🔺️مجوز نگیرید، مظنون به پولشویی می‌شوید رئیس مرکز اطلاعات مالی: 🔹صندوق‌های قرض‌الحسنه و خیریه‌ها اگر در مهلت تعیین شده نسبت به دریافت مجوز اقدام نکنند، مظنون به پولشویی خواهند شد.

🔴 رادیو 💠سلام و نور و عشق 💠صبحتون قشنگ 💠۲۳تیر ماه 💠روزهاتون، لحظاتتون پر از نور بهشتی... 💠جمعه‌تون روشن و پر از عشق التماس دعا 💠امروز رو با شادی و عشق شروع کنید.

توصیه هایی که رهبر انقلاب از ۲۰ سال پیش گوشزد کردند.. اما نفهمیدیم 😔😔 #فرهنگ #حجاب 💢با ده آباد رسانه همراه شده و ما را به دوستانتان معرفی کنید🌷 🆔http://eitaa.com/DehabadResaneh

صحنه بازسازی شده از روز عاشورا لحظه به شهادت رسیدن قمر بنی هاشم و تنها شدن ابا عبدا... الحسین 😭 امان از دل زینب 😭 التماس دعا یا علی 🙏 http://eitaa.com/DehabadResaneh

🔸روزمان را به نور قرآن منور کنیم✨ 🔹هر روز یک صفحه با کلام حق #تلاوت_روزانه http://eitaa.com/DehabadResaneh

#پندانه پیرمردی هر روز توی محله پسرکی رو با پای برهنه می دید که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد. روزی رفت و یه کفش کتونی نو خرید و اومد به پسرک گفت: بیا این کفشا رو بپوش پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟ پیرمرد لبش را گزید و گفت نه پسرجان پسرک گفت: پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم! دوست خدا بودن سخت نیست #انسانیت

✅طرح جوانه های صالحین ✅ 🟡اردوی تفریحی استخر تلاش بادرود ویژه نونهالان مسجد 💥رسول اللّه صلي الله عليه و آله : خَيرُ لَهوِ المُؤمِنِ السِّباحَةُ. حديث پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : بهترين تفريح مؤمن ، شناست . ثبت نام کلاس ((آموزش شنا در ۱۲جلسه)) به صورت 😍نیم بها😍 هر جلسه ۵۰هزار تومان 🏊جهت ثبت نام با شماره🏊 🏊🏊🏊🏊09137439272🏊🏊🏊 تماس بگیرید ✅ 🏊🤽🏊‍♂🤽‍♂🏊🤽‍♂🤽🏊‍♂ #فرمان_ده_ساله_اعتلای_بسیج #قرارگاه_تعلیم_تربیت_دینی #طرح_جوانه‌های_صالحین #پایگاه_شهید_بهشتی_ده_آباد

⚘در تمام دورهمی های آخر هفته در خانه خانم جان ، خانم جان اهل خوردن ناهار نبود،. سفره خوش اب و رنگی از قیمه یا قورمه یا زرشک پلو برایمان پهن می کرد و می گفت: شما بفرمایید... . من سیرم مامان جان، یا می گفت اشتها ندارم، شما بخورید، نوش جانتان. گاهی یک تکه نان و گوجه یا گردو می خورد می گفت همین برای من کافیست. از وقتی که آقاجان به رحمت خدا رفت و تنها شد، وسط هفته گاهی بی خبر می رفتم خانه اش، دلم برایش زود به زود تنگ می شد. خوشحال می شد، تا پهن می شدم روی قالی تا نفسی تازه کنم، می گفت: گرسنه ای مامان جان؟ الان یک چیز خوشمزه می آورم با هم بخوریم . می رفت و با دو تا بشقاب و قاشق و چنگال و یک قابلمه داغ برمی گشت. می گفت سفره را پهن کنی ترشی را هم آورده ام. در قابلمه را که باز می کردم پر بود از ماکارونی های پراز سس و گوشت. هیچ وقت فکر نمی کردم خانم جان هم ماکارونی دوست داشته باشد. صدای پاهایش دارد می آید، فکر کنم به جز یک کاسه ترشی، نوشابه هم آورده... . دیدید گفتم! یک بطری نوشابه هم زده زیر بغلش و کاسه ترشی را با دوتا بسته پفک می دهد به دستم و می گوید بخور ، بخور که گشنه نمانی و من فقط درون صورت پرچین و چروک و محجوبش ، دختری را می بینم که هنوز کودکانه زندگی کردن را دوست دارد... فرستنده، امیر حسین میرزاپور ده آبادی •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•