eitaa logo
دهڪده ‌مثبت
3.6هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
13 فایل
یه دهڪده مثبت، تا توے اون یه زندگی آروم‌ و بدور از افڪار منفی رو تجربه ڪنی♥️ پیشنهادات وارسالی‌هاے زیباتون رو اینجا می‌خونم🌱 @Goolnarjes313 https://harfeto.timefriend.net/16851976543119 لطفامعرفی‌مون کن @Dehkade_mosbat
مشاهده در ایتا
دانلود
📖حکایت 💠 بزرگی را پرسیدم در معنی این حدیث که : أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ ؟ (1)گفت: بحکم آنکه هر آن دشمنی که با وی احسان کنی دوست گردد مگر نفس را که چندان که مدارا بیش کنی مخالفت زیادت کند. فرشته خوی شود آدمی به کم خوردن وگر خورد چو بهایم بیوفتد چو جماد مراد هر که برآری مطیع امر تو گشت خلافِ نفس که فرمان دهد چو یافت مراد 📚گلستان سعدی ☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️ 🍀(1) آقا أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) میفرماید: دشمن ترين دشمنانت، نفس (أمّاره بالسّوء) توست كه در ميان دو پهلوىت قرار دارد. 📚عدة الداعی و نجاح الساعی، ص314. 📣کانال در ایتا، سروش، بله 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114 🆔https://ble.ir/Mahdiyar114 🆔sapp.ir/mahdiyar114
🔺سحر علیرغم میل باطنی، ناز ضحی را خرید و گفت: - بگیر دیگه. تو باید برگردی. من بدون تو اونجا چی کار کنم؟ - کارت رو می کنی دیگه. به من احتیاجی نداری. - وا. پس چرا اینو نمی گیری؟ - بگیرم برای چی؛ وقتی نمی خوام برگردم؟ به نظرم از این موضوع بگذریم بهتره. از سپهر چه خبر؟ خوبه؟ کی ازدواج می کنین؟ - برای کنفرانس رفته خارج. واقعا نمی گیریش؟ 🔸و به این فکر کرد که آن روز چقدر خودش را در برابر پرهام کوچک کرد و چه امتیازاتی به او داده بود تا بتواند رضایتش را جلب کند... - فدات شم. کجا بشینم؟ - هر جا دوست داری. کل خونه مال شما. راحت باش عزیزم - بالا رو تا حالا ندیدم. - وَاو. اون بالا که محشره. دنبالم بیا عزیزم 🔺سحر جلوتر از پرهام، پایش را روی پله های سنگی گذاشت. به نرده های استیل طلایی رنگ، دست گذاشت و ناخن های لاک شده اش را روی نرده ها به حرکت در آورد. دستبند طلای طرح قلب، به لبه نرده می خورد و صدای خفیف خوشایندی ایجاد می کرد. پرهام پشت سر سحر با دو پله فاصله حرکت کرد. حواسش به سحر بود و ضرباهنگ دست سحر، کیفش را دو چندان کرد. بزاق دهانش را آرام قورت داد. دست به کراواتش برد و کمی آن را شل کرد. سحر توجهش به حرکات پرهام بود و از اینکه موفق شده بود در این فرصت کم، او را به هیجان بیاورد، به خود می بالید. فکر کرد بابا کجاست که ببیند هر مردی را می توانم تحت سلطه خودم بگیرم. من بی عرضه نیستم! این را با خودش تکرار کرد و هیجان پرهام را با دادن حرکت نرمی به پشتش بالاتر برد. پا روی پله آخر گذاشت. طبقه بالا از پایین شیک تر بود. اتاق ها و نشیمن را نشانش داد و دست آخر، او را به سمت مبلمان راحتی برد. پرهام نشست. سحر، دو قدح