🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
💫🍃بـالـی دهـیـد بـه وسـعـتِ هـفـت آسـمـان مـرا.. مـن هـرچـه مـیـدَوَم، بـه #شـهـیـدان نـمـیرسـم...
🌸🖋ذکـر روز دوشـنـبـه: یٰـا قٰـاضـی الْـحـاجـات؛ ای بـرآورده کـنـنـدهی حـاجـات...
#صـدمـرتـبـه
💛🍀امـروز دوشـنـبـه
۲ اردیـبـهـشـت ۱۳۹۸
۲۲ آوریـل ۲۰۱۹
۱۶ شـعـبـان ۱۴۴۰
#اجـرتـون_بـاشـهـدا
#روزتـون_شـهـدایـی
❣☘| @dehghan_amiri20
گفتم : #دوکوهه_را_می_شناسی؟
پاسخ داد: آری.
گفتم : سبب این نامگذاری چیست؟ چرا دوکوهه؟
گفت : علتش را نمی دانم. ولی دو کوهش را می شناسم.
[از جیبش عکسی بیرون آورد و ادامه داد:] همین دو عکسی که بر روی ساختمانش جلوه نمایی میکند. حاج همت و حاج احمد متوسلیان ...
.
گفتم : پس اگر این چنین است، باید به احترام همه بسیجیانی که قدم در اینجا نهادند؛ هزار کوهه بنامیمش...
#شهیدحاج_ابراهیم_همت
#جاویدالاثرحاج_احمدمتوسلیان
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
✨💠
✨💠فاصله ای که با شهدا داریم......
سعید در کودکی هرگز از نمازهای خود غفلت نمیکرد و چون به سن تکلیف نرسیده بود، والدینش برای نماز صبح او را از خواب بیدار نمیکردند اما او با خواهش و با دیدگان اشکآلود از آنها درخواست میکرد که برای بیدار کردنش در صبح اهتمام کنند. والدین او چون اصرار و میل باطنیاش را میدیدند، چند روز صبح او را بیدار کردند و پس از آن، او خودش هر روز صبح بیدار میشد؛ بدون آنکه برای بیدار شدنش به کسی زحمت بدهد......
✨🌸بیان معنوی......
💠رحمت خدا واجب تر از هوا!
نیاز ما به رحمت خدا بیشتر از نیاز ما به آب وهواست.
شاید به همین دلیل باید در آغاز هر کاری ذکر بسم الله الرحمن الرحیم بردل وزبان جار ی کرد.
اگر خدا به ما رحم نکند قوانین هستی مارا لِه خواهند کرد.
همان قوانینی که باعث استحکام حیاتند واگر نباشند نمی شود دراین دنیا زندگی کرد.
#استادپناهیان
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
✨💫✨ 🍃🌹|هُـــــوَاَلْـــــشَّــــهـــــیـــــد... 📚☘ادامـهی بـخـش: مــــقــــامِ مــــنــــتــ
✨💫✨
🍃🌹|هُـــــوَاَلْـــــشَّـــــهــــیـــــد...
📚☘ادامـهی بـخـش: مـــقـــامِ مـــنـــتــــظـــران...
🔹قـالَ[مـوسَـی بْـن جَـعـفَـرٍ «ع»]: طـوبٰـی لِـشَـیـعَـتِـنَـا الْـمُـتَـمَـسَّـکـیـنَ بِـحُـبِّـنـا فـی غَـیْـبَـةِ قـائِـمِـنَـا، الـثّـابِـتـیـنَ عَـلٰـی مُـوالاتِـنـا وَ الْـبَـراءَةِ مِـنْ أَعْـدائِـنـا، أُلٰـئِـکَ مِـنّـا وَ نَـحْـنُ مِـنْـهُـمْ..
وَ قَـدْ رَضـوا بِـنـا أَئِـمَّـةً وَ رَضـیـنـا بِـهِـمْ شـیـعَـةً، وَ طـوبٰـی لَـهُـمْ!!! هُـمْ وَاللهِ مَـعَـنـا فـی دَرَجَـتِـنـا یَـومَ الْـقِـیـامَـةً..
🔸حـضـرت امـام مـوسـی کـاظـم(ع) مـیفـرمـایـد: خـوشـا بـه حـالِ آنـان کـه در زمـانِ غـیـبـتِ امـامِ قـائـمِ مـا(عج) بـه مـحـبـتِ مـا چـنـگ مـیزنـنـد و بـر دوسـتـیِ مـا و بـیـزاری از دشـمـنـانِ مـا، اسـتـوارنـد..
