eitaa logo
ده آباد رسانه
1.1هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
108 فایل
تنها کانال فرهنگی خبری روستای ده‌ آباد ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/GhasemieAlireza
مشاهده در ایتا
دانلود
واقعی... شخصى مقیم لندن بود. تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که بر می گرداند ۲۰ پنی اضافه تر می دهد! می گفت: «چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست پنی اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست پنی را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی.» گذشت و به مقصد رسیدیم. موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت: «آقا از شما ممنونم.» پرسیدم: «بابت چی؟» گفت: «می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شُدید خواستم شما را امتحان کنم. با خودم شرط کردم اگر بیست پنی را پس دادید بیایم. فردا خدمت می رسیم!» تعریف می کرد: «تمام وجودم دگرگون شد. حالی شبیه غش به من دست داد. من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست پنی می فروختم !
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گاهی اوقات تنها باید سکوت کرد و در سکوت نگریست! به راستی با دیدن این کلیپ دیگر حرفی برای گفتن نمی ماند بفرستید برا کسایی که از زندگی ناراضی هستند👌
491.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 ،،، با اوضاع و احوال کنونی ترکیه؛ 👈 ان شاء الله که تفال به واقعیت نزدیک است... 🪧
🦋 ماهم روزی گم شده تاریخ میشویم 🍃 یک روز همین خانه ای که سقف دارد خانه عنکبوت ها و لانه ی خفاش ها می شود، همین ماشینی که دوستش داریم زیر باران در یک گورستان ماشین زنگ می زند، همین بچه هایی که نفس مان به نفس شان بند است، می روند پی زندگیشان، حتی نمی آیند آبی بریزند روی سنگ مزارمان... 🍃 قبل از ما میلیاردها انسان روی این کره ی خاکی راه رفته اند. مغرورانه گفته اند: مگر من اجازه بدم! مگر از روی جنازه ی من رد بشید... و حالا کسی حتی نمی تواند هم استخوان های جنازه شان را پیدا کند که از روی آن رد بشود یا نشود! 🍃 قبل از ما کسانی زیسته اند که زیبا بوده اند، دلفریب، مثل آهو خرامان راه رفته اند. زمین زیر پای تکان خوردن جواهراتشان لرزیده. سیب ها از سرخی گونه هایشان رنگ باخته اند و حالا کسی حتی نامشان را هم به خاطر نمی آورد. 🍃 قبل از ما کسانی بوده اند که در جمجمه ی دشمنانشان شراب ریخته اند و خورده اند. سرداران و امیرانی که گرزهای گران داشته اند، پنجه در پنجه شیر انداخته اند، از گلوله نترسیده اند و حالا کسی نمی داند در کجای تاریخ گم شده اند! ▫همه این کینه ها، ▫️همه ی این تلخی ها، ▫️همه ی این زخم زبان زدن ها، ▫️همه ی این کوفت کردن دقیقه ها به جان هم، ▫️همه ی این زهر ریختن ها، ▫️تهمت زدن ها، ▫️توهین کردن ها ▫️همه........ ✔️تمام می شود. 🍃 از یاد می رود و هیچ سودی ندارد جز اینکه زندگی را به جان خودمان و همدیگر زهر کنیم. 🍃 اگر می توانیم به هم حس خوب بدهیم کنار هم بمانیم و اگر نه، راهمان را کج کنیم. دورتر بایستیم و یادمان نرود که همه ی ما می میریم. همه ی ما. بدون استثناء ، کمی دیرتر. کمی زودتر. یک دفعه. ناگهانی ... 🍃 زندگی کنیم و بگذاریم دیگران هم زندگی کنند!
6.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان تکان دهنده طلا فروشی که از یک خانواده‌ای که مشکلات شدیدی داشتن، طلاها را ارزون خریده بود...
