eitaa logo
دفاع مقدس
4هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
11.4هزار ویدیو
950 فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست، سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته، سراسر از ذکر ﴿یالیتناکنامعک﴾ لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند
مشاهده در ایتا
دانلود
دفاع مقدس
🌷 شهادت فرزند، داغ دیگر «حاجی بخشی», رزمنده روشن‌ضمیر و پیر دلاور جبهه‌ها 👆🎥 پدر بر بالین فرزند شه
💠 حاجی بخشی، به روایت سردار سعید قاسمی👇👇 🎙 در طول سه دهه پرفراز و نشيب انقلاب اسلامي، حاجي بخشي كه به حق چه در زمان جنگ و حضورش در خط مقدم، گرمي بخش جبهه ها بود و همچنين از بعد از رحلت حضرت امام(ره) در تمامي صحنه ها، ما اين حبيب ابن مظاهر انقلاب را مي بينيم كه حضور جدي دارد. حاجي بخشي خودش يك كلكسيون و نمايشگاه كاملي از همه روزهاي غم بار و روزهاي خوش و باشكوه و پيروزمند بيش از سه دهه انقلاب اسلامي است. آن مقدار كه ما حاجي را در جبهه ها درك كرديم، از روزهاي سخت جبهه ها گرفته تا فتح المبين و بيت المقدس تا سه راهي شهادت، همان‎جايي كه شايد يكي از طلايي ترين و ناب ترين فيلم هاي دوران جنگ يعني شليك موشك كاتيوشا به سمت خودروي استيشن حاجي بود و دامادش كنار كانال پرورش ماهي، فيلم‏برداري شده است؛ دامادش كنار دست خودش شهيد شد و آن صحنه خاموش كردن آتش با پتو توسط حاجي و شوكي كه بهش دست داده بود. قبل از آن هم در والفجر ۴، پسرش حاج عباس بي سيم چي خود من بود و شهادت همين عباس در والفجر ۸ كه حاجي بخشي خودش هم با يك جعبه نقل و نبات و عطر حضور داشت. خودش هم دوربين به دست گرفته بود و يك تنه، هم مبلغ بود و هم بين سنگر ها عطر پخش مي كرد. در جبهه هميشه دوربين دستش بود و فيلمبرداري مي كرد. در جريان يكي از همين فيلمبرداري ها، حاجي بخشي پتوي يكي از شهدا را كه كنار مي زند تا از او فيلم بگيرد، مي بيند كه عباس خودش شهيد شده است. آن‎جا پسرش را بغل كرد و يكي از باشكوه ترين صحنه هاي دفاع مقدس را خلق كرد؛ يك صحنه عالي از ايثار و دل‎دادگي بسيجيان آقا روح الله. حاجي هميشه حالت زيبايي داشت با آن «تفنگ سيمينوف» خودش كه نماد اين بود كه سلاح را نبايد زمين گذاشت. با آن هيبت خاص تقريبا در بين قريب به اتفاق كليه مجاهدين جهان اسلام و كساني كه به سرنوشت انقلاب اسلامي اهميت مي دهند، آشنا بود و كسي نيست كه با حاجي بخشي و چهره خاصش آشنا نباشد. دوستان ما كه از نقاط مختلف جهان مي آيند، هميشه حال حاجي بخشي را از من و بقيه مي پرسند كه اين درگذشت را بايد به آن ها هم تسليت گفت. سركشي به خانواده شهدا و خانواده جانبازان و مجروحين هم يكي از كارهاي هميشگي و خاص حاجي بود و عادت داشت كه در بيمارستان ها برود و با اين افراد شوخي كند و فرح بخش محافل سرد و يخ زده جانبازان باشد. در زمينه سازندگي جهادي هم در حد توانش فعاليت مي كرد. همه مي دانند كه زميني در كرج تهيه كرد و آن را تبديل به يك گاوداري كرد و فعاليت خوبي داشت. يك كارگاه كوچكي هم راه انداخت و به توليد و خدمات از اين نوع پرداخت. در جنگ "خوشه هاي خشم" در لبنان و در جنگ ۱۶ روزه با حاج حسين الله كرم و حاج محمود ژوليده و برخي دوستان به لبنان رفتند و در خط مقدم در جنوب لبنان حاضر شد؛ هم روحيه مي داد به رزمندگان و هم سركشي مي كرد از خانواده شهدا و شور و هيجان خودش را به جبهه هاي لبنان هم منتقل كرد. وقتي خانواده شهدا هم حاجي را مي ديدند، چون با چهره ايشان آشنا بودند، به شدت به وجد مي آمدند و حضور حاجي بخشي، محفل بچه هاي حزب الله را حسابي گرم مي كرد. در فتنه ۸۸ هم كه الحق كمرشكن بود و اصلا توقع نداشتيم خواص انقلاب اين چنين ريزش كنند، با اينكه حال حاجي بخشي خوب نبود و در بيمارستان بود، هر بار بچه ها به ديدارش مي رفتند، قوت قلب مي داد كه پشتيبان ولايت باشيد و پشت ولايت را خالي نكنيد. به هر شكل سعي مي كرد بچه ها را گرم و انقلابي نگه دارد. اما در هر صورت، "فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلا يَسْتَقْدِمُونَ"، رضاييم به رضاي خدا. هر وقت هم خدمت حضرت آقا مي رسيد، آقا اعلام رضايت مي كردند از ايشان و ان شاء الله امام و رهبر و شهدا از ايشان راضي باشند و سر سفره آقا عبدالله مهمان باشند. پسر شهيدش و داماد شهيدش ان شاءالله در "يوم الفقر" دستش را بگيرند و حاجي هم دست ما را در روز تنگدستي بگيرد و ما را هم بر سر سفره اي مهمان كند كه خودش مهمان است.