از کشو در آورد. آن را پر کرد و به پرهام تعارف کرد. پرهام با میل و رغبت، آن را گرفت. بو کرد و گفت: - مدتیه نخوردم. - بخور عزیزم. نوش جونت. ⚡️روی دسته مبل طوری نشست که پر دامن کوتاهش بالاتر برود. پرهام به بهانه بیرون کشیدن لبه کت از زیر نشیمنگاهش، کمی جا به جا شد و خودش را به سحر نزدیک تر کرد. سحر، راحت و رها، دست راستش را روی لبه بالایی مبل گذاشت و متمایل به سمت پرهام نشست. بوی خوش اسپری دئودورانت سحر، بینی پرهام را پُر کرد. نگاهی به صورت ظریف و لاغر سحر انداخت و گفت: - خیلی خوشگلی عزیزم 🔹چیزی که برای ضحی، ذره ای اهمیت نداشت. هیچوقت نتوانسته بود او را وارد این قضایا بکند و بعد از همه ترفندها، به بهانه رفتنش به مسجد، نیم ساعت او را به پارتی شان کشاند. آن شب هر چقدر ضحی و چادرش مسخره شد، او تحسین شد. نگاهش روی خانمی قفل شد که به سمتشان می آمد. ضحی متوجه تفاوت نگاه سحر شد و بعد از چند ثانیه، خانمی را سر میزشان دید: - سفارشتون حاضره. دوست دارین طبقه بالا براتون بیارم؟ میز شماره 2 بالا هم برای شماست. - خیلی ممنونم. همین جا خوبه. - گفتم شاید بخواین فضای بالا رو هم ببینین. به نظر می یاد تا حالا ندیده باشین. ضحی نگاهی به سحر کرد و گفت: - باشه می ریم بالا. بریم سحر جان؟ - هر چی شما بگی. رئیس شمایی! 🔸از جا بلند شدند و به همراه خانم خدمتکار، به سمت آسانسور رفتند. خانم خدمتکار، دکمه طبقه سوم را زد و گفت: - معمولا خانم ها طبقه پایین نمی شینن. برای همین حدس زدم بالا رو ندیده باشین. ی طبقه مخصوص خانم هاست. - درست حدس زدین. تازه با کافی شاپتون آشنا شدم. - طبقه دوم هم مخصوص زوجین هست. طبقه اول بیشتر برای گرفتن سفارش و انتظار و نشستن های خیلی کوتاه هست. بفرمایید 🔹در آسانسور باز شد. روبرو آسانسور، راهروی پیش ساخته کوتاهی بود که انحنای شدیدی داشت. از پیچ که رد شدند، در شیشه ای ماتی، روبرویشان قرار گرفت. خانم خدمتکار، زنگ را فشار داد. در باز شد و داخل شدند. فضای بزرگ و روشنی بود. پنجره های رنگی سمت چپ، نور را به صورت رنگین کمان به داخل می تاباند. میزهای کوچک و بزرگ دایره و بیضی شکل، تمام فضا را پر کرده بودند. به جز چند میز، بقیه پُر بودند. ضحی از دیدن فضای اختصاصی به این بزرگی برای خانم ها خوشحال شد. سینی همبرگر توسط بالابری از طبقه همکف بالا آمد. خدمتکار چادرش را به جالباسی آویزان کرد و به سمت بالابر رفت. 📣کانال در ایتا، سروش، بله eitaa.com/salamfereshte sapp.ir/salamfereshte ble.ir/salamfereshte 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✨سلام آقاجان. سلام منتقم خون خدا .✨ 🌺آقاجان فدایتان شوم چقدر باید غصّه ما را بخوری؟! 🍀چه دلسوزانه به ما می گویی که حواستان به گذر عمر و ساعات و لحظه های قیمتی این روزها باشد . 🌺چه دعاها برایمان می کنی تا دستمان را از دستانت جدا نکنیم؟ 🌸چه پدرانه دست مهر و محبتت را بر سرمان می کشی تا سرکشی نکنیم؟ 🍀آقاجان می شود مثل همیشه عذرخواهی بازیگوشی فرزندتان را بپذیرید و برایش دعا کنید؟ 📣کانال در ایتا، سروش، بله 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114 🆔https://ble.ir/Mahdiyar114 🆔sapp.ir/mahdiyar114