5.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
... ⁉️چرا این خبر مسجدی هارو نمی‌ترسونه؟! 🎥 یه سبکی از مسجد داری هست که... میتونی اهل مسجد باشی ولی امامت رو بُکُشی...
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 مسجد محل تفکر است، مساجد باید از قبل از اذان صبح تا آخر شب باز باشند. مسجد را اگر بستید، جلوی خلاقیت را گرفتید. ⭕️ مرحوم نادر طالب‌زاده
•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈• چه خوبه که کلیدباشیم نه قفل🔑 نوازش باشیم نه سیلی باهم بخندیم نه به هم راه باشیم نه سد درک کنیم نه ترک🔑 نمک لحظه هاباشيم نه نمک زخمها 🌱 🌱
35.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این روزگار سخت، خیلی‌ها ناچارند برای برگزاری یک مراسم ختم ساده، قرض کنند؛ فقط برای اینکه رسم و آبرو حفظ شود، فقط برای اینکه فامیلی که شاید سال‌ها از هم دور بوده‌اند، جمع شوند. ای کاش درک متقابل، جای تشریفات را می‌گرفت... ای کاش می‌دانستیم که غم از دست دادن عزیز، خودش به‌تنهایی کافی‌ست؛ دیگر لازم نیست خانواده داغ‌دیده زیر بار هزینه‌ها خم شود. باور کنیم: همدلی مهم‌تر از میهمانی‌ست، حضور دل مهم‌تر از سفره‌های رنگارنگ...
37.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☝️ 💥💥💥 امروز نه‌تنها عطر جمعه در دل‌ها پیچیده، بلکه عید قربان است؛ عیدی از جنس تسلیم، بندگی و انتظار... می‌دانم که اگر خورشید جمالت بر ما بتابد، قربانی خواهیم کرد هر چه غیر توست... و من، همچون همیشه اما شوق‌انگیزتر از هر جمعه، به آستانت سلام خواهم کرد: السلامُ علیک حین تُصبح و تُمسی...
مـردی نـزد عالمی از پــدرش شڪایت ڪرد. گفت: پدرم مرا بسیار آزار میدهد. پیــر شده است و از من میخواهد یڪ روز در مزرعه گندم بڪارم روز دیگر میگوید پنبه بڪار و خودش هم نمیداند دنبال چیست؟ مرا با این بهانه‌گیری‌هایش خسته ڪرده است... بگو چه ڪنم؟ عالم گفت: با او بساز. گفت: نمی‌توانم.! عالم پـرسید: آیا فرزنـد ڪوچڪی در خانه داری؟ گفت: بلی. گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب ڪند آیا او را می‌زنی؟ گفت: نه، چون اقتضای سن اوست. آیا او را نصیحت میڪنی؟ گفت: نه چون مغزش نمی‌رود و ... گفت؛ میدانـــی چرا با فــرزندت چنین برخورد میڪنی؟! گفت: نه. گفت: چون تو دوران ڪودکی را طی ڪرده‌ای و میدانی ڪودڪی چیست، اما چون به سن پیری نرسیده‌ای و تجربه‌اش نڪرده‌ای، هرگز نمیتوانی اقتضای یڪ پیر را بفهمی!! "در پـیـری انـســان زود رنــج میشــود، گوشه‌گیر میشود، عصبی میشود، احساس ناتوانی میڪند و ... "پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا ڪن اقتضای سن پیری جز این نیست." ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
♦️مجلس میهمانی بود..... پیر مرد از جایش برخاست تا به بیرون برود... اما وقتی که بلند شد، عصای خویش را بر عکس بر زمین نهاد..... و چون دسته عصا بر زمین بود تعادل کامل نداشت... ♦️دیگران فکر کردند که او چون پیر شده، دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین نهاده..... ♦️به همین خاطر صاحبخانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفت: پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟! ♦️پیر مرد آرام و متین پاسخ داد: زیرا انتهایش خاکی است، می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود..... ♦️مواظب قضاوتهایمان باشیم....♦️