرگز در دوران طفولیت حالات کودکانه ای از خود نشان نداد و اگر در جمع بچه ها قرار می گرفت، نقش رهبری آنها را عهده دار می شد. از همان اول، ابهت و نورانیتی در سیمایش بچشم می خورد
از وقایع این دوران از زندگی او رویای حقّه ای است که تعبیر آن ده سال بعد، یعنی شهادت اوست.در همان زمانی که حمید پدرش را از دست داد شبی در خواب دید که پدرش به ملاقاتش آمده و به او می گوید: حمید جان!! ناراحت نباش، اولین کسی که از این خانواده بمن ملحق شود تو هستی!
این خواب را حمید نیمه شب،برای مادرش نقل میکند و جز این دو کسی از آن خبر نداشت، تا اینکه در جریان شهادتش نقل قول شد و تعجب همگان را برانگیخت
حمید همچنین در نقل خود از معلمی در دوران تحصیل ابتدایی اش یاد می کند که گویا در روحیه اش تاثیر داشته. شعر فرشته زندانی را برایش خوانده و میگوید که در همین دوران، مسائلی راجع به حکومت شاه را فهمیده بود
حمید هاشمی که از استعداد سرشار خدادادی برخوردار بود، دوران تحصیل ابتدایی را بدون وقفه با موفقیت پشت سر گذاشت و به تحصیلات راهنمایی پرداخت. این برهه مصادف بود با بهار انقلاب اسلامی. دوران نوجوانی او مصادف بود با شکوفایی انقلاب و با اینکه سن کمی داشت، در تمام راهپیمایی ها و فعالیت های نهضت حضوری جدی داشت. آنطور که خودش می گوید در مدرسه با نوشتن مقاله های انقلابی و اسلامی و در محله نیز با شرکت در فعالیت های مسجد و کتابخانه، به ایفاء نقش پرداخته...
پس از دوره راهنمایی، وارد دبیرستان شد. این زمان مصادف بود با فعالیت های شدید گروهک ها در کشور، بخصوص در مراکز آموزشی. حمید وجهه اصیل اسلامی داشت و با اسلام ناب از طریق خانواده آشنایی پیدا کرده بود. در مقابل هیچ یک از گروهک ها کوتاه نیامد، بلکه رویاروی آنها نیز ایستاد و به مقابله و مبارزه با آنها پرداخت
در همه جا افشاگر توطئه گروهکها و فرصت طلبان بود. با پیوستن به انجمن اسلامی دبیرستان، صف مقابله با خطوط انحرافی را قوت بخشید و چون از استعدادی سرشار و روحیاتی ممتاز برخوردار بود، دیری نپایید که در انجمن اسلامی بصورت یک محور در آمد، طوری که دیگران گردش جمع شدند و همچون کانونی گرم و پر حرارت و پر جاذبه بود
هر چقدر از عمر گرانبارش را پشت سر می گذاشت، مشعل وجودش فروزان تر می شد، طوری که سال های پایانی دبیرستان که مسئولیت انجمن دبیرستان را پذیرفته بود، کمتر به خانه می آمد و یکپارچه فعالیت شده بود و هیچ چیز جز حرکت ورزشی تلاش در راه انقلاب، در نظر او مفهوم نداشت. در سالهای آخر، با اینکه سنی نداشت، به یکی از مدارس استان همدان نیز میرفت و تدریس می کرد. او همواره در فکر جوانان و نوجوانان بود و به آنها می اندیشید.
☀️در تابستان پایانی عمرش احساس کرد که در محله منوچهری بچه ها در کوچه سرگردان می شوند و کانونی نیست که آنها را دور خود جمع کند. بنابراین سریع با وجود اینکه امکاناتی نداشت، چند چادر به صورت خیمه تهیه کرد و در زمین های خالی محله، بچه ها را جمع کرد و برای آنها کلاس و جلسات و اردو تشکیل داد
بعد از اتمام تابستان، تصمیم گرفت به جبهه برود.در آنجا بجز کارهای رزمی به فعالیت های فرهنگی می پرداخت، از جمله سخنرانی در جمع رزمندگان که در آنزمان زبانزد بود.وی پس از چند ماه حضور پرشور در منطقه، در ادامه عملیات والفجر ۸ ( #فاو ) در بهمن۶۴ در طی رزم شجاعانه با کفار بعثی بفیض شهادت نایل آمد🕊
این شهید عزیز تا ۱۰سال مفقودالاثربود تااینکه درخرداد۷۴ پیکر مطهرش درمنطقه شناسایی و بموطن بازگشت و درطی تشییع باشکوهی در گلزار شهدای باغ بهشت همدان بخاک سپرده شد
28.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_ماندگار
🎥 فیلمی دیده نشده از بسیجی شهید «عین اله بزرگی» از روستای اَتو (از توابع «سوادکوه» مازندران)
🕊🕊 چند روز قبل از شهادت در بهمن ماه ۱۳۶۴
🌴 در جریان آزادسازی #فاو -- عملیات والفجر ۸ // اروندرود 🌊
🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱
✍وصیت نامه شهید عین الله بزرگی:
▫️با کافران جهاد کنید تا فتنه و فساد از روی زمین برطرف شود و همه را آیین خدا باشد. هم اکنون که قلم بر دست گرفته و مشغول نوشتن هستم به یاد دارم که چند بار قلم را بر دست گرفته و بر روی کاغذ لغزاندم و وصیت نامه نوشتم و در انتظار شهادت نشستم. ولی تاکنون به این درجه دست نیافتم...