🌗شامگاه ۲۴ دی ماه ۱۳۶۵ - شهادت محمد عبادیان، مسئول تدارکات و پشتیبانی لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
📷 سمت چپ تصویر، شهید عبادیان بر بالای پیکر بی‌سر شهید همت، فرمانده لشکر 27 ⏳ زمستان 1362 - عملیات خیبر ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
🌗شامگاه ۲۴ دی ماه ۱۳۶۵ - شهادت سردار محبوب، حاج محمد عبادیان، مسئول تدارکات و پشتیبانی لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) 🌴 عملیات کربلای ۵ - شلمچه 🌿 مزار شهید: مشهد مقدس، بهشت ثامن الائمه {علیه السلام} حرم مطهر حضرت علی ابن موسی الرضا {علیه آلاف التهیة و الثناء} ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
📷 | جلسه فرماندهان لشکر محمدرسول الله (ص) -عملیات والفجر هشت - زمستان 1364 🌷 شهیدان دستواره، عبادیان، پازوکی، مجید رمضان ▫️سردار کوثری، زرمی، جعفر محتشم ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
دفاع مقدس
📷 #یاد_ایام | جلسه فرماندهان لشکر محمدرسول الله (ص) -عملیات والفجر هشت - زمستان 1364 🌷 شهیدان دستو
🔺خاطره علی درویش ، فرمانده گردان کمیل - لشکر ۲۷ از شهادت سرداران شهید مجید رمضان، محمد عبادیان ❇️ عملیات کربلای پنج 🎤 . . . کم کم به سه راهی نزدیک و نزدیکتر می شدیم و التهاب و نگرانی از اینکه نتیجه کار چه خواهد شد ، قدری اذیتم میکرد ولی لحظه شماری میکردم تا سریعتر به سه راهی برسیم... در مسیر حرکت چشمم به سنگرهایی افتاد که تا دیروز عصر چه عزیزانی را در آن سنگرها دیده بودیم و ساعتی بعد چگونه با پیکرهای پاره پاره آنان وداع کرده بودیم... شهیدان : محمد عبادیان حاج مجید رمضان دیروز غروب در همین سنگر نزدیک سه راهی زیارت عاشورا میخواندند و اشک می ریختند و لحظه سلام بر سیدالشهدا و یاران باوفایش با گلوله خمپاره ۶۰ بشهادت رسیدند... شهدای مظلوم و بسیجیان بااخلاص گردان و دلاوران همرزمم که همچون گلهای بهاری و برگ خزان بر روی زمین افتادند و غریبانه پیکرهای مطهرشان در زیر پتوها کنار کانال خودنمایی میکرد.. برخی از نیروها که از سایر یگانها و گردانهای دیگر بودند سراسیمه از کنار ستون ما سبقت گرفته و بطرف پل کانال میرفتند ... به سه راهی رسیدیم. نیروهای دشمن وارد کانال دو جداره شده بودند ولی سه راهی را هنوز به صورت کامل تصرف نکرده بودند... از این فرصت طلایی استفاده کردیم و به دیواره دژ لب کانال چسبیدیم... به محض استقرار داخل کانال باریک روی دژ ، گلوله های مستقیم تانکهای دشمن همانجا را هدف قرار دادند که باعث شد شکافی عمیق در نوک خاکریز ایجاد شود... در همین لحظه یک دسته کمکی که عموما از نیروهای پشتیبانی لشکر بودند و در بین راه هم کاملا از هم پاشیده شده بودند بصورت نصفه و نیمه و بدون روحیه به جمع ما اضافه شد... این همان گروهانی بود که از لشکر برای کمک در نگهداشتن سه راهی درخواست کرده بودیم... ▪️ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ مرجع‌نشرآثارشـ‌هدا و دفاع‌مقدس 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