✍️راهکارهای زندگی موفق جزء ششم قرآن کریم ☘️ 1- از بدی های دیگران بگذرید، خدا هم از شما می گذرد. نساء/ 149 🍁 2- بخاطر دشمنی با کسی، از راه عدالت بیرون نروید. مائده/ 8 ☘️3- پیمان شکن ها مورد لعنت الهی قرار می گیرند. مائده/ 13 🍁4- از قصاص کردن بگذرید تا کفاره گناهانتان شود. مائده/ 45 ☘️ 6- در کارهای نیک بر یکدیگر سبقت بگیرید. مائده/ 48 🍁7- از رابطه و دوستی با کسانی که شعائر دینی را مسخره می کنند بپرهیزید. مائده/ 57 🌺پروردگارا توفیق عمل به فرامین قرآن را به ما عنایت فرما🤲 📣کانال در ایتا، سروش، بله 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114 🆔https://ble.ir/Mahdiyar114 🆔sapp.ir/mahdiyar114
📚📏📚📏📚 💢استفاده از اسپری تنفسی ✅پرسش: حکم استفاده از اسپری تنفسی برای روزه دار چیست؟ 🌺پاسخ: 🌼آیات عظام خامنه ای، مکارم: روزه باطل نیست. 🌸آیت الله نوری: استفاده از آن درحد ضرورت اشکال ندارد. 🌱آیت الله فاضل :اگربه صورت پودرگاز ازراه دهان به ريه مي رسدچون بر استعمال آن اكل و شرب صدق نمي كند،مبطل روزه نيست، اما اگربه صورت بخاربه حلق برسددرصورت ناچاري استعمال آن،‌روزه صحيح است. ☘️آیت الله صافی : اگر آن را روي زبان بزنند و گازهاي آنرا استنشاق كنند و آب دهان را بيرون بريزند كه مطمئن شوند مواد به حلق نرسيده اشكال ندارد. 🍃آیت الله سیستانی: اگر دارو را فقط وارد ريه كند ودارو وارد مری نمی شود روزه باطل نمي كند. 🌸بقیه مراجع : اگر به صورت گاز يا بخار وارد ريه شود اشكال ندارد. 📚مکارم رساله مسأله 1360- خامنه ای، استفتائات جدید - نوری، هزار و يك مسألة فقهي،ج1، س212- مجمع المسائل،1380، ج4، س468- استفتائات جديد، ج1، س711- فاضل،جامع المسائل، ج1، س550 و552- صافی،استفتائات موجود در مرکز ملی پاسخگویی- سیستانی،رساله دوجلدی، جلد 1، مسأله 1989- استفتائات، 1380، ج1، با استفاده از س 6 و س7- زنجانی،استفتائات سایت - وحید،استفتائات پزشکی موجود در دفتر. 📞 پاسخگویی تلفنی با شماره 096400 💻 ارسال سوالات از طریق "وب پاسخگو" User.pasokhgoo.ir 📱 ارسال سوالات از طریق "اپلیکیشن پاسخگو " cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
⚡️ریزش رحمت خدا در ماه مهمانی خدا 🍀الإمام الصادق عليه السلام : ثَلاثَةٌ مِن رَوحِ اللّهِ : التَّهَجُّدُ فِي اللَّيلِ بِالصَّلاةِ ، و لِقاءُ الإِخوانِ ، وَالصَّومُ . 🌺امام صادق عليه السلام : سه چيز از رحمت خداست : شب زنده دارى و نماز گزارى در شب ، ديدار با برادران، و روزه گرفتن 📚مستدرک الوسائل ، ج۷ ، ص۴۹۸ 📣کانال در ایتا، سروش، بله 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114 🆔https://ble.ir/Mahdiyar114 🆔sapp.ir/mahdiyar114
