همرفيق
خوشاومدے
بسم الله الرحمن الرحیم
ما تو را به حاجی میشناختیم.
تو براے ما آن چهرهٔ ناشناس، آن صداے گرم بودے که در "مستند۷۲ساعت" از آخرین پرواز حاجی میگفت، از آخرین ساعات مردے که داغش در فرودگاه بغداد، تا ابد روی پیشانی دل ما مهر شد.
ما حتی چهرهات را درستوحسابی ندیده بودیم. عکست کنار عکس سیدمحمد حجازے بود و ما نمیشناختیمت. ما از تو فقط یک اسم بلد بودیم: #سید_رضی
راستش ما آدممعمولیها حتی این را هم نمیدانستیم که این «سیدرضی» نام توست یا نام خانوادگیات؟ گفتم که! ما تو را به حاجی میشناختیم. تو براے ما، همرزم او بودے. تو میخندیدے و میگفتی: «حاجی اومد گفت سید تو هم دیگه پیر شدے! دیگه به درد نمیخورے! باید شهـید شی!» و میگفتی خدا از دهنت بشنود! میگفتی کاش بشود.
شد. امروز، شد.
امروز، در هشتادمین روز از نسلکـشی غـزه، در هشتادمین روز از سیاهترین روزگار معاصر ما، خدا حاجت تو را داد. امروز بالاخره اسم و فامیلت را درست فهمیدیم: #سید_رضی_موسوی
فقط وقتی فهمیدیم که یک «شـهید» هم قبل اسمت نشسته. سیدجان! سلام ما را به حاجی برسان.
✍️ پرستو علی عسگر نژاد
#طوفان_الاقصی
___________________
@Dehkade_mosbat