هدایت شده از مشتاق
📜 خسیس باش!
خوب بلد بود چرتکه بیندازد. مو را از ماست بیرون میکشید. با این همه دقتش، نمیگویم سخت میگرفت نه ... اتفاقاً با تمامی این مشقت هایی که برای خودش میچید، سرخوش بود. شاد بود که زندگی اش لبریز است ... پر است ... پر است از کار نه از باطل و بیهودگی ها .. نه از به بازی و مسخرگی ..
⏱ از صبح زود شروع میکرد و همیشه میگفت که صبح زود برخاستن، طعم تمام روز را عوض میکند. لیست کارهای مهماش را با وسواسی خاص مینوشت و جلوی چشمش میگذاشت. چند لقمه ای صبحانه میخورد و شروع میکرد به کار .. و کار و کار و بعد از پایان هرکاری، کاری دیگر از سر میگرفت.
دائم چشمش به ساعت بود و گذر وقت را حساب و کتاب میکرد. تفریحش هم بنوعی کار بود. آن قدر کار نکرده در چنتهاش داشت که چشمانت گرد میشد.
🔎 وقتی به مشغله های فراوانش خرده میگرفتی، چشمانش ریز میشد و به فکر فرو میرفت و آرام زمزمه میکرد: مگر من چقدر فرصت دارم؟ وقت طلاست.
و بعد از چند دقیقه، به خود میآمد و خود را قرص و محکم مشغول کاری دیگر میکرد.
شب ها اگر از به زور خستگی، پلکش برهم میآمد راضی بود و اگر وقتی هدر داده بود، ناراضی.
📍قطعاً میتوانم بگویم که خسیس بود. خسیس نسبت به وقت و عمری که میگذراند.
✅ پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم:
كُن عَلی عُمرِكَ أَشحَّ مِنكَ عَلی دِرهَمِكَ وَ دینارِك.
❇️ بر عُمر خودت بیش از پول و نقدینهات بخیل و تنگنظر باش. (آن را بیهوده از دست مده). (سفینه، ج ٢، ص ٢٥٨)
#داستانک
#خسیس
#شاهد
📣کانال #مشتاق در ایتا، بله
@moshtaghallah