🔹ضحی طرح اسلیمی گلدوزی شده روی مانتو و مقنعه خانم خدمتکار کافی شاپ را تازه دید. لبه های آستین، روی جیب های پاکتی و لابلای دکمه های مانتو، از همان طرح اسلیمی، کار شده بود. ناخودآگاه با دیدن آن، لبخند زد. خوشش آمده بود. فکری به ذهنش خورد. از همان پشت میز، سرش را خم کرد تا کفش های خانم خدمتکار نگاه کند. حدسش درست بود. کفش ها هم با مانتو و مقنعه، هماهنگ بود. سحر هم نگاه سرگردانش به اطراف بود. از اینکه نتوانسته بود ضحی را راضی به برگشت کند احساس شکست می کرد. با حالت ناراحتی گفت: - قشنگنه ولی حوصله موندن این جا رو ندارم. مطمئنی همه شون دکتر و پرستارن؟ 🔺از خانم نسبتا چاقی که پشت میز کناری نشسته بود پرسید: - ببخشید خانم شما پرستار هستید؟ - خیر عزیزم. پزشک عمومی ام. - ببخشید نفهمیدم. مرسی. 🔸سحر سرش را پایین انداخت و به پاکت نامه ای که روی دستش مانده بود، زل زد. خدمتکار سینی همبرگر و مخلفاتش را از روی میز گذاشت. ضحی تشکر کرد. یاد خانم وفایی افتاد. بشقاب نارنجی رنگ را جلوی سحر گذاشت و همبرگش را داخل بشقاب قرار داد. سحر دمغ و ساکت بود. همبرگر را برداشت. بدون اینکه سُس روی آن بریزد؛ گاز زد. خدمتکار با دو لیوان بزرگ موهیتو برگشت. آن ها را جلویشان گذاشت و لبخند زد. ضحی باز هم تشکر کرد اما سحر، چیزی نگفت. گاز سوم را به همبرگرش زد. به روزهایی فکر می کرد که باید بدون ضحی در بیمارستان کار کند. تا آن روز هر اتفاق ناجوری می افتاد، ضحی گردن می گرفت. حمایت های پزشکی ضحی باعث می شد اشتباهات سحر کمتر شود اما حالا دیگر خودش بود و خودش. حالا دیگر شده بود یک ماما مثل بقیه ماماها. نه یک مامایی که با پزشکی دوست است. از این وضعیتی که گرفتارش شده بود ناراحت بود. گاز دیگری به همبرگر زد و با همان حالت واماندگی پرسید: - حالا واقعا برنمی گردی؟ من بدون تو چی کار کنم؟ این همه سال با هم بودیم. - شرمنده. - خب پس کارت چی؟ کجا می خوای کار کنی؟ - هنوز فکرشو نکردم. یکی دو جا درخواست دادم ولی جوابی ندادن. نمی دونم - بله دیگه. آدم دکتر که باشه خیالش راحته همه جا کار هست براش. اونم تو که همه رو جذب خودت می کنی. باشه. برنگرد. به درک. دوستی مون به درک. - چه ربطی داره؟ چرا عصبانی می شی خب. - عصبانی نشم؟ من و ول کردی با پرهام پاچه گیر. احساس آدم های گرگ زده رو دارم. - پرهام که با شما خوبه. با من و چادر و نظراتم مشکل داره. 🔺سحر حوصله اش سر رفت. گاز دیگری به همبرگر زد و نجویده، قورت داد. بقیه اش را داخل بشقاب رها کرد. کیفش را روی دوش انداخت و گفت: - خوش باشی هر جا هستی! - ای بابا چرا ناراحت می شی. همبرگرت رو تموم نکردی. - گرسنه نیستم. فعلا. 🔹ضحی انتظار دیدن چنین رفتاری را داشت. خواست دنبالش برود اما بهتر دید او را تنها بگذارد. بالاخره رد کردن نامه رئیس بیمارستان کم چیزی نبود و حتما سحر برای گرفتن آن نامه، خیلی زحمت کشیده بود. خانم خدمتکار که رفتن سحر را دید جلو آمد: - کمکی از من برمی یاد؟ برم دنبالشون؟ - نه عزیزم. ممنونم. ببخشید سوال می کنم. مانتوتون رو خیلی دوست داشتم. از کجا خریدین؟ - مغازه پوشاک بهار. چند تا مغازه بالاتره. براتون چیزی بیارم؟ - نه خیلی ممنونم. لطف کردید. 🔸خانم خدمتکار رفت و ضحی در سکوت، خیره به انعکاس آفتاب از پنجره های رنگی، همبرگرش را خورد. به صندلی خالی سحر نگاه کرد. فکر کرد اگر باز هم اصرار کرد، به او چه باید بگوید. یاد سوال خانم بحرینی افتاد و درماندگی خودش از پاسخ دادن: - شما که خانواده ولایی هستین، چرا تو بیمارستان های دیگه مشغول به کار نشدین؟ چرا بیمارستان آریا که موضعشون مشخص و مشهوره؛ کار می کنین؟ و وقتی سکوت ضحی را دیده بود ادامه داد: - سواله فقط. گفتم شاید هدفی پشت این مسئله هست. - بله هدفی داشتم که متاسفانه بهش نرسیدم. 🔹نگاه ضحی به صورت خانم بحرینی قفل شد. خانم دکتر بحرینی منتظر ادامه حرف ضحی ماند. لبخند همیشگی اش را داشت. ضحی نگاهش را روی دستانش برد و گفت: - می خواستم ریاست بیمارستان رو بگیرم. - برای چی؟ - برای اینکه نظام بیمارستان آریا رو تغییر بدم. اونجا خیلی راحت همه ... یعنی نمی خواستم جایی باشه که آدم هاش راحت گناه بکنن. فکر کردم شاید بتونم به جایگاه ریاست برسم یا لااقل در حدی که بتونم نظراتمو روی سیستم مدیریتی بیمارستان دخالت بدم. اما خب موفق نشدم. نظر هیات امنا رو جلب کرده بودم. اما دیگه نتونستم ادامه بدم. 📣کانال در ایتا، سروش، بله eitaa.com/salamfereshte sapp.ir/salamfereshte ble.ir/salamfereshte 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114
✨السلام علیک یا صاحب الزمان 🌺آقاجان می دانم با نادانی هایم دلتان را رنجانده ام . 🍀هر کار کردم نتوانستم خودم را راضی کنم که برایتان ننویسم. هر چه باشد پدر مهربانم هستی و من کجا برم بهتر از آغوش پدرانه تان ؟ 🌸آقاجان همیشه من را غرق نوازش هایت نموده ای و از خطاهایم چشم پوشی کرده ای. آقاجان خودتان می بینی وضعیت بیمارگونه ام را که موجب اذیت دیگران می شود. آقاجان از همان دعاهای خاصه تان که برای نورچشمی ها یتان می کنی برایم دعا کن. 📣کانال در ایتا، سروش، بله 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114 🆔https://ble.ir/Mahdiyar114 🆔sapp.ir/mahdiyar114
✍️در محضر جزء هفتم قرآن کریم 😡دشمنى يهود با مسلمانان، تاريخى و ريشه‏ دار است‏. مائده/82 🍞رزق همه به دست خداست، پس عجله و حرص و حرام‏ خوارى نداشته باشيم. مائده/88 🌼عمل‏ كردن به احكام، بهترين شكر است. مائده/89 👿 قمار و شراب، ابزار كار شيطان براى ايجاد كينه و دشمنى است. مائده/91 😏 استهزا، يكى از جنگ‏ هاى روانى دشمن و براى تضعيف روحيه‏ ى رهبران( و پیروان آنها) است كه بايد در برابر آن مقاومت كرد. انعام/10 🌸 هر رفاهى لطف نيست و هر رنجى قهر نيست‏. انعام/42 🍀 تنگناها و گشايش‏ ها به دست خداست‏. انعام/44 🕋هر مكتب طرفداران و مخالفانى دارد و ميان آنان نيز هم ريزش است و هم رويش. گاهى طرفدار، مخالف و يا مخالف، طرفدار مى‏شود. مسلمان، مرتدّ و كافر، مسلمان مى‏شود. انعام/89 🤭دشنام(فحش)، نشانه‏ ى نداشتن يا منطق است، يا ادب و يا صبر.(مسلمان با پرهيز از ناسزا، بايد نشان دهد كه صبر و منطق و ادب دارد.). انعام/108 📚تفسیرنور/ج2/ص353-528 📣کانال در ایتا، سروش، بله 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114 🆔https://ble.ir/Mahdiyar114 🆔sapp.ir/mahdiyar114