هر چند می دانم که رسیدن به آن قله رفیع شهادت و مقام لقاءالله مخصوص بندگان صالح خداست و گناهکاران را به آن جایگاه راهی نیست ولی به فضل و بخشش خداوند اعتماد می کنم و در اینجا با کمال سرافکندگی و خجلت و تواضع در پیشگاه او توبه می کنم و امیدوارم به حق محمد و آل محمد، خداوند بر حقیر رحمت و ترحمی نماید و از گناهان و معصیت های من درگذرد...
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
✅ مرجع نشر آثار شـهدا و دفاعمقدس
ادامه 👇👇👇
🕊🕊 18 تیر 65 در 22سالگی در شبهجزیره #فاو عراق به شهادت رسید
📷 سمت راست: شهید کاظم حجتی, چهارمین پسر خانواده است که پس از احمد، محمدعلی و محمدباقر حجتی به شهادت میرسد. این چهار پسر همگی جزء مسئولان و فرماندهان شاخص جهادسازندگی بودند. حیدرعلی امامی به عنوان داماد و محمد حجتی در جایگاه نوه، دیگر شهدای این خانواده شاخص را تشکیل میدهند.
شهید کاظم حجتی که دانشجوی رشته عمران دانشگاه زاهدان بود، 18 تیر 65 در22سالگی در شبهجزیره #فاو عراق به شهادت رسید و پیکرش در قطعه یک، ردیف هشت گلزار شهدای نجفآباد به خاک سپرده شد.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
🌷سمت چپ: شهید عباسعلی حمیدی، از فرهنگیان شهرستان نجف آباد که در 4 دی 65 در سن 28 سالگی در عملیات کربلای 4 در #ام_الرصاص به شهادت رسید.🕊🕊
▫️کلام شهید حمیدی:
نهج البلاغه را باز نموده و آنچه اميرالمومنين علي(ع) در اخرين روزهاي عمر شريفشان بعنوان وصيت فرموده اند مطالعه بفرمائيد و در تك تك اين جملات سخت تامل و تفكر كنيد
دوران جنگ تحمیلی
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
روزهای پرالتهاب پایان جنگ
عراق که با پشتیبانیهای مالی و تسلیحاتی و نیز حمایت های سیاسی غرب و شرق و کشورهای مرتجع از اوایل سال ۶۷ دست به تحرکاتی در سراسر جبهه ها زد که اولین آنها بازپسگیری #فاو بود سپس سعی در تصرف شلمچه، جزایر مجنون، طلائیه،کوشک، فکه، شرهانی، تمرچین در شمالغرب و در ۳۱ تیر مجدداً حمله به طلائیه، کوشک، ونیز قصر شیرین وشمال مهران
تهاجمات عرااق در این روزها درحالی انجام گرفت که ایران در روز ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را اعلام کرده بود
صدام بتصور اینکه ایران در موضع ضعف میباشد، دوباره هوس اشغال خوزستان را در سر می پروراند (۳۱ تیر ۶۷)
آیتالله خامنهای بهعنوان امامجمعه تهران با درک شرایط خطیر کشور علاوه بردعوت همه ائمه جمعه به جبهه،خود از امام اجازه و همچون روزهای نخست جنگ رهسپار جبهههای جنوب شده تا با حضور در یگانها عزم سست شده برخی رزمندگان را دوباره جزم کنند و روحیه رزمندگان را بالا ببرند-۲ مرداد۶۷
در این اثنا و همزمان ناگهان اتفاق عجیب و غیرمنتظرهای رخ میدهد
عملیات فروغ جاویدان از سوی منافقین آغاز میشود.عملیاتی باپشتیبانی کامل عراق و غرب و بهمنظور فتح ۴۸ساعته تهران-۳ مرداد۶۷