آنـان از مـا هـسـتـنـد و مـا از آنـان هـسـتـیـم..
آنـهـا از امـامـتِ مـا خـوشـنـودنـد و مـا از شـیـعـه و پـیـرو بـودنِ آنـان..
خـوشـا بـه حـالِ آنـهـا..
سـوگـنـد بـه خـدا!!! آنـان در روزِ قـیـامـت بـا مـا و هـم رتـبـهٔ مـا هـسـتـنـد...✨🌸✨
💚👈ادامـــهدارد...
❣🍀| @dehghan_amiri20
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🌹✨
✨🌹ناگفته هایی از شجاعت رزمندگان
دشمن اقدام به ضد حمله شديدی كرده بود. در آن لحظه حاجی از من پرسيد: «ساعت چند است؟» گفتم: «ظهر شده است» ناگهان در همان شرايط تيمم كرد و به نماز ايستاد.
گفتم: «مگر خدا در اين شرايط نماز را از آدم خواسته؟»
گفت: «شيرينی نماز، در اول وقت آن است.» نماز را شروع كرد و در قنوت بود كه ناگهان خمپارهای در چند متری ما به زمين نشست. با شنيدن صدای سوت خمپاره به سرعت سينه خيز رفتم.
بعد از انفجار خمپاره گرد و خاك شديدی به پا شده بود. بعد از برطرف شدن گرد و خاك حاجی را ديدم كه هنوز در قنوت است. بسيار تعجب كردم و بعد از نماز از او پرسيدم: «چرا هنگامي كه خمپاره افتاد خيز نرفتيد؟» گفت: «فرزندم اگر قرار باشد من به شهادت برسم چه اين جا باشد چه جای ديگر؛ به وسيله خمپاره باشد يا چيز ديگر، تا قضا و قدر الهی نباشد هيچ آسيبی نخواهد رسيد».
#شهیدحاج_حسین_بصیر
#سالروزشهادت
#ظرافتهای_فکری_اخلاقی_شهدا
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺
✨﷽✨
✅حکایت تاجر متوكل
در زمان پيامبر اسلام صلی الله عليه و آله و سلم مردی هميشه متوكل به خدا بود و برای تجارت از شام به مدينه می آمد. روزی در راه دزد شامی سوار بر اسب، بر سر راه او آمد و شمشير به قصد كشتن او كشيد. تاجر گفت: ای سارق اگر مقصود تو مال من است، بيا بگير و از قتل من درگذر. سارق گفت: قتل تو لازم است، اگر ترا نكشم مرا به حكومت معرفی می كنی.
تاجر گفت: پس مرا مهلت بده تا دو ركعت نماز بخوانم؛ سارق او را امان داد تا نماز بخواند. مشغول نماز شد و دست به دعا بلند كرد و گفت: بار خدايا از پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم تو شنيدم هر كس توكل كند و ذكر نام تو نمايد در امان باشد، من در اين صحرا ناصری ندارم و به كرم تو اميدوارم. چون اين كلمات بر زبان جاری ساخت و به دريای صفت توكل خويش را انداخت، ديد سواری بر اسب سفيدی نمودار شد، و سارق با او درگير شد. آن سوار به يك ضربه او را كشت و به نزد تاجر آمد و گفت: ای متوكل، دشمن خدا را كشتم و خدا تو را از دست او خلاص نمود.
تاجر گفت: تو كيستی كه در اين صحرا به داد من غريب رسيدی؟ گفت: من توكل توام كه خدا مرا به صورت ملكی در آورده و در آسمان بودم كه جبرئيل به من ندا داد: كه صاحب خود را در زمين درياب و دشمن او را هلاك نما. الان آمدم و دشمن تو را هلاك كردم، پس غايب شد. تاجر به سجده افتاد و خدای را شكر كرد و به فرمايش پيامبر صلی الله عليه و آله و سلم در باب توكل اعتقاد بيشتری پيدا كرد. پس تاجر به مدينه آمد و خدمت پيامبر صلی الله عليه و آله رسيد و آن واقعه را نقل كرد، و حضرت تصديق فرمود.
💠آری توكل انسان را به اوج سعادت می رساند و درجه متوكل درجه انبياء و اولياء و صلحاء و شهداء است.
📚 خزينه الجواهر، ص ۶۷۹