📚📏📚📏📚 💢مسواک زدن وخلال کردن ✅پرسش: آیا مسواک زدن وخلال کردن دندان قبل از اذان صبح لازم است؟ 🌺پاسخ: الف:📌 خلال کردن یا مسواک زدن دندان قبل از اذان صبح: 🌼همه مراجع : خلال کردن یا مسواک زدن دندان قبل از اذان صبح واجب نیست ب:📌 اگریقین داشته باشد غذايي كه لاي دندان مانده در طول روز فرو مي رود چنانچه خلال نکند: 🌸ایات عظام امام،نوری: اگرچيزي از آن فرو رود، روزه اش باطل مي شود بلكه اگر هم فرو نرود بنابراحتياط واجب بايد قضاي آن روز را بگيرد. 🌼آیات عظام گلپایگانی،زنجانی،بهجت،فاضل،صافی: اگر خلال نکند یا مسواک نزند روزه باطل می شود خواه چیزی فرو برود یا نرود. 🌸آیات عظام خوئی،تبریزی،اراکی،مظاهری،وحید:چنانچه خلال نكند و چيزي از آن فرو رود، روزه اش باطل مي شود. 🍃آیت الله مکارم: اگرغذا فرو برود بنابراحتیاط واجب روزه باطل است. 🌼آیات عظام سیستانی، سبحانی: باید خلال کند. 🌱آیت الله خامنه ای : بنابراحتیاط واجب روزه باطل است خواه چیزی فرو برود یا نرود. 📚العروه الوثقی،جلد 2 ،کتاب الصوم،فصل فیمایجب الامساک ،مسأله 1- خامنه ای استفتائات موجود درمرکز- توضیح المسائل 16مرجع، مسأله 1578- سبحانی رساله مسأله 1496- صافی، رساله ،چاپ 93،مسأله1587- مکارم، رساله، مسأله 1340. 📞 پاسخگویی تلفنی با شماره 096400 💻 ارسال سوالات از طریق "وب پاسخگو" User.pasokhgoo.ir 📱 ارسال سوالات از طریق "اپلیکیشن پاسخگو " cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔹 @pasokhgoo1 👈
🌙شرایط روزه حقیقی و روزه دار واقعی 🌺الإمام الصادق عليه السلام :إنَّ الصِّيامَ لَيسَ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ وَحدَهُ ،... إذا صُمتَ فَليَصُم سَمعُكَ وبَصَرُكَ مِنَ الحَرامِ وَالقَبيحِ ، ودَعِ المِراءَ وأذَى الخادِمِ ، وَليَكُن عَلَيكَ وَقارُ الصِّيامِ ، ولا تَجعَل يَومَ صَومِكَ كَيَومِ فِطرِكَ . 🌸امام صادق عليه السلام فرمود: «روزه ، تنها پرهيز از خوردن و آشاميدن نيست». ... «چون روزه گرفتى ، گوش و چشمت هم ، از حرام و زشتى روزه باشند؛ جدال نکن و خادم و زیردستان را اذیت نکن؛ وقار روزه دارى در تو باشد؛ و روز روزه دارى ات ، مثل روز خوردنت نباشد». 📚الكافي : 4/87/3 📣کانال در ایتا، سروش، بله 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114 🆔https://ble.ir/Mahdiyar114 🆔sapp.ir/mahdiyar114
5.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 فرازهایی زیبا از 🍃 و أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ....... ┅═ 🌿🌸🌿 ═┅ 🆔https://eitaa.com/Mhdiyar114