🌷 | شهید محمد عبادیان ▫️متولد بهشهر، مازندران (سال۱۳۳۱)- از اوان کودکی قرآن خواندن را آموخت- به علت تغییر شرایط شغلی پدر، به تهران مهاجرت نمود. در دوران طاغوت بر علیه ظلم و ستم رژیم پهلوی دست به مبارزه زد. با آغاز نا آرامی در شمالغرب کشور از طرف واحد بسیج محل کارش (کارخانه کفش ملی ) عازم سردشت شد. او همچنین در واحد نظارت و پیشگیری منطقه مرکزی و نیز واحد نظارت وپیگیری به انجام وظیفه پرداخت. سپس به دستور شهید همت مسئولیت تدارکات را به عهده گرفت و در عملیاتهای ، ، ، ، ، و مسئول مهندسی رزمی لشکر شد. 🌱🌷🌷🌷🌱ا 📝 قسمتی از وصیت نامه: "اگر بعد از من میخواهید راه بنده را ادامه دهید و روح من از شما راضی و خوشنود باشد همیشه در خط اسلام و در خط ولایت فقیه که همان خط اسلام است حرکت بکنید. همیشه در این راه کوشا باشید تا دهها هزار شهیدی که داده ایم راهشان را ادامه دهیم." ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
17.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 | شرح زندگی شهید حاج محمد عبادیان، مسئول تدارکات و پشتیبانی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) 🌗 شهادت: شامگاه ۲۴ دی ماه ۱۳۶۵ - عملیات کربلای۵ - شلمچه ا🌱🌿🌱🌿🌱 ✍️ نویسنده: لیلا یارعلی ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
❂○° پنج تن آل عبادیان°○❂ 💠 خاطره ای از شهید محمد عبادیان فرمانده لجستیک و مهندسی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) 🌴 هر وقت جلسه‌ ویژه‌ای پیش می‌آمد شهید پا به پای در جلسات بود. اولین نفری که در جلسات فرماندهان حضور داشت عبادیان بود. هر جلسه پا به پای همت فعالیت داشت. تمام کارهای تدارکات را هم برای انجام عملیا ت از قبل برنامه‌ریزی می‌کرد که مثلا تدارکات این مقدار نیرو می‌خواهد، فلان مقدار وسایل می‌خواهد و در فلان منطقه هم مقر خود را برپا می‌کند. بعد کار و فعالیت تک تک نیروهای تدارکات را برای فرماندهان توضیح می‌داد. از طرف دیگر هم کارها را با نیروهای تدارکات از قبل هماهنگ کرده بود و بحث و چانه زنی را با آنها انجام داده بود به نتیجه رسیده بود. ▫️در همه عملیات‌ها، قبل از شروع کار ما با بچه‌های اطلاعات و بعضی از مواقع با نیروهای تخریب می‌رفتیم و منطقه را چک می‌کردیم. در مرحله بعد نزدیک آنها بنه می‌زدیم. بنه رزمی را جایی قرار می‌دادند که مثلا یک گردان یا واحد یا معاونت می‌آمدند که آنجا استقرار پیدا کنند، ما آنجا باید باشیم. اگر منطقه سرد سیر بود بخاری و نفت به راه باشد. چتعداد نیروهای حاضر در منطقه را باید می‌دانستیم تا امکانات را برای آنها آماده کنیم. حاجی خیلی هوشمندانه عمل می‌کرد. ▫️همین خوش رفتاری حاجی با نیروهای زیردستش باعث شده بود که ما هم از جان و دل برای او کار کنیم. برای نمونه پنج نفر بودند که واقعا کاری زیادی در تدارکات انجام می‌دادند. به همین دلیل هم به « پنج تن آل عبادیان» معروف شده بودند. آقایان شهید نصیری، مرتضی قربانی، حسن صالحی، حسن ملکی، حسین لطیفیان بود. اگر یک نفر از این افراد شهید می‌شد، فرد دیگری جایگزین او می‌شد. ما هر نفر‌مان به اندازه سه چهار نفر کار می‌کردیم. این هم به خاطر اخلاق حاجی بود، او خیلی به ما جنم و بها داده بود. 🌷راوی: مجید برهمن، از یاران شهیدعیادیان ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas