🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🕊
🕊
💦دستمزدش رو که دویست هزارتومن میشد.....
دانشگاه که قبول شدم، خانواده به من یک گوشی هدیه دادند. اما گوشی کیفیت نداشت و زود خراب شد. خیلی ناراحت بودم.
#محمدرضا متوجه شد. از قبل در جایی کار کرده بود و دستمزدش را که دویست هزار تومان میشد، کم کم پس انداز کرده بود. آن پس اندازش را برداشت و همراه با پدرم رفتند و برایم گوشی جدید دیگری خریدند.
خیلی خوشحال شده بودم. چند ماه که گذشت جریان آن را فهمیدم.
#خاطرات_شهید_دهقان
#برگرفته_از_کتاب_ابوصال
#خواهر_شهید
🌸 @Dehghan_amiri20🌸
🕊🕊🕊
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
لبخندانه....
یه روز صبح گفت: یه مشکلی پیش اومده میخوام برم پیش عشقم!!!😍
من:پیش کی؟؟؟عشقت کیه؟؟😨
برم وبیام می فهمی!😎
تمام روز با خودم فکر کردم این چه حرفی بود؟؟ چه خبره ؟؟؟
وقتی که برگشت ونگرانی منو دیدگفت:
_عشقم خلافیش صفربود،ازپارکینگ آزاد شد!
فهمیدیم موتورش رو خوابونده بودن پارکینگ
به موتورش می گفت #عشقم!!!
من: خدا عقلت بده! 😡😒😐
محمد: 😊
پست اینستا گرامی #خواهر_شهید
🌺 @Dehghan_amiri20